جدیدترین اشعار دلتنگی و غزل های ناب عاشقانه ۹۷
مجموعه ای از جدیدترین اشعار دلتنگی و غزل های ناب عاشقانه ۹۷
اس ام اس و اشعار دلتنگی و غزل های ناب عاشقانه ۹۷
این خانه بدون تو خالیست
شهر خالی، جادّه خالی، کوچه خالی، خانه خالی
جام خالی، سفره خالی، ساغر و پیمانه خالی
کوچ کرده دسته دسته، آشنایان، عندلیبان
باغ خالی، باغچه خالی، شاخه خالی، لانه خالی
وای از دنیا که یار از یار میترسد
غنچههای تشنه از گلزار میترسد
عاشق از آوازهی دیدار میترسد
پنجهی خنیاگران از تار میترسد
شهسوار از جادهی هموار میترسد
این طبیب از دیدن بیمار میترسد…
دلم گرفت ، ای همنفس
پرم شکست
تو این قفس
تو این غبار ، تو این سکوت
چه بی صدا
نفس ، نفس
از این نامهربونی ها
دارم از غصه میمیرم
رفیق روز تنهایی
یه روز دستاتو میگیرم
تو این شب گریه میتونی پناه هق هقم باشی
تو ای همزاد همخونه چی میشه عاشقم باشی
دوباره من
دوباره تو
دوباره عشق
دوباره ما
دو همنفس
دو همزبون
دو همسفر
دو همصدا
توای پایان تنهایی پناه آخر من باش
تو این شب مرگی پاییز بهار باور من باش
بذار با مشرق چشمات شبم روشن ترین باشه
مخوام آیینه ی خونه با چشمات همنشین باشه
می خندم… ساده می گیرم… ساده می گذرم… بلند می خندم و با هر سازی می رقصم… نــــــــــــــــــه اینکه دلخوشـــــــــــــــــــــــم! نه اینکه شادم و از هفت دولت آزاد! مدت طولانی شکستم,زمین خوردم, سختی دیدم, گریه کردم و حالا… برای"زنده ماندن" خودم را به "کوچه ی علی چپ" زده ام…! روحم بزرگ نیست! دردم عمیق است… می خندم که جای زخـــــــــــــــــــــم ها را نبینی…
آیا می دانید زمان تولد یک نوزاد ، یک زن تا ۵۷ واحد درد رو احساس می کنه
این معادل شکسته شدن همزمان ۲۰ استخوانه !
مادرتون رو دوست داشته باشید .
زیباترین فرد روی زمین
قویترین حامی ما…
کل زندگی
کل زندگی ما در ۲دقیقه چشم به هم زدن میگذره
به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید
دل نبند
به قیافه ، صورت و ظاهر زیبا توجه نکن و دل نبند
در زیر خیابان های قشنگ هم فاضلاب جاریست
جغرافیا
تاریخ را کنار بگذار !
جغرافیا مهم تر است !
تو کجایی ؟!
شب
بی تو هر شب عاشقی بارانی ام
لاله پژمرده و زندانی ام
بی تو در کنج همه دلواپسی
بی تو من آغاز یک ویرانی ام . . .
دلم برایت تنگ شده
میخواهم آنقدر اشک بریزم
تا غبار فاصله از قلبم تمیز شود
ولی میترسم…
این شهر ((ونیز)) شود
کو کو…!!!
حالا که نیستی،
پرنده ای آمده است
درحوالی همین باغ روبرو…
هیچی نمی خواهد
فقط می گوید:
کو کو…!!!
سرنوشت
کتاب سرنوشت برای هرکسی چیزی نوشت
نوبت به ما که رسید قلم افتاد…
دیگه هیچی ننوشت!
خط تیره گذاشت و گفت:
تو باش اسیر سرنوشت…
آنقدر
آنقدر به این روزهای تلخ عادت کرده ام،
که وقتی لبخند می زنم
قلبم تیر می کشد.
بیچاره دلم چقدر زود عادت می کند،
به نبودن هر آنچه که می خواستی…
سخت
چــــه سخـــــت اســــــــت
تــــشییــــــــــــع عـــــــــــــــــــشق روی شـــانـه هــــــای
فـــرامــــــــــوشی
وقـــتی مـیدانـــــی پـنجشـــــنبـــه ای نــــــــــیست
تا
رهــــــگذری بـــر بـــــــــــــی کـــــسیت فاتــــحه بخــــــــــواند !
همیشه
همیشه صدایی بود که مرا آرام میکرد، دستهایی بود که دستهای سردم را گرم میکرد
همیشه قلبی بود که مرا امیدوارم میکرد، چشمهایی بود که عاشقانه مرا نگاه میکرد
همیشه کسی بود که در کنارم قدم میزد ،احساسی بود که مرا درک میکرد
حالا من و مانده ام یک دنیای پوچ ، نه صداییست که مرا آرام کند و نه طبیبیست که
مرا درمان کند
خاک
مشتی خاک بر میدارم
شاید این همان نیمه ی گمشده ی من باشد…
که خدا یادش رفته بسازد…
حقیقت
مرا با حقیقت بیازار، اما هرگز با دروغ آرامم نکن …..
قسمت …
من نمیدانم بعد از تو
قسمت کی خواهم شد
و کسی که قسمت من میشود
قسمت کی نشده است
مـ ــ ـ ــن
من با دو چشم خویشتن دیدم که جانم می رود . . .