انشا از زبان قابلمه

منبع: دانش‌چی

2

1402/11/22

08:12


انشای دانش آموزی از زبان قابلمه

انشا از زبان قابلمه

انشای دانش آموزی از زبان قابلمه به صورت ادبی و توصیفی برای دانش آموزان آماده شده تا با نحوه نگارش و مهارت نوشتاری آشنا شوند. با دانشچی همراه باشید.

انشا ادبی از زبان قابلمه

درون جعبه گرم خود خوابیده بودم که با تکان‌هایی مانند زلزله بیدار شدم. گویا فروشنده‌ها چند ماهی می‌شد که منتظر بودند تا کسی من را بخرد. بالاخره بعد از مدت‌ها مادری فداکار من را در فروشگاه لوازم خانگی می‌بیند و تصمیم به خرید می‌گیرد. من یک قابلمه گرد و کوچک هستم. مسئولیت من این است که از غذای یک کودک محافظت کنم تا سرد نشود. گاهی من را روی شعله‌های آتش قرار می‌دهند. نترسید. این کار مرا آزار نمی‌دهد. خوشبختانه طراحان من این فکر را کرده‌اند که با قرار گرفتن روی شعله منفجر یا ذوب نشوم.

روزی مادر خانواده یکی از شیشه‌های غذا را روی شعله گاز قرار داد تا محتویات آن گرم شوند. شاید باور این مسئله برای شما سخت باشد، اما درجه حرارت به قدری زیاد بود که آن ظرف به هزار تکه نامساوی تقسیم شد. تا یک هفته از هر نقطه آشپزخانه شیشه پیدا می‌شد. برخی از رفتارهای کودک من را آزار می‌دهد. زمانی که مادرش می‌خواهد به او غذا بدهد، من را نیز در دسترس او قرار می‌دهد تا کودک به غذا خوردن ترغیب شود. آن‌گاه او با قاشق فلزی دستت محکم به من می‌کوبد. آیا او نمی‌داند که قابلمه‌ها نیز درد می‌کشند؟ یک‌بار آن‌قدر به دستم کوبید که او از جا کنده شد و اکنون یک دسته دارم. این کار او باعث شده که از من در آشپزی، کمتر کمک بگیرند. من ظاهری براق داشتم که چون آینه می‌درخشید. آن کودک خشمگین یک‌بار من را پرت کرد و اکنون چال لپ درآورده‌ام، اما آن را دوست ندارم.

روزی بر روی سفره کنار دیگر ظرف‌ها نشسته بودم و به قابلمه بودن خود افتخار می‌کردم. ناگهان جسمی تیز درونم را خط‌‌خطی کرد و صفحه مشکی من به رنگ طوسی درآمد. کودک با یک چاقوی تیز، غذا را به هم می‌زد و این کار او موجب شده بود که صفحه من خراشیده شود و از بین برود. اکنون در کابینتی کنار قابلمه‌های کهنه قرار دارم و کمتر از من استفاده می‌شود. با این حال مطمئنم وظیفه‌ای که برای آن خلق شده بودم را به خوبی انجام می‌دهم.

انشا از زبان خودکار

انشا اختصاصی _ نویسنده: حدیثه قاسمی

ℹ️

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو