روزنامه جوان در یادداشتی انتقادآمیز خطاب به صادق زیباکلام نوشت: دکتر صادق زیباکلام در نامهای خطاب به رئیس جمهور باز هم به منطق تکراری و رد شدهای متمسک شده است که دستاورد صنعت هستهای برای ایران را جز دشمنتراشی نمیداند و قائل است اگر هم این صنعت منفعتی برای ایران و ایرانی داشته به هزینهای که برای آن پرداخته شده، نمیارزد.
اما ای کاش ایشان یکبار هم صراحتاً اعلام میکردند که آیا به عنوان یک استاد علوم سیاسی و کسی که خود سابقه مبارزات انقلابی دارد ریشه دشمنی آمریکا با ملت ایران را تنها در مسئله هستهای میدانند؟! و اگر اینچنین است آیا به نظرشان تعطیل کردن کامل این صنعت و به قول خودشان صرف هزینههای آن در «توسعه صنایع، معادن، کشاورزی، حمل و نقل، بهداشت و درمان، آموزش و پرورش، تامین آب و محیط زیست» کشور موجب خواهد شد که تحریم و جنایات آمریکا در حق ملت ایران تمامی یابد یا خیر؟!
در ادامه مکتوبهی مذکور، آقای زیباکلام با ابراز تأسفی روشنفکرمآبانه خطاب به آقای روحانی نوشتهاند: «جنابعالی هم برای دلبری از تندروها هنوز جوهر اینستکس خشک نشده اعلام "عبور ایران از تعهداتش در برجام" نموده و برای اروپاییها خط و نشان میکشید.» بگذریم از آنکه چرا باید آقای روحانی که منتقدین را به مادرشوهربازی متهم میکند، برای آنها دلبری کند اما خوب بود دکتر زیباکلام به عنوان مدرس علوم سیاسی مشخص میکردند بر اساس چه منطقی و اصلاً چرا و تا به کی دولت و ملت باید زار و نزار در برابر کانال خفت بار اینستکس گردن کج کنند و کاسه دست بگیرند تا بلکه اروپاییها آبنباتی (فوق فوقش سکهای مسی) در کاسهشان بیندازند؟ مگر از زمان خروج آمریکا از برجام تا همین ماه پیش چندین بار به صورتهای مختلف به اروپا فرصت داده نشد، اروپا با این فرصت چه کرد؟
خلاصه آنکه ای کاش آقای زیباکلام نامهای هم خطاب به ملت ایران مینوشت و صراحتاً بیان میداشت تعریفشان از منافع و عزت ملی چیست و آیا اقتدار و عزتی برای ایران عزیزمان قائل هستند یا نه؟! متأسفانه آنچه که از تصور دکتر زیباکلام از ایران نمود دارد، گربهایست که بایستی ساعتها در برابر سالن غذاخوری غرب دم تکان دهد و میو میو کند تا بلکه کراوات زدهای دلش به رحم آید و گوشهای سوخته یا استخوانی را از غذای خود کنده و جلویش پرتاب کند!