ستاره | سرویس فرهنگ و هنر - محمد شمس لنگرودی از شاعران معاصر ایرانی ۲۶ آبان ۱۳۲۹ در لنگرود به دنیا آمده است. زبان شعری ساده و پرداختن به زندگی روزمره، کوتاه نویسی و رگههای طنز، همچنین پر رنگ بودن عشق در اشعار شمس لنگرودی، از ویژگیهای اصلی شعرهای اخیر اوست. شمس یکی از مدافعان و مبشران ساده نويسی در شعر است و با پیچیده نویسی مخالف است.
از معروفترین کتاب شعرهای منتشر شده از شمس لنگرودی، میتوان «قصیده لبخند چاک چاک»، «نتهایی برای بلبل چوبی» و «پنجاه و سه ترانه عاشقانه» را نام برد. این شاعر، آثار تحقیقی مهمی مثل تاریخ تحلیلی شعر نو در ۴ جلد را نیز در کارنامه خود دارد. همچنین سابقه بازیگری در فیلمهایی مثل «احتمال باران اسیدی» و «دوباره زندگی» را دارد.
اگر به دنبال بهترین شعرهای نو کوتاه احساسی هستید این مطلب را که برگزیده ای از زیباترین عاشقانه های شمس لنگرودی است بخوانید.
اشعار شمس لنگرودی
حکایت باران بی امان است
این گونه که من
دوستت می دارم
شوریده وار و پریشان
بر خزه ها و خیزاب ها
به بیراهه و راهها تاختن
بی تاب، بی قرار
دریایی جستن
و به سنگچین باغ بسته دری سر نهادن
و تو را به یاد آوردن
حکایت بارانی بی قرار است
این گونه که من دوستت می دارم
❧⚘⚘⚘☙
دست های تو
تصمیمم بود
باید می گرفتم و
دور میشدم...
❧⚘⚘⚘☙
❧⚘ اشعار کوتاه شمس لنگرودی ⚘☙
دوستت دارم
و پنهان کردن آسمان
پشت میله های قفس
آسان نیست
آن چه که پنهان می ماند خون است
خون است و عسل
که به نیش زنبوری
آشکار می شود
دوستت دارم
و نقشه ای از بهشت را می بینم
دورادور
با دو نهر از عسل
که کشان کشان
خود را به خانه من می رسانند
❧⚘⚘⚘☙
اندیشه مکن که بهار است و تو نرگس و سوسن نیستی
به حسرت زنده رود زنده نمی شود رود،
خاکت را زیر و رو کن
ریشه و آبی مباد که نمانده باشد،
سقفی دارد زندگی
کف نیستی ناپدید است،
به رنگ و بوی تو خود شادمان می توان بود
❧⚘⚘⚘☙
❧⚘ زیباترین اشعار عاشقانه شمس لنگرودی ⚘☙
همچنین بخوانید: بهترین شعر نو غمگین؛ مجموعه اشعار غمناک و زیبا
گنجشکان لاف میزنند:
جیک جیک جیک جیک
جیک هیچ یکشان در نیامد
تو که دور میشدی
❧⚘⚘⚘☙
بی آنکه تو را ببینم
در تو رها میشوم
و در کف دریا چشم میگشایم
رودم
و به غرق شدن در تو معتادم!
❧⚘⚘⚘☙
می بارم
چشمانی کو که تو را ببینم
دهانی که تو را بخوانم
گوشی که تو را بشنوم
.
بارانم
می بارم
کورمال، کورمال
در کنارت.
❧⚘⚘⚘☙
همچنین بخوانید: شعر باران؛ زیباترین اشعار عاشقانه درباره باران
❧⚘⚘⚘☙
آنقدر به تو نزدیک بودم
که تو را ندیدم
در تاریکی خود، به تو لبخند میزنم
شکرانهٔ روزهایی
که کنار تو
راه رفتهام.
❧⚘⚘⚘☙
❧⚘ عکس نوشته اشعار شمس لنگرودی ⚘☙
حتما بخوانید: شعر دوستت دارم؛ عاشقانه ای با زیباترین واژه ها
دور از تو
رودی کوچکم
قفل اسکله را می بوسم
توقع دریایی ندارم
دور از تو
فواره ی بی قرارم
پرپر می زنم
که از آسمان تهی
به خانه ی اولم برگردم
❧⚘⚘⚘☙
در هر ایستگاهی که پیاده شوی
کنار توام
این قطار
مثل همیشه در کف دستم راه می رود
❧⚘⚘⚘☙
❧⚘ معروفترین شعرهای شمس لنگرودی ⚘☙
بیشتر بخوانید: مجموعه شعرهای عاشقانه و احساسی
از گلی که نچیده ام
عطری به سرانگشتانم نیست
خاری در دل است
❧⚘⚘⚘☙
هدیه ام از تولد
گريه بود
خنديدن را تو به من آموختی
سنگ بوده ام
تو كوهم كردی
برف بوده ام
تو آبم كردی
آب می شدم
تو خانه دريا را نشانم دادی
می دانستم گريه چيست
خنديدن را
تو به من هديه كردی
❧⚘⚘⚘☙
بر نمیگردند شعرها
به خانه نمیروند
تا برگردی
و دست تکان دهی
روبانهای سفید را در کف شعرها ببین که چگونه در باران میلرزند
روبانهای سفید، پیچیده بر گل سرخهای بیتاب را ببین
بر نمیگردند شعرها
پراکنده نمیشوند
به انتظار تو در باران ایستادهاند
و به لبخندی، به تکان دستی، دل خوشند”
❧⚘⚘⚘☙
دوست دارم
در این شب دلپذیر
عطر تو
چراغ بینایی من شود
و محبوبه شب راهش را گم کند
دوست دارم
شب، لرزان از حضورت
پایش بلغزد
در چاله ای از صدف که ماهش می خوانند
و خنده آفتاب دریا را روشن کند
اما نه آفتاب است و نه ماه
عصرگاهی غمگین است
و من این همه را جمع کرده ام
چون دلتنگ توام
❧⚘⚘⚘☙
❧⚘⚘⚘☙
همچنین بخوانید: شعر درباره انتظار؛ عاشقانی چشم به راه معشوق
میسوزم سراپا
و شمعها روی میز
تمام حواسشان به من است
به سر انگشتهای من
که قطرهقطره تمام میشوند.
❧⚘⚘⚘☙
چه چیزهای ساده ای که آدمی از یاد می برد
می بینی !
دنیا زیباست محبوب من
نمی دانستیم
برای نشستن زندگی در کنارمان
چهارپایه ای نداریم.
❧⚘⚘⚘☙
❧⚘ عکس پروفایل شعر شمس لنگرودی ⚘☙
حتما بخوانید: مجموعه بهترین شعر عاشقانه کوتاه و بلند از شاعران معاصر و سنتی
دستهای تو انگار
پرچمهای صلحاند
بر خرابهی روزهای من
که جز نشانهای از گنجها در او باقی نیست
زورقها و نگهبانانی
که باروت کشفشده را به جزیرهی دور می برند.
.
دستهای تو انگار
سیمهای تارند
که ترانههای حرام را پنهانی
در آتش رودخانههایشان حفظ میکنند،
رودهایی روشن
که صورت سربازهای شکستخورده را
در آتش زخمها میشویند.
.
دستهای تو
صبحی روشناند
صبح جمعهی پاییز
که زیر ملافهی سردی به موسیقی دوری گوش میکنم.
.
ای سرمای صبح
که شمدهای سفید را بر اندامم رواج میدهی
به پاس همین دستهاست
که تو را
دوست دارم.
❧⚘⚘⚘☙
❧⚘⚘⚘☙
بیشتر بخوانید: متن عاشقانه درباره دلتنگی، فراق و جدایی
از من تنها تو مانده ای
پر باز می كنم
بالم بر آسمان غروب می سايد و شب می شود
تنها
در ظلمات جهان می گردم و
از بادها و شب پرهگانم بيم نيست
از من
تنها تو مانده ای.
❧⚘⚘⚘☙
تو آب شده ای
در اندوه اسب ها
دلتنگی دره ها
قطرات شبنم،
مه نمی گذارد که ببینمت.
.
شانه به سر، تاجش را به زمین می گذارد
که تو شهبانوی کوهستان ها شوی
کفشدوزک ها خال های سیاهشان را
برای گردنبند تو در باران رها می کنند
قوچ ها برای تو با درخت صنوبر می جنگند
مه نمی گذارد که ببینمت.
.
تو هستی و نیستی
خالق امروز من!
تو هستی و نیستی
و سر انگشت هایم پهلو می گیرند بر صفحه کاغذ
و گواه می آورند
سوره های سپید را از دریای مه.
❧⚘⚘⚘☙
❧⚘ اشعار شمس لنگرودی درباره مرگ ⚘☙
همچنین بخوانید: شعر زندگی ؛ مجموعه اشعار شاعران سنتی و معاصر درباره زندگی
اکنون که مرگ ساعت خود را کوک میکند
و نام تو را میپرسد
بیا در گوشَت بگویم
همین زندگی نیز
زیبا بود
❧⚘⚘⚘☙
سخن آخر
شما کدام اشعار شمس لنگرودی را بیشتر میپسندید؟ اگر به دنبال شعرهای بیشتری از او هستید میتوانید به اینستاگرام رسمی ایشان به آدرس shamselangeroodi مراجعه کنید. نظرات و شعرهای مورد علاقه خود را از شاعران معاصر برای ما بنویسید.