اعداد و ارقامی که در اولین جلسه دادگاه محمدهادی رضوی سرمایه گذار فصل اول «شهرزاد» از سوی دادستان و قاضی به عنوان مبالغ سوءاستفاده و حیف و میل بیت المال و سرمایه مردم اعلام میشود، هراس انگیز است. همانطور که ارقام اعلام شده در دادگاههای قبلی رسیدگی به اتهامات مدیران بانک سرمایه درباره محمد امامی دیگر سرمایه گذار «شهرزاد» و تهیه کننده چندین فیلم سینمایی اعلام میشد، دود از سر ما خوانندگان گزارشهای دادگاه بلند میکرد! اما به نظر میرسد انکار کنندگان گزاره «سینما به پول کثیف آلوده شده» نه ترسی به جانشان افتاده و نه دودی از سرشان بلند میشود. آنها حتی اگر مزه این پولهای کثیف را نچشیده باشند، از منظر دفاع از تمامیت سینمای ایران و حفظ موجودیت آن به انکار مداوم آویختهاند. و این اتفاقا بدترین دفاع از همان موجودیت است. چون خیر و شر را به هم میآمیزد و به بهانه مصالح جمعی چشم بر تباهی رخنه کرده به درون سینما و ویرانی پایههای اعتماد عمومی به آن میبندند.
یکی از استدلالهای انکار کنندگان معضل پول کثیف در سینما یک حکم کلیشهای است که مساله را به غلط سادهسازی میکند: «مگر گردش مالی سینمای ایران چقدر است که بخواهد محلی برای پولشویی یا ابهام زدایی از سرمایههای آلوده باشد؟» پاسخ این مغلطه را سریال مشهور «برکینگ بد» داده است. والتر وایت برای شستن پولهای حاصل از تولید و فروش مواد مخدری که خودش میسازد، یک کارواش میخرد. ابتدا این سوال پیش میآید که مگر یک کارواش چقدر درآمد و گردش مالی دارد که بتواند رد میلیونها دلار پول کثیف مواد مخدر را بپوشاند؟ بعد پاسخ به تدریج روشن میشود: کارواش نمونه یک کسب و کار مشروع و بیدردسر است که کسی به آن شک نمیکند و البته در یک روند تدریجی و مداوم برای پولشویی مناسب است.
سینما و شبکه نمایش خانگی برای تعدادی از غارتگران بیتالمال و اختلاسگران و آقازادهها و دامادها و رانت خواران و دریافت کنندگان وامهای میلیاردی که مانند خونآشامهای حریص در حال مکیدن و خشک کردن شریانهای حیاتی اقتصاد کشور هستند، نقش همان کارواش «برکینگ بد» را داشته؛ یک کسب و کار مشروع که حتی مُهر «کار فرهنگی» خورده، از مالیات معاف است، حیثیت و شهرت رسانهای هم میآورد و از همه مهمتر کسی به آن شک نداشته است. حالا که کارواش لو رفته و بوی تعفن فساد بدجوری بلند شده، عدهای از سینماگر و فعال صنفی تا مدیر دولتی و... همچنان برای این بیماری نسخه انکار میپیچند و به خیال خود مشغول دفاع از «کیان سینما» هستند. تکلیف برخورداران از این پولها با قراردادهای چرب دستمزد که روشن است، اما در حالی این کارواش دونبش سینما برای آن ابردزدها فقط یکی از دکانهای رد گم کنی بوده، عدهای دیگر که لزوما طعم این پولها را نچشیدهاند از سر مصلحت یا خوش بینی هنوز سعی میکنند این رد افشا شده را بپوشانند، مبادا اعتبار شغلیشان به عنوان سینماگر یا مدیر به خطر بیفتد. بهترین توصیه به این دوستان تماشای «برکینگ بد» است!