چند شعر عاشقانه و زیبا در وصف یار

چند شعر عاشقانه و زیبا در وصف یار


منبع: آرگا

8

1402/6/2

13:39


همانطور که می دانید مطالعه اشعار در بین اکثر افراد طرفداران زیادی را به خود جذب کرده به خصوص اگر اشعار در مورد یار باشند از این رو، در این مقاله مجموعه ای از شعر در وصف یار را در اختیارتان خواهیم گذاشت.

اکثر افراد که عشق و عاشقی را تجربه می کنند به مطالعه اشعار عاشقانه زیبا با مفاهیم ناب تمایل زیادی دارند بنابراین، اگر شما نیز به دنبال شعر در وصف یار هستید به شما دوستان عزیز پیشنهاد می کنیم بهتر است تا پایان مطلب همراه ما باشید.

مجموعه ای از شعر در وصف یار

در مورد یار اشعار عاشقانه ناب و زیبایی گفته شده است که می توانید در شبکه های اجتماعی نیز از آن ها استفاده کنید به همین خاطر، در ادامه مطلب مجموعه ای از شعر در وصف یار را در اختیارتان خواهیم گذاشت تا بتوانید از بین آن ها اشعار نابی را انتخاب کنید.

مجموعه ی از شعر در وصف یار

شعرهای عاشقانه در مورد یار با مفاهیم ناب

سرمست شد نگارم بنگر به نرگسانش

مستانه شد حدیثش پیچیده شد زبانش

گه می‌فتد از این سو گه می‌فتد از آن سو

آن کس که مست گردد خود این بود نشانش

چشمش بلای مستان ما را از او مترسان

من مستم و نترسم از چوب شحنگانش

ای عشق الله الله سرمست شد شهنشاه

برجه بگیر زلفش درکش در این میانش

اندیشه‌ای که آید در دل ز یار گوید

جان بر سرش فشانم پر زر کنم دهانش

آن روی گلستانش وان بلبل بیانش

وان شیوه‌هاش یا رب تا با کیست آنش

این صورتش بهانه‌ست او نور آسمانست

بگذر ز نقش و صورت جانش خوشست جانش

دی را بهار بخشد شب را نهار بخشد

پس این جهان مرده زنده‌ست از آن جهانش

مولانا

*******

باید تو را همیشه به دقت نگاه کرد

یعنی نه سرسری، سر فرصت نگاه کرد

خاتون! بگو که حضرت خالق خودش تو را

وقتی که آفرید چه مدت نگاه کرد

هر دو مخدرند که بیچاره می‌کنند

باید به چشم‌هات به ندرت نگاه کرد

هر کس نظاره کرد تو را دلسپرده شد

فرقی نمی‌کند به چه نیت نگاه کرد

عارف اگر برای تقرب به ذات حق

زاهد اگر برای ملامت نگاه کرد

تو بی گمان مقدسی و کور می‌شود

هر کس تو را به قصد خیانت نگاه کرد

مسلم محبی

*******

دوست دارم جستجو در جنگل موی تو را

از خدا چیزی نمی‌خواهم به جز بوی تو را

دختر زیبای جنگل‌های آرام شمال

از کجا آورده دست باد گیسوی تو را؟

آستینت را که بالا داده بودی دیده‌اند

خلق رد بوسه من روی بازوی تو را

چشم‌هایت را مراقب باش، می‌ترسم سگان

عاقبت در آتش اندازند آهوی تو را

کاش جای زندگی کردن در آغوشت، خدا

قسمتم می‌کرد مُردن روی زانوی تو را

ناصر حامدی

*******

گرچه گاهی حال من مانند گیسوهای توست

چشمه آرامشم پایین ابروهای توست

خنده کن تا جای خون در من عسل جاری کنی

بهترین محصول‌ها مخصوص کندوهای توست

رضا نیکوکار

*******

چشم مست یار من میخانه می‌ریزد بهم

محفل مستانه را رندانه می‌ریزد بهم

دل پریشان می‌کند امواج گیسوی نگار

تا که موی آن پری بر شانه می‌ریزد بهم

قطره اشکی که می‌غلتد ز چشمانش به ناز

از تأثر مرغ دل را لانه می‌ریزد بهم

نازک است از بس نکویی رشته آرامشم

با نسیم بال یک پروانه می‌ریزد بهم

فیض اله نکویی

*******

باز هم کشته و بازنده این جنگ منم

که تو با لشکر چشمانت و من یک نفرم

دل به دریای جنون می‌دهی و می‌گذری

دل به دریای جنون می‌دهم و می‌گذرم

آه دیوانه، تو آن‌سوی جهان هم بروی

من به چشمان تو از پلک تو نزدیک‌ترم

حسن نظری

*******

پریشان باد پیوسته دل از زلف پریشانش

وگر برناورم فردا سر خویش از گریبانش

مولانا

*******

شعر درمورد یار با مفاهیم زیبا

اشعار احساسی کوتاه و  ناب عاشقانه درباره یار

کارم چو زلف یار پریشان و درهمست

پشتم به سان ابروی دلدار پرخمست

سعدی

*******

ای تیره زلف درهم ای نافه تتاری

کار من از تو درهم روز من از تو تاری

قاآنی

*******

مدامم مست می‌دارد نسیم جَعد گیسویت

خرابم می‌کند هردم فریب چشم جادویت

حافظ

*******

در زاویه‌های چین زلفت

صد خرده عشوه در میان است

انوری

*******

در هر شکن زلف گره گیر تو، دامی‌‌ست

این سلسله، یک حلقه بی‌کار ندارد

صائب تبریزی

*******

در شیوه معشوقی هرچند که استادی

از حال من آموزد زلف تو پریشانی

بابافغانی شیرازی

*******

وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی

تا با تو بگویم غم شب‌های جدایی

هوشنگ ابتهاج

*******

بیان کردم حدیث دوری و شرح شب هجران

پریشان کرد زلف و گفت؛ از زلفم پریشان‌تر؟

قصاب کاشانی

*******

طرّه آشفته چنین در گذر باد، مرو

که پریشانی زلف تو، پریشانم کرد

صحبت لاری

*******

تا تو نگاه می‌کنی کار من آه کردن است

ای به فدای چشم تو، این چه نگاه کردن است؟

شهریار

*******

شعر ناب درمود یار

شعر عاشقانه با مفاهیم ناب در مورد یار

اصفهان با آن همه وسعت شده نصف جهان

یک وجب قد داری و کل جهانم گشته‌ای

مهدی صحبتی

*******

ماه می‌تابد و انگار تویی می‌خندی

باد می‌آید و انگار تویی می‌گذری

بهروز یاسمی

*******

بس کن چقدر خیره به امواج می‌شوی؟

دریا که مثل چشم تو زیبا نمی‌شود

ناصر حامدی

*******

هرچه فریاد است از چشمان او خواهم شنید

هر چه را او سعی دارد بی صدا پنهان کند

نجمه زارع

*******

پُری از حس آرامش، شبیه چای بابونه

با لبخندای شیرینت، تنفس می‏کنه خونه

ودیعه عزیزدوست

*******

موهاش دریا بود دنیامو زیبا کرد

فهمید دیوونم موهاشو کوتاه کرد

رستاک حلاج

*******

بانو!

آن پیرهن قرمز پولک دارت را بپوش

و مثل یک ماهی

به آغوش من بیا

من هنوز دریا دریا

تو را دوست دارم

مهشید سادات

*******

صبحانه ات را که خوردی

کمی قُربان صدقه آبشار گیسوانت که رفتی

کمی آیینه را که از تنهایی درآوردی

لباس‌هایت را بپوش

ترجیحاً شال آبی‌ات را سرت کن

این آسمان رنگ باخته دلگیرم می‌کند

داشتم می‌گفتم شال آبی‌ات را سرت کن

چند قطره آب به شمعدانی‌های روی طاقچه بپاش

کفش‌هایت را بپوش

از خانه بیرون بزن

و قدم بزن

و فقط قدم بزن

حال کوچه را خوب کن

حال درختان کنار جاده را

حتی حال سنگفرش‌ها را

می‌دانی؟

از هر صد قدمت

فکر کردن به این احتمال که

هر روز یک قدم به من نزدیک تر می‌شوی

چند سال به عمرم اضافه می‌کند

راستی برایت گفته‌ام؟

شب‌ها با چشمان باز می‌خوابم

می‌ترسم به خوابم بیایی و

نبینمت

محمد کالجی

*******

شعر زیبا در مورد یار

شعرهای عاشقانه در وصف یار

تمام خنده‌هایم را نذر کرده ام

تا تو همان باشی

که صبح یکی از روزهای خدا

عطر دستهایت

دلتنگی ام را به باد می‌سپارد

سیدعلی صالحی

*******

بی آنکه خواسته باشی

پیامبری هستی

و معجزه‌ات تنها

تصویر کوچکی است در قاب پنجره‌ام

تصویر دختری که هنوز

شیطنتش

قاصدکی کوچک را تا پیچ کوچه دنبال می‌کند

و گیسوانش در باد

سرچشمه تمام رودهای زمین است

گروس عبدالملکیان

*******

به موهایت سنجاق بزن

باد

تحمل این همه پریشانی را ندارد

من به باد سوء ظن دارم

به تو که می‌رسد

نسیم می‌شود

کیوان مهرگان

*******

برایم کتابی بخوان

کتابی که هر واژه‌اش عطر مخصوص دارد

و هر صفحه‌اش ابتدای بهار است

و هر فصل آن، شاخه‌ای از رسیدن

کتابی که بوسیدنت را

به باران بدل می‌کند

و خندیدنت را

به دریای آرام

برایم کتابی بخوان با سرانگشت‌هایت

سیدعلی میرافضلی

*******

خنده‌های تو

خدا را بنده نیستند

هر بار می‌خندی

پاره می‌شود

بند دلم

خنده‌های تو

رحم و مروت سرشان نمی‌شود

بیچاره دلم

مهدیه لطفی

*******

شعر در مورد یار

در پایان به شما دوستان عزیز پیشنهاد می کنیم در صورت تمایل با کلیک بر روی اشعار عاشقانه حافظ و اشعار عاشقانه مولانا می توانید اشعار زیبایی را مطالعه کنید و در شبکه های اجتماعی نیز از آن ها استفاده کنید.

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو