خلاصه داستان قسمت ۴۱ سریال ترکی ایگو + تصویر (قسمت آخر)

منبع: جدول یاب

2

1402/10/28

02:33


در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۴۱ سریال ترکی ایگو را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم با ما همراه باشید. سریال ترکی ایگو (به مرد نمیشه اعتماد کرد) با نام کامل Erkeğe Güven Olmaz و مخفف EGO به کارگردانی دوعا جان آنافارتا (Doğa Can Anafarta) و شنول سونمز (Şenol Sönmez) …

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۴۱ سریال ترکی ایگو را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم با ما همراه باشید. سریال ترکی ایگو (به مرد نمیشه اعتماد کرد) با نام کامل Erkeğe Güven Olmaz و مخفف EGO به کارگردانی دوعا جان آنافارتا (Doğa Can Anafarta) و شنول سونمز (Şenol Sönmez) ساخته شد. نویسندگی این مجموعه ترکیه ای نیز برعهده جمعی از نویسندگان بود و در واقع اقتباسی از سریال کره ای وسوسه (Temptation) که خالق آن هان جی-هون (Han Ji-hoon) بود، محسوب می‌شود. این اثر از اوایل سال ۲۰۲۳ از شبکه فاکس ترکیه پخش و پس از چند ماه به پایان رسید.

قسمت ۴۱ سریال ترکی ایگو

قسمت ۴۱ سریال ترکی ایگو

قسمت ۴۱ سریال ترکی ایگو

سیبل و تونجای در حال رفتن به سمت هتل هستن که سیبل پشیمون میشه و میگه این چه کاریه دیگه؟ من نمیام و راهو کج میکنه میرن شرکت. تو شرکت بگوم با ثمر و رحیم نقشه کشیدن که مچ تیمور را بگیرن. ثمر پیش تیمور میره و پیشنهاد میده که باهم برن قهوه بخورن او قبول میکنه و همان موقع بگوم میاد و گونه تیمور را می بوسد و میگه بریم تو تراس قهوه بخوریم؟ او قبول میکنه و میرن. بگوم اونجا باهاش صحبت میکنه و میگه که ازش خوشش میاد تیمور میگه احساسمون متقابله بگوم به بهونه برداشتن گوشیش به داخل میره و به ثمر میگه تو حالا برو. او پیشش میره و ازش میپرسه چیزی هست بین خودش و بگوم؟ تیمور میگه نه اون ازم خوشش میاد وگرنه یه دوستی ساده ست بینمون سپس باهم حرف میزنن درباره این موضوع که بگوم همان موقع میاد و باهاش دعوا میکنه که چرا حرفاش تو روش و پشتش فرق میکنه! و همزمان با چند نفر قرار میزاره؟ تیمور میگه داری اشتباه میکنی اینجوری که فکر میکنی نیست! ثمر میگه همین الان داشتی میگفتی که بگوم یه دوست ساده ست! صنم با عصبانیت به تیمور میگه بریم داخل حرف بزنیم.

سپس بگوم بهش میگه خجالت نمیکشی با احساسات من بازی میکنی؟ تیمور میگه من بازی نکردم من از تو خوشم میاد ولی از ثمر هم خوشم میاد همگی جا میخورن از این پررو بودنش که سیبل پیشش میره و میگه من اجازه نمیدم کسیو اینجا ناراحت کنی بهتره بری آلمان تیمور میگه چی؟ یعنی شراکتمون بهم میخوره؟ سیبل میگه نه بالاخره تو کارهارو از آلمان پیش میبری من از اینجا تیمور قبول میکنه. الیف گوشی ارهانو میگیره به بهونه زنگ زدن به آردا که رو گوشی آب میریزه و بعد از خشک کردن بهش میده که گوشی ارهان خاموش بشه. شب باهمدیگه تو رستوران هتل نشستن و در حال شام خوردنن که برهان الکل سفارش میده و با مخالفت های الیف و ارهان به خوردنش ادامه میده. تونجای هرچی به الیف زنگ میزنه میبینه خاموشه که به سیبل میگه با ارهان تماس بگیره. سیبل میبینه گوشی ارهان خاموشه واسه همین به الیف زنگ میزنه که الیف میگه الان دستش بنده اگه بخواد خودش بهت زنگ میزنه. سیبل به الیف میگه همین الان گوشیو بده بهش که الیف میگه چیه؟ ترسیدی برگرده پیش من؟ سیبل میگه ارهان همچین کاری نمیکنه! الیف میگه حالا میبینی و قطع میکنه. سیبل به تونجای زنگ میزنه و میگه حاضرشو دارم میام اونجا بریم هتل. برهان زیاده روی کرده و آهنگ میخونه که ارهان اونو میبره تو اتاقش. تونجای به الیف پیام میده و میگه نمیدونم چی به سیبل گفتی که عصبی شده داریم میایم اونجا امیدوارم کار اشتباهی نکنی.

الیف از فرصت استفاده میکنه و خودشو میزنه به حال بدی که سرش گیج میره سپس ارهان اونو تو اتاقش میبره که الیف باهاش حرف میزنه و میگه ما اینجوری نبودیم همه چیز از اون آنتالیا کوفتی شروع شد! و درد و دل میکنه سپس در آخر میخواد ببوستش که ارهان میره عقل و میگه چیکار میکنی؟ همان موقع سیبل و تونجای اومدن و اون صحنه را میبینن که با الیف بدرفتاری میکنن و سیبل میگه دیگه نمیزارم بازی بدی ارهانو و میخواد بره به برهان همه چیزو بگه که ارهان میگه من خودم گفتم الیف جا میخوره که ارهان میگه ازم قول خواست تا همیشه مراقبتون باشم منم گفتم نمیشه و همه چیزو گفتم سپس ارهان با سیبل میره و الیف گریه میکنه که تونجای میگه ازت توقع نداشتم سپس دلداریش میده و بغلش میکنه. چند وقت بعد. طاهر خبر پخش شدنش با عصین را تو فضای مجازی میبینه و شوکران دلداریش میده، صنم با آردا خوشبخته و حالشون باهم خوبه، تونجای با سیبل و برکای خانواده شدن و با برهان در حال صبحانه خوردنن، ملیس خبر بارداری سیبل را واسش میاره و اون خوشحال میشه سپس با دادن این خبر به ارهان همدیگرو بغل میکنن و خوشحال میشن بگوم هم تو شرکت حسابی حالش خوبه و تو کارش موفق. پایان.

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی ایگو EGO + عکس

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو