رمان طریق بسمل شدن نوشته‌ی محمود دولت آبادی؛ نگاهی نو به جنگ ایران و عراق

منبع: نت نوشت

112

1398/3/18

21:11


رمان طریق بسمل شدن نوشته‌ی محمود دولت آبادی

معرفی رمان طریق بسمل شدن نوشته‌ی محمود دولت آبادی را با بیوگرافی مختصری از او آغاز می‌کنیم. محمود دولت آبادی متولد ۱۰ مرداد ۱۳۱۹ در سبزوار است. او نویسنده، نمایشنامه نویس و فیلمنامه نویس ایرانی است. رمان بلند کلیدر مشهورترین اثر اوست. در ادامه با معرفی و بررسی رمان طریق بسمل شدن با نت نوشت همراه باشید.

آثار دولت آبادی به زبان‌های بسیاری در سراسر دنیا منتشر شده است. از روی آثار او چندین فیلم سینمایی ساخته شده است. فیلم خاک به کارگردانی مسعود کیمیایی از روی داستان اوسنه‌ی بابا سبحان ساخته شده است. داستان‌های دولت آبادی بیشتر در روستاها و حول روابط روستایی و روزگار این مردم می‌گذرد.

از دیگر آثار محمود دولت آبادی می‌توان به رمان جای خالی سلوچ (۱۳۵۸) داستان کوتاه آهوی بخت من گزل(۱۳۶۸) روزگار سپری شده‌ی مردم سالخورده(۱۳۶۹) و رمان سلوک(۱۳۸۲) اشاره کرد.

بیشتر بخوانید: مروری بر زندگی و آثار محمود دولت آبادی

رمان طریق بسمل شدن: نگاهی نو به جنگ ایران و عراق

رمان طریق بسمل شدن جزو تازه ترین اثر اوست که در سال ۱۳۹۷ به چاپ رسیده است. این رمان پس از ده سال انتظار مجوز چاپ دریافت کرده است. دولت آبادی خود درباره‌ی این رمان میگوید که از سال ۱۳۸۳ تا سال ۱۳۸۵ مشغول نوشتن آن بوده است.

بِسمِل در لغت معنی کشتن دارد. گویند بسمل کن یعنی بکش. ( فرهنگ اسدی). هر چیزی که آن را ذبح کرده باشند یعنی سر بریده باشند و  وجه تسمیه‌اش آن است که وقت ذبح کردن بسم الله می‌گویند. ( از ناظم الاطبا) نیم کشته و یا کشته را گویند. کشته. گلو بریده. نیم جان. سر بریده. و طریق بسمل شدن نام این تازه ترین اثر محمود دولت آبادی است.

بیشتر بخوانید: تحلیل رمان جای خالی سلوچ اثر محمود دولت آبادی، مرگان که سر از بالین برداشت سلوچ نبود.

«از جایی، بر این نقطه‌ی خاکی گلوله‌ای از دهانه‌ی لوله‌ی یک سلاح شلیک می‌شود: نه! از جایی، نقطه‌ای در این کره‌ی زمین گلوله‌ای سربی، سنگین و مخرب از دهانه‌ی فراخ لوله‌ی بلند یک سلاح سنگین شلیک می‌شود. دقیق تر از این نمی‌شود گفت، مگر این که بدانیم درون آن حجم نسبتاً مخروطی چه میزان مواد انفجاری طراحی و جا گذاری شده است.

این را ما نمی‌دانیم، شاید مغزی که فرمانِ فشردن دکمه‌ای را می‌دهد هم نداند. چرا باید تصور کنم انگشتی فقط یک دکمه را فشار می‌دهد؟‌ای بسا یک اهرم را پایین یا بالا می‌کشاند؟ چه می‌دانم؟ چه فرقی می‌کند، و چه تشخصی می‌توان قایل شد برای اجزائی از یک ماشینِ کشتن که تک به تکِ آن، یک مجموعه، یک ترکیب را به وجود آورده باشند؟

پس گلوله‌ای شلیک شد تا بعد از طی سفری – که در خیالِ من طولانی می‌گذرد – در جایی از همین زمین فرود بیاید، منفجر بشود، ویران کند و جایی را به آتش بکشد و ابری از دود در هوا بد ماند.»

رمان طریق بسمل شدن

رمان طریق بسمل شدن

بیشتر بخوانید: روزگار سپری شده مردم سالخورده نوشته‌ی محمود دولت آبادی

بررسی رمان طریق بسمل شدن نوشته‌ی محمود دولت آبادی را با این پاراگراف آغازین از رمان شروع می‌کنیم. با این آغاز در می‌یابیم که با رمانی در حوزه‌ی جنگ رو به رو هستیم. این رمان اثری است در رابطه با جنگ ایران و عراق و ماجراها در نقطه‌ای به نام تپه‌ی صفر می‌گذرد. هر دو گروه سربازان در روبه روی هم و در محاصره‌ی یکدیگر گیر افتاده اند. و تانکر آبی وسط این دو گروه قرار دارد. و هر دو به دنبال راهی برای رسیدن به تانکر آب پایین تپه هستند.

این ماجرای اصلی و هسته‌ی اصلی رمان است. در کنار این ماجراها جایی در اردوگاه اسیران نویسنده‌ای قرار است داستان‌های اسارت اسیران را بنویسد. و ماجرای تپه و اسرای این اردوگاه در یک روایت تو در تو به موازات هم پیش می‌رود.

دولت آبادی روایت تاریخی از جنگ ایرانی‌ها به طور خاص و به طور عام جنگ فارسی زبان‌ها در مقابل عراقی‌ها و اعراب ارائه می‌کند. در بررسی رمان طریق بسمل شدن باید اشاره کرد که این رمان داستان نوشتن و نویسندگان نیز است همان طور که خود می‌گوید در تاریخ ما شمشیر و قلم در کنار هم می‌نشسته اند همیشه.

مهم ترین ویژگی زمان طریق بسمل شدن تقدس زدایی از جنگ است. هر نوع جنگی با هر بهانه‌ای و با هر پایانی. در این اثر لایه‌های مختلف جنگ‌های متفاوت کاویده می‌شود و اغلب این دیدگاه‌ها از دیالوگ هایی که بین نویسنده و مسئول اردوگاه عراقی‌ها بیان می‌شود.

آثار دولت آبادی به زبان‌های بسیاری در سراسر دنیا منتشر شده است. از روی آثار او چندین فیلم سینمایی ساخته شده است.

آثار دولت آبادی به زبان‌های بسیاری در سراسر دنیا منتشر شده است. از روی آثار او چندین فیلم سینمایی ساخته شده است.

نویسنده و مسئول اردوگاه هر یک از زاویه‌ی دید خود به تاریخ جنگ می‌نگرند و از این رهگذر ما شاهد جنبه‌های مختلف یک جنگ هستیم.«من نویسنده هستم سرگرد، نویسندگان نمی‌توانند هیزم بیار جنگ باشند. آن هم جنگی که من هنوز معنا و هدف آن را نفهمیده ام.»

اما در پایان باید گفت که بهرحال رمان طریق بسمل شدن صرف نظر از تمام جنبه‌ها و لایه‌های روانی، سیاسی و فلسفی، جدا از تمام اعتراضی که در اثر نسبت به استفاده از دین و دعوا بر سر آن دارد از ماجرا خالی است. و گویی تمام آن سربازان گیر افتاده در تپه‌ی صفر و یا اردوگاه اسرا بهانه‌ای هستند برای بیان دغدغه‌های فکری دولت آبادی.

و همین امر باعث کند و کش دار شدن ریتم رمان می‌شود که البته به دلیل حجم کم رمان شاید خیلی آزار دهنده نباشد. ولی شوقی را هم در خواننده به جهت پیگیری ماجراها ایجاد نمی‌کند.

« همین ها، این ها، نمی‌بینی شان؟ تو نمی‌بینی؟ همه هستند، همه هستند. نمی‌بینی شان؟ کفن و قمقمه. نگاه کن. نگاه کن! « تشنه ای، تو تشنه‌ای برادرم. بنوش آب!» نگاه کن، نگاه کن! چه رستخیز روشنی! منم، تویی و دیگران. تویی، منم و دیگران. چه رستخیز روشنی. کلاه خود و چکمه و یراق. یکی به آفتاب می‌دهد سلام، یکی به آب. یکی به آسمان نیاز می‌برد، یکی به خاک.»

بیشتر بخوانید: پیشنهاد شنیدنی: کتاب صوتی «آهوی بخت من گزل» به روایت محمود دولت آبادی

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو