انشا درباره خودم؛ 6 انشا زیبا درباره خودم برای پایه های مختلف

منبع: روزانه

1

1403/1/18

11:11


در این بخش از سایت روزانه انشا درباره خودم را برای شما دوستان آماده کرده‌ایم. این انشاهای توصیفی و داستانی مناسب تمام پایه‌های هستند و شما می‌توانید با کمی تغییر …

در این بخش از سایت روزانه انشا درباره خودم را برای شما دوستان آماده کرده‌ایم. این انشاهای توصیفی و داستانی مناسب تمام پایه‌های هستند و شما می‌توانید با کمی تغییر در فضای انشا؛ از آن‌ها استفاده کنید.

انشا درباره خودم؛ 6 انشا زیبا درباره خودم برای پایه های مختلف

انشا درباره توصیف خودم با مقدمه و نتیجه

مقدمه:

ما آدمها دو سبد با خودمون داریم…

یکی جلومون آویزونه، یکی هم پشتمون.

نکات مثبت و خوبی هامونو میندازیم تو سبد جلویی، عیبهامونو تو سبد پشتی.

وقتی تو مسیر زندگی داریم راه میریم، فقط دو چیزو می‌بینیم:

خوبیهای خودمون و عیبهای نفر جلویی.

بدنه اصلی انشا:

شاید سخت باشد که بخواهم درباره خودم حرف بزنم و یا بخواهم خودم را توصیف کنم. من هم مانند همه ی انسان هایی که در این دنیا و در کره بزرگ زندگی می کنند هم خصوصیات مثبت دارم و هم منفی ولی چیزی که راجب خودم میدونم اینه که بیشتر بعد منفی خودمو میبینم و آدمی هستم که شاید بر عکس خیلی از آدم ها خودمو کمتر دوست داشته باشیم و به خواسته های دیگران بیشتر از خواسته های خودم اهمیت بدم.

به نظرم این خصوصیت خیلی خوبیه که آدما تو اولیت بندی زندگی خودشونو اولیت اول بزارن و تمام انرژی و وقت با ارزششون رو برای خودشون صرف کنند.

من اگه بخام خودمو و شخصیتمو توصیف کنم و به اون یک امتیاز بدهم از 100 به خودم 60 میدهم. حتما آدمایی هستن که شاید به خودشون 100 بدن و یا شاید افرادی باشند که امتیاز صفر را بدهند. این نظر شخصی هرکسی راجب خودشه و همه ی ما انسان های منحصر به فردی هستیم.

نتیجه گیری:

همه ما باید سعی کنیم بهترین ورژن خودمون باشیم و بتوانیم در زندگی دیگران هم تاثیر مثبتی داشته باشیم. مانند یک نور به زندگی اطرافیانمان روشنایی بدهیم و از خودمان نیز مراقب کنیم.

مطلب مشابه: انشا درباره موفقیت؛ 6 انشا کوتاه درباره موفقیت در زندگی و آینده

انشا زیبا درباره توصیف خودم

انشا زیبا درباره توصیف خودم

مقدمه:

در بعضی طوفان های زندگی، کم کم یاد می گیری که :

نباید توقعی داشته باشی مگر از خودت

متوجه می شوی بعضی را هر چند نزدیک اما نباید باور کرد

متوجه می شوی روی بعضی هر چند صمیمی اما نباید حساب کرد

می فهمی بعضی را هر چند آشنا اما نمیتوان شناخت

و این اصلا تلخ نیست

شکست نیست

آگاه شدن نام دارد

ممکن است در حین آگاه شدن درد بکشی

این آگاهی دردناک است

اما تلخ هرگز!

بدنه اصلی انشا

وقتی اسم خودت را میشنوی چه چیزهایی به یادت می آید؟ خودت را سرزنش می کنی و یا اینکه به خودت افتخار می کنی؟ شاید وقتی بخواهیم خودمان را توصیف کنیم مغرورانه باشد که فقط جنبه های مثبت وجودیمان را بگوییم. اما اینبار بیا و به خودت و چیزهایی که داری افتخار کن.

من به خودم افتخار می کنم که همیشه و تحت هر شرایطی توانستم از روزهای سخت و اتفاقات بد عبور کنم. من به خودم افتخار می کنم که تنهایی از پس چیزهایی بر آمدم که شاید خیلی های دیگر نمی توانستند یک روز هم آن را تحمل کنند. من از امروز تا هر زمانی که زندم و نفس می کشم تلاش می کنم تا به بهترین خودم تبدیل شوم و یک شخصیت خوب از خودم به جا بگذارم.

نتیجه گیری:

این خوبه بعضی وقت ها بخواهیم از خودمان انتقاد کنیم و خورده بگیریم تا بهتر شویم. اما نباید به این کار عادت کنیم و وقتی خودمان را توصیف می کنیم فقط خصوصیات منفی و بدمان را یادآوری کنیم. اول از هر چیزی باید یاد بگیریم در زندگی خودمان را دوست داشته باشیم.

مطلب مشابه: انشا درباره تلاش؛ 7 انشا جدید درباره تلاش و پشتکار برای رسیدن به اهداف

انشا خوب درباره توصیف خودم

انشا خوب درباره توصیف خودم

مقدمه:

زندگی مثل بادکنکه

اگر رهاش نکنی

هیچ وقت نمی فهمی

تا کجا می تونه اوج بگیره

بدنه اصلی انشا:

شاید تا قبل از اینکه بخواهید درباره توصیف خود انشایی بنویسید به این اندازه به خودتان و شخصیتتان فکر نکرده بودید که چطور آدی هستید. چه خصوصیات خوب و یا بدی دارید. اصلا چقدر خودتان را می شناسید. این انشا بهانه ای شد تا بیشتر به خودمان فکر کنیم.

اگر بخواهم خودم را توصیف کنم در کل خودم را آدمی بدی نمی بینم چون اگر روزی هم رفتار نامناسبی داشتم بخاطر دلیل خاصی بود که حال خوبی در آن شرایط نداشته ام و شاید مجبور بودم که بعضی وقت ها بخواهم بد باشم و یا شخصیت منفی داشته باشم.

خوب که به خودم فکر می کنم میبینم خیلی رفتارها و اخلاق های خوبی دارم که هیچوقت متوجه آنها نبودم. در مقابل خیلی کاستی ها هم دارم که باید تلاش کنم تا بهتر شود و یا اینکه حذفشان کنم.

نتیجه گیری:

همه ما انسان هستیم و طبیعی است که رفتار و خصوصیت های اشتباه داشته باشیم. از همین امروز باید تلاش کنیم تا بخاطر خودمان هم که شده به یک ورژن بهتری از خودمان تبدیل شویم.

مطلب مشابه: انشا درباره سفر خانوادگی؛ 6 انشا درباره سفر با خانواده به صورت کامل

انشا زیبا درباره شخصیت خودم

انشا زیبا درباره شخصیت خودم

امروز می خواهم کمی درباره شخصیت خودم برایتان بنویسم، اول صفات خوبم را می گویم و بعد به سراغ صفات بدم می روم، بی شک همه انسان ها یک سری صفات خوب و یک سری صفات بد دارند که باید آن را بپذیرند و من هم به راحتی آن ها را پذیرفته ام.

من شخصیت بسیار آرامی دارم، همیشه سعی می کنم به همه آدم ها چه بزرگ تر از خودم چه کوچک تر از خودم احترام بگذارم و دل کسی را نشکنم.

بسیار صبور هستم و تمام کارهایم را با صبر و حوصله انجام می دهم، اخلاق بسیار خوبی دارم و سعی می کنم با همه مهربان باشم و خیلی کم عصبانی می شوم.

آدم وفادار و راز داری هستم به همین خاطر دوست های زیادی دارم، زیرا همیشه راز دار دوستانم هستم و هرگاه که به کمکی نیاز داشته باشند بی شک من در کنارشان خواهم بود.

عاشق خانواده ام هستم و در مقابل تمام اعضای خانواده ام احساس مسئولیت می کنم، سعی می کنم همیشه با آن ها وقت بگذارنم و اوقات فراغتم را بیشتر در کنار خانواده ام باشم.

در قلبم هیچ کینه و بدی وجود ندارد و همه را دوست دارم و اگر کسی هم به من بدی کند او را به راحتی خواهم بخشید؛ نسبت به هیچکس احساس حسادت ندارم و برای همه خوبی و خوشبختی آرزو می کنم.

اما اخلاق های بدی هم دارم که یکی از آن ها تنبل بودن است، من عاشق خوابیدن و استراحت کردن هستم و در انجام بسیاری از کار هایم تنبلی می کنم.

کمی هم شلخته هستم که فکر می کنم دلیل آن هم تنبل بودنم باشد، اخلاق بد دیگری که دارم این است که به راحتی به همه آدم ها اعتماد می کنم و فکر می کنم که همه آدم ها خوب هستند؛ علایق بسیار زیادی هم دارم که مهم ترین آن ها را برایتان می نویسم.

من عاشق زندگی کردن هستم، عاشق این هستم که به همه جای این دنیا سفر کنم و همه شهرها و کشور ها را از نزدیک ببینم؛ عاشق تفریح و خوش گذرانی هستم و همیشه دوست دارم دور و اطرافم شلوغ باشد به هیچ عنوان تنهایی را دوست ندارم.

کتاب خواندن را خیلی دوست دارم و همیشه کتاب هایی که مناسب سنم باشد را مطالعه می کنم، عاشق کتاب های علمی هستم و یک کتاب خانه برای خودم دارم که خیلی دوستش دارم.

همیشه به خداوند ایمان و توکل دارم و تمام خواسته هایم را فقط از خدا می خواهم، با یاد خداوند در قلبم همیشه سعی می کنم آدم خوبی باشم و به هیچکس بدی نکنم.

انشا با موضوع من خودم را دوست دارم زيرا

مقدمه ‌: به نام خداوند لوح و قلم حقیقت نگار وجود و عدم ، من خودم را خیلی دوست دارم زیرا تا وقتی که انسان عاشق خودش نباشد دیگران نیز او را دوست ندارند. انسانی که خودش را دوست ندارد با گذشت زمان اعتماد به نفسش پایین می آید و نمی تواند گوهر وجودش و استعدادی که آن را از بقیه جدا می کند را در خودش پیدا کند. فکر می کنم همین دلایل برای قبول کردن این موضوع کافی باشد.

بدنه انشا :‌ انسان همواره به دنبال زیباترین و بهترین چیزها می باشد پس کسی که خودش را دوست داشته باشد نیز سعی می کند به بهترین و زیباترین نسخه از خودش برسد. آدمی که به خودش محبت می ورزد نقاط منفی خود را پیدا می کند و خودش را نیز مورد نقد قرار می دهد. با این کار هر چقدر که زمان می گذرد در خودش احساس شادی و عزت نفس زیادی می کند. پس چه بهتر که انسان صفات خودش را بشاسد و هر روز آن ها را به خودش بگوید. مثلا با خودمان بگوییم که من عاشق خودم هستم چون توانایی انجام یک کار خاص را دارم و یا می توانم آدم مهربان و بخشنده ای باشم. از همه این ها که بگذریم اگر من به خودم احترام نگذارم و دوست نداشته باشم چطور توقع دوست داشتن از دیگران داشته باشم؟

نتیجه گیری : دوست داشتن خودمان شاید یکی از بزرگترین درس هایی است که باید از زندگی بگیریم تا از مسیر موفقیت و شادمانی سربلند خارج شویم. همیشه سعی کنیم در هر شرایطی امیدوارم باشیم و هرگز خودمان را با بقیه مقایسه نکنیم زیرا ما استعدادهایی داریم که بقیه ندارند فقط نتوانسته ایم آن را کشف کنیم.

مطلب مشابه: انشا در مورد شجاعت + چند انشا با موضوع شجاعت و دلیری برای پایه های مختلف تحصیلی

انشا درباره شخصیت خودم

انشا درباره شخصیت خودم

مقدمه: انسان ها با اولین فردی که در زندگی آشنا می شوند و از خصوصیات و علایق و تضادهای احساسی آن ها مطلع می شوند خودشان اند. به گونه ایی که راه موفقیت در زندگی در گام نخست شناخت ذات حقیقی خود انسان است.

تنه انشا: انسان ها در گام نخست از زندگی باید خود را بشناسند و از روحیات و علایق خود آگاهی لازم را داشته باشند تا بتوانند به نحو احسنت با خود ارتباط برقرار کنند و بتوانند خود حقیقی خود را در وجود ذاتی خود پیدا کنند. باید به این نتیجه برسد که در آینده از خود چه انتظاری دارد و یا چه در ذهن خود علاقمند است که به چه هدفی دست یابد و یا از چه چیزهایی در زندگی خوشش می آید و یا در مقابل آن از چه چیزهایی بدش می آید. در صورتی که به جواب همه ی این سوال ها دست یافت می توان گفت که انسان توانسته است با خود ارتباط برقرار کنند.

در زندگی روزرمره انسان های زیادی هستند که برخلاف عقاید و علاقه مندی های خود تصمیم گیری می کنند و دست به عمل کارهایی می زنند که با روحیات باطنی آن ها مقایرت دارد در آن صورت می گویند که انسان توانسته است که با خود ارتباط برقرار کند و این امر موجب اختلال در زندگی او می شود و موجب می شود که از زندگی اجباری و یا یکنواخت خود دست بکشد و به زودی از ادامه ی آن سیر شود به کارهای دست بزنند که قابل جبران نیستند. انسان آگاه و باهوش در ابتدا برای خود فهرستی از علاقمندی ها و تنفرها خودرا می نویسد و از احساس وجودی خود مطمئن می شود و در گام بعدی دست به عمل می شود و سرنوشت و آینده خود را می سازد.

بعضی از انسان ها برای با خود ارتباط برقرار کردن در مقابل آینه می ایستند و از آینه با خود حرف می زنند و یا گاهی در خیابان در حالی که راه می روند با صدای بلند فکر می کنند. روش های برقراری ارتباط با خود متنوع است و هرکسی یک روش را برمی گزیند. حتی بعضی از افراد بدون حرف تنها در دل خود با خودشان مشاجره می کنند و این ها اصلا به مفهوم دیوانگی نیست بلکه نشان دهنده ی ذهنی باز و فکری روشن است که انسان قدرت تفکر دارد و با مشاجره با خود و عقل و احساسات خود راه درست و گزینه بهتر را انتخاب کند.

نتیجه گیری: انسان در روزمره با افراد  و اشخاص زیادی در ارتباط است که این موضوع نشان دهنده ی سالم بودن ذهن و فکر انسان است اما در ابتدا انسان برای بهتر برقراری ارتباط با دیگران باید  نحوه ی ارتباط با خود را یادبگیرد که این موضوع به صورت ذاتی و کاملا شخصی می باشد. روش برقرای ارتباط برای هر شخص با هر روحیاتی متفاوت است که انسان با در نظر گرفتن آن می تواند به راه درست دست یابد

مطلب مشابه: انشا بهترین خاطره من چیست؟ 4 درباره روزهای زندگی من و خاطرات من

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو