نگاهی بر زندگی نظامی گنجوی؛ بیوگرافی از تولد تا آثار معروف او و درگذشت

نگاهی بر زندگی نظامی گنجوی؛ بیوگرافی از تولد تا آثار معروف او و درگذشت


منبع: روزانه

2

1402/12/16

15:13


نظامی گنجوی یکی از بزرگترین شاعران ایران زمین است که کتاب‌های شاهکار خسرو و شیرین و همچنین لیلی و مجنون را به قلم تحریر درآورده است. آوازه شعرهای این هنرمند …

نظامی گنجوی یکی از بزرگترین شاعران ایران زمین است که کتاب‌های شاهکار خسرو و شیرین و همچنین لیلی و مجنون را به قلم تحریر درآورده است. آوازه شعرهای این هنرمند بزرگ به گوش جهانیان نیز رسیده و شاعران بزرگی در تاریخ از او به نیکی یاد کرده‌اند. در ادامه با سایت بزرگ روزانه همراه شوید تا نگاهی بر زندگی نظامی گنجوی داشته باشیم.

نگاهی بر زندگی نظامی گنجوی؛ بیوگرافی از تولد تا آثار معروف او و درگذشت

تولد و اوایل زندگی

درباره زندگی نظامی گنجوی اطلاعات آنچنان زیادی در دسترس عموم نیست. اما چیزی که می‌دانیم این است که او در شهر گنجه زیست کرده و به احتمال زیاد در کودکی پدر و مادر خود را از دست داده و توسط دایی خود بزرگ شده است. درباره نام پدر و اقوام نیز تنها یک شعر از او باقی مانده است.

در خط نظامی ار نهی گام

بینی عدد هزار و یک نام

والیاس که الف بری ز لامش

هم با نود و نه است نامش

ز این‌گونه هزار و یک حصارم

با صد کم یک سلیح دارم

گر شد پدرم به سنت جد

یوسف، پسر زکی مؤید

نظامی گنجوی یک شاعر ایرانی یا آذربایجانی؟

نگاهی بر زندگی نظامی گنجوی؛ بیوگرافی از تولد تا آثار معروف او و درگذشت

وحید دستگردی می‌نویسد: «برای اثبات این مطلب که آیا زادبوم نظامی همان شهر گنجه است یا آن‌که در عراق عجم متولد و در زمان کودکی با پدر به گنجه رفته، دلیلی در اشعارش نیست، ولی تقریباً تمام تذکره نویسان می‌نگارند که در گنجه متولد شده‌است، اما عراقی الاصل بودن وی مسلم است. بدین دلیل که در همه جا عراق را ستایش و همواره به دیدار عراق و مسافرت بدین صوب اظهار شوق کرده‌است و از آن جمله است (مخزن الاسرار):

گنجه گره کرده گریبان من

بیگرهی گنج عراق آن من

بانگ برآورده جهان کای غلام

گنجه کدام است، نظامی کدام؟

دربارهٔ زادگاه پدری او اختلاف نظر است. برخی از منابع او را از اهالی تفرش یا فراهان و برخی او را از طبقه دهقانان (ایرانیان) آران می‌دانند.

در رابطه با پدر او، بهروز ثروتیان این بیت در لیلی و مجنون را شاهد می‌آورد («دهقان فصیح پارسی‌زاد – از حال عرب چنین کند یاد») و می‌نویسد: «دهقان فصیح پارسی‌زاد: نظامی گنجهای/عرب:مجنون و پدر او/یادداشت سرآغاز بندهای لیلی و مجنون همه به توضیحی کنایی آراسته‌است و شاعر به کنایه اشاره می‌کند که این بخش از خود اوست یا در داستان اصلی و به زبان عربی آمده‌است.

بیت اول بند 36 از اهمیت به‌سزایی از نظر تاریخ تحقیق در زندگی و آثار نظامی برخوردار است و آن این‌که شاعر شغل و موقعیت اجتماعی خود را که «دهقان» بوده‌است و همچنین نژاد او که خود را «پارسی زاده» می‌نامد، به تصریح بیان داشته و هیچ‌گونه تردیدی در صحت بیت و مطلب نیست و با تحقیق درباره دهقانان قرن ششم در آذربایجان و بررسی «پارسی» که آیا نظر او «ایرانی» است یا زبان «پارسی» یا هر دو، گوش‌های از حیات و موقعیت اجتماعی شاعر آشکار می‌گردد.

مطلب مشابه: نگاهی بر زندگی مولوی؛ داستان زندگی مولانا از تولد تا مرگ و بهترین اشعار شاعر

در کنار پادشاهان

در کنار پادشاهان

همان‌طور که نوشتیم نظامی گنجوی زندگی خود را در شهر گنجه سپری کرده و اطلاعات آنچنان زیادی درباره زندگی شخصی وی در دسترس نیست. اما چیزی که می‌دانیم آن است که وی با پادشاهان سلجوقی و محلی رابطه خوبی داشت و به صورت ویژه مهمان این پادشاهان می‌شد. از این پادشاهان می‌شود به فخرالدین بهرامشاه پادشاه ارزنگان از دست‌نشاندگان قزل ارسلان سلطان سلجوقی روم اشاره کرد که کتاب مخزن الاسرار را به نام او کرده‌است، اتابک شمس‌الدین محمد جهان پهلوان که منظومه خسرو و شیرین به او تقدیم شده‌است، طغرل بن ارسلان سلجوقی و قزل ارسلان بن ایلدگز که در همین منظومه از ایشان نام برده‌است، ابوالمظفر اخستان بن منوچهر شروانشاه که لیلی و مجنون را به نام او کرده‌است.

درگذشت و تخریب مزار

نظامی در فاصله سال‌های 602 تا 612 در گنجه درگذشت و آرامگاهی به او در همان شهر منسوب است. در دهه نود خورشیدی، پس از تصمیم دولت آذربایجان اشعار گنجوی در آرامگاه او که همگی به زبان فارسی هستند، پاک و تخریب شدند.

مطلب مشابه: اشعار نظامی گنجوی + مجموعه شعار عاشقانه و کوتاه زیبای از شاعر ایرانی نظامی گنجوی

خسرو و شیرین

خسرو و شیرین

خسرو و شیرین عنوان اثری منظوم و عاشقانه نظامی گنجوی است که همچنین منظومه لیلی و مجنون را هم سروده‌است. این منظومه، داستان عشق خسرو پرویز پادشاه بزرگ شاهنشاهی ساسانی و شاهزاده ارمنی، شیرین، که بعدها ملکه ارمنستان می‌شود را روایت می‌کند.

داستان عاشقانه خسرو و شیرین را به غیر از نظامی، فردوسی در شاهنامه و شاعران دیگر هم آورده‌اند و نسخه‌های مختلفی از آن با عنوان‌های «شیرین و فرهاد» هم موجود است. برخی معتقدند این داستان ریشه در فولکلور دارد. منصور یاقوتی معتقد است خسرو و شیرین یا شیرین و فرهاد از داستان‌های کردی منطقه کرمانشاه بوده و نظامی که مادری کرد داشته با این داستان آشنا بوده و آن را بازسرایی کرده‌است.

نظامی داستان را با تعریف و تفسیر عشق، زادن خسرو پرویز و آموزش و تربیت او آغاز می‌نماید. سپس به بیان عیش و نوش خسرو در خانه یک دهقان می‌پردازد. خسرو با همراهان خود به شکار رفته، شبانگاه به خانه دهقانی می‌رود به شادخواری چنگ و نوا مشغول می‌شود.

بامدادان اسبی از آن‌ها به مزرعه دهقان می‌رود و از محصول مزرعه می‌خورد و غلام خسرو نیز به مزرعه درمی‌آید و غوره‌ها را می‌خورد و تباه می‌کند.

این کارها موجب خشم پدرش، هرمز چهارم گشته، دستور می‌دهد غلام را به صاحب خانه ببخشند، اسب را بکشند، چنگ را بشکنند، و خانه را به صاحب خانه ببخشند. اما با پادرمیانی بزرگان، هرمز، خسرو را می‌بخشد.

همان شب خسرو در خواب، پدربزرگ خویش، خسرو انوشیروان را می‌بیند که به او مژده می‌دهد که به جای آن چهار رویداد ناگوار، چهار اتفاق خوب برای او خواهد افتاد: به جای آن غلام و غوره ترش، شیرین دلبر، به جای اسب از دست رفته، شبدیز، به جای آن تخت و خانه، تخت شاهی، و به جای آن چنگ، نواسازی و باربدی پرآوازه.

اثر شاهکار لیلی و مجنون

 اثر شاهکار لیلی و مجنون

این مجموعه سومین مثنوی از مجموعه مثنوی‌هایی است که به خمسه نظامی معروف‌اند. بیشتر محققان اعتقاد دارند که بن‌مایه‌های پراکنده این داستان برگرفته از اشعار و افسانه‌های فولکلور در زبان عربی است که نظامی ایرانی‌سازی کرده‌است.

کراچکوفسکی برای شخصیت مجنون، هویت واقعی قائل است و او را یکی از اهالی عربستان در اواخر سده اول هجری می‌داند؛ ولی طه حسین تردید جدی به واقعی بودن شخصیت مجنون وارد می‌کند. یان ریپکا افسانه لیلی و مجنون را به تمدن بابل باستان منسوب می‌داند.

اگرچه نام لیلی و مجنون پیش از نظامی گنجوی نیز در اشعار و ادبیات فارسی به چشم می‌خورد ولی نظامی برای نخستین بار آن را به شکل منظومه‌ای واحد به زبان فارسی در 4700 بیت به درخواست پادشاه شروان به نظم کشید.

نظامی خود از بابت این سفارش ناراضی و بی‌میل بوده‌است و کار را در چهار ماه به پایان برده‌است. وزن این مثنوی جدید بوده و پس از نظامی شعرای زیادی در این وزن داستان‌های عاشقانه سروده‌اند. همچنین ده‌ها شاعر در ایران، هند و ترکستان منظومه‌هایی را به استقبال از لیلی و مجنون نظیره پردازی کرده و شعرای دیگری نیز به داستان نظامی شاخ و برگ بیشتری افزوده یا آن را تغییر داده‌اند.

منظومه لیلی و مجنون در مقایسه با منظومه خسرو و شیرین از همین شاعر، به درک تفاوت‌های فرهنگی اعراب و ایرانیان کمک می‌کند. شخصیت‌های داستان در روایت نظامی قراردادی بوده و تحول زیادی از حوادث داستان نمی‌پذیرند. منظومه لیلی و مجنون به زبان‌های مهم غربی ترجمه و منتشر شده‌است.

هفت پیکر

هفت پیکر

هفت‌پیکر یا بهرام‌نامه یا هفت‌گنبد، چهارمین منظومه نظامی از نظر ترتیب زمانی و یکی از دو شاهکار او (با خسرو و شیرین) از لحاظ کیفیت است. این دفتر را از جهت ساختار کلی و روال داستانی می‌توان به دو بخش متمایز تقسیم کرد:

یکی بخش اول و آخر کتاب درباره رویدادهای مربوط به بهرام پنجم ساسانی از بدو ولادت تا مرگ رازگونه او، که برپایه روایتی تاریخ گونه است؛ دیگری بخش میانی که مرکب از هفت حکایت یا اپیزود از زبان هفت همسر او و از زمره حکایات عبرت‌انگیزی است که دختران پادشاهان هفت اقلیم (مطابق تقسیم قدما) برای بهرام نقل می‌کنند.

این منظومه آمیزه‌ای از جنبه حماسی و غنایی است، بدین معنی که بخش هفت گنبد تماماً دارای روح غنایی و تخیل رمانتیک است، ولی بخش تاریخی گونه، اگرچه سعی شاعر بر ترسیم چهره‌ای حماسی برای بهرام بوده، آمیزه‌ای از جنبه حماسی و عناصر غنایی است. هفت‌پیکر از گذشته یکی از مضمون‌های اصلی نگارگری‌های ایرانی هندی بوده‌است.در هفت پیکر زمین و آسمان و جلوه‌های جمال این دو با هم پیوند می‌یابد:

از یک سو هفت گنبد است ساخته بر زمین و هفت روز و هفت رنگ و هفت اقلیم و هفت عروس که جملگی زمینی است، و از سوی دیگر نظیر قرار دادن اینها با «هفت» های آسمانی (چون هفت سیاره و هفت فلک)، و واسطه این دو با همدیگر گنبدی است که چرخ زنان آهنگ عروج به گنبد دوار دارد.

مطلب مشابه: شعر عاشقانه نظامی گنجوی + مجموعه اشعار کوتاه و بلند احساسی نظامی برای عشق

اسکندرنامه

اسکندرنامه

مثنوی اسکندرنامه اثر طبع نظامی گنجوی است. اسکندرنامه شامل دو بخش است: شرفنامه و اقبال‌نامه. این اثر شامل حدود 10.500 بیت، در بحر متقارب مثمن مقصور (یا محذوف) است که در حدود سال 599 ه‍.ق سروده شده‌است. نظامی در سرودن این مثنوی از منابع مختلفی که درباره اسکندر مطالب (تاریخی یا داستانی) داشته‌اند، استفاده کرده‌است.

اقبال‌نامه یا خردنامه، ششمین نامه نظامی گنجوی است. نظامی اقبال‌نامه را به نام «عزالدین مسعود بن ارسلان» سلجوقی منظوم گردانیده‌است. اشعار این دفتر با نیایش پروردگار و نعت پیامبر اسلام آغاز می‌شود و سپس با افسانه‌هایی چون افسانه ارشمیدس با کنیزک چینی، افسانه ماریه قبطیه، افسانه خراسانی و فریب دادن خلیفه ادامه می‌یابد. از دیگر داستان‌ها و حکایات کتاب می‌توان به ذوالقرنین دانستن اسکندر، داستان او با شبان دانا و احوالش با سقراط یا گفت‌وگوی حکیم هند با وی و هفت حکیم دیگر اشاره کرد.

فُرم و تکنیک نظامی گنجوی

نظامی از شاعرانی است که باید او را در شمار ارکان شعر فارسی و از استادان مسلم این زبان دانست. وی از آن سخنگویانی است که مانند فردوسی و سعدی توانست به ایجاد و تکمیل سبک و روشی خاص دست یابد.

وی در انتخاب الفاظ و کلمات مناسب و ایجاد ترکیبات خاص تازه و ابداع معانی و مضامین نو و دلپسند و تصویر جزئیات با نیروی تخیل و دقت در وصف مناظر و توصیف طبیعت و اشخاص و به کار بردن تشبیهات و استعارات مطبوع و نو، در شمار کسانی است که بعد از خود نظیری نیافته‌است.

ضمناً بنا بر عادت اهل زمان از آوردن اصطلاحات علمی، واژگان و ترکیبات عربی وافر و بسیاری از اصول و مبانی حکمت و عرفان و علوم عقلی به هیچ روی ابا نکرده و به همین سبب و با توجه به دقت فراوانی که درآوردن مضامین و گنجانیدن خیالات باریک در اشعار خود داشت، سخن او گاه بسیار دشوار و پیچیده شده‌است. با این حال مهارت او در ایراد معانی مطبوع و قدرت او در تنظیم و ترتیب منظومه‌ها و داستان‌های خود باعث شد که آثار او به‌زودی مورد تقلید قرار گیرد.

شهرت بین‌المللی

شهرت بین‌المللی

نظامی به دلیل اینکه تمامی نوشته‌هایش به زبان فارسی است در ایران و افغانستان و تاجیکستان که زبان رسمی آنها فارسی است شهرت بسیار زیادی دارد بویژه در ایران کارهای او بسیار شناخته شده‌است همچنین در آذربایجان به دلیل اینکه زادگاه و مدفن او هست شاعر محبوبی است اما در سایر مناطق جهان هم مخصوصاً شبه قاره هند شناخته شده‌است.

در زبان اردو نیز، آنچه به تقلید از لیلی و مجنون سروده شده، همگی تأثیر گرفته از زبان فارسی و روایت‌های فارسی لیلی و مجنون نظامی بوده‌است. در شبه قاره هند اشعار نظامی محبوبیت زیادی داشت شاید شهرت او در بین فارس زبانان و اردو زبانان شبه قاره هند بیشتر به امیر خسرو دهلی برگردد. زبان و ادبیات پارسی تأثیر بسیار شگرفی بر تمام شبه قاره هند داشته‌است. امیر خسرو دهلوی خمسه‌اش از خمسه‌های تمام مقلدان نظامی نسبتاً بهتر و برتر است و او را به‌عنوان استادی مسلط به فن ستوده‌است.

نظامی در ژاپن بخوبی به عنوان شاعری پارسی گوی و تأثیر گذار در جغرافیای فارسی زبانان شناخته شده‌است. سال گذشته قرار بودهیتی از ان اچ کی برای تهیه مسندی بنام لیلی و مجنون به ایران سفر کنندکه به دلیل کرونا سفر به تعویق افتاده‌است و چند اثر نظامی تا کنون به ژاپنی ترجمه شده‌است.

تلاش‌های جمهوری آذربایجان برای جعل هویت نظامی گنجوی

جمهوری آذربایجان سالیانی هست که در رابطه با تحریف نظامی گنجوی ادعاهای غیرعلمی مطرح می‌کند. جمهوری آذربایجان با نصب مجسمه او در میدان‌های مختلف جهان، آن را شاعر آذربایجانی و غیرایرانی معرفی کند.

پائولا اورساتی استاد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه ساپینتزای شهر رُم، نصب مجسمه نظامی در رم را یک تحریف تاریخی می‌داند: «اما پرده‌برداری از مجسمه‌ای از نظامی گنجوی در شهر رُم با عنوان «شاعر آذربایجانی» باید ما را به خود بیاورد تا در برابر چنین تحریف‌هایی واکنش نشان دهیم».

و همچنین استاد ایوان میخالویچ استبلین-کامنسکی، و رئیس بخش شرق‌شناسی دانشگاه سینت پترزبورگ در رابطه با مجسمه نظامی در یکی از میدان‌های آن شهر و تحریف تاریخ می‌گوید:”برای نمونه ادعا آن‌ها یک مجسمه در میدان کمنوستورسک نصب کردند و او را “شاعر بزرگ آذربایجانی” نامیدند. در حالیکه نظامی گنجوی حتی ترکی صحبت نمی‌کرد.

نظر بزرگان درباره نظامی گنجوی

نظر بزرگان درباره نظامی گنجوی

پرویز خائف: نظامی محرم‌ترین و محترم‌ترین زبان را در صحنه‌های مختلف دارد. کلمات او به صورتی است که ممیزی فکری و روحی و ایمانی کرده‌است. کلمه‌ای در خسرو و شیرین نمی‌توان یافت که خلاف حریم باشد، تشبیهات و تصاویرش را در پرده‌هایی می‌گیرد که عیان نباشد. حرفی که درباره خسرو و شیرین زده شده‌است، بسیار نابجا و ناحق است زیرا شرح حال نظامی را نخوانده‌اند.

محمدعلی اسلامی ندوشن: ممیزی آثار کلاسیک و ترجمه‌ها درست نیست؛ زیرا آثاری است که دیگران ایجاد کرده‌اند و ما حق نداریم در آن‌ها دست ببریم. اگر ممیزی در مملکت ما وجود دارد باید حدود کار ممیزی مشخص باشد، راجع جزییات نظری نیست. اما دست بردن در متون کلاسیک صلاحیت می‌خواهد.

عبدالمجید شریف‌زاده، عضو امنای بنیاد فردوسی و رییس گروه هنرهای سنتی فرهنگستان هنر در نشریه «کریاپست» نوشت: متاسفانه امروزه کشورهایی کوچک در سرتاسر جهان به‌وجود آمده‌اند که زمانی، بخشی از کشوری بزرگ بودند و بعدها طی درگیری‌ها، جنگ‌ها و معاهده‌ها از آن کشور بزرگ جدا شده و با پیوستن به کشوری دیگر، هر آن‌چه از تاریخ، فرهنگ، ادبیات، فلسفه و اسطوره داشتند، رها کرده‌اند و اینک که برای نخستین بار مستقل شده‌اند در پی ساختن هویتی ملی برای خود دست به هر کاری می‌زنند.

در مورد نظامی نیز باید گفت، شکی نیست که او متعلق به شهر گنجه است و در آن‌جا زیسته حتی اگر جای دیگری چشم به گیتی گشوده باشد اما گنجه و دیگر شهرهای ماورای رود ارس تا پیش از تاسیس سلسله قاجاریه در قرن 18۸ میلادی- که طی قراردادهایی ننگین با نام‌های «گلستان» و «ترکمنچای» این شهرها را به روسیه تزاری واگذار کرد- متعلق به ایران بود. هر چند که بعدها بخشی از زبان و خط نوشتاری مردم آن دیار را تغییر دادند اما نمی‌توان عضوی جدا شده از یک پیکر را با تمام تغییرها، صاحب تمامی داشته‌های آن پیکر دانست.

اعلا: نظامی از جمله  شاعرانی است که تمام عمر را در زادگاهش گذراند. از این نظر به حافظ شباهت دارد. درست بر خلاف سعدی که اهل سفر و جهان دیدن بود. با وجود این در جای جای آثار او آموزه های اجتماعی و سیاسی هم به چشم می خورد. به طور قطع، نزد حاکمان زمانه خود نیز ارج و منزلت داشت.

اما در شخصیت او کمتر نشانه ای از مدح یا وابستگی به جریان های حاکم دیده می شود. به نظرم او ترجیح داده بود، نظرات و خواسته های خود را برای نیل به یک مدل حکمرانی مطلوب در قالب اشعارش اعلام کند. مثلا فکر می کنم که به لزوم بهره گیری حاکمان از ظرفیت دانشمندان، هنرمندان و گویندگان باور عمیقی داشته است. شاهدش هم ابیات فراوانی است.

برخی از بهترین اشعار نظامی گنجوی

    نه هر قسمت که پیش آید نشاطست

    نه هر پایه که زیرافتد بساطست

    چو روزی بخش ما روزی چنین کرد

    گهی روزی دوا باشد گهی درد

    خردمند آن بود کو در همه کار

    بسازد گاه با گل گاه با خار

    در حلقه عشق جان فروشم

    بی‌حلقه او مباد گوشم

    گویند ز عشق کن جدائی

    کاینست طریق آشنائی

    من قوت ز عشق می‌پذیرم

    گر میرد عشق من بمیرم

    پرورده عشق شد سرشتم

    جز عشق مباد سرنوشتم

    آن دل که بود ز عشق خالی

    سیلاب غمش براد حالی

    یارب به خدایی خدائیت

    وانگه به کمال پادشائیت

    کز عشق به غایتی رسانم

    کو ماند اگر چه من نمانم

    از چشمه عشق ده مرا نور

    واین سرمه مکن ز چشم من دور

    گرچه ز شراب عشق مستم

    عاشق‌تر ازین کنم که هستم

    همه عالم تنست و ایران دل

    نیست گوینده زین قیاس خجل

    چونکه ایران دل زمین باشد

    دل ز تن به بود یقین باشد

    زان ولایت که مهتران دارند

    بهترین جای بهتران دارند

    هر که تو بینی ز سپید و سیاه

    بر سر کاریست در این کارگاه

    جغد که شومست به افسانه در

    بلبل گنجست به ویرانه در

    هر که در این پرده نشانیش هست

    در خور تن قیمت جانیش هست

    چه خوش داستانی زد آن هوشمند

    که بر ناگزاینده ناید گزند

    چو در نیم‌ شب سر برارم ز خواب

    تو را خوانم و ریزم از دیده آب

    و گر بامدادست راهم به توست  

   همه روز تا شب پناهم به توست

مطلب مشابه: بهترین شعرهای عاشقانه نظامی گنجوی از کتاب خسرو و شیرین

برخی از بهترین اشعار نظامی گنجوی

    شبی نعلبندی و پالانگری

    حق خویشتن خواستند از خری

    خر از پای رنجیده و پشت ریش

    بیفکندشان نعل و پالان به پیش

    چو از وامداری خر آزاد گشت

    بر آسود و از خویشتن شاد گشت

    تو نیز ای به خاکی شده گردناک  

   بده وام و بیرون جه از گرد و خاک

    چو عمر از سی گذشت یا خود از بیست

    نمی شاید دگر چون غافلان زیست

    نشاط عمر باشد تا چهل سال

    چهل ساله فرو ریزد پر و بال

    منم عاشق مرا غم سازگار است

    تو معشوقی ترا با غم چکار است

    تو گر سازی وگرنه من برانم

    که سوزم در غمت تا می‌توانم

    مرا گر نیست دیدار تو روزی

    تو باقی باش در عالم فروزی

    هر جان که نه از لب تو آید

    آید به لب و مرا نشاید

    وان جان که لب تواش خزانه است

    گنجینه عمر جاودانه است

    بسیار کسان ترا غلامند

    اما نه چو من مطیع نامند

    تا هست ز هستی تو یادم

    آسوده و تن درست و شادم

    بده یک بوسه تا ده واستانی

    از این به چون بود بازارگانی؟!

    کسی راست خرما ز نخل بلند

    که بر نخل خرما رساند کمند

    به بستان کسی راست گردن فراز

    که بویی و رنگی دهد دلنواز

    چو دانستی که معبودی ترا هست

    بدار از جستجوی چون و چه دست

    زهر شمعی که جوئی روشنایی

    به وحدانیتش یابی گوایی

    گه از خاکی چو گل رنگی برآرد

    گه از آبی چو ما نقشی نگارد

    بهاری داری از وی بر خور امروز

    که هر فصلی نخواهد بود نوروز

    گلی کو، را نبوید، آدمی زاد

    چو هنگام خزان آید برد، با

    عمل هایی که عاشق را کند سست

    عجب چست آید از معشوقه چست

کلام آخر

کاش میشد بیشتر درباره نظامی گنجوی می‌نوشت… او نابغه ادبیات است که ایران و ایرانی باید به وجود او افتخار کند. ما نیز امیدواریم که در سهم خود توانسته باشیم شما را  با این اسطوره بیشتر آشنا کنیم. در پایان امیدواریم از خواندن این مقاله نهایت لذت را برده باشید.

مطلب مشابه: نگاهی بر زندگی خیام نیشابوری؛ زندگینامه دانشمند و شاعر از تولد تا ازدواج و مرگ

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو