تجارت سیاه با دختران شهرستانی در تهران

تجارت سیاه با دختران شهرستانی در تهران


منبع: پرشین وی

114

1399/3/14

13:36


دختران شهرستانی که به تهران می آیند اسیر دام شیادانی می شوند که برای آنها بسیار خطرناک است

تجارت سیاه با دختران شهرستانی در تهران

تهران شهری پر از هیاهو و خطر است به ویژه برای کسانی که از شهرهای دیگر به این شهر مهاجرت می کنند و ویژه تر برای دختران شهرستانی . در ادامه در پرشین وی می خواهیم درباره خطراتی که برای این دختران است و تجارت سیاه مواد مخدر صحبت کنیم.

تجارت با دختران شهرستانی

“از دست کتک های پدرم، بعد از ۲۰سال به خانه مادرم گریختم اما شوهر مادرم مرا
بیرون کرد و از آنجا بود که آواره جاده ، تهران و شوش و سیاهی ها شدم …”

این را وقتی روبه روی ما نشست تا از روزهای زندگیش بگویید ، گفت. دختری ۲۲ ساله
که وقتی آمد خط چروک بر صورت نداشت و حال صورتش تکیده شده است.

دختران شهرستانی

دختران شهرستانی ساده

شوهر مادرم ۳۰ ساله بود

با آرزو رهایی از غم و فشارهای روحی خانه پدری و منزل ناپدری سوار بر اتوبوس شد
تا به پایتخت آمده و زندگی تازه را شروع کند تا شاید تازگی روزگار نو در شهر تازه،
حال تیره زندگیش را کمی روشن کند که نکرد !

” ۲۲ساله هستم ، از خوزستان آمدم و مادر و پدرم از هم جدا شدند. مادرم دوباره ازدواج کرد و شوهرش شیشه ای (موادمخدر) بود. ۲۰ سال با پدرم زندگی کردم و او مرا مورد آزار و اذیت قرار می داد، بنزین روی من می ریخت و با شیلنگ کتکم می زد و می گفت باید پول در بیاوری… می گفت باید با پسرهای خیابان دوست شوی و بگویی که اذیتت کرده اند تا من از آنها شکایت کنم پول در بیاورم! بعد از ۲۰ سال آمدم پیش مادرم اما شوهرش می خواست آزارم دهد. شوهر مادرم ۳۰ساله و شوهرش شیشه ای بود. من را از خانه بیرون کرد ”

وضعیت دختران شهرستانی در تهران

کسی را نداشتم که خرجم را بدهد

در لحظه ورود به تهران با پسری که قبلا در فضای مجازی با او آشنا شده بودم از
ترمینال رفتم به خانه اش، اما چمدان من را زد.سارق بود. فرار کردم و دوباره رفتم
ترمینال چند روزی ، آنجا خوابیدم. مجبور شدم برای این که پول در بیاورم کار کنم
و نیاز مردان را برطرف کنم و پول بگیرم و خرج و مخارج زندگی خودم را در بیاورم.
مجبور بودم این کار را بکنم چون در آن شرایط هیچ کسی را نداشتم که حمایتم کند و خرجم را بدهد.

دختران شهرستانی

فروش مواد مخدر برای دختران شهرستانی

فکر نمی کردم بیزینسی شوم

با یک پسری آشنا شدم که او هم از من سوءاستفاده کرد. با او مواد می فروختم. اما این پسر هم، من را فقط برای پولم می خواست. خانه هایی که با هم می رفتیم دختر و پسر با هم قاطی و بیزینسی بودند. شیشه می کشیدند یا مواد می فروختند یا آشپزخانه داشتند. من نمی دانستم که قرار است دو برابر من را در این شرایط فرو کند و بدبخت ترم کند. اصلا فکر نمی کنم من را به سمت مواد که نکشیده ام گرایش دهد. حتی چاقو بخورم یا به من بگویند برو بیزینسی شو و کار کن.

سرماها و سختی هایی که کشیدم من را وادار کرد که به خودم بیایم و خودم را
پیدا کنم و برای خودم ارزش قائل شوم. …

صحبت های یک دختر شهرستانی

دوست داشتم پدر و مادر کنار هم زندگی کنند

در پایان صحبت هایش گفت :

“دوست دارم ازدواج کنم ولی هیچ کسی در اجتماع آدم هایی که یکبار در زندگی خطا کرده را نمی پذیرد. من خودم را جای آن آدم می گذارم هیچ وقت نمی پذیرم کسی که گذشته اش بد بوده را بپذیرمش. مثل آب یا روغنی است که ریخته و جمع نمی شود.دوست داشتم یه بچه دیگر به جز خودم باشد، خواهر یا برادری داشته باشم. دوست داشتم پدر و مادر م کنار هم زندگی کنند تا وقتی که زنده ام.”

فروش مواد مخدر

فروش مواد مخدر

بلایی که سر زنان آسیب دیده در جنوب تهران می آید

ارتباطی که خانواده با آنها برقرار می کنند باعث می شود آنها دست به گریختن از شرایط بنند. برای دور شدن از آن شرایط به هر کسی اعتماد می کنند و اعتمادها باعث می شود تبدیل به زنان آسیب دیده ای می شوند که در حیطه اعتیاد و رابطه های متعدد جنسی می افتند و یک آسیب به صد آسیب تبدیل می شود.

کاهش آسیب ها و آموزش زنان

ما به کمک شهرداری منطقه ۱۲ و بهزیستی مرکز جامع کاهش آسیب را راه اندازی کردیم
برای زنان آسیب دیده که بی خانمان و بی سرپرست هستند. ما سعی می کنیم
به این زنان آموزش دهیم، خصوصا به دخترانی که تازه وارد هستند. ما سعی کردیم
از طریق مرکز کاهش آسیب این شرایط را به حداقل برسانیم.

رکنا

نظرات


تصویری


ویدئو