خلاصه داستان قسمت ۳۳ سریال ترکی گلجمال + عکس

منبع: جدول یاب

3

1402/7/18

03:11


در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال های ترکیه ای قسمت ۳۳ سریال ترکی گلجمال را قرار داده ایم. با ما همراه باشید. سریال گل جمال (Gülcemal) یکی از موردانتظارترین سریال‌های جدید ترکی است که با استقبال فوق‌العاده‌ای پس از انتشار روبه‌رو شد. داستان سریال گل جمال حول محور شخصی به همین نام می‌چرخد. …

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال های ترکیه ای قسمت ۳۳ سریال ترکی گلجمال را قرار داده ایم. با ما همراه باشید. سریال گل جمال (Gülcemal) یکی از موردانتظارترین سریال‌های جدید ترکی است که با استقبال فوق‌العاده‌ای پس از انتشار روبه‌رو شد. داستان سریال گل جمال حول محور شخصی به همین نام می‌چرخد. مورات اونلامیش ، ملیس سزن، ادیپ تپلی، نایلای اردونماز ، آتیلا شندیل  بیرجه آکالای مروه سوی و… بازیگران اصلی این سریال هستند.

قسمت ۳۳ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۳۳ سریال ترکی گلجمال

گلجمال عکس های دونفره دوا و مرت را تو گوشی قدیمی مرت میبینه و بهم میریزه و گوشیو پرت میکنه. دکتر پیشش میره و میگه جواب آزمایش های خانمتون آماده شد هیچ مشکلی نداره گلجمال میگه یعنی نقش بازی میکنه؟ او میگه نه انگاری مریضی از نظر روحیه پرسیدم ازش از بچگی هروقت غم بزرگیو تجربه میکنه اینجوری میشه بهتره تو این مواقع کنارش باشین تا زودتر کنار بیاد. ایپک با گریه با پدرش حرف میزنه و میگه همه فکر و ذکرت شده دوا اصلا حواست به من هست؟ ابراهیم عذرخواهی میکنه سپس ایپک بهش میگه که آرمان داره میره و بهم ابراز علاقه کرد تا تو دلش نمونه ولی اصلا به این احتمال که منم شاید دوسش داشته باشم فکر نکرده ابراهیم میپرسه تو چی چه حسی داری؟ ایپک گریه میکنه و میگه اون بره خیلی تنها میشم! مرت به بانک رفته و سپرده بلند مدتش میخواد ببنده پولشو بگیره. ظفر به ایپک زنگ میزنه و میگه که تو میتونی فقط جلوی آرمانی بگیری اگه بتونی مانع رفتنش بشی منم دوارو از دست گلجمال نجات میدم میشین همون خانواده شاد همیشه فقط کافیه بهش بگی که تو هم دوسش داری اونوقت دیگه نمیره. مامان گارا میره پیش دوا و حالشو میپرسه او از خوب نبودن حالش میگه که هروقت خیلی ناراحت میشه اینجوری میشه مامان گارا بهش میگه که خودتو اذیت نکن پدرت عصبی بود اون حرفارو زد وگرنه مگه میشه که از تو دست بکشه!

بعد از کمی حرف زدن مامان گارا میره پیش گلجمال و باهاش حرف میزنه و میگه میدونی که دوا به خاطر ناراحتی زیاد این بلا سرش اومده؟! گلجمال میگه چیزی نیست خوب میشه مامان گارا میگه نه خوب نمیشه بچگیشم همینجوری بود اون خیلی زجر کشیده خیلی داری باهاش بد رفتار میکنی! اون دختر تو یه شب هم پدرشو از دست داد هم خواهرشو به خاطر ازدواج با مردی که دوسش داشت تو روی خانواده‌اش وایساد ولی همون مردی که دوسش داشت حتی بهش نگاه هم نمیکنه! اون حالش خوب نمیشه تا زمانیکه که دیگه تموم کنی این کارتو. مرت تو حیاط با تلفن حرف میزنه و از یه نفر میخواد تا واسش جا رزرو کنه و ازش میپرسه که کی پاسپورت و مدارکشو ببره واسش گل اندام حرف های اونو میشنوه و به اتاقش برمیگرده و تو فکر فرو میره. آرمان میخواد بره فرودگاه که ایپک بهش نیگه منم باهات میام آرمان میگه نمیخوام اما او اعتنایی نمیکنه و راه میوفته. گلجمال به خانه پیش ابراهیم میره تا باهاش حرف بزنه. او به ابراهیم میگه که پیش دوا بره اما او میگه که تا وقتی تورو انتخاب کرده و اونجا میمونه دختری به اسم دوا ندارم و وقتی از اونجا بیرون بیاد دختر خودم میشه او بهش میگه که دوا مریض شده ابراهیم نگران میشه سپس به آشپزخانه میره و برایدوا سوپ گل درست میکنه تا ببره واسش. ایپک تو مسیر یاد حرف حرف های ظفر میوفته که گفته بود اگه اون بفهمه که دوسش داری نمیره ایپک از راننده میخواد وایسه و اونارو چند دقیقه تنها بزاره.

آرمان میگه چیشده؟ من که گفتم دیرم شده! ایپک باهاش حرف میرنه و میگه که اونم دوسش داره و ازش میخواد نره چون بهش احتیاج داره کنارش باشه. او موفق میشه که آرمان را منصرف کنه و سریع به ظفر خبر میده او به امرلله میگه سریع باید بریم خونه گلجمال. ابراهیم با گلجمال میره پیش دوا و واسش سوپ گل درست کرده دوا حسابی خوشحال میشه و بعد از خوردن سوپ پدرش میگه فردا خوبه خوب شدی دوا میگه الانم حالم خوب شده اما موقع رفتنش میگه که تا وقتی انتخابت اینجاست از پدر بودن من دست کشیدی و میره. گلجمال میره تا برسوننش که بعد از رفتنشون ظفر میاد و دوارو صدا میزنه. او میگه واسه چی اومدی؟ چی میخوای؟ او میگه که اومدم تا بگم پدر واقعیت کیه و عکس مصطفی پهلوان را بهش نشون میده و میگه که پدر واقعی تو مصطفی پهلوانه کسی که گلجمال کشتش دوا و بقیه شوکه شدن! از طرفی ابراهیم با گلجمال حرف زده و بهش گفته که باید ازدواجو بهم بزنه چون دوا واقعیتو بفهمه میره گلجمال میگه چه واقعیتی؟ او میگه اینکه تو پدر واقعیش مصطفی پهلوانو کشتی! گلجمال شوکه میشه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی گلجمال + تصویر

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو