آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟ | از انیمه پدرخوانده‌ های توکیو تا زیستن

آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟ | از انیمه پدرخوانده‌ های توکیو تا زیستن


منبع: زومجی

1

1402/8/30

18:13


آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟ | از انیمه پدرخوانده‌ های توکیو تا زیستن

در این شماره از مجموعه مقالات آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟ به‌سراغ سه اثر از سینمای ژاپن رفته‌ایم. در ابتدا همراه علاقه‌مندان به دنیای جذاب انیمه به تماشای یک اثر از ساتوشی کن می‌نشینیم. انیمه‌ای جذاب از کارگردان پاپریکا، کارگردانی که اگر زنده می‌ماند، دنیای انیمه خیلی بیشتر از اینها بهش مدیون می‌بود. بعد از آن اثری غیرسامورائی را از کوروساوا خواهیم دید، فیلمی که به عقیده خیلی‌ها یکی از جذاب‌ترین و عمیق‌ترین اثر کارنامه این فیلمساز است. و در آخر باز هم فیلمی از سینمای ژاپن را خواهیم دید. فیلمی از یکی از کارگردانان مطرح ژاپن یعنی ایمومورا را با یکدیگر به تماشا خواهیم نشست.

جان و هانا در حال نگاه کردن در انیمه پدر خوانده های توکیو

انیمه پدر خوانده های توکیو

انیمه Tokyo Godfathers

  • کارگردان: ساتوشی کن
  • نویسنده: ساتوشی کن
  • سال انتشار: ۲۰۰۳

خلاصه داستان: چند بی‌خانمان در شب کریسمس نوزدای سرراهی را پیدا می‌کنند و یکی از آن‌ها گمان می‌برد که این نوزاد هدیه‌ای از سمت خداوند است.

در شب کریسمس زمانی که کلیسا به بی‌خانمان‌ها غذای گرم می‌دهد و در حال وعظ و موعظه است، سه بی‌خانمان (یک مرد میانسال به‌نام جین، یک زن به‌نام هانا و نوجوانی به‌نام میوکی) نوزادی سرراهی را در میان زباله‌ها پیدا می‌کنند. آن‌ها تصمیم می‌گیرند که او را به جای گرمی ببرند و ازش مراقبت کنند و همچنین به‌دنبال پیدا کردن والدین‌اش باشند. پدرخوانده‌های توکیو انیمه‌ای کریسمسی است که از منظری متفاوت روایت می‌شود. پر از ارجاعات کریسمسی و تصاویر رئال و جذاب. ساتوشی کن با ساخت پدرخوانده‌های توکیو، انیمه‌ای با داستانی انسانی  ارائه می‌دهد و با موضوعاتی مثل خانواده، تصادف، اندوه، پشیمانی، گناه و رستگاری قصه‌اش را پیش می‌برد.

این انیمه در هسته مرکزی خود به ایده‌های خانوادگی وفادار است و سه شخصیت اصلی‌اش نیز با اینکه با یکدیگر  نسبت خونی ندارند اما طوری با یکدیگر زندگی می‌کنند که گویی یک خانواده واقعی هستند. کن درباره‌ی پدرخوانده‌های توکیو می‌گوید که این اثر انیمه‌ای درباره بازیابی روابط از دست رفته با خانواده است. او بی‌خانمان‌ها را به‌عنوان قهرمانان خود انتخاب می‌کند، چراکه همیشه دوست داشته بداند، خانه، خانواده، محبت و عشق در میان کسانی که سرپناهی برای زندگی خود ندارند چه معنایی دارد. شخصیت‌هایی که توسط کن ساخته شده‌اند، دارای عمق هستند و به‌طرز عجیبی می‌توانند تماشاگر را با این داستان پر از پیچ‌وتاب همراه کنند.

صحنه‌های برفی انیمه سرشار از احساساتی متضاداند، هم گرما می‌بخشند و هم اینکه سرمایی عجیب را از دل داستان بیرون می‌آورند. ساتوشی کن برای ساخت این انیمه از فیلم وسترن سه پدرخوانده جان فورد محصول ۱۹۴۸ الهام گرفته است و سعی می‌کند هیچ عنصر فانتزی را در اثرش راه ندهد و از پارادایم‌های رئال استفاده کند. این انیمه نسبت به دیگر کارهای ساتوشی کن در جایگاه پایین‌تری قرار می‌گیرد و آن پیچیدگی‌های روانشناسانه و جسورانه را همراه خود ندارد. اما با اینحال قصه‌ای دلگرم‌کننده است، داستانی پر از اتفاقاتی ملموس برای کودکان و بزرگسالان.


یانجی در حال فکر کردن در فیلم زیستن

 فیلم زیستن

فیلم Ikiru

  • کارگردان: آکیرا کوروساوا
  • بازیگران: تاکاشی شیمورا
  • سال انتشار: ۱۹۵۲

خلاصه داستان: کانجی یک کارمند پشت میز نشین است که متوجه می‌شود، مدت زیادی به مرگ‌اش باقی نمانده است.

کوروساوا کارگردان مولف و صاحب سبک ژاپنی است. او در طول دوران کاری ۵۷ ساله خود ۳۰ فیلم ساخت، آثاری که تا همیشه در تاریخ سینمای جهان ماندگار خواهند ماند. او توجه منتقدان و مخاطبان را به سمت سینمای آسیای شرقی جلب کرد و با فیلم راشامون‌اش توانست دوره‌ای اساطیری را در کارنامه کاری خود و البته سینمای ژاپن آغاز کند. او که یکی از تاثیرگذارترین فیلمسازان در دنیای سینماست کارگردانان بزرگی همچون سرجئو لئونه و برگمان مسحور جهان‌بینی‌ و آثارش شده بودند. او که در زیر ذره‌بین دستگاه سانسور کار می‌کرد، توانست فیلم‌های فوق‌العاده‌ای بسازد، آثاری که دربرگیرنده‌ی انتقادهایی نسبت به کشورش بود. کوروساوا به ترکیبی از سینمای غرب و شرق رسیده بود و این نگرش جذاب که به‌طرز عمیقی در سینمای ژاپن به حرکت درآمده بود، طرفداران بسیاری را با خود همراه کرد. او نه خیلی شرقی فیلمی می‌ساخت و نه خیلی غربی. نه آنچنان فرهنگ ژاپن را بر آثارش غالب می‌کرد و نه آنچنان سامورایی‌ها را به شیوه‌ی گنگسترها و قهرمان‌های غربی‌ها نشان می‌داد.

زیستن یکی از فیلم‌های خاص و جذاب کوروساوا است. این فیلم داستان مردی در دنیای امروز است و در آن خبری از سامورایی‌ها نیست. کوروساوا در زیستن به یکی از موضوعات مورد علاقه خود یعنی اگزیستانسیالیست می‌پردازد، ایده‌ای که در همه‌ی آثارش تکرار شده‌اند. در این فیلم مردی که همه عمرش کار کرده متوجه بیماری سرطان در خودش می‌شود و تصمیم می‌گیرد که این مدت باقی مانده را به شیوه دیگری سپری کند. زیستن تا جائی جلو می‌رود که تبدیل به درامی انسانی می‌شود و تصویری عمیق از یکی از تکان‌دهنده‌ترین و هولناک‌ترین اتفاقات زندگی بشر یعنی مرگ را به‌نمایش درمی‌آورد. زیستن در دو بخش به‌نمایش درمی‌آید، بخشی که هنوز قهرمان کوروساوا زنده است و بخشی دیگر که او دیگر در داستان وجود ندارد. زیرمتن‌های همیشگی کوروساوا نیز که در این فیلم کار می‌کنند. کانجی در دوران پس از جنگ زندگی می‌کند، زمانی که اجتماع و مناسبت‌های خانوادگی در ژاپن در حال تغییر بودند و شکاف نسلی و مشکلات اقتصادی چهره خود را به‌خوبی نشان می‌دادند. از نظر بسیاری از منتقدان این فیلم بهترین اثر غیر سامورایی کوروساوا است.


دوست تاکورا در حال بوییدن گل در فیلم مارماهی

فیلم مارماهی

فیلم The Eel

  • کارگردان: شوهی ایمومورا
  • بازیگران: کوجی یاکوشو
  • سال انتشار: ۱۹۷۷

خلاصه داستان: تاکورا بعد از اینکه همسرش را به قتل می‌رساند به زندان می‌رود و بعد از آزادی در آرایشگاهی مشغول به کار می‌شود.

مارماهی یکی از آثار جذاب سینمای ژاپن است که به‌همراه فیلم طعم گیلاس عباس کیارستمی توانست برنده جایزه نخل طلای کن شود. مارماهی درامی روانکاوانه  است که ایمومورا آن را براساس رمان مشهوری به‌همین نام و نوشته‌ی آکیرا یوشیمورا ساخت. فیلمی که درباره‌ی مردی است که مرتکب قتل همسرش می‌شود و پس از آزادی آرایشگاهی را باز می‌کند و یک مارماهی را به‌عنوان حیوان خانگی خود نگه می‌دارد. مارماهی اثری عمیق درباره‌ی مردی است که به دنبال تغییر می‌گردد، فیلمی درباره گناه و رستگاری. قصه‌ای درباره‌ی از دست دادن آنی کنترل‌ رفتار و ایمومورا نیز چقدر ظریف و زیرکانه این ایده را به‌تصویر می‌کشد.

این فیلم درباره تمایلات جنسی انسان است و خود مارماهی نیز نمادی است بر این تمایلات. وقتی که این تمایلات محدود شود، همه چیز تحت کنترل است اما زمانی که آن‌ها به‌طرز کنترل‌نشده‌ای به حال خود رها شوند، همه چیز تاریک و مرموز خواهد شد. ایمومورا در نشان دادن این قسمت از ایده‌های خود باز نیز عالی عمل می‌کند. زنان در دنیای این فیلم برای نیازهایشان پرخاشگر هستند و مردان نیز وحشیانه عمل می‌کنند. احساسات آن‌ها توسط جامعه محدود شده، همانطور که آن مارماهی در مخزن خود به‌طرز غیرعاقلانه‌ای محدود شده است. شخصیت‌ها در این فیلم به‌طرز عجیبی بسیار جذاب هستند و می‌توانند ابعاد گوناگونی را از خود به‌نمایش درآورند، آن‌ها می‌دانند چگونه در بطن قصه حرکت کنند و داستانی روانشناسانه را به‌تصویر بکشند.

این فیلم همانند بسیاری از آثار ژاپنی و فیلم‌هایی که در شرق آسیا ساخته می‌شوند در زیرمتنی از فرهنگ ژاپنی حرکت می‌کند، جائی که ایده‌های مردسالارانه به‌طور اگزجره‌ای کار می‌کنند و تاثیر چشمگیری روی کیفیت زندگی مردم دارند. مارماهی در زمان اکران نتوانست توجه تماشاگران را به خود جلب کند و با بی‌مهری فراوانی نیز از سمت گیشه مواجه شد. فیلم زمانی که نخل طلا را برد، به محبوبیت فراوانی در ژاپن رسید. 


نظرات


تصویری


ویدئو