یازدهمین قسمت سریال جذاب و تماشایی قورباغه در آستانه انتشار قرار گرفته است. اگر در پی لینک دانلود قسمت 11 سریال قورباغه هستید، کلیک کنید. همچنین در این هفته عناوین دیگری از جمله قسمت هشتم ملکه گدایان، قسمت پنجم خوب بد جلف رادیواکتیو، قسمت 5 سریال سیاوش و قسمت دوم می خواهم زنده بمانم نیز جهت دانلود در سایت قرار می گیرند که می توانید از طریق وبسایت کول دانلود نسبت به تماشای آن ها اقدام کنید.

قورباغه

سریال قورباغه که پس از یک شروع توفانی به اوج مخاطبین خود رسیده بود همینک با پخش دهمین قسمت موفقیت آمیز و بدست آوردن هواداران بیشتر؛ توانسته که جایگاه خود را در این هفته ها تثبیت کرده باشد. در این هفته شاهد انتشار قسمت 11 قورباغه خواهیم بود. قورباغه که یک اثر متقاوت شبکه نمایش خانگی و در ژانر معمایی جنایی با تهیه کنندگی: علی اسدزاده، نویسندگی و کارگردانی: هومن سیدی تولید شده است هر دوشنبه از سایت کول دانلود پخش می شود.

جهت دانلود قسمت 11 یازدهم سریال قورباغه بر روی لینک زیر کلیک کنید:

دانلود قسمت 11 سریال قورباغه

در قسمت پیشین سریال قورباغه چه اتفاقاتی رخ داد؟

قسمت دهم قورباغه در جایی آغاز می شود که رامین همچنان تلاش می کند تا سروش را ترغیب کند به این مساله که در نقشه سرقت مواد از خود بیخود کننده در ویلای نوری و گاوصندوق به وی کمک کند. سروش که در آغاز مخالف این مساله بود، سرانجام کمی نرم شده و با او از در معامله وارد می شود و این طور بیان می کند که در حالتی، حاضر به همکاری و در واقع شراکت در این سرقت است. در سکانس های بعدی به فلش بک های بسیار مهمی از قورباغه بر می خوریم. در جایی که مشخصا قبل از به قدرت رسیدن نوری و به پا کردن این همه ثروت و پول به وسیله وی می باشد. ۱۲ سال قبل، و در زمانی که سروش و آباد به تازگی وارد تشکیلات نوری شده اند. اتفاقی که باعث در این آشنایی و پیوند این ها بوده، ماجرای انتقام از پدر نوری بوده. به هر روی نوری اکنون با خواهر کوچک تر خود یعنی لیلا در حال زندگی است و مشغول یک سری بیزنس های خیلی ساده می باشد تا این که یک روز که وی لیلا، خواهر کوچکش را برای گردش در پارک می برد با اتفاقات عجیبی آشنا می شود‌. البته این فقط یک پوشش است، چرا که سروش به وسیله یک واسط باخبر شده است که در آن پارک و در سمت نگهبانی، مقادیر زیادی مواد مخدر جاساز شده است که با سرقت این کوکایین ها می توانند به ثروت قابل توجهی برسند. ولی این خود سرآغاز داستان های دیگری می شود. شخصی که نگهبان آن جاست (با بازی مهران غفوریان) آدم بسیار ساده و عامی به نظر می رسد. وی وقتی که نوری را در حال ورود به محل نگهبانی خود می بیند فورا به او حمله ور شده و نخست با شوکر برقی او را زمین گیر کرده و سپس با پاشیدن مقداری گرد به صورت نوری، وی را متقاعد می کند که وقتی پلیس ها آمدند، به این نکته اعتراف کند که برای دزدی به این محل آمده بوده ست.‌نقشه نگهبان به خوبی انجام می شود. نوری پس از سپری کردن یک روز در کلانتری، آزاد شده و سپس با تعقیب کردن نگهبان، متوجه می شود که او با یک چک بی محل از خودش به بانک رفته و در حالی که چنین مبلغی را در حساب خود ندارد، پول را نقد می کند. نوری متوجه می شود که آن فرد با موادی که دارد می تواند کارهای شگفت انگیزی بکند. به همین منظور، این یار با اسلحه به آن محل رفته و وی راه تهدید به افشاگری می کند. گرچه این یک اسلحه قلابی و در واقع اسباب بازی بوده است. نگهبان ولی که یک فرد بی دست و پا و ضعیف است در همین حال وقتی که به شدت ترسیده بود همه چیز را در نزد نوری اعتراف می کند. وی این طور بیان می کند که این موادی که در نمکدان ریخته در واقع یک نوع گیاه به نام نفس شیطان (نوعی مخدر) است که در کلمبیا و تایلند کاشت می شود که وقتی آن را با سم قورباغه امریکایی ترکیب می کنند (به صورت پوست خشک شده و پودر شده آن قورباغه مخصوص) یک ماده ای را تحویل می دهد که وقتی به دست یا در معرض تنفس هر فردی قرار بگیرد، روی او تاثیر گذاشته و با از دست دادن تعادل و حالت عادی خود، هر آنچه که به فرد مذکور گفته شود را می پذیرد و انجام می دهد. در واقع وی در اختیار و کنترل او قرار می گیرد. سرانجام نگهبان و نوری با هم به توافق می رسند که کل مواد ها (که بسیار زیاد هم بوده و در پشت دیوارها و آجرهای قدیمی آنجا جاساز شده بودند) را به صورت ۷۰،۳۰ بین خود تقسیم کنند. و به این ترتیب راز اقدامات و توانایی ها و ثروت های بادآورده نوری مشخص می شود. برای ادامه داستان پیشنهاد می کنیم که به تماشای قسمت 11 قورباغه بنشینید. لطفا نظرات و دیدگاه های خود را در این باره با ما از طریق بخش کامنت در میان بگذارید.

حال باید دید که در قسمت یازدهم 11 سریال قورباغه چه اتفاقاتی می افتد. در بالای این نوشتار و سطرهای بالاتر به معرفی و ارایه لینک دانلود همه قسمت های قورباغه با 5 کیفیت گوناگون از سایت بسیار خوب کول دانلود پرداختیم. لازم به ذکر است که سریال قورباغه با کیفیت  Bluray 4k و همچنین صدی 6 کاناله انکود و در اختیار کاربران قرار گرفته است. این نخستین بار است که برای یک اثر ایرانی چنین اتفاقی رخ می دهد!

 

ملکه گدایان

ملکه گدایان از آن دسته از سریال هایی بود که کم کم و با حوصله مخاطبین را درگیر خود کرده است. تا اندازه ای که اینک با گذشت 8 هفته، داستان به مرز پختگی و جاافتادگی رسیده است و به نظر می رسد که هر بار هواداران خود را به گونه قابل توجهی افزایش می دهد. همینک باید شاهد پخش قسمت هشتم سریال ملکه گدایان در سایت کول دانلود باشیم.

جهت دانلود قسمت 8 هشتم سریال ملکه گدایان و همچنین دانلود سایر قسمت های این سریال بر روی لینک زیر کلیک کنید:

دانلود قسمت هشتم سریال ملکه گدایان

در قسمت پیشین ملکه گدایان چه خبر بود؟

در فلش بک های مرسوم آغازین و پیش از تیتراژ سریال، شاهد روزی هستیم که تقریبا در یک سال پیش، البرز در آزمایشگاهی که در هامبورگ در اختیارش گذاشته اند در طی آزمایش های خود به فرمول پیچیده و بزرگی می رسد که با آن می توان چندین بیماری لاعلاج کنونی را درمان کرد و البته از آن سو نیز سواستفاده گران می توانند مواد مخدر قوی تر و مخرب تری را تولید کنند. دکترها و متخصص های هامبوگ چشم به تلاش ها و آزمایش های البرز دوخته اند و بسیار به او امیدوارند تا با کشف فرمول این داروی خاص، جهشی در علم پزشکی رخ دهد. در سکانس بعدی که در زمان حال نیز می گذرد، سهیل به همراه البرز به مرکز خیریه رفته اند تا غذای مورد نیاز مفت آباد را تحویل بگیرند اما آریا به خاطر عدم حضور افرا حاضر به انجام این کار نیست، سهیل ناچار می شود البرز را با نشان دادن کارت شناسایی برادر افرا جا بزند البرز در یک عمل انجام شده قرار می گیرد و مورد استقبال آریا. افرا با استایل جدید و با نوزادی که به کنر بسته است قدم در راه جدید گذاشته است. البرز به سهیل می گوید که برای دیدن پدرش در بیمارستان به کمکش احتیاج دارد، سهیل با یک نمایش شلوغ بازی حواس نگهبان بیمارستان را پرت می کند و همین لحظه البرز خود را به بالین پدر می رساند اما در کمال تعجب با خبر ترخیص خسرو خان توسط همسرش مواجه می شود! آریا به همراه مادرش در رستورانی در حال گفتگو هستند،آریا اصرار بر این دارد که مادر با حرف هایش باعث رنجش افرا شده است، گفتگویی که فقط حول محور افرا می چرخد در حال گذر است. بعد از این ها البرز سراسیمه به محل زندگیشان می رود اما آنجا تخلیه شده است‌. در همین حال که بچه های مفت آباد در گوشه گوشه خیابان برای غذا خوردن در پارکی جمع می شوند، البرز خود را به افرا رسانده و خبر نقل مکان خانواده اش را به او می دهد، افرا متوجه تغییر رفتار سهیل شده و کنجکاو که چرا این گونه رفتار می کند و البرز جریان برخوردشان با آریا را تعریف می‌ کند. پارسا با افرا تماس می گیرد،البرز با قاپیدن گوشی با پارسا شروع به بحث و جدل می کند،او را تهدید می‌کند که قید همه چیز را خواهد زد و پیش پلیس همه چیز را لو می دهد. پارسا در تماسی با جمله (خانم بمب سازمون داره خیلی خطرناک میشه باید زودتر جم و جورش کنیم،راستی مدل رندی اش خیلی شبیه شماست) این ذهنیت در بیننده قوت می گیرد که ملکه خورشید باشد. همزمان با این اتفاقات است که آریا که به همراه مادرش در رستوران مشغول صرف غذا هستند با صحنه ای هولناک روبرو می شود، افرا را می بیند به همراه بچه های کار و بچه ای که به دوش دارد و در حال گدایی کردن است. صحنه چشم در چشم شدنشان واقعا هولناک و غیر منتظره بود، افرا پا به فرار می گذارد با تعقیب و گریزشان در بن بستی افرا گیر می افتد و در جواب یک عالمه سوال آریا فقط می تواند با بغض بگوید بی خیال. البرز به دیدن سارا رفته است، سارایی که مواد مصرف می کند، البرز سعی دارد با تمارض به این که سیگار و مواد مصرف می ‌کند به دنیایش نزدیک شده بلکه بتواند از طریق سارا آدرس خانواده اش را پیدا کند. آریا از دست مادرش ناراحت است که از عمد او را به رستورانی برده است که افرا سر همان چهارراه مشغول گدایی بوده است، پس این طور به نظر می رسد مادر آریا از پیشینه افرا آگاه بود و با دانستن این موضوع از عمد آریا را در چنین موقعیتی قرار داده. در سکانسی شاهد گوشه ای از مشکلات بچه های کار هستیم، برخورد نادرست مردم با بچه ها و مزاحمان خیابانی که افرای پر از بغض و گریه را وادار به درگیری با آن ها می کند. داریوش به همراه پارسا در حال رفتن به محل زندگی سارا هستند، داریوش مدام سراغ آدرس را می گیرد و بی خبر از این که محل مورد نظر جایگاه سارا ست. پارسا با کنایه به سارا یادآور می‌شود که مصرف موادش بالا رفته. سارا قضیه آمدن البرز و مواد مصرف کردنش را به پارسا می‌دهد. پارسا مبهوت به سارا نگاه می کند. حال باید دید واقعا البرز قدم در راه اعتیاد گذاشته است یا نقشه و برنامه ای را در سر می پروراند. توالی های فزاینده ملکه گدایان هر قسمت در ذهن مخاطب بیشتر از پیش نیز می  شود و همچنان نمی توان پاسخ روشنی به این ابهامات داد. برای رسیدن به این دست از پرسش ها باید به ادامه داستان در قسمت هشتم ملکه گدایان نشست. شما چه فکری می کنید؟ حتما نظرات و فرضیه های خود را برای ما کامنت کنید!

حال باید دید که در قسمت 8 ملکه گدایان چه اتفاقاتی خواهد افتاد. در سطر های بالایی، لینک دانلود قسمت هشتم ملکه گدایان به همراه سایر قسمت های آن با 5 کیفیت گوناگون از سایت کول دانلود درج شد. شما را دعوت به تماشای این سریال جذاب و تماشایی می کنیم.

 

سریال خوب بد جلف

در حالی که چهار هفته از پخش سریال خوب بد جلف رادیو اکتیو می گذرد؛ بنابر آخرین گزارش های سایت کول دانلود تا این جا با استقبال شدید مخاطبین روبرو شده است. و اینک این سریال کمدی به قسمت 5 خود رسیده است. سریال طنز خوب بد جلف به نویسندگی: مهراب قاسم خانی ، تهیه کنندگی: محسن چگینی و کارگردانی مشترک: پیمان قاسم خانی و محسن چگینی و با بازی آناهیتا درگاهی , امیر مهدی ژوله , پژمان جمشیدی , حامد کمیلی , سام درخشانی , گوهر خیراندیش , محمد بحرانی هر هفته در سایت کول دانلود در قالب 15 قسمت پخش می شود.

جهت دانلود قسمت 5 پنجم سریال خوب بد جلف و همچنین دانلود سایر قسمت های این سریال به این لینک لینک زیر:

دانلود قسمت پنجم سریال خوب بد جلف

در قسمت قبلی خوب بد جلف رادیواکتیو چه اتفاقاتی رخ داد؟

اپیزود 4 سریال خوب بد جلف رادیواکتیو درست با عملی کردن خوردن دست پژمان آغاز می شود. سام که دیگر تحمل گرستگی را ندارد، وقتی که پژمان را در حال خواب می بیند از فرصت استفاده کرده و بر روی ساعد او سس گوجه ریخته ولی در همین هنگام است که پژمان از خواب بیدار می شود. سام در توضیح اقدام خود می گوید که خیال می کرده است که پژمان تمام کرده است. وقتی که جو فروکش می کند و این جریانات می خوابد، این دو دوست قدیمی که عرصه را تنگ دیده و امیدی به نجات و رهایی نمی بینند، دست به اعترافات بزرگ در زندگی خود می زنند. از جمله دلیل سیمرغ نگرفتن پژمان که سام وویس های بدگویی او را به داورهای جشنواره فرستاده بوده و همچنین این که پژمان نیز زیرآب سام را زده بود تا به دختر برزیلی مورد علاقه اش نرسد و بسیاری موارد دیگر. در همین هنگام است که یک کودک با توپ فوتبال از راه می رسد.‌ در حالی که هر دو خیال می کنند دچار توهم شده اند و این کودک تصور آن هاست ولی بعدا مشخص می شود که فاصله زیادی با شهر ندارند و عده ای در حال بازی فوتبال در آن نزدیکی ها هستند و حتی اگر خودشان نیز کمی دیگر پیاده روی کرده بودند به جاده می رسیدند. سرانجام با رسیده به خیابان و سوار شدن بر یک مینی بوس از آن جا دور می شوند. ولی این پایان بدبیاری های آن ها نیست و تازه آغاز ماجرایی دیگر را در پی دارد. چرا که مینی بوسی که پژمان و سام سوار آن می شوند، همان مینی بوسی است که حامل حسام و دوستان خلافکارش می باشد. به این ترتیب است که آن ها را به یک خانه قدیمی و متروکه می برند و در زیرزمین آن جا زندانی می کنند و پس از اسارت داعشی های چچن و داغستان، اسارتی دیگر را تجربه می کنند. ادامه داستان صرف ماجراهایی که حسام در زیرزمین و اسارتگاه با آن ها ایجاد می کند، می شود. سام و پژمان که چندین روز است غذا نخورده اند و بسیار احساس گرسنگی می کنند حتی در این جا نیز به چیزی برای خوردن نمی رسند. حسام بوالهوس که همین روز قبل از زندان آغاز شده است و در ادلین ماموریت خلاف خود، کیک زرد را از چچنی ها دزدیده بود، در حالی که به سمت ملک شخصی اش می رفت به طور اتفاقی سام و پژمان را گرفته و سعی در اخاذی کردن از آن ها می باشند. در همین حال و احوالات است که حسام که برای گرفتن پول پژمان و سام را در مضیقه گذاشته است با نظر و در واقع پیشنهاد اینان، به روابط عمومی سازمان صداوسیما تماس گرفته و ضمن اظهار گروگانگیری این دو هنرمند، این گونه بیان می کنند که در قبال آزادی آن ها مبلغی را دریافت می کنند که البته روابط عمومی آن ها را به سمت امور مالی سازمان راهنمایی می کنند. در حالی که نخست به اشتباه به برنامه زلال احکام وصل شده بودن، در زملن تماس با امور مالی، درخواست پرداخت ۱۰۰ میلیون تومان برای آزادیشان می کند که به طور جد با مخالفت پژمان و سام روبرو می شود. چرا که این دو بر این باورند که اگر بعده ها در اخبار منتشر شود که گروگانگیرها، آن ها را تنها با ۱۰۰ میلیون تومان آزاد کرده اند، برای آن ها افت پرستیژ داشته و حتی بر روند کاری و آینده شغلی آن ها نیز تاثیر بسیار بدی دارد.‌به این دلیل که دیگر دستمزدهای بسیار پایینی را برای بازی کردن در فیلم های به آن‌ها پیشنهاد خواهند کرد. مشخص نیست که سرانجام بر سر سام و پژمان چه خواهد آمد و آیا نجات پیدا خواهند کرد یا نه؟ برای فهمیدن این واقعیت ها باید به تماشای ادامه اتفاقات این سریال را در قسمت پنجم خوب بد جلف بنشینیم و ببینیم که چه رویدادهای دیگر در این میان رخ خواهد داد.

 

سیاوش

و اما سریال سیاوش نیز که از 10 بهمن قسمت اول آن در سایت کول دانلود پخش شد همینک به بخش پنجم خود رسیده است. سیاوش – Siavash به نویسندگی: پویا سعیدی، تهیه کننده: مهدی یاری و کارگردانی: سروش محمدزاده و با بازی امیر جعفری , ترلان پروانه , رضا کیانیان , مجید صالحی , میلاد کی مرام در 18 قسمت تولید شده است.

جهت دانلود قسمت 5 پنجم سریال سیاوش بر روی لینک زیر کلیک کنید:

دانلود قسمت پنجم سریال سیاوش

در قسمت قبلی سیاوش شاهد چه رویدادهایی بودیم؟

اپیزود 4 سیاوش در شمال کشور آغاز می شود و جایی که سیاوش و دوست همراهش در پی مارال هستند و پس از پیدا کردن ردی از او با کمک یکی از افراد محلی و بومی آن جا که قایق موتوری نیز دارد، دسه به عملیاتی می زنند تا مارال را آزاد کنند. مشخص نیست که مارال چگونه در چنگ آن افراد در کلبه ای متروکه در دل جنگل افتاده است. آیا دزدیده شده است؟ و اساسا ارتباط و ربط آن آدم ها و چگونگی این وقایع اصلا برای بیننده نمایان نیست. ولی به هر ترتیبی که است که مارال را نجات می دهند و را به تهران نزد پدرش یعنی نصرت می آورند. نصرت نیز مشخصا نمی توان نظری درباره شخصیتش داد. این که وی آدم مثبتی است یا منفی؟ از سمتی مشخص است که کارها و تجارت خلاف می کند و از سویی دیگر به نظر می رسد که یک خیریه کوکان بی سرپرست را تاسیس کرده است و در جهت رفاه حال آن ها کارهایی انجام می دهد. این روحیه رابین هودی را شاید بتوان برای تنها توصیف وی بیان کرد. در سمت دیگر داستان ولی درگیری ها و مشاجرات صابر را با خانواده خودش و همچنین همسر سابقش را داریم که بحث به جاهای باریک می کشد. همچنین همسر سابق وی، لایو های تهدید آمیز و پر از خشونت صابر را نیز دیده و ضبط کرده بود و می توانست با نمایش آن ها برای قاضی پرونده، حکم تازه و به مراتب سنگین تری را برای وی رقم بزند! در نهایت پای مجید دوباره به داستان باز می شود. وی که در واقع پسر دایی مرجان بوده است به منزل پدری سیاوش می آید تا خبر فوت وی را به سیاوش بدهد، چرا که چندین و چند روز است که از سیاوش بی خبر بوده است و بعدا در هنگام مواجه و رویارویی با سیاوش نیز همین گلایه را از او می کند ولی غافل از این که سیاوش برای مهیا کردن مخارج مورد نیاز عمل مرجان، به شمال رفته بود. به هر حال مجید این گونه بیان می کند که مرجان در هنگام عمل تاب نیاورده و متاسفانه فوت کرده است. چیزی که با بهت و ناباوری سیاوش همراه است. جهت تماشای باقی ماجرا باید به تماشای ادامه این داستان در قسمت پنجم سیاوش بنشینیم. نظر شما درباره این سریال چیست؟ شما فکر می کنید که حقیقت داستان چیست؟ لطفا دیدگاه های خود را کامنت کنید!

 

می خواهم زنده بمانم

سریال جدید می خواهم زنده بمانم یک سریال بسیار خوش ساخت و تماشایی می باشد که در دهه 60 خورشیدی روایت می شود. سریال مضمونی عاشقانه، خانوادگی و جذاب دارد که در همان قسمت اول توانست نظر بسیاری از مخاطبین را جلب کند. تماشای این سریال را توصیه اکید داریم به شما کاربران گرامی. قطعا از دیدن این سریال پشیمان نخواهید شد.

جهت دانلود قسمت 2 سریال می خواهم زنده بمانم و همچنین سایر قسمت های آن بر روی لینک زیر کلیک کنید:

دانلود قسمت دوم سریال می خواهم زنده بمانم

حضور انبوهی از بازیگران سرشناس و ستاره در این سریال در کنار قصه و فیلمنامه بسیار قوی و همچنین کارگردانی قابل قبول شهرام شاه حسینی، همه و همه دست در دست هم داده است که ما یک سریال سطح بالا و راضی کننده را پس از مدت ها شاهد باشیم. از لحاظ سبک ساختاری، می خواهم زنده بمانم تشابه نسبتا زیادی با سریال هم گناه دارد ولی شاید یکی دو سطح بالا تر و بهتر.

در می خواهم زنده بمانم در حالی بازیگران چون آزاده صمدی , آناهیتا درگاهی , بهاره کیان افشار , پدرام شریفی , حامد بهداد , سحر دولتشاهی , علی شادمان , مهران احمدی به ایفای نقش پرداخته اند که در خلاصه داستان آن آمده است: هما حقی (سحر دولتشاهی) و نامزدش (پدرام شریفی) به همراهِ خانواده حقی آماده می شوند تا برای شب تولدِ همایون حقی، پدرِ خانواده (بابک کریمی) او را غافل گیر کنند. اما با رسیدن پدر، همه خانواده غافل گیر می شوند!

در قسمت اول سریال می خواهم زنده بمانم چه اتفاقاتی رخ داد؟

اپیزود 1 سریال می خواهم زنده بمانم همان جور که انتظار می رفت و در خلاصه داستان کوتاه از پیش منتشر شده در بستر دهه 60 آغاز می شود. در جایی که یک پسر و دختر جوان و دلباخته هم در مسیر رفتن به خانه هستند که در بین راه دچار کمیته ها و گشت های ارشاد آن زمان می شوند. سوال و جواب های انفرادی که از هر یک از این دو زوج می شود تا یقین پیدا کنند که نامزد یکدیگر هستند. این زوج حوان؛ یکی با بازی پدرام شریفی (یک دبیر فنی و حرفه ای) و دیگری با بازی سحر دولتشاهی (یک نگاره گر و نقاش روی شیشه) با پاسخ های دقیق و یکسان به مامورها موفق می شوند که به مسیرشان ادامه دهند. عاشقانه های کوتاه و بدیعی که در همین سکانس های ابتدایی داستان بین هما و نامزدش رخ می دهد از جالب ترین و جذاب ترین بخش های سریال بود که نوید یک اثر تماشایی و خوش ساخت را می دادند. در راه، به یک مغازه عتیقه فروشی می روند و می خواهند خرید کنند. زمانی که به خانه دختر می رسند، اعضای خانه درگیر مراسم جشن تولد پدر خانواده هستند. در روز مورد نظر تولد همابون حقی می باشد و در حالی که همه اهالی فامیل و نزدیکان دز منزل ایشان به گرد هم جمع شده اند تا زمانی که وی به خانه می آید او را سوپرایز کند. آقای حقی که در گذشته به همراه برادر خانمش یک کافه را اداره می کردند پس از شکست در این کار، با فروختن کافه، یک کامیون خریده و به باربری می پردازد. در آن شب مذکور نیز وی در حالی بازگشت از کار است که بستگانش انتظار وی را می کشند. ولی درست در زمانی که وی به خانه بازمی گردد و مشغول جشن و پایکوبی با اهالی فامیل است، مامورها که پیش تر به وسیله چند مخبر در جریان مواد مخدر جاسازی شده در کامیون وی شده اند به محله آن ها آمده و مشغول تفتیش ماشین می شوند. پس از وارسی از ماشین، مشخص می شود که 5 کیلوگرم مواد مخدر در آن جا جاساز شده است و به این ترتیب پس از اخذ حکم ورود به منزل به داخل خانه رفته و وی را دستگیر می کنند. هنوز به طور حتم مشخص نیست که آیا حقی بزرگ واقعا در کار پخش و توزیع مواد مخدر است یا کسی قصد پاپوش درست کردن برای وی داشته است. چرا که جرم حمل مواد مخدر و آن هم در این ابعاد و اندازه قطعا مجازات سنگینی از جمله اعدام دارد. در صبح پس از شب یاد شده، هما به ژاندارمری می رود تا با مامور ها صحبت کند که آن جا با شخص مافوق با بازی مهران احمدی رودررو می شود که بسیار مامور سختگیر و خشنی است. همین شخص به عنوان راهنمایی، فردی را به هما معرفی می کند که وی می تواند گره گشای این مشکل باشد. از او می خواهد که نامه ای 7 خطی (به عنوان رمز) بنویسد و به او بدهد. این فرد امیر شایگان (با بازی حامد بهداد) می باشد که ظاهرا دست به خیر دارد و در این گونه مواقع کارهایی را برای افراد بی گناه و مظلوم انجام می دهد. در همین حال است که هما و نامزدش پس از نوشتن نامه به محل کار شایگان می روند. سکانس های پایانی سریالی در جریانات درون مافیایی یک باند گسترده توزیع مواد مخدر گذشت. ظاهرا در روزهای اخیر شخص یا اشخاصی چند تن از اعضای این باند را لو داده و سردسته باند نیز وحشت زده به از میان برداشتن مهره های سوخته تیم خود می پردازد. در این میان گویا آقای شایگان نیز توسط شخص مشکوکی که شاید عضو همین تیم باشد مورد سوقصد قرار می گیرد. هنوز مشخص نیست و نمی توان نتیجه گرفت که لورفتن همابون حقی (پدر هما حقی) توسط همین جریانات بوده است یا خیر. یا اصلا لورفتی در کار بوده است یا خیر؟ چرا که ممکن است شخصی برای وی پاپوش دوخته باشد! برای رسیدن به جزییات بیشتر از این سریال باید به تماشای قسمت دوم می خواهم زنده بمانم بنشینیم.