گلچین زیباترین اشعار در وصف کشته شدگان
شعر نو در وصف کشته شدگان
به نام خداوند بخشنده مهربان
سایه ای سنگین به سرما نشست
کاسه ای گربود به سرما شکست
چشم دیدن نبود ما رو بسی
دروه تنهایی و بی کسی
انکه مرا پشت به خنجر زده
تحفه ای از دوست به دفتر زده
کشته دل را طمع ادمی
از چه باب است که مرا یادمی
شکر که ایزد بد ما را نخواست
آدمی با تکیه بر او خود کفاست
ذره ای گر مهر بود در جهان
نیست به جز در حرم مادران
عشق اگر عشق حقیقی بود
جان به ره او چه دریغی بود
ضربه سختی به دلم خورده است
مهرو وفا در دل ما مرده است
کاش یکی ناله خوش سر کند
حال خراب منو بهتر کند
صلح جهان گشته مرا آرزو
صحبت از جنگ و جنایت نگو
نهی ز منکر شده معروف ما
جای خدا خلق شده خوف ما
ذهن منو ذهن تو آشفته است
آخر این قصه گره خورده است
مرهم درد دل پر خون من
کشته شدن در ره و عشق وطن
سایه سنگین به سرما هنوز
کم نشود هم به شب و هم به روز
شعر از سید امیر هاشمی سبزوار
شعر زیبا درباره کشته شدگان
در این جنگل که دنیا هست نامش
به جای نان بشر خون است شامش
عدالت سر بریده سرنگون است
زمین از خون آدم بحر خون است
چنان در بند جهل خود اسیر است
صدای ساز او آهنگ تیر است
بسی فتنه بسی آشوب کردند
بسی کشتند بسی مصلوب کردند
سر مظلوم خدا بردار گردید
جهالت بره ای پروار گردید
خدایا مسلمین در خواب هستند
ز حوض جهل خود سیراب هستند
کنون ما را به یک منجی نیاز است
درفش عدل تو در اهتزاز است
شعر از علی ملکی
شعر سوزناک در وصف کشته شدگان
عجب ساده لوحانه
کشته شدم
بینی، چشم، رنگ پوستم مرا لو داد
ای خائنین!
اما چه شاعرانه،
شب زفاف من شب زفاف با تن برهنه ی گلوله های داغ شد،
بر تن متعفن من تیر زنید،
تف و لعن فرستید
و مردانه، نعره تکبیر؛
حالا تن سپید واژه هایم آنجاست،
میان آیینه های شکسته
که هر تکه اش سبعانه باز هم تو را نشان می دهد
که تو از آن بیزاری
و من از این شرمسار،
.
مرا ببخش
از این ناگزیری
ای برادر «بزرگتر»!
شعر از روح الله شیخ زاده
شعر در مورد کشته شدگان
برخیز بیا که رفتگان آمده اند
موسی و شبان به پای جان آمده اند
در عالم زندگان دگر نیست خبر
کشته شدگان و مردگان آمده اند
آنقدر خموش و عاجز و نیست شدند
فریاد اناالحق به دهان آمده اند
بی دست گرفته اند دامان تو را
بی پای به سوی تو دوان آمده اند
با حتم و یقین در دل و بی صرفه ز عقل
بوی تو شنیده نگران آمده اند
زاهد پی زهد و عابد و واعظ هم
این قوم رها که عاشقان آمده اند
دیروز فقط بشر فغان سر می داد
امروز کلوخ و سنگ زبان آمده اند
چشمان مجانین جهان سوی تو گشت
زان دم که به سویت لیلیان آمده اند
اسرار و رموز هستی پیدا دیدیم
در خطبه البیان عیان آمده اند
در جمع جنان ، درون انکار علی
گر نامده اند بی گمان آمده اند
پرسی ز مکان بزم بالا ، اینان
خارج ز زمان ز لامکان آمده اند
شعر از محمد رضا علی نقی ها
شعر غمگین درباره کشته شدگان
کشته شدگان حرف نمی زنند
آنها را برای مرگشان
قانع
کرده اند
کسانی که جنگ را
به راه می اندازند
لباسهایشان خاکی نمی شود!
جنگ را پایانی نیست
شعر از نوشین صالحی
شعر در مورد کشته شدگان و کشتن مردم
ماه را ندیدی
که دوازده بار
انگشتانش بر پنجره اتاق ت لغزید
و هزار بار
نگاهش بر اندوه چشمانت.
می دانم این روزها
با اخبار بیدار می شوی.
قهوه ات را سرد
با طعم خاورمیانه سر میکشی.
از بین کمد غم هایت
یکی را انتخاب می کنی
می پوشی و
قدم میزنی میان آمار کشته شدگان
و با سر درد به خانه بر میگردی.
کتاب های حقوق را زیر و رو میکنی
و حق های از دست رفته مان را میشماری.
شب ها
در آغوش دلتنگی به خواب می روی
و میان کابوس ها سقوط می کنی.
و عشق را جایی گم کردهای
زیر مبل
یا در آشپزخانه
در انبوه اخبار
یا زیر آوار موشک ها...
شعر از نازنین جمشیدیان
شعر زیبا و احساسی درباره کشته شدگان
خسته از نبردهای نابرابر
دلزده از اما و اگرها
پرچم صلح با دنیا را
به اهتزاز در آورده بودم
تو اما
سردار جنگ های صلیبی
بر گستره روحم بی جدال وارد شدی
از دریچه عشق با تو سخن گفتم
دروازه های روحم را
بر تو گشودم
نشنیدن را برگزیدی
از چشمه آبادی هایم نوشیدی
ندیدن را مشق کردی
آنچه ویران کردی
قصر تو بود
برافراشته از ویرانی ها
ارواح کبوترانی که در آتش سوزاندی
بر دلتنگی ماه
بر پیشانی ابر آشیان کرده اند
همیشه آتش نمرود گلستان نخواهد شد
مسیح هم گاهی از معجزه خالی است
راستی
با آوارگیت چه میکنی ؟
حال
بر خرابه های به یغما رفته
با آوار کشته شدگان
ولگرد باش ...
شعر از نسیم شبگو منصف
شعر برای ظلم و ستم | برگزیده برترین اشعار درباره ظلم و ستم | دلگرم
شعر برای دل شکسته | برگزیده بهترین اشعار درباره دل شکسته | دلگرم