متن نیکوکاری؛ جملات قشنگ درباره کار خوب و خیر کردن

منبع: روزانه

2

1402/10/1

11:53


نیکوکاری پسندیده‌ترین عملی است که یک انسان می‌تواند انجام دهد. ما نیز برای تشوق بیشتر به نیکوکاری؛ متن جملات و اشعاری را درباره نیکوکاری آماده کرده‌ایم. در ادامه متن همراه …

نیکوکاری پسندیده‌ترین عملی است که یک انسان می‌تواند انجام دهد. ما نیز برای تشوق بیشتر به نیکوکاری؛ متن جملات و اشعاری را درباره نیکوکاری آماده کرده‌ایم. در ادامه متن همراه سایت ادبی و هنری روزانه باشید.

متن نیکوکاری؛ جملات قشنگ درباره کار خوب و خیر کردن

بهترین جملات درباره نیکوکاری

انسانیت غذا دادن به گدا نیست!

وقتی که اندازه آن گدا ،گرسنه باشی

وغذایت را به او بدهی

انسانی……

آگاه باشید که خدا در هیچ جا، همچون آنجا پرستش نمی شود که آدمی برای

نیکی کردن به برادران و زیارتشان گام بر می دارد.

و از صمیم قلب متاسفم برای همه کسانی

که از ترس آتش جهنم است ، که به همنوع خود کمک می کنند….

نگاه کودکان را دوست دارم چون با صداقت است

هیچ دروغـــی درآن راه ندارد

مانندنگاه کودکی که به کودک هم

سن وسالش می نگرد

ولی وجــــدان مادران خفته

چه راحت اورا از این نگاه دور میکنند

کمک به دیگـــران اولویت آخر

در مسیر باد بمان

تا بوی مهربانیت

تسخیر کند این شهرِ پر از بیهودگی را….

من می‌خواهم از اشخاص که برای زیارتها… به طور استحباب می خواهند بروند… امروز ثوابی بالاتر از اینکه به برادرهای خودتان کمک کنید نیست‌

سال ها گذشت،

و هنوز هم نوشته هامان آن قدر زیبا نیست که بالای سرمان قاب کنیم…

مشق امشب هم، مثل دیشب، مثل هر شب،

دو صفحه تمیز و زیبا می نویسیم؛

“آدمی را آدمیت لازم است.”

بهترین جملات درباره نیکوکاری

بخشنده بودن بیش از آنکه توانایی مالی بخواهد

قلب بزرگ میخواهد……

انسان خوشبخت نمی شود اگر

برای خوشبختی دیگران نکوشد.

خداوند با دستان تو دست انسان گرفتاری را گرفته است ،

وقتی دست افتاده ای را میگیری و لبخند را مهمان قلبش می کنی ؛

و این چه زیباست.

نازنین ، دستانت نورانی و بوسیدنی شده اند …

ابراز یک “کلمه دلگرم کننده” به فردی درمانده

ارزشش بیشتر از ساعتـها تعریف و تمجیـد، بعد از کامیابی اوست

بندگی یعنی

در کوچه پس کوچه های زندگی

دست کسی را بگیری…!

ثروت با هزینه و خرج کردن از بین می رود و تمام می شود اما علم با انفاق و آموختن به دیگری، پاک و تصفیه می شود و ناخالصیها و اشتباهاتش برطرف می گردد.

ای که دستت می رسد ؛ دستی بگیر

افطار چقدر دوست داشتنیه ؛

کاش هر کدام از ما بتونیم افطار فقیری باشیم.

شک ندارم که این افطار دوم رو ، خدا بیشتر دوست داره …

دستی که کمک می کند،

از دستانی که برای دعا بالا می روند مقدس تر است

مطلب مشابه: متن در مورد نیکی و کمک به دیگران + جملات محبت آمیز برای خوبی در حق دیگران

بهترین جملات درباره نیکوکاری

برای رسیدن

به بلندای بخشندگی

باید از آز وجود خویش

بگذری.

بخشندگی ،

انتشار بوی خوش بنفشه بر ته کفشی است

که لگدمالش کرده است .

کود حیوانی اونقدر بی ارزش و ضد ارزشه که میتونه بعنوان یک ناسزا بکار بره،

ولی وقتی بخواد بعنوان و برای پرورش محصولات کشاورزی استفاده بشه؛

با ارزش و خواستنی میشه …

کمک کردن و مفید بودن کیمیاست …

فراموش نکنیم .

گاهی خدا می خواهد با دست تو دست دیگر بندگانش را بگیرد

وقتی دستی را به یاری می گیری،

بدان که دست دیگرت در دست خداست…

نباشد همی نیک و بد، پایدار

همان بِه که نیکی بُوَد یادگار

دراز است دست فلک بر بدی

همه نیکویی کن اگر بِخرَدی

چو نیکی کنی، نیکی آید برت

بدی را بدی باشد اندر خورَت

چو نیکی نمایدت، کیهان خدای

تو با هر کسی نیز، نیکی نمای

مکن بد، که بینی به فرجام بد

ز بد گردد اندر جهان، نام بد

به نیکی بباید تن آراستن

که نیکی نشاید ز کس خواستن

و گر بد کنی، جز بدی ندروی

شبی در جهان شادمان نغنوی

مطلب مشابه: متن در مورد کمک به دیگران + جملات زیبا در مورد خیرخواهی و کمک کردن

بزرگی داد یک درهم گدا را

که هنگام دعا یاد آر ما را

یکی خندید و گفت این درهم خرد

نمی ارزید این بیع و شرا را

روان پاک را آلوده مپسند

حجاب دل مکن روی و ریا را

مکن هرگز به طاعت خودنمایی

بر آن زین خانه، نفس خودنما را

بزن دزدان راه عقل را راه

مطیع خویش کن حرص و هوی را

چه دادی جز یکی درهم که خواهی

بهشت و نعمت ارض و سما را

مشو گر ره شناسی، پیرو آز

که گمراهیست راه، این پیشوا را

نشاید خواست از درویش پاداش

نباید کشت، احسان و عطا را

صفای باغ هستی، نیک کاریست

چه رونق، باغ بیرنگ و صفا را

به نومیدی، در شفقت گشودن

بس است امید رحمت، پارسا را

تو نیکی کن به مسکین و تهیدست

که نیکی، خود سبب گردد دعا را

از آن بزمت چنین کردند روشن

که بخشی نور، بزم بی ضیا را

از آن بازوت را دادند نیرو

که گیری دست هر بی دست و پا را

از آن معنی پزشکت کرد گردون

که بشناسی ز هم درد و دوا را

مشو خودبین، که نیکی با فقیران

نخستین فرض بودست اغنیا را

ز محتاجان خبر گیر، ای که داری

چراغ دولت و گنج غنا را

به وقت بخشش و انفاق، پروین

نباید داشت در دل جز خدا را

نیکی کن ای پسر تو، که نیکی به روزگار

سوی تو بازگردد، اگر در چه(چاه) افکنی

اوحدی مراغه ای

شکر آن را که دگر باز رسیدی به بهار

بیخ نیکی بنشان و ره تحقیق بجوی.

حافظ

مطلب مشابه: عکس نوشته حقیقت + جملات و متن های با معنی در مورد حقیقت و دروغ

بهترین جملات درباره نیکوکاری

ده روز مهر گردون افسانه است و افسون

نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا

حافظ

اگر بد کنی، چشم نیکی مدار

که هرگز نیارد گز، انگور بار

برانداز بیخی که خار آورد

درختی بپرور که بار آورد

کرم کن چنان کت برآید ز دست

جهانبان در خیر بر کس نبست

ببخش ای پسر کآدمی زاده صید

به احسان توان کرد و، وحشی به قید

عدو را به الطاف گردن ببند

که نتوان بریدن به تیغ این کمند

چو دشمن کرم بیند و لطف و جود

نیاید دگر خبث از او در وجود

مکن بد که بد بینی از یار نیک

نیاید ز تخم بدی بار نیک

چو با دوست دشخوار گیری و تنگ

نخواهد که بیند تو را نقش و رنگ

وگر خواجه با دشمنان نیکخوست

بسی بر نیاید که گردند دوست

سعدی

 بنی آدم اعضای یک پیکرند

 که در آفرینش ز یک گوهرند

 چو عضوی به درد آورَد روزگار

 دگر عضوها را نمانَد قرار

 تو کز محنت دیگران بی غمی

 نشاید که نامت نهند آدمی

 سعدی

 شنیدم که پیری به راه حِجاز

 به هر خُطوه کردی دو رکعت نماز

 چنان گرم رو در طریق خدای

 که خار مغیلان نکندی ز پای

 یکی هاتف از غیبش آواز داد

 که ای نیک بخت مبارک نهاد

 به احسانی آسوده کردن دلی

 بِه از اَلْف رکعت به هر منزلی

 سعدی

مطلب مشابه: متن زیبا برای اینستاگرام + متن کپشن و متن زیبا برای پست زیر عکس اینستاگرام

 نخواهی که باشد دلت دردمند

 دل دردمندان برآور زبند

 رۀ نیک مردان آزاده گیر

 چو ایستاده ای دست افتاده گیر

 سعدی

وفا در عهد و در پیمان نکردیم

 خدا را یاد با ایمان نکردیم

 چگونه از خدا خواهیم درمان

 که دردی از کسی درمان نکردیم؟

 حاج علی کوچکیان

بهترین جملات درباره نیکوکاری

 جانا بیا که خدمت به خلق خدا کنیم

از مال و جان گذشته وارنا فدا کنیم

 ان را که داده به امانت بدست ما

باید به حق امانت ادا کنیم

 ما بندگان حضرت حقیم و حق گذار

باید به سجده رو به در کبریا کنیم

 دست وفا به دست مجبان حق دهیم

با اهل دل محبت و صدق وفا کنیم

 شبها بیاد ان تن تب دار خسته جان

بهر شفای او به تضرع خدا کنیم

 این دل که اینه مهر محبت است

با دوستان به صدق و ارادت وفا کنیم

 گر هر مصیبتی که شود جان گذار

با قلب پاک شکر و سپاس خدا کنیم

 احسان کنیم بر ضعفت تا که روز حشر

خود را قید و بند اسارت رها کنیم

 با دست پر فتوت ایثار و معرفت

یاری به دل شکسته و هر بینوا کنیم

 هر شب برای حاجت و بهر نیاز خویش

با سوز دل به درگه دوست التجا کنیم

 ما ناتوان و خائف و غمگین و عاجزیم

تا که خدا طلب بخشش و عطا کنیم

 در را مبند به روی این مستمند فقیر

تا دم به دم به در گه مستا ای دوست رجا کنیم

ای حلال مشکلات که مشکل گشا تو ای

جز بر در عطای تو ما رو به کجا کنیم

 پیوسته قادری به زبان اورد سخن جانا

بیا که بر سر پیمان وفا کنیم

قادری

 همه روز روزه بودن، همه شب نماز کردن

 همه ساله حج نمودن، سفر حجاز کردن

 زمدینه تا به مکه، سر و پا برهنه رفتن

 دو لب از برای لبیک، به وظیفه باز کردن

 به مساجد و معابد، همه اعتکاف جستن

 ز ملاهی و مناهی، همه احتراز کردن

 شب جمعه ها نخفتن، به خدای راز گفتن

 ز وجود بی نیازش، طلب نیاز کردن

 به خدا که هیچ یک را، ثمر آنقدر نباشد

 که به روی نا امیدی، در بسته باز کردن

 شیخ بهایی

مطلب مشابه: جملات قشنگ و با کلاس از بزرگان جهان و فیلسوفان با معانی عاشقانه و خاص

باشد همی نیک و بد پایدار

همان به که نیکی بود یادگار

دراز است دست فلک بر بدی

همه نیکویی کن اگر بخردی

چو نیکی کنی، نیکی آید برت

بدی را بدی باشد اندرخورت

چو نیکی نمایدت کیهان خدای

تو با هر کسی نیز، نیکی نمای

مکن بد، که بینی به فرجام بد

ز بد گردد اندر جهان، نام بد

به نیکی بباید تن آراستن

که نیکی نشاید ز کس خواستن

وگر بد کنی، جز بدی ندروی

شبی در جهان شادمان نغنوی

ابوالقاسم فردوسی

 گر تو نیکی کنی جزا یابی

 در جهان جاودان بقا یابی

 سنایی غزنوی

بهترین جملات درباره نیکوکاری

با دوست چو بد کنی شود دشمن تو

 با دشمن اگر نیک کنی گردد دوست

 شاه سنجان

 هر کجا تخمی بکاری آن بروید عاقبت

 بر نروید هیچ از شه دانه احسان چرا

 هر کجا ویران بود آن جا امید گنج هست

 گنج حق را می نجویی در دل ویران چرا

 بی تراز و هیچ بازاری ندیدم در جهان

 جمله موزونند عالم نبودش میزان چرا

 مولوی

 چون تیشه مباش و جمله بر خود متراش

 چون رنده ز کار خویش بی بهره مباش

 تعلیم ز ارّه گیر در کار معاش

 چیزی سوی خود می کش و چیزی می پاش

 جامی

مطلب مشابه: متن ادبی زیبا و آموزنده + جملات ادبی خاص و احساسی زیبا

زندگانی چو مال میراث است

 که نبینی به فاش جز به زکات

 پس ز طاعت بده زکاتش از آنک

 به زکات است مال را برکات

 خاقانی شروانی

خلق های خوب تو پیشت دود بعد از وفات

همچو خاتونان مه رو می خرامند این صفات

آن یکی دست تو گیرد وان دگر پرسش کند

وان دگر از لعل و شکر پیش باز آرد زکات

چون طلاق تن بدادی حور بینی صف زده

مسلمات مؤمنات قانتات تائبات

بی عدد پیش جنازه می دود خوهای تو

صبر تو و النازعات و شکر تو و الناشطات

در لحد مونس شوندت آن صفات با صفا

در تو آویزند ایشان چون بنین و چون بنات

حله ها پوشی بسی از پود و تار طاعتت

بسط جانت عرصه گردد از برون این جهات

هین خمش کن تا توانی تخم نیکی کار تو

زانک پیدا شد بهشت عدن ز افعال ثقات

گاهی خدا می خواهد با دست تو

دست دیگر بندگانش را بگیرد

وقتی دستی را به یاری می گیری،

|بدان که دست دیگرت در دست خداست

سحر دیدم درخت ارغوانی

کشیده سر به بام خسته جانی

به گوش ارغوان، آهسته گفتم

بهارت خوش که فکر دیگرانی

مطلب مشابه: جمله دلنشین + مجموعه متن و جملات بسیار زیبای دلنشین و امید بخش زندگی

بهترین جملات درباره نیکوکاری

گیرم نشاط و شادی دنیا را

یک سر به دامن دل من ریزند

آیا در آن زمان که بخندم شاد

لرزان لبی ز ناله نخواهد سوخت؟

طفلی درون کلبه تنگی سرد

با مادری گرسنه نمی لرزد؟

آخر کنار حسرت و رنج ای دوست

فارغ کجا توان شد و خوش خندید؟

آن اشک را چگونه نباید دید؟

وان ناله را چگونه توان نشنید؟

اگر نفع کس در نهاد تو نیست

چنین گوهر و سنگ خارا یکی است

غلط گفتم ای یار شایسته خوی

که نفعست در آهن و سنگ و روی

چنین آدمی مرده به ننگ

که بر وی فضیلت بود سنگ را

سعدی

اَلا گر طلبکار اهل دلی

ز خدمت مکن یک زمان غافلی

به حال دل خستگان درنگر

|که روزی تو دلخسته باشی مگر

درون فروماندگان شاد کن

از روز فروماندگی یاد کن

چو غنچه گرچه فرو بستگی است کار جهان

تو همچو باد بهاری گِره گشا می باش

حافظ

ای کاش که از غربت دلگیر نترسیم

از مرگ ازین بازی تقدیر نترسیم

بگذار که از فاصله ها درس بگیریم

از درد ازین دشمن بی پیر نترسیم

بگذار خبر در همه ی شهر بپیچد

بگذار که از پخش تصاویر نترسیم

بگذار بگوییم که همراز هم هستیم

از اینکه شود عشق فراگیر نترسیم

از اینکه شود عشق درین شهر عزیزم

با نام من و نام تو تکثیر نترسیم

بود آیا که خرامان ز درم باز آیی؟

گره از کار فرو بسته ما بگشایی؟

نظری کن، که به جان آمدم از دلتنگی

گذری کن که خیالی شدم از تنهایی

گفته بودی که: بیایم، چو به جان آیی تو

من به جان آمدم، اینک تو چرا می نایی؟

بس که سودای سر زلف تو پختم به خیال

عاقبت چون سر زلف تو شدم سودایی

همه عالم به تو می بینم و این نیست عجب

به که بینم؟ که تویی چشم مرا بینایی

به بازوان توانا و فتوّت سر دست

خطا است پنجه ی مسکین ناتوان بشکست

نترسد آنکه بر افتادگان نبخشاید؟

که گر ز پای در آید، کسش نگیرد دست

هر آنکه تخم بدی کشت و چشم نیکی داشت

دماغ بیهده پخت و خیال باطل بست

زگوش پنبه برون آر و داد خلق بده

و گر تو می ندهی داد، روز دادی هست

مطلب مشابه: متن زیبا برای زیر عکس خودم + جملات کوتاه خاص برای استفاده در کپشن

بهترین جملات درباره نیکوکاری

چهار چیزست آیین مردم هنری

که مردم هنری زین چهار نیست بری

یکی سخاوت طبعی چو دستگاه بود

به نیکنامی آن را ببخشی و بخوری

دو دیگر آنکه دل دوستان نیازاری

که دوست آینه باشد چو اندرونگری

سه دیگر آنکه زبان را به گاه گفتن زشت

نگاه داری تا وقت عذر غم نخوری

چهارم آن که کسی کو به جای تو بد کرد

چو عذر خواهد نام گناه او نبری

یک پیر زن دیروز

از کوچه رد می شد

با خستگی می برد

یک بسته را با خود

دیدم که می لرزد

دست و عصای او

انگار سنگین بود

بسته برای او

رفتم جلو گفتم

«خسته شدی مادر

این بسته را حالا

من می برم دیگر»

آن پیرزن خندید

با صورتی خسته

تا خانه اش رفتیم

همراه آن بسته

امشب شب جواب به فریاد خسته هاست

 لبخندهات را به لب دیگران ببخش

 با قلب پاک خود نفس تازه ای بده

 با این نفس به یک نفس خسته جان ببخش

 امشب هزار چشم تو را داد می زنند

 خورشید را دوباره به پیر و جوان ببخش

 پیوند چشم های تو آواز روشنی ست

 فرصت برای دیدن جان و جهان ببخش

 جسمت برای خاک ندارد نشانه ای

 در جسم ها به یاد نشان ات، نشان ببخش

 پیام دین ما می باشد احسان

 اگر داری کمک کن ای مسلمان

 کمک را از علی می باید آموخت

 که بخشید عمر خود را هرچه اندوخت

 دل آسوده شد مرد نیک اعتقاد

 که سرگشته ای را بر آمد مراد

 خبیثی که بر کس ترحّم نکرد

 ببخشود بر وی دل نیک مرد

 عجب ناید از سیرت بخردان

 که نیکی کنند از کرم با بدان

 در اقبال نیکان بدان می زیند

 اگر چه بدان اهل نیکی نیند

 کسی کوی دولت ز دنیا ببُرد

 که با خود نصیبی به عقبا ببرد

 درون فرو ماندگان شاد کن

 ز روز فرو ماندگی یاد کن

 نه خواهنده ای بر در دیگران

 به شکرانه، خواهنده از در مران

دلنوشته‌هایی درباره نیکوکاری و کار خیر

دلنوشته‌هایی درباره نیکوکاری و کار خیر

چه می شد اگر نبود دل بستگی ما آدم ها به هم؟

شاید «با هم بودن» را بر صفحه های فطرت مان نوشته اند که

«بی هم بودن» تلخ است و تحمل ناپذیر.

از من تا تو فاصله ای نیست، جز برداشتن یک قدم به عشق.

زمستان سرد و سوزان تنهایی را فقط به هم پیوستن

دست های من و توست که گرم خواهد کرد.

زمین سرد است، اما آتش مهر قلب های مؤمن در سراسر گیتی نه تنها کلبه های خویش،

که کلبه همسایگان را نیز برقرار و برافروخته نگاه خواهند داشت.

آری، سیاره خاکی ما بر مدار وحدت دل های عاشق می گردد؛

دل های زنده به عشق انسانیت.

زمین، ملک همه فرزندان آدم است و این ملک مشاع، تنها با

نوع دوستی خواهد پایید و با گذشت.

آنچه بهتر زیستن را در این سرزمین دور برایمان فراهم می آورد،

این است که همگی مان زیر یک سایبان بنشینیم؛ سایبان محبت و نیکی.

کلبه هایی سرد و خاموش، با دست هایی ترک ترک و پینه بسته.

این کوچه های باریک، روایت رنج های توست؛

وقتی که نمی دانی سفره خالی ات را چگونه بر کودکانت بگشایی.

به ریگزاران داغ دلت می اندیشم؛ به تو که روح فسرده ات را به دندان گرفته ای

و شب های بی مهتابت را هیچ چراغی روشن نمی کند.

آمده ام که دستان خاکی ات را در دست های مهربانی ام بگیرم

تا روزهای سردت را خورشید امید، چراغان کند.

آمده ام تا آفتاب را بر سفره های عشق، قسمت کنیم.

آدمی بنده محبت است و هر چه نتواند سنگ خارای قلبش

را بگشاید، محبت خواهد توانست.

هر چه رنگ و لعاب دیگر، همچون برگ های پاییز می ریزند،

ولی رنگ و بوی محبت، هرگز کهنه نخواهد شد

و حافظه جهان، دست های نیکوکار را از یاد نخواهد برد.

کم کم، بوی عید، از لابلای شاخه ها به مشام می رسد و خانه ها در انتظار خانه تکانی اند. فضای دم کرده ی بازارها و بازارچه ها، چانه زدن پی در پی، قهر و آشتی های مکرر و در نهایت، لبخندهای رضایت.

پول های نو، خودروهای تمیز، صورت های گل انداخته، خانه های گم شده در عطر خوش گذرانی؛ تنها یک روی سکّه اند؛ سکّه ای به نام روزگار. امّا در آن روی همین سکّه، زندگی، با خواب های پریشانی همرنگ می شود؛ روز شب است و شب، برزخی تمام نما. عید یعنی: شرم آشکارای پدر، گریه های پنهان مادر و آرزوی شیرین دختر.

هیچ واژه ای نمی تواند به تلخیِ قطره ی اشکی باشد که شب عید، از چشم دخترکی می افتد. هیچ شعری نمی تواند سوزناکیِ دست های خالی را به تصویر بکشد.

هیچ قلمی نمی تواند بازتاب پریشانی اهل درد باشد.

هیچ دوربینی نمی تواند به عمق آرزوی کودکی پی ببرد.

چقدر خوب است در این دریای بی کرانه ی زندگی نگاهمان به دست های غریقی باشد که «فریاد بی صدایش» ما را به خود می خواند!

چقدر خوب است به کفش های کهنه ای بیاندیشیم که در طول زمستان، زخم های دل را تحمل کرده است!

چقدر خوب است، به پیراهن هایی بیاندیشم که وصله هایشان، نمودار خط کشی های اجتماع است.

چو آفتاب به هر ذره ای نگاه انداز     چو ابر سایه ی رحمت به هر گیاه، انداز

آی دست های توانمند، که قیمت انگشتریتان، شکستنی نیست! آن سوتر از این جا، کسی دست های خالی را کنار سفره ی هفت سین گذاشته است.

آی خانه های شمالی! امروز در دهکده های جنوبی، آرزوها رنگ باخته و «خالو»، دل به ناله های نینوایی «نی» سپرده است.

آی ساکنان زرق و برق کده های بی خیالی! امشب چراغ خانه ی «بی بی»، از شرم کم سویی، خاموش است.

چه کسی می تواند به فریادهای خاموش پاسخ بدهد؟

چه کسی می تواند غمناکی دل ها را، با تبسّم لب ها عوض کند؟

چه کی می تواند کمی از آنچه دارد، به دیگران ببخشید و سهمی از محبت ببرد؟

آی، فارغ از حال و روز چشم های بارانی! آن مرد، گریه هایش را گم کرده است.!

آن دختر، گیسوانش نباخته است! آن زن، تمرین سکوت می کند و آن کودک، خواب های شیرین را جای عروسک، در بغل می گیرد.

بیا کمی به فکر آن سوتر از این جا باش!

بیا، آی جوانمرد! با گرمای دست هایت، چراغ خاموش کومه نشینان را روشن کن!

آیه های قرآنی و دینی درباره نیکوکاری

آیه های قرآنی و دینی درباره نیکوکاری

امام علی‏ علیه السلام : طوبی لِمَن أحسَن إلَی الِعبادِ و تَزَوَّدَ لِلمَعادِ

خوشا به حال آن که به بندگان خدا نیکی کند و برای آخرت خود زاد و توشه برگیرد.

الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیؤْتُونَ الزَّکاةَ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ یوقِنُونَ (۴) أُوْلَئِک عَلَی هُدًی مِّن رَّبِّهِمْ وَ أُوْلَئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ (۵)

همانها که نماز را بر پا می دارند، زکات را ادا می کنند، و به آخرت یقین دارند. (۴) آنها بر طریق هدایت پروردگارشان هستند، و آنهایند رستگاران(۵)

و یُطعِموُنَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسکیناً و یَتیماً و أسیراً ، إنَّما نُطعِمُکُم لِوَجهِ اللَّهِ لا نریدُ مِنکُم جَزاءً و لاشُکُوراً

و به [پاس] دوستی [خدا] بینوا و یتیم و اسیر را خوراک می‏دهند. “ما برای خشنودی خدا است که به شما می‏خورانیم و پاداش و سپاسی از شما نمی‏خواهیم.

مهمترین رکن و اصل انفاق در نظر داشتن رضای خداوند است که اگر نباشد دیگر انفاق محسوب نمی شود.

 امام علی(ع) در این باره به کُمیل مى‌‏فرماید: «اى کمیل به خانواده‌‏ات دستور ده در تحصیل مکارم اخلاق بکوشند و حتى در تاریکی‌هاى شب به برآوردن حاجات مردم و رفع گرفتارى‌‏هاى آن‌ها بپردازند، سوگند به خدائى که جانم در دست اوست، هیچ‏‌کس بر دل انسان مؤمنى سرور و شادمانى وارد نمى‏‌کند مگر آن‌که خدا از این عمل خیر یعنى سرور و شادمانى، مایه لطفى مى‏‌آفریند که در موقع نزول بلا و به هنگام گرفتارى سریع‌تر از سیلاب در سراشیبى، به یارى او مى‏‌رسد و او را نجات مى‌‏دهد.

 ( لِیُنفِقْ ذُو سَعَةٍ مِّن سَعَتِهِ وَمَن قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْرًا؛ بر توانگر است که از دارایى خود هزینه کند و هر که روزى او تنگ باشد باید از آنچه خدا به او داده خرج کند خدا هیچ کس را جز [به قدر] آنچه به او داده است تکلیف نمى‏‌کند خدا به‌زودى پس از دشوارى آسانى فراهم مى‏‌کند. )

امام جعفر صادق (علیهالسلام) فرمود: برآوردن حوائج و نیازمندی های مؤمن از هزار حجّ مقبول و آزادی هزار بنده و فرستادن هزار اسب مجهّز در راه خدا، بالاتر و والاتر است.

امام علی(علیه‌السلام) فرمود: برطرف کردن نیازهای مردم پایدار نیست مگر به سه چیز: 1- کوچک شمردن خدمت تا خدا آن را بزرگ نماید؛ 2- پنهان داشتن آن تا خدا آن را آشکار کند؛ 3- شتاب در برآوردن نیاز حاجتمند تا مسرت ‌بخش باشد.

آیه های قرآنی و دینی درباره نیکوکاری

 پیامبر اکرم(ص) می فرمایند : ( ما نقَصَ مالٌ مِن صدَقهٍ قطّ فَأُعطُوا وَ لا تَجَبُنوُا ) : هیچ گاه مال انسان با صدقه کم نخواهد شد، پس بدهید و نترسید. پیامبر اکرم(ص) می فرمایند : ( ما نقَصَ مالٌ مِن صدَقهٍ قطّ فَأُعطُوا وَ لا تَجَبُنوُا ) : هیچ گاه مال انسان با صدقه کم نخواهد شد، پس بدهید و نترسید.

«اعلموا ان حوائج الناس الیکم من نعم الله علیکم فلاتملوا النعم فتتحول الی غیرکم؛ (1) بدانید نیازمندیهای مردم که [به شما مراجعه می کنند] از نعمت های الهی است پس نعمت ها را افسرده نسازید [یعنی مبادا با رنجاندن مردم نیازمند کفران نعمت کنید] که این وظیفه خدمت رسانی به دیگران محول خواهد شد.

پیامبر گرامى اسلام(ص) مى‏‌فرماید: مؤمنان برادران یکدیگرند که بعضى از آنان نیازهاى بعضى دیگر را رفع مى‏‌کند و خداوند هم نیازهاى او را برآورده مى‏‌کند. از بهترین اعمال این است که انسان مؤمنى را شاد، یا گرسنگى را از او دفع کند و از غصه برهاند یا قرض او را ادا کند یا به او لباس بدهد.

نبی مکرم اسلام(ص) همچنین فرموده است: مردم به منزله عیال خداوند مى‌‏باشند، دوست داشتنى‏‌ترینِ خلق پیش خدا کسى است که به مردم نفع برساند یا خانواده‏‌اى را خوشحال کند یا با برادر مسلمانش به‌خاطر برآوردن حاجتش راه برود، این عمل از اعتکاف دو ماه در مسجدالحرام بهتر است.

 امام صادق(ع) فرمود: ایمان به خدا، پیامبر و علی نیاورده کسی‌که برادر مؤمنش نزد او آمده تا نیازش را برآورده سازد؛ اما او با روی گشاده از نیازمند استقبال نکند، اگر نیاز او به دست خودش برآورده می‌شود به ‌سرعت اقدام کند و اگر خودش نمی‌تواند حاجت او را برآورده سازد، بکوشد تا از طریق دیگران نیاز او را برآوره سازد، پس اگر خلاف این دستور عمل بکند میان ما و او ولایتی نیست.

 در آیه 96 سوره مریم مى خوانیم: ( اِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً ): به یقین کسانى که ایمان آورده، و کارهاى شایسته انجام داده اند، به زودى خداوند رحمان محبّتى براى آنان (دردل ها) قرارمى دهد.

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو