شعر هفت سین؛ زیباترین اشعار درباره نوروز و هفت سین

منبع: روزانه

1

1402/12/26

10:42


در این بخش از سایت بزرگ روزانه چندین شعر هفت سین را برای شما دوستان گردآوری کرده‌ایم. در ادامه با ما همراه شوید و این شعرهای بسیار زیبا را خوانده …

در این بخش از سایت بزرگ روزانه چندین شعر هفت سین را برای شما دوستان گردآوری کرده‌ایم. در ادامه با ما همراه شوید و این شعرهای بسیار زیبا را خوانده و لذت ببرید.

شعر هفت سین؛ زیباترین اشعار درباره نوروز و هفت سین

همه‌چیز درباره سفره هفت سین

هفت‌سین سفره ای متشکل از هفت چیزِ نمادین است که از طبیعت گرفته شده و نام آن‌ها با حرف «سین» شروع می‌شود و به‌طور سنتی در نوروز، سال نوی ایرانی، گسترانده می‌شود. هفت‌سین از مشهورترین مراسم نوروز است که روی زمین یا میز گذاشته می‌شود و معمولاً اعضای خانواده در زمان گردش سال، در کنار آن می‌نشینند.

این سفره از گردهم آوردن و انتخابِ هفت چیز از موارد مقابل است: سیب، سنجد، سماق، سیر، سرکه، سبزه سمنو. بر حسب عادت، چیزهای دیگری نیز برای تکمیلِ مفاهیم روحانی و نمادینِ سین‌ها بر این سفره قرار می‌گیرند؛ مانند قرآن مجید، آینه و شمعدان، تخم مرغ رنگی، ماهی قرمز، گل، فال حافظ، شیرینی و نظایر آن که بنا به عرف و سنت و اعتقاد مردمانِ نواحیِ گوناگون، مختلف است. سفره هفت‌سین معمولاً تا پایانِ نوروز در خانه‌ها می‌ماند، و برخی در روز سیزدهمِ نوروز، سبزه و ماهی را به آب می‌سپارند.

به شکل تاریخی، هر چیزی در این سفره می‌تواند نمادی از آرزوهای سال نو باشد؛ آرزوهایی همچون سلامتی، باروری، بردباری، برکت، پیروزی، خردورزی و مواردی دیگر. انداختن سفره‌ای ویژه برای نوروز، در گذشته در بخش‌هایی از ایران‌زمین، و امروزه در ایران و برخی از کشورهای اطرافِ آن گرامی داشته می‌شود.

شعرهای سفره هفت سین

هفت سین دلبرانه

میسرایم ماهرانه

سین اول را سپیده آورد…

چون سپیده ، از ازل، بر ظلمت شب تاخته…

گیسوان چون کمندش را غزل گون بافته…

سینی سین سپیده..

سینی مهر من است….

او چه آرام متین، میخرامد برشب…

و چه خوش ،جانم را ، میرساند بر لب…

سین دوم را سحر آورده است…

با سحر فرزانگان را دلبریست…

سحر پر کرده سینی سحر خودش را این سحر…

سحر و جادو میکند سینی این ساحره…

سحر ساحر تا سحر شعر مرا مسحور کرد…

در سرودن از لبش شعر مرا مجبور کرد…

سین سوم را سمیه آورد…

با سمیه خواهرانه ، دلبرانه میکنم…

چون سمیه دلخوشم میدارد از عطر وجود خواهرم…

سینی سین سمیه ساز خوش الحان من…

ای سمیه ، نازنینم ،سینیت پر نسترن…

سینی دیگر سفیرم حامل است…

سین چهارم ، سینی پر مهر اوست…

او سفیر عشق و سینی پر ز اوست…

پر شقایق … پر سمیرا… پر پریسا میکند

ماه پاره ، سفره رنگین ما را پر ستاره پر سهیلا میکند

پنجمین سین را سعیده آورد

سینی داغ و لبالب از غزل…

تا سعیده سینی سین خودش را سر گرفت…

این دل دیوانه را را هم با دو دست هیلیا از من گرفت….

مهر فرزانه درون سینی اش غوغا کند…

سینی دل ، بنگری مهدیس وار…

جان به قربان رفاقت میکند ، دیوانه وار…

سین بعدی دست کیست؟؟

این ششم سین را چه کس آورده است؟؟

این سمانه شاعر شیرین سخن….

مژده ای دل ، تا مدالی برزند بر شعر من…

سینی سین خودش را پر ز گل آورده است…

پر شقایق ، پر ز مریم ،پ ز عطر فاطمه…

پر ز هستی پر بهار و پرشکوفه پر عسل..

سین هفتم…؟؟؟؟

سین هفتم کو…؟ کجاست..؟؟

کو؟ بگویید سین آخر دست کیست؟؟

تا که آخر آید این شعر…

مایه شرمندگیست…

سین هفتم را خودم آورده ام…!!!

سینه ام سین من است…

اندرونم سینه ام جای غم است…

شرح غم را میتوان از دل سرود…

ای نگاران سینی سین من اما پر غم است…

شاعرانه شین دارد…

تا ششم سین از شما …

سین هفتم سین سجاد من است…

امین کرمانی اول (ارتعاش…)

مطلب مشابه: عکس نوشته تبریک عید نوروز + متن قشنگ و زیبا برای تبریک سال نو

شعرهای سفره هفت سین

ماهی تنگ بلورم

دنیا دیگه تنگه برام

سبزه ی بی بن وریشه

دنیا دیگه ننگه برام

سکه ای درته آبم

افتادن بی آهنگه برام

سین سبزی دیگه سین نیست

عشق واسم دیگه این نیست

سر سفره پای هفت سین

دیگه سین نیست سفره این نیست

سفره هفت سین برام

سین سلامت

سین سرور و

سین سروری

سر سفره پای هفت سین

دیگه سین نیست سفره این نیست

صاد صداقت

صاد صلابت

سر سفره پای هفت سین

دیگه سین نیست سفره این نیست

ت توکل

سر سفره پای هفت سین

دیگه سین نیست سفره این نیست

دال نمونه دیدارمون به قیامت

آره سفره ی امسال گرچه هفت سین نیست

سین و صاد با توکل

می یاره عشق یه دیدار

بی بهونه

با نشونه می رسونه عاشق و معشوق

 هستیم سرقبر تو باسفرهء هفت سین

جمعیم سرقبرتو باسفره هفت سین

آهیم خرابیم خدایا جه عذابیست

غرقیم سرقبر تو باسفره هفت سین

دلتنگ شدم دوباره خواب بابادیدم

شمعیم سر قبر تو با سفره هفت سین

مادر نگهش بر رخ عکست زده تلخند!

عکسیم سرقبر تو باسفره هفت سین

هرگز نتوان خواند که با واژه به جه رنگیم

طرحیم سرقبر تو باسفره هفت سین

پروانه صفت جمع شدیم برسرقبرت

شمعی سرقبر تو با سفره هفت سین

بغضم به گلو ماند خدا کاش نفهمند

اشکیم سرقبر تو باسفره هفت سین

دارم زنبودت گله ها کاش که بودی

هستیم سرقبر تو با سفره هفت سین

امسال عجب حال غریبی است به چشمت

چشمیم سرقبر تو با سفره هفت سین

سینی زمیان نیست برت سفرهء رنگین .. !

دیگر نبود سایهء بابا به سر سفرهء هفت سین

دارد به خدا بغض مرا می کشد آخر

عید است ولی غم به دل سفره هفت سین

شعرم زکمر شکست تا که این را فهمید

غرقیم سر قبرتو با سفره هفت سین

گویند که عرفان شده مجنون و ندانند

مرگیم سرقبر تو با سفره هفت سین

اول سین امسال باشدت سادگی

نباشد دمی بر تو آوارگی

دوم سین امسال را می گذارم سلم تو

تو باشی و جان و سلامت باد جان تو

سوم سین است امسال سرزندگی

سرزنده باشی و نی کنی بازندگی

به سین چارم که رسید شعر من

سین کم شد نامش نهادم سازندگی

سازنده تو بودی قلب خویش را

عاشق نمودی قلب درویش را

به سین پنجم که می رسم

دست در سین ساغر می برم

به ساغر می رسم می کنم دیوانگی

شب به شب ، کو به کو مستانگی

ششم سین را می نهم سراب

نباشد سرابی در رهت ، جویبارت پر آب

به هفتم سین که می رسم خسته ام

دفتر از دنیا و این دل بسته ام

هفتم سین من دلتنگی است باز

بانگ آواز دل تنگی است باز

هفتم سین را اینگونه می نهم ارج

چون عشق تو می شود در آن درج

هفتم سین من سلام است

سلامی که در آن هزاران کلام است

مطلب مشابه: شعر بلند حافظ در وصف نوروز؛ گلچین اشعار زیبا از حافظ شیرازی درباره بهار

شعرهای سفره هفت سین

سفره ی خالی نوروز دلم

سفر سرد دل یه آشناست

دیگه این سفره به سین سادگی

به تبسم، به غزل بی اعتناست

سفره ی خالی امسال دلم

صدای ثانیه رو نمی شنوه

سیب و سبزه دیگه سین سفره نیست

سین من سکوت دستای تواه

سین من ثانیه های بغضمه

که باهاش خاطره بازی می کنم

سین من سوسن مهربونمه

که جلوش حق ندارم گریه کنم

سین من سوره ی انتظارمه

زیر عطر آیه های سوسنم

سین من سهم من از عاشقیه

اگه با غم، اگه بی غم، اگه کم

سین من سنگ غرور قلبمه

که به شوق عاشقونه هات شکست

سین من ستاره های زخمیه

تو شبای بی فروغ خون پرست

سین من صاد صدای دردمه

گرچه این صدا، سدا نیست که بگم

سین من سخته بگم دوسِت دارم

اگه تکرار می کنم پیش خودم

باز هم آمد عید

بوی گلها زهر آن سو برسید

باز هم آمد روز

روز آغاز بهار

روز سبزی که لبخند بهار

به لب عابر این کوچه ما می شکفد

می روم باز برون

تا به آن معبر نور

بخرم از در دکان صفا

هفت تا آیه سبز

که به آن نیست آغاز بهار

بگذارم به سر سفره دل

باز بر می گردم

به کف دست خیال

هست هفت ” سین ” عزیز

سین اول که سلام

به رخ سبز چمن

به دل خون شقایق بر دشت

به تن برف که بنشسته به آرامی بر آن کوه ستبر

به صدای خوش بلبل سرآان شاخ بلند

سین دوم چو سرافرازی من

سین دوم چو سرافرازی من

سین دوم چو سرافرازی ان سرو رشید

که بسی راست بایستاده در آن دشت فراخ

همه آزاد ز قید

همه آزاد ز بند

سین سوم چو سخاوت به تو از روی صفا

و شنیدم ز تو یک پاسخ خوش

که ز نیکی همه عمر قرون خوبتر است

سین چارم همه چون ساده شدن

سوختن این ” خود ” و فرزانه شدن

ساده چون خاک و نسیم و گل یاس

سین پنجم چو دل سبزه دشت

که چنان پیرهن رنگی سبز

همه پوشانده تن لخت کویر

سین شش هست سرای من و تو

که همه ساخته از عشق و صفاست

به هر آن خشت که بینی در آن

هست صد جای زاین شور و امید

سین هفت هست همه رنگ سپید

که زهر رنگ تعلق پاک است

هست رنگ گل آن یاس بهار

هست رنگ دل آن پیر غمین

آری آری چه سپیدی زیباست

رنگ بر آن نزنیم !!

 سفره ی هفت سین

رسید آن جشن ما نوروز باستان

کنیم شادی که ما در روز باستان

بچینیم سفره ما با هفت سین را

و سین­ها بی دلیل چیدن مبین را

وچون هر سین که دارد خود نشانی

که نیکویی تو در سفره بشانی

که باشد هفت چون خود جاودانه

و باشد هفت سین خود هفتگانه

قدیم ها نامشان بود هفت چین ها

سپس نامش دگر شد هفت شین ها

بدان در سفره چیزی نیست بی سود

رهی چون خود به پیروزی که آن بود

دگر آن سین اوّل هست “سنجد”

کند سنجیده رفتار را چو واجد *

و چون در سفره باشد میوه­ ی “سیب”

حفاظت آن کند تن را ز آسیب

نهیم در سفره ما چون “سبزه” را عید

که تا سرزندگی آید چو با عید

بیامد ” سمنو- ” آن سین دیگر

عدالت گونه چون هر سال بنگر

و چون ما می نهیم در سفره “سیری”

که باشد آن نمادش چشمسیری

ششم سین می نهیم در سفره “سرکه”

پذیریم ما دگر خود حکم آنکه

حکومت می کند بر آسمان ها

خدایی می کند در هر زمان ها

گذاریم سین هفتم را “سماقی”

کند آن خستگی از تن فراقی

دگر ما می نهیم در سفره قرآن

و یا شاهنامه یا حافظ چو در آن

که آنها رسمشان چون هست تدریس

کند آن حفظ چون ما را ز ابلیس

چو باشد هفت سین در سنّت- ما

حفاظت می کند از ملّت- ما

(شاعر: مهسا الیاس پور)

مطلب مشابه: متن ادبی تبریک عید نوروز + متن کوتاه تبریک سال نو اداری و خودمانی

شعرهای سفره هفت سین

هفت سین هرسالم

سفره ی تنهایست

گوشه ی اتاقم

لحظه هایی رویایست

اولین سین سفره: سکوت سبز

سکوت نفس ها , نفس ها تو سینه حبس

سین بعدی: سزاوار صبر ثانیه هاست

عجله اینبار سوی رخ آینه هاست

سومین سین سفره: سادگی آرزوهاست

تو سبد صغیر آرزو , برای همگی دعاست

سین بعدی: سوز سردیه این لحظه های آخره

انگار گریه های بی اختیار , گواه عمر و لحظه های آخره

پنجمین سین سفره : سیب گفتنه!!!…

سخت نیست خنده ,,, تنها با سیب گفتنه!…

سین بعدی: سر سفره سین نداره!!!…

قاب عکس پدر و مادر سین نداره…

سکوت احترام,,, احترام به پدر و مادره

جای یک دقیقه سکوت , تا سیزده به دره…

سین آخر: در سفره ی خیال من

ستایش و ستودن خداست در همه احوال من…

آب شده برف کوچه

بهار می آد دوباره

مامان جونم تو بشقاب

سبزه داره می کاره

دوباره دنیای ما

نو می شه زیبا می شه

سفره ی هفت سین عید

تو خونه ها وا می شه

سفره ی هفت سینِ ما

هفتا دونه سین داره

سینهایی که هزاران

پندهای گلچین داره

سینِ یکم سنجده

نشانِ عاقل شدن

سنجیده فکر کردنو

دستپاچه هی نبودن

سینِ دوم که سیبه

یعنی باید می گفتیم

که بهترین هدیه مون

اینه که تندرستیم

سبزه و سینِ سوم

شادی برات میاره

نشونِ سر زندگی

علامتِ بهاره

چهارمین سینمون

مظهره استقامت

اسمِ اونه سمنو

بوده نشانِ قدرت

تو سفره سینِ پنجم

یه چندتا حبه سیره

میگه قناعت بکن

تا مشکلات بمیره

سینِ ششم سرکه س

نشانه ی تسلیمه

گویای تسلیم شدن

مقابله حکیمه

(حکیم = خداوند حکیم)

و سین هفتم سماق

به ما میگه یه جوری

تو سختی های دنیا

باید کنیم صبوری

دیگه به جای هفت سین

تو قلبمون یه نونه

اولِ اسمِ نفس

که شاهِ قلبمونه

مطلب مشابه: شعر عاشقانه تبریک سال نو + شعر زیبای بهار و نوروز تقدیم به عشق و همسر

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو