تجاوز خفاشان سیاه به زنان خانه‌دار تهرانی مقابل چشمان همسرانشان بعد از سرقت میلیاردی

منبع: ساعد نیوز

1

1402/10/12

09:39


ساعدنیوز: زمستان سال گذشته مأموران پلیس تهران با شکایت‌هایی روبه‌رو شدند که چند سارق مسلح به خانه‌هایی در شمال تهران دستبرد می‌زدند و سرقت‌های میلیاردی می‌کردند.

تجاوز خفاشان سیاه به زنان خانه‌دار تهرانی مقابل چشمان همسرانشان بعد از سرقت میلیاردی

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساعدنیوز به نقل از روزنامه جوان، اعضای باند مخوف معروف به خفاشان سیاه همزمان با سرقت‌های سریالی از خانه‌هایی در شمال تهران به زنان صاحبخانه هم تجاوز می‌کردند.
زمستان سال گذشته مأموران پلیس تهران با شکایت‌هایی روبه‌رو شدند که چند سارق مسلح به خانه‌هایی در شمال تهران دستبرد می‌زدند و سرقت‌های میلیاردی می‌کردند.
بررسی‌های مأموران نشان داد اعضای باند سارقان مسلح، شش مرد جوان هستند که چهار نفر از آن‌ها نیمه‌های شب با تخریب قفل در یا از روی بالکن وارد خانه می‌شوند و پس از سرقت طلا، جواهر و اموال گرانقیمت از محل فرار می‌کنند.
یکی از شاکیان گفت: «خانه‌ام در یکی از خیابان‌های شمالی تهران است. چند روز قبل همراه خانواده‌ام برای تفریح به شمال کشور رفتیم، اما امروز وقتی به خانه برگشتیم، متوجه شدیم قفل در تخریب شده و وقتی وارد خانه شدیم همه وسایل به‌هم ریخته بود که حکایت از آن داشت سارقانی به خانه‌ام دستبرد زده‌اند. به سرعت به سراغ گاوصندوق رفتم و دیدم همه طلا‌ها و پول‌ها که چند میلیارد تومان ارزش داشت، سرقت شده‌اند.»

شیاطین شب
با طرح شکایت مرد پولدار، پرونده به دستور قاضی محمد ولدی‌بیرانوند، بازپرس شعبه هفتم دادسرای ویژه سرقت برای رسیدگی در اختیار تیمی مأموران پلیس قرار گرفت.
مأموران پلیس در بررسی‌های فنی دریافتند دو نفر از اعضای باند، یکی داخل خودرو منتظر می‌ماند و دیگری هم داخل کوچه و خیابان زاغ‌زنی می‌کند تا درصورت احساس خطر به چهار عضو دیگر باند که در حال سرقت هستند، خبر بدهند. همچنین معلوم شد اعضای باند همگی نقاب به صورت دارند تا چهره آن‌ها در دوربین‌های مداربسته ثبت نشود و ردی از خود به جا نگذارند.
در‌حالی‌که سرقت‌های سریالی سارقان مسلح ادامه داشت، مأموران پلیس با شکایت‌های عجیب دیگری روبه‌رو شدند که سارقان مسلح علاوه بر سرقت از منازل به زنان و دختران جوان آن خانه هم تجاوز می‌کردند. بررسی‌های پلیس نشان داد سارقان مسلح هنگام سرقت ابتدا با تهدید اسلحه دست و پای مرد خانه را با طناب می‌بندند و بعد به زن خانه و دختران جوان آن‌ها تعرض و پس از سرقت از آنجا فرار می‌کنند.
یکی از شاکیان گفت: «وضع مالی خوبی دارم و خانه‌ام در یکی از خیابان‌های شمالی تهران است. نیمه‌های شب همراه همسر و فرزندانم در خانه خواب بودم که ناگهان مرد مسلح نقابداری را بالای سرم دیدم. می‌خواستم فریاد بزنم که او با اسلحه مرا تهدید کرد و بعد هم همدستانش که سه نفر بودند دست و پایم را بستند. آن‌ها به زور کلید گاوصندوق را گرفتند و تمامی اموالم را داخل کیسه‌ای که آورده بودند، ریختند. فکر می‌کردم آن‌ها پس از سرقت خانه‌ام را ترک می‌کنند و به زن و فرزندانم کاری ندارند، اما آن‌ها به سراغ همسرم رفتند و می‌خواستند او را آزار دهند. هر چقدر من و همسرم التماس کردیم، فایده‌ای نداشت و شیاطین در کمال بی‌رحمی مقابل چشمانم به همسرم تعرض کردند. دست و پایم بسته بود و کاری از دستم ساخته نبود، اما راضی بودم همه سرمایه‌ام را به آن‌ها بدهم و آن‌ها نیت سیاه خود را اجرا نکنند.»

مرگ مرد میانسال
در‌حالی‌که اعضای باند، سرقت‌ها و تجاوز‌های خود را ادامه می‌دادند، مأموران پلیس با شکایتی روبه‌رو شدند که صاحبخانه‌ای هنگام درگیری با سارقان مسلح به کام مرگ رفته بود.
گفته‌های اعضای خانواده مرد میانسال حکایت از آن داشت چهار سارق مسلح وقتی وارد خانه آن‌ها می‌شوند، تصمیم می‌گیرند دست و پای مرد خانه را با طناب ببندند که مرد میانسال با آن‌ها درگیر و حالش بد می‌شود و در نهایت هم بر اثر سکته قلبی به کام مرگ می‌رود.

شناسایی متجاوز
تلاش تیم زبده مأموران برای دستگیری متهمان ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل باخبر شدند زن جوانی که قبلاً اعضای باند از خانه آن‌ها سرقت کرده بودند، همراه شوهرش داخل پارکی یکی از متهمان را شناسایی و با کمک مردم او را دستگیر می‌کند.
شاکی به مأموران پلیس گفت: «مدتی قبل چهار سارق مسلح برای سرقت وارد خانه ما شدند. آن‌ها نقاب داشتند و دست و پای من و شوهرم را با طناب بستند، اما هنگام سرقت نقاب از صورت یکی از آن‌ها افتاد و من چهره و صدایش را به خاطر سپردم تا اینکه امروز همراه شوهرم برای هواخوری به پارک رفتیم و سارق را دیدم.»

دستگیری متهمان
متهم پس از انتقال به اداره پلیس ابتدا منکر جرم خود شد، اما وقتی با دلایل و مدارک روبه‌رو شد، به جرم خود با همدستی پنج نفر از اعضای باند اعتراف کرد. پس از اعتراف متهم، مأموران ابتدا سرکرده باند به نام تیمور را بازداشت و در ادامه چهار عضو دیگر را هم دستگیر کردند. متهمان پس از اعتراف به سرقت‌های سریالی و تجاوز برای ادامه تحقیقات به دستور بازپرس پرونده در اختیار مأموران پلیس قرار گرفتند.

خفاشان سیاه
سرکرده باند مرد جوانی است که چندین سابقه سرقت در پرونده‌اش ثبت شده است. وی یک سال قبل از زندان آزاد می‌شود و این بار باند خفاشان سیاه را تشکیل می‌دهد. او ابتدا همراه همدستانش فقط از خانه‌ها سرقت می‌کند، اما در ادامه شیطان آن‌ها را وسوسه و به زنان هم تعرض می‌کنند.

تیمور سابقه داری؟
بله، من چند باری به اتهام سرقت منازل دستگیر شده و به زندان افتاده‌ام.

همیشه باندی سرقت می‌کردی؟
بله، من همیشه با دوستانم باند تشکیل می‌دادیم و چند نفری به سرقت می‌رفتیم، اما این باند را وقتی از زندان آزاد شدیم به نام خفاشان سیاه تشکیل دادیم.

چرا خفاشان سیاه؟
ما معمولاً سرقت‌های مسلحانه‌مان را شب‌ها انجام می‌دادیم و، چون نقاب داشتیم و نقابمان هم شبیه خفاش بود این نام را برای باند خود انتخاب کردیم.

درباره سرقت‌ها توضیح بده و اینکه چقدر گیرتان می‌آمد؟
ما در خیابان‌ها و کوچه‌های شمال تهران پرسه می‌زدیم و وقتی متوجه می‌شدیم خانه‌ای خالی است و اعضای آن به مسافرت یا میهمانی رفته‌اند، نیمه‌های شب در آن خانه می‌رفتیم؛ ابتدا زنگ خانه را می‌زدیم و اگر کسی جواب نمی‌داد با تخریب قفل در وارد می‌شدیم و دست به سرقت می‌زدیم. معمولاً خانه‌هایی را انتخاب می‌کردیم که صاحب آن پولدار و سرقت‌های ما هم حداقل میلیاردی بود.

اما از خانه‌هایی هم که اعضای خانه حضور داشتند با تهدید اسلحه سرقت می‌کردید.
ما همیشه اسلحه با خودمان داشتیم و اگر در خانه با صاحبخانه روبه‌رو می‌شدیم با تهدید اسلحه دست و پای او و اعضای خانواده را می‌بستیم و بعد سرقت می‌کردیم.‌ای کاش اصلاً وارد خانه‌هایی که اعضای آن بودند، نمی‌شدیم.

چرا؟
چون الان جرممان فقط سرقت بود، نه تجاوز.

چه شد که علاوه بر سرقت به اعضای خانه هم تعرض می‌کردید؟
واقعیتش شیطان گولمان زد. ما معمولاً چهار نفری وارد خانه می‌شدیم. در یکی از سرقت‌ها یکی از اعضای باند پیشنهاد داد زن صاحبخانه را آزار و اذیت کنیم. شیطان همه ما را فریب داد و در نهایت اسیر شیطان شدیم و پس از آن وقتی وارد خانه‌ای می‌شدیم که اعضای خانواده بودند با تهدید اسلحه دست و پای صاحبخانه را با طناب یا چسب پهن می‌بستیم و به زنش تعرض می‌کردیم.

فکر می‌کردید که دستگیر شوید؟
نه، ما نقشه‌مان حساب شده بود و همه نقاب داشتیم، اما فکر کنم یکی از اعضای باند هنگام سرقت نقابش از صورتش می‌افتد و زن صاحبخانه چهره او را می‌بیند و او را در پارک شناسایی می‌کند.

شما در یکی از سرقت‌ها باعث مرگ مرد میانسالی هم شده بودید؟
آن شب صاحبخانه با ما درگیر شد که ناگهان حالش بد شد و روی زمین افتاد، ما هم از ترس فرار کردیم، اما الان متوجه شدیم که او سکته کرده است.

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو