شعر جالب و طنز عید نوروز در مورد میهمان های عید و آجیل خوردن

منبع: نمکستان

110

1398/9/27

14:27


شعر جالب و طنز عید نوروز در مورد میهمان های عید و آجیل خوردن عجب رسمیه رسم زمونه خونه مون عیدا پر مهمونه می رن مهمونا از اونا فقط آشغالِ میوه به جا می مونه ! کجاست اون کیوی ؟ چی شد نارنگی ؟ کجا رفت اون موز ؟! خدا می دونه ! جعبه خالی […]

شعر جالب و طنز عید نوروز در مورد میهمان های عید و آجیل خوردن

شعر طنز , شعرهای طنز , شعر خنده دار

عجب رسمیه رسم زمونه

خونه مون عیدا پر مهمونه

می رن مهمونا از اونا فقط

آشغالِ میوه به جا می مونه !

کجاست اون کیوی ؟ چی شد نارنگی ؟

کجا رفت اون موز ؟! خدا می دونه !

جعبه خالی ِ شیرینی هنوز

گوشه ی طاقچه پیش گلدونه

الا مهمان نگه بر ساعتت کن

برو فکری برای عادتت کن

نشستی همچنان مشغول خوردن

بکن رحمی به جیب خالی من

نمیدانی مگر میوه گران است

گلابی نرخ آن تا کهکشان است

گز و سوهان و گردو یا که پسته

بریزی در شکم هی بسته بسته!

دگر در خانه ام چیزی ندارم

دو دستی آورم نزدت گذارم

ندیدم تا کنون این گونه مهمان

عجب غارتگری هستی به دوران

یکی از بچه هایت , بچه ام کشت

ز بس که می زند بر کله اش مشت

یکی از آن وروجک های شیطون

شده آویز پنکه عین میمون

دوتا لیوان شکسته دختر تو

شکسته استکان ها همسر تو

تو گویی زلزله آمد در اینجا

که این سان گشته وضع خانه ی ما

اگر مهمان حبیب حق تعالی ست

چرا از دست آن امروزه غوغاست!

عطرش پیچیده تا آشپزخونه

شیرینیش کجاست ؟ خدا می دونه

می رن مهمونا از اونا فقط

جعبه ی خالی به جا می مونه !

از بس خونه رو به هم می ریزن

آدم مثل خر تو گِل می مونه

یکی نیست بگه خداوکیلی

جای پوست پسته توی قندونه ؟!

قند نصفه ی عموجون هنوز

خیس و لهیده ته فنجونه

حالا خداییش قندش مهم نیست

کنار اون قند نصف دندونه !

می رن مهمونا از اونا فقط

نصفه ی دندون به جا می مونه !

پسته ی خندون ، بادوم شیرین

فندق در باز ، مال مهمونه

« پرسید زیر لب یکی با حسرت » :

که از این آجیل، به غیر از تخمه،

واسه ما بعدها چی چی می مونه ؟

شعر طنز عید نوروز , طنز عیدی گرفتن , متن طنز عید نوروز

نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
کاسب پیر دگر باره جوان خواهد شد !
من و تو غمزده از این همه خرج شب عید
لیکن او صاحب یک سود کلان خواهد شد
موسم دلخوری و گیجی آن اهل حقوق
وقت بشکن زدن پیشه وران خواهد شد
حرف عیدی نزنی پیش خسیس الدوله
که کند سکته و درخاک نهان خواهد شد
اول عید ، حقوق من و تو نفله شود
سرمان باز دچار دَوران خواهد شد
باز ذکر « چه کنم ، آی چه کنم » می گیریم
قلبمان نیز دچار ضربان خواهد شد
مخمان سوت زد از قیمت شیرینی جات
کم کمک قیمت آن ، قیمت جان خواهد شد
مرد در « خانه تکانی » شده شاگرد زنش
دم عید است و چنان رفتگران خواهد شد
از هجوم فک و فامیل فلان شهر به « ده »
چون هتل ، خانه ی مشدی رمضان خواهد شد

شعر طنز عید نوروز , طنز عیدی گرفتن , متن طنز عید نوروز

 عید آمد و شد مشکلِ من بیشتر از پیش
ای وای از این مایه ی بدبختی و تشویش
یک سو زده زن زیرِ بغل زانوی ماتم
یک سو پسرم صاعقه در میکند از خویش
این میوه و شیرینی و نقل و گز و آجیل
آن خواسته البسه ی نو از من درویش
این ایل و تبارش همه عازم به شمالند
آن می رود امسال رفیقش سفر کیش
پیوسته فقط زخم زبان میزندم این
آن میکشدم پیرهن و می‌کَنَدَم ریش
تا خرخره افتاده ام انگار که در گِل
در چنته ندارم به خدا هیچ، کم و بیش
ای عید، چه لوتی کُشی و بی رگ و نامرد
ای عید، چه بدذاتی و بدخواه و بداندیش
بسته شده بر روی من از لطف تو شش در
هستی تو برای کسبه گرچه دو تا شیش
جز رنج برای ضعفا نیستی ای عید
ای نوش نزن این همه بر پیکر من نیش

شعر طنز عید نوروز , طنز عیدی گرفتن , متن طنز عید نوروز

عید نوروز و اول سالست
روز عیش و نشاط اطفالست
همه آن روز رخت نو پوشند
چای و شربت به خوشدلی نوشند
پسر خوب روز عید اندر
روز اول به خدمت مادر
دست برگردنش کند چون طوق
سرو دستش  ببوسد از سر شوق
گوید این عید تو مبارک باد
صد چنین سال نو ببینی شاد
بعد آید به دست بوس پدر
بوسه بخشد پدر به روی پسر
پسر بد چو روز عید شود
از همه چیز نا امید شود
نه پدر دوست داردش نه عمو
نه کسی عیدی آورد بر او
عیدی آن روز حق آن پسرست
که نجیب و شریف و با هنرست

 

 

شعر جالب و طنز عید نوروز در مورد میهمان های عید و آجیل خوردن

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو