رضا نامجو روزنامهنگار و کارشناس حقوقی طی یادداشتی در شماره امروز همدلی با موضوع قرار دادن قتل ناموسی دختر ۱۴ ساله تالشی توسط پدرش نوشت: وقتی به بهانه ترویج خشونت جلوی اکران فیلم «خانه پدری» گرفته شد، بهاحتمال مسببان این سانسور به خود میبالیدند و به ذهنشان خطور هم نمیکرد چند وقت بعد قصه سربریده شدن دخترک ۱۳ سالهای توسط پدر، دهانبهدهان بگردد.
آنها که معتقد بودند فیلم توقیفی عیاری حتی پس از ۹ سال در پستو ماندن، نباید به نمایش دربیاید، حالا کجایند؟ قصه پر غصه قتل دخترک نوجوان تنها نمونهای است از قتلهای ناموسی. درست مثل دختر فیلم «خانه پدری». حالا نمونه واقعی فیلم عیاری دارد تمامقد ذهن و ضمیر مردم همین جامعه را در مینوردد تا بگوید: «رومینا، دانشآموز ۱۳ ساله تالشی به جرم فرار با پسری که دوستش داشت، دستگیر و علیرغم اینکه اصرار کرده بود او را به پدرش تحویل ندهند، توسط قاضی به خانوادهاش بازگردانده شد.
رومینا در سفید سنگان لمیر از بخش حویق بهدست پدرش در خواب سربریده شد.» جامعه متأثر شده و دارد پاسخهای غریزی خود را در هر میدانی که در اختیارش قرار دادهاند عرضه میکند. برای خیلیها این سؤال پیشآمده که مجازات پدر چیست؟ بعضی از نقص قانون یا عدم مطابقت رفتار نظام عدالت کیفری با چنین قاتلی سخن میگویند و معتقدند پدرِ دخترکُش باید به اشد مجازات برسد نه آنکه تنها محکوم به دیه شود و در برخی موارد بسته به تشخیص قاضی تعزیر را بر او روا دارند! اینها همه، اما پاسخهایی است از جنس مخدر برای بیماری که خمار است و درمان میطلبد. فردا چه؟ باز این خبر فراموش میشود و نقطه سر خط! قضیه تنها و تنها ازنقطهنظر فرهنگی دارای راهحل میتواند باشد.
آنچه از خبرها برمیآید آن است که دختری ۱۴ ساله عاشق پسری شده و پدر مخالف ازدواج آن دو بوده است. آن دو پا به فرار میگذارند و وقتی گیرشان میآورند، قسمت آن است که دختر به «خانه پدری» بازگردد؛ به مسلخش. البته عموی دختر هم درباره اینکه آن پسر رومینا و خانواده او را تهدید میکرد و عکسهای او را هم در اینستاگرام منتشر کرده، حرفهایی زده است. در نهایت، اما نتیجه میشود به قتل رساندن دختر. پدرِ عصبانی که آبروی خود را درخطر و بلکه بربادرفته میبیند، به فکر راهحلی جنونآمیز میافتد. داس در دست به مسلخ دختر میرود و وقتی دخترکَش خواب است، جانش را میستاند! در اینکه رفتار دختر خلاف عرف است و پدر دوستدار آبروی خویش شکی نیست، اما پاسخ آن اشتباه، اشد مجازات است در «خانه پدری»؟
وقتی «خانه پدری» میتواند زودتر از واقعه به پدران و مادران نشان دهد چه فاجعه در کمین است، عدهای از راه میرسند و به فرهنگ نه میگویند. آنها و همه ما شریکان جرم پدر داس بهدستیم. دخترک را قربانی تعصب و پنهانکاریهایمان کردیم، مبادا دیگران درباره ما بد بیندیشند. دستهامان سرخ است از خون تمامی آنها که قربانی چنین رفتارهای غریبی شدهاند. پنهانکاری هرکدام از ما بهاحتمال بیپاسخ نخواهد ماند؛ بر باد رفتن همه داشتههامان! این تباهی تا کی ادامه خواهد داشت؟