شعرهای زیبا درباره تبریز؛ اشعار شاعران مختلف درباره شهر زیبای تبریز

شعرهای زیبا درباره تبریز؛ اشعار شاعران مختلف درباره شهر زیبای تبریز


منبع: روزانه

2

1402/8/29

12:30


شهر تبریز است و جان فدای جانان می‌کند. این شعر از استاد شهریار به بهترین شکل ممکن شهر تبریز را توصیف می‌کند. ما نیز امروز در مجله اینترنتی روزانه، شعرهای زیبا درباره تبریز را آماده کرده‌ایم که امیدواریم که از خواندن آن‌ها نهایت لذت را ببرید. پس اگر تبریزی هستید، یا از سفر به این […]

شهر تبریز است و جان فدای جانان می‌کند. این شعر از استاد شهریار به بهترین شکل ممکن شهر تبریز را توصیف می‌کند. ما نیز امروز در مجله اینترنتی روزانه، شعرهای زیبا درباره تبریز را آماده کرده‌ایم که امیدواریم که از خواندن آن‌ها نهایت لذت را ببرید. پس اگر تبریزی هستید، یا از سفر به این شهر خاطره خوبی دارید، در ادامه متن همراه ما باشید.

شعرهای زیبا درباره شهر تبریز

تبریز یکی از قدیمی‌ترین شهرهای ایران است که بیشتر مردم این شهر به زبان ترکی حرف می‌زنند. در ادامه متن شعرهای بزرگان را درباره این شهر خواهیم خواند.

شعرهای زیبا درباره شهر تبریز

 جهان بگردد لیک نگردد این احوال

نبود شهر در آفاق بهتر از تبریز

به ایمنی و به مال به نکویی و جمال

زناز و نوش همه خلق بود نوشانوش

ز خلق و مال همه شهر بود مالامال

خدا پدید نیاورد شهر بهتر از آن

فلک به نعمت آن شهر برگماشت زوال

فراز گشت نشیب و نشیب گشت فراز

رمال گشت رماد و جبال گشت رمال

شهر تبریز است و جان قربان جانان میکند سرمه چشم از غبار کفش میهمان میکند

تبریز مرا به جای جان خواهد بود

همواره مرا ورد زبان خواهد بود

شهرتبریز است کوی دلبران

ساربانا بار بگشا زاشتران

شمس تبریز شوربایی بپخت

صوفیان الصلای پنهانی

شد سعادت طلایه بر تبریز

تا فگندی تو سایه بر تبریز

مطلب مشابه: شعر تک بیتی و دو بیتی صائب تبریزی با اشعار عرفانی و عاشقانه زیبا

مال تبریز خرج خوان تو نیست

بال سرخاب را توان تو نیست

پس چون رکاب او ز نشابور در رسید

تبریز شد هزار نشابور ز احتشام

من خاک خاک او که ز تبریز کوفه ساخت

خاکی است کاندر او اسد الله کند کنام

شعرهای زیبا درباره شهر تبریز

تب ریزهای بدعت تبریز برگرفت

تبریز شد ز رتبت او روضه السلام

سجده تبریز را خم درشده سرو سهی غاشیه تبریز را برداشته جان سها

شعر مولانا در مورد تبریز

ای جان سخن کوتاه کن یا این سخن در راه کن

در راه شاهنشاه کن در سوی تبریز صفا

ای تن چو سگ کاهل مشو افتاده عوعو بس معو

تو بازگرد از خویش و رو سوی شهنشاه بقا

شهر تبریز است و پیــر روزگار

شهر تبریز این بهشت ماندگار

شـــــهر تبریز این دیـــــار بی مثال

خوار و کوچک گشتنش باشد محال

سرزمین صائب و شمس این دیار

سرزمیـــــن و آرمـــان شـــــهریار

شهر ستارخان سالار زمین

شهر مردان و زنان اهل دین

در تـــــــواریخ جـــــــهان بنوشته اند

مردم تبریز با خونهای خود آغشته اند

از همه سرتاسر ایران زمین

ماند تنها از یسار و از یمـین

یکه تنها ســـرزمین آذرین

سرزمین کوه های آتشین

از همه اســــتان آذربایـــــجان

ماند تبریز کهن با عشق و جان

بعد آن تبریز اســــــتانی بشد

سرزمین و حاکم و خانی بشد

بعد آن ایــــــــران دوبـــــاره زنــــــده شد

کشور ایران پر از شادی و قند و خنده شد

بخشی از تاریخ و سهم این دیار

می بـندد برحــق دهان روزگـــار

جان ما بر شهر ما وابـــسته است

شهر ما از هر جهت وارسته است

شهر ما با دوستان است مهربان

دوست می دارد رفیقان،هم دلان

چشــــم ما بر زیـــر پای میــــهمان

میهمان بر ما عزیز است همچو جان

حاشا که من از وصل به هجران آیم

سوی سقر از روضۀ رضوان آیم

بر هشت بهشت دوزخی بگزینیم؟

تبریز رها کنم به شروان آیم؟

مطلب مشابه: اشعار همام تبریزی با 10 شعر و غزل زیبای عاشقانه از این شاعر

شعرهای زیبا درباره شهر تبریز

تا در نکشم آب چرنداب و گجیل

سرخاب ز چشمم روان خواهد بود

شهر تبریز است و جان قربان جانان می کند

سرمه ی چشم از غبار کفش میهمان می کند

شهر تبریز است و مشکین مرز و بوم

مهد شمس و کعبه ملای روم

کاورانا خوش فرود آی و درآی

ای بتار قلب ما بسته در آی

دیده حاصل کن دلا آنگه ببین تبریز را

بی بصیرت کی توان دیدن چنین تبریز را

هر چه بر افلاک روحانیست از بهر شرف

می نهد بر خاک پنهانی جبین تبریز را

چون درختی را نبینی مرغ کی بینی برو

پس چه گویم با تو جان جان این تبریز را

چون همه روحانیون روح قدسی عاجزند

چون بدانی تو بدین رای رزین تبریز را

گر نه جسمستی تو را من گفتمی بهر مثال

جوهرین یا از زمرد یا زرین تبریز را

مطلب مشابه: اشعار صائب تبریزی + مجموعه شعر مثنوی قصیده غزلیات تک بیتی و دوبیتی صائب تبریزی

تبریز مرا راحت جان خواهد بود

پیوسته مرا ورد زبان خواهد بود

تا در نشکم آب چرنداب و گجیل

سرخاب زچشم من روان خواهد بود

شهر ما از شور لبریز آمده است

وه که مولانا به تبریز آمده است

امشب آن دلبر میان شهر ما است آنچه بخت دولت است از بهر ما است

شعرهای زیبا درباره شهر تبریز

ساحل آرامشم رنگ خدا دارد عجب

شاخه ی گل هم کتابی از صفا دارد عجب!

تبریز

اینجا بهشتی بوده و من سرنوشتی دیگرم

از سر نوشتن جرم و من در سرشتی دیگرم

در شهر مهرِ مادر و آغوش این تبریز هم

حتی برای گفته ها من در نوشتی دیگرم!

صادره از تبریز

زاده شده با غمهایش

این مولود دوم که نامش را مادر نهاد

شهره اش ارث پدری است

مختوم به همین نام و تمام

صادره از تبریز

با دوپای خسته از جستجو

با غباری از دلتنگی های زمانه

در روزگار تیرگی های ژرف

و گستاخی های ذهن های تب دار و مریض

صادره از همین دیار

با خنده های صورتی

نشسته روبرویم دخترکی در آینه

نه یارای رفتن دارد

نه توان ماندن….

شهر تبریز است و مشگین مرز و بوم

کوی شمس و کعبه ملای روم

گر هوای کعبه داری یا که دیر

کاروانا رو که آبشخور بخیر

شهر تبریز است و پیر روزگار

سرگذشت او بهین آموزگار

ای که رخت از خانه ات بیرون فتاد

همت پاکان به همراه تو باد

شهر تبریز است و مهد انقلاب

آشیان شیر و شاهین و عقاب

به مهر از قدم می‌نهی یا به خشم

برو ای مسافر قدم روی چشم

شهرتبریز است وجان قربان جانان می‌کند

سرمه ی چشم از غبار پای مهمان می‌کند

ای که بار از شهر جانان بسته ای

بار خود با رشته ی جان بسته ای

شعرهای زیبا درباره شهر تبریز

آید آن روز که من نیز به تبریز روم

با دلی از شعف و هلهله لبریز روم

شهر استاد غزل شاعر شیرین گفتار

شهریارم که به کویش فرح انگیز روم

آید آنروز که با جان به سر کوی نگار

همچو برگی که فراریست ز پاییز روم

نیست آرام دلم، بهر هوایش ،چکنم

که از این بادیه ی مفسده انگیز روم

زیر پا توسن عشقیست که با نیم لگام

بفشارم دل و با ضربه ی مهمیز روم

خسرو عشق مدد کرد که با توسن عشق

بال و پر گیرم و با شهپر شبدیز روم

چون چکاوک که به سرشوق چمن میدارد

جان رها کرده به عشق سر جالیز روم

دارم امید که تا زنده کنم عهد قدیم سوی تبریز خوش خاطره انگیز روم

هر آنکس که چو من آشنای تبریز است

به هرکجا که رود در هوای تبریز است

کجا روم به تفرج که روح عاشق من

اسیر این همه لطف و صفای تبریز است

فراز کوه دل انگیز ارغوانی رنگ

جهان گمشده زیر لوای تبریز است

چراغهای شب از دور چون جزیره نور

نشان روشن آتش سرای تبریز است

نسیم باغ گلستان صفای شاه گلی

مدام باد که عشرت فزای تبریز است

چه حالت است در آن ابر سرخ فام غروب

که چون کبوتر دل در فضای تبریز است

قسم به خرمن گلهای زرد دشت مغان

که خار حادثه دائم به پای تبریز است

چه حسنها که نهان مانده در غبار سیاه

چه غنچه‌ها که به گل خانه‌های تبریز است

عروس شهر توئی ای بهشت روی بخند

که خنده‌های تو خاطرگشای تبریز است

چه خوش بود که شبی از شراب خانه تو

چنان خورم که ندانم کجای تبریز است

تو گاه گاه سفر کن که فتنه بنشیند

که حسن روی تو دائم بلای تبریز است

نگاه چشم تو تنها نه دل ز مفتون برد

که این کرشمۀ خوش دل ربای تبریز است

مطلب مشابه: مکان های دیدنی شهر تبریز (معرفی 25 مکان معروف تبریز با عکس و مشخصات)

شعرهای ترکی درباره تبریز

ما در ادامه متن شعرهایی درباره تبریز آماده‌ کرده‌ایم که به زبان ترکی نوشته شده‌اند؛ پس در ادامه متن همراه ما باشید.

شعرهای ترکی درباره تبریز

مهدِ  آزادی  و  سُکّانِ  دلیران  تبریز

شهرِ  مردانگی  و  معدنِ  عرفان تبریز

قلبیمه الهام  ائده ن  حقّ سؤزی ، جان مولکی

معنوی  رازلری  سینه ده   پنهان   تبریز

عشقدن مست  قیلان  هر  مَلک  و  انسانی

مِهردن  جوشه  گلن   بحرِ   دُر افشان   تبریز

عینالی، داغی اولان  ، ائل گؤلو  سئیرانگاهی

 یاشیل  احساسه  دولان  باغری گولوستان تبریز

آدی  دیللرده  قالان  عشق  و  محبّت  اوجاغی

سئوگی دن  دالغا  ووران  سینه سی  عمّان تبریز

قهرمانلار   بئجه ره ن   داغدا   ووران   بایراقلار

ظفره   مالیک  اولان   تاریخی  الوان   تبریز

مطلعِ   اهلِ   ادب ،  مظهرِ   اهلِ   خوبان

عرصه ی مستِ   حق  و  شاعر  و  پیران  تبریز

مولوی تک   یارادان   حضرتِ  حق   دریاسی

شمس دن   آیری   دوشن   آهلاری  طوفان  تبریز

دیزیمین   طاقتی   و   قوللاریمین   آل  قانی

منی  قوینوندا  بئجه رتدیکجه   منه  جان  تبریز

دادا   بو  شهری  آلیب  گؤر  نئجه  حق جیلوه لــری !

اولاجاق  دونیـــادا   مشهور   و   درخشان  تبریز

سس سيزلييى جانيمى سيخير

دورقونلوغو اوزور منى

بعضا ً تانيميرام اينسانلارينى

بعضا ً ده تانيديغيمى سانيرام

بيرده اونلارا آنلادا بيلسم اؤزومو…!

تبريزه باخيرام

سوقاقلارى قدر قارالير باخيشيم

كوچه لرى قدر دارالير اوره ييم

داغلاريندا يوكسه لن فخريم يئنيلير

قايالاريندا سرتله شن غروروم سينير

كدرلريم آرتينجا

داغلارينا سيغينارديم

يئللرينه بوراخارديم ساچلاريمى

راحاتلارديم ايچيمى

يئللرينه باخيرام

كيپريكلريم ايسلانير

گوونله يئريديگيم يوللاردا آياقلاريم سوستالير

گئتمك ايسته ديگيم يئر قالمير آرتيق

آتديملاريم توكه نير

مطلب مشابه: شعر زیبا درباره اهواز؛ اشعار احساسی درباره شهر اهواز و کارون زیبا

شعرهای ترکی درباره تبریز

تبريزه باخيرام

تورپاغينا يئريكله ين آنام گلير عاغليما

سويونا آند ايچن آتامى خاطيرلاييرام

اللريم تيتره يير

تاريخ بوقدرمى ده ييشرميش بير شهرين اوزونو؟

سنده گيزله نن اينجى لرين پاتلاما زامانى گلمه ديمى؟

قارنيندا بسله نن ايگيدلرين دوغوم آنى چاتماديمى؟

بوقدرمى قوجالارميش بير شهر؟

بوقدرمى…؟

شعرهای استاد شهریار درباره تبریز

استاد شهریار یکی از بزرگترین شاعران جهان است که اهل تبریز  بود. از همین رو او شعرهای زیادی را درباره تبریز سروده است.

شعرهای استاد شهریار درباره تبریز

شهر تبریز است و جان قربان جانان می‌کند

سرمۀ چشم از غبار کفش میهمان می‌کند

شهر تبریز است کوی دلبران

ساربانا بار بُگشا زاشتران*

شهر تبریز است و مشکین مرز و بوم

مهد شمس و کعبۀ ملای روم

کاورانا خوش فرود آی و درآی

ای بتار قلب ما بسته در آی

شهر ما امشب چراغان می کند

آفتاب چرخ مهمان می کند

شب کجا و میهمان آفتاب

این به بیداریست با رب با بخواب

شهر ما از شور لبریز آمده است

وه که مولانا به تبریز آمده است

امشب آن دلبر میان شهر ما است

آنچه بخت دولت است از بهر ما است

آنکه آنجا میزبان شمس ما است

یک شب اینجا میهمان شمس مااست

اینک از در می رسد سلطان عشق

مرحبا ای حسن بی پایان عشق

پا بچشم من نه ای جان عزیز

جان بقربان تو مهمان عزیز

در دل ویران ما گنجی بیا

گرچه در عالم نمی گنجی بیا

تو بیا ای ماه مهر آیین ما

ای تو مولانا جلال الدین ما

ما همه ماهی و تو در یای ما

آبروی دین ما دنیای ما

سعدیا کنز اللغه قاموس تو

او همه دریا و اقیانوس تو

هرچه فردوسی بلند آوا بود

چون رسد پیش تو مشتش وا بود…شهر تبریز است و جان قربان جانان می‌کند

سرمۀ چشم از غبار کفش میهمان می‌کند

شهر تبریز است کوی دلبران

ساربانا بار بُگشا زاشتران*

شهر تبریز است و مشکین مرز و بوم

مهد شمس و کعبۀ ملای روم

کاورانا خوش فرود آی و درآی

ای بتار قلب ما بسته در آی

شهر ما امشب چراغان می کند

آفتاب چرخ مهمان می کند

شب کجا و میهمان آفتاب

این به بیداریست با رب با بخواب

شهر ما از شور لبریز آمده است

وه که مولانا به تبریز آمده است

امشب آن دلبر میان شهر ما است

آنچه بخت دولت است از بهر ما است

آنکه آنجا میزبان شمس ما است

یک شب اینجا میهمان شمس مااست

اینک از در می رسد سلطان عشق

مرحبا ای حسن بی پایان عشق

پا بچشم من نه ای جان عزیز

جان بقربان تو مهمان عزیز

در دل ویران ما گنجی بیا

گرچه در عالم نمی گنجی بیا

تو بیا ای ماه مهر آیین ما

ای تو مولانا جلال الدین ما

ما همه ماهی و تو در یای ما

آبروی دین ما دنیای ما

سعدیا کنز اللغه قاموس تو

او همه دریا و اقیانوس تو

هرچه فردوسی بلند آوا بود

چون رسد پیش تو مشتش وا بود…

شعرهای استاد شهریار درباره تبریز

شهرتبريز است کوي دلبران

ساربانا بار بگشا زاشتران

شهر تبريز است و مشکين مرز و بوم

مهد شمس و کعبه ملاي روم

کاورانا خوش فرود آي و درآي

اي بتار قلب ما بسته در آي

شهر ما امشب چراغان مي کند

آفتاب چرخ مهمان مي کند

شب کجا و ميهمان آفتاب

اين به بيداريست با رب با بخواب

شهر ما از شور لبريز آمده است

وه که مولانا به تبريز آمده است

امشب آن دلبر ميان شهر ما است

آنچه بخت دولت است از بهر ما است

آنکه آنجا ميزبان شمس ما است

يک شب اينجا ميهمان شمس مااست

اينک از در مي رسد سلطان عشق

مرحبا اي حسن بي پايان عشق

پا بچشم من نه اي جان عزيز

جان بقربان تو مهمان عزيز

در دل ويران ما گنجي بيا

گرچه در عالم نمي گنجي بيا

تو بيا اي ماه مهر آيين ما

اي تو مولانا جلال الدين ما

ما همه ماهي و تو در ياي ما

آبروي دين ما دنياي ما

سعديا کنز اللغه قاموس تو

او همه دريا و اقيانوس تو

هرچه فردوسي بلند آوا بود

چون رسد پيش تو مشتش وا بود…

شهر تبريز است و پير روزگار

سرگذشت او بهين آموزگار

شهر تبريز است و مهد انقلاب

آشيان شير و شاهين و عقاب

شعرهای نثر ساده و جملات زیبا درباره تبریز

در ادامه متن همراه ما باشید با جملاتی ساده درباره شهر زیبای تبریز.

شعرهای نثر ساده و جملات زیبا درباره تبریز

    زمستان تبریز را دیده ای؟

    دیده ای چگونه سرمایش تا بن دندان را می لرزاند؟

    من اینگونه  از نبود تو هر بار و هر روز

    زمستانی می شوم محبوبم…

    گردش مدام من

    از تبریز آغاز

    و به تبریز ختم می شود

    مگر غیر این است که عاشق

    باید همواره گرد معشوق

    بگرداند جسم بیمار خود را

    آی تبریزیم گل بیر باخاق داغلارا

    قاردا بوغولموش بولاغا باغلارا

    گل بو قیشین آق بوزونا باخمیاق

    آچاق قارا پنجره نی آقلارا

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو