در این مطلب میتوانید متن ادبی شهادت حضرت فاطمه (س) و جملات زیبا در مورد شهادت آن بانوی بزرگ را مشاهده کنید.
ستاره | سرویس سرگرمی - به مناسبت فرا رسیدن ایام سوگواری شهادت حضرت فاطمه (س) و ایام فاطمیه در این مطلب مجموعهای از جملات و متن ادبی شهادت حضرت فاطمه (س) را گردآوری کردهایم، شما میتوانید هر یک از این نوشتهها که بیشتر به دلتان نشست را برای دیگران ارسال کنید و با جملات زیبا در مورد شهادت حضرت فاطمه (س) و یا پیام تسلیت شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها به رهروان راه آن حضرت تسلیت بگویید.
مجموعه جملات و متن ادبی شهادت حضرت فاطمه (س)
امشب گویی آسمان و زمین چشم شدهاند و با گل پرپر شده بهشتی وداع میکنند. علی، چون تنی که روح از آن جدا گشته، پیکر فاطمه را بر دوش دارد، گامهایش سست و لرزان است،
چشمهایش غرق در دریای اشک و جگرش سوزان از داغ فراق. گویی تقاضا میکرد که کسی جسم بی روح او را مدفون سازد. ای دریای اندوه!
ابرها، گریان از شب غربت مولایت، دلها خون از غم مجتبایت، آبها تشنه لبهای حسینت و کوهها مبهوت پایداری زینب تو، هستند!ای قافله دار اشک و اندوه!
آه! که هنوز، از پس خاکستر این همه سال شرار سوز تو از بیت الاحزان تا بلندای عرش زبانه میکشد!
هنوز، طنین دادخواهی تو، از مسجد و محراب پیامبر (ص) به گوش میرسد!
هنوز، صدای استغاثه تو از کوچههای مدینه، بلند است!
هنوز، دل شیعیانت، در التهاب داغ تو، داغدار است
هنوز، آل تو در رثایت دستار سیاه به سر میپیچند!
و ما هنوز هم، تقاص محبت تو را پس میدهیم و آواره عشق تو، هستیم!
و هنوز، هر صبح و شام، در راه تو لاله میکاریم!
و مسیر عشق تو را، با آب دیده میشوییم و با جاروی مژگان، میروبیم!
درسحرگاه هر آدینه چشم به راه سپیده هستیم، تا میوه دلت، آن تک سوار سبز مهدی دین پناه (عج)، از راه رسد.
چشمهایش غرق در دریای اشک و جگرش سوزان از داغ فراق. گویی تقاضا میکرد که کسی جسم بی روح او را مدفون سازد. ای دریای اندوه!
ابرها، گریان از شب غربت مولایت، دلها خون از غم مجتبایت، آبها تشنه لبهای حسینت و کوهها مبهوت پایداری زینب تو، هستند!ای قافله دار اشک و اندوه!
آه! که هنوز، از پس خاکستر این همه سال شرار سوز تو از بیت الاحزان تا بلندای عرش زبانه میکشد!
هنوز، طنین دادخواهی تو، از مسجد و محراب پیامبر (ص) به گوش میرسد!
هنوز، صدای استغاثه تو از کوچههای مدینه، بلند است!
هنوز، دل شیعیانت، در التهاب داغ تو، داغدار است
هنوز، آل تو در رثایت دستار سیاه به سر میپیچند!
و ما هنوز هم، تقاص محبت تو را پس میدهیم و آواره عشق تو، هستیم!
و هنوز، هر صبح و شام، در راه تو لاله میکاریم!
و مسیر عشق تو را، با آب دیده میشوییم و با جاروی مژگان، میروبیم!
درسحرگاه هر آدینه چشم به راه سپیده هستیم، تا میوه دلت، آن تک سوار سبز مهدی دین پناه (عج)، از راه رسد.
★★★
زهرا جان
تو مجسمه تقوا و فضیلتی که در خانه وحی و نبوت و رسالت تربیت یافتهای و از دانش و بینش و تهذیب و هدایت آراستهای و با ایمان کامل در خط صراط مستقیم حق و حقیقت در اشارات نبوت دنباله رو ولایت بودی
به صبح و شام نگویم به جز دریغ، دریغ
یکی چنان که تو بودی جهان، به یاد نداشت
★★★
برای فاطمه نه تنها مدینه گریست، بلکه تا وقتی زمانها و ثانیهها در گذرند عاشقانش در سوز و گدازند.
★★★
ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم
مامور برای خدمت زهرائیم
روزی که تمام خلق حیران هستند
ما منتظر شفاعت زهرائیم...
★★★
زهرا جان! در شبهای آتش و خاک و خون، کلید ذکر تو بود که قفل دلهایمان را باز نمود و اسم اعظم تو بود که دژهای مستحکم دشمن را شکست و دروازههای فتح و پیروزی را یکی پس از دیگری برویمان گشود!
★★★
عالم فدای چادر خاکی تو، عالم فدای نالههای شب و روز تو... و جان من فدای مهربانی تو که بیشک به من ناقابل هم خواهد رسید. مرا دریاب که بی مهر تو هیچ هستم. السلام علیک یا فاطمه الزهرا (س)...
★★★
امشب از حسرت رویت دگر آرامم نیست
دلم آرام نگیرد که دلارامم نیست
گردش باغ نخواهم نروم طرف چمن
روی گلزار نجویم که گل اندامم نیست
دلم آرام نگیرد که دلارامم نیست
گردش باغ نخواهم نروم طرف چمن
روی گلزار نجویم که گل اندامم نیست
★★★
نامت چه آسان بر لبها مینشیند و یادت، چه داغها بر دلها مینشاند
... نامت که میآید، ذهنها لحظههای درنگ را میدوند و...
میروند به کوچهای گم شده و متروک و تنها انگار میبینند تو را؛
با جامهای رنگین و سرخ فام، از خون و خاک بازویی کبود که همواره بوسه گاه پدر بود...
نامت چه آسان بر لبها مینشیند و یادت، چه داغها بر دلها مینشاند
... نامت که میآید، ذهنها لحظههای درنگ را میدوند و...
میروند به کوچهای گم شده و متروک و تنها انگار میبینند تو را؛
با جامهای رنگین و سرخ فام، از خون و خاک بازویی کبود که همواره بوسه گاه پدر بود...
دل نوشته و متن ادبی شهادت حضرت فاطمه (س)
امشب آسمان در سکوت است، ماه گویی پرده سیاه بر چهره کشیده است. ستارگان دیگر سوسو نمیزنند. شب پرکان غمزده در کلبه انزوا و تنهایی به انتظار پریدنی آزاد نشستهاند. نخلستانهای مدینه بر دل داغ دیده علی میگرید و نسیم شبانگاه نالههایشان را به فراسوی سینه سوخته آسمان میرساند.
بقیع امشب میزبان است، میزبان جگرگوشه محمد و چراغ فروزان زندگی علی.
مدینه امشب در سکوتی سهمگین در عمق جان میگرید و داغی آتشین بر دل دارد. کوچههای شهر دیگر صدای گامهای فاطمه را نمیشنوند. خانه علی که زندگی فاطمه را بر جان خویش حک کرده بود امروز صفحه تازهای را نگشوده و خاطرات جاودان گذشته را محفوظ میدارد.
درهای چوبی خانه دیگر دستان پر مهر و صفای فاطمه را بر خویش احساس نمیکند. فضای خانه، خالی از صورت پر مهر مادری و همسری فاطمه است، فقط صدای سوزناک کودکانی که در فقدان پناهگاه خود میگریند این سکوت سهمگین را میشکند و علی بی قرار از رفتن پشتیبان و شمع خانهاش.
★★★
زهرا (س) دلی داشت دریایی که هر کسی در ساحلش قرار میگرفت محو تماشای عزت و صفای او میشد و در میان امواج ملایم آن غرق میگشت. فاطمه مدافع علی و سپر بلای او در برابر امواج خشمناک منافقان بود که در پایان نیز کشتی را شکستند و بادبانهایش را بستند.
★★★
فاطمه نه فقط برای مهر فروزان همسری بلکه برای دفاع از قلعهی امامت و ولایت ایستاد و آخر نیز خود را در برابر در و دیوار قرار داد تا دژ محکم امامت فرو نریزد ...
فاطمه (س) یک زن بود، آنچنان که اسلام میخواهد. مظهر یک دختر در برابر پدرش، مظهر یک همسر برابر شویش، مظهر یک مادر برابر فرزندانش و مظهر یک «زن مبارز و مسئول» در برابر زمان و سرنوشت جامعهاش ...
فاطمه (س) یک زن بود، آنچنان که اسلام میخواهد. مظهر یک دختر در برابر پدرش، مظهر یک همسر برابر شویش، مظهر یک مادر برابر فرزندانش و مظهر یک «زن مبارز و مسئول» در برابر زمان و سرنوشت جامعهاش ...
اینک فاطمه - بهار دل علی - به خزان تبدیل شده، علی در زنجیر اسارت و فاطمه در زیر تازیانههای سکندران زمان در حالی که شکنجه می شد در لحظههای وصال پدرش واژ ههایی زمزمه کرد، واژههایی که علی و فرزندانش که تنها محرم دلش بودند آنها را میشنیدند.
★★★
کاش در شب عزای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فقط عزادار ایشان نباشیم، کاش امشب بانو را بهتر بشناسیم و بیشتر...
★★★
فاطمه گر چه در ثانیهها و لحظههای زندگیش زبانش با واژهی تقاضا مانوس نبود، ولی در آخرین برگ از دفتر زندگیش واژههایی را به زبان آورد که از عمق جانش بر میآمد. او میخواست تا پیکرش نا آشنا و غریبانه در تاریکی و ظلمت شب به خاک سپرده شود
★★★
فاطمه جان، سنگها بر سوگ تو ندبه میخوانند؛ در غروبی که شاخهات را شکسته بودند. امشب، جای پای دوست، در خانه خالی است و ترنم مهربانی، بیحدیث حضور او، خاموش است ...
★★★
علی، شبانه یاس میکارد! شبانه، داغ دلش را به خاک میگوید؛ اگرچه فردا صبح، از سمت خانه همسایه بوی نان آید.
دوباره بغض حسن با حسین میگیرد.
و جای خالیِ مادر به خانه میپیچد
کجاست فاطمه امشب؟ کجاست بانوی نور؟
دوباره بغض حسن با حسین میگیرد.
و جای خالیِ مادر به خانه میپیچد
کجاست فاطمه امشب؟ کجاست بانوی نور؟
★★★
اگر تو نبودی؛
علی (ع) را همسر و محمد (ص) را مادری نبود! اگر تو نبودی، حسن (ع) و حسین (ع) «سید شباب اهل الجنه» نبودند!
اگر تو نبودی، هیچ ستارهای در آسمان ولایت نمیدرخشید و هرگز کوکبی در ظلمت خاک سوسو نمیزد!
اگر تو نبودی، تربت کربلا شفا نمیداد و عطر خون خدا جهان را آکنده نمیساخت!
لالهای نمیرویید، زنبور عسلی، شهد گلهای شهادت را، نمیچشید!
و نوای نی نوا، تا همیشه روزگار، در گوش تاریخ طنین انداز نبود!
اگر تو نبودی؛
حسن (ع) را صبر و وقار، حسین (ع) را، شور و قرار، سجاد (ع) را، صحیفه راز، باقر (ع) را، علم و حلم، صادق (ع) را، صداقت گفتار، کاظم (ع) را کظم غیظ، نبود!
رضا (ع) راضی به رضا نبود و هرگز آهویی ضمانت نمیشد!
ابرجود و کرم جواد (ع) نمیبارید و کوکب فضل و هدایت هادی (ع) نمیدرخشید!
و اگر از بیم و هیمنه تو نبود، هیچ سپاهی برگرد عسگری (ع) حلقه نمیزد!
باری، اگر تو نبودی؛ مهدی هم نبود، و اگر مهدی نبود، چه بود؟ !
اگر مهدی نبود، مهد عالم، نمیجنبید، کودک روح نمیبالید و دیده یعقوب انتظار، در التهاب دیدار حسن بهار، میسوخت!
اگر او نبود؛ شیرازه خلقت از هم گسیخته میشد، نبض زمان نمیتپید، زمین اهلش را میبلعید، روح انسانیت میمرد و هیچ گاه وعده خدا تحقق نمییافت!
اگر تو نبودی؛
علی (ع) را همسر و محمد (ص) را مادری نبود! اگر تو نبودی، حسن (ع) و حسین (ع) «سید شباب اهل الجنه» نبودند!
اگر تو نبودی، هیچ ستارهای در آسمان ولایت نمیدرخشید و هرگز کوکبی در ظلمت خاک سوسو نمیزد!
اگر تو نبودی، تربت کربلا شفا نمیداد و عطر خون خدا جهان را آکنده نمیساخت!
لالهای نمیرویید، زنبور عسلی، شهد گلهای شهادت را، نمیچشید!
و نوای نی نوا، تا همیشه روزگار، در گوش تاریخ طنین انداز نبود!
اگر تو نبودی؛
حسن (ع) را صبر و وقار، حسین (ع) را، شور و قرار، سجاد (ع) را، صحیفه راز، باقر (ع) را، علم و حلم، صادق (ع) را، صداقت گفتار، کاظم (ع) را کظم غیظ، نبود!
رضا (ع) راضی به رضا نبود و هرگز آهویی ضمانت نمیشد!
ابرجود و کرم جواد (ع) نمیبارید و کوکب فضل و هدایت هادی (ع) نمیدرخشید!
و اگر از بیم و هیمنه تو نبود، هیچ سپاهی برگرد عسگری (ع) حلقه نمیزد!
باری، اگر تو نبودی؛ مهدی هم نبود، و اگر مهدی نبود، چه بود؟ !
اگر مهدی نبود، مهد عالم، نمیجنبید، کودک روح نمیبالید و دیده یعقوب انتظار، در التهاب دیدار حسن بهار، میسوخت!
اگر او نبود؛ شیرازه خلقت از هم گسیخته میشد، نبض زمان نمیتپید، زمین اهلش را میبلعید، روح انسانیت میمرد و هیچ گاه وعده خدا تحقق نمییافت!
یا علی قبر پرستویت کجاست؟
آن گل صد برگ خوش بویت کجاست؟
سخن پایانی
در این مطلب تلاش کردیم مجموعهای از زیباترین جملات و متن ادبی برای شهادت حضرت فاطمه (س) را گردآوری کنیم. شما میتوانید هر یک از این نوشتهها را برای اشتراک گذاری دلنوشته و متن ادبی در فضای مجازی با دوستداران آن حضرت استفاده کنید. همچنین پیشنهاد میکنیم اشعار شهادت حضرت زهرا به مناسبت شروع ایام فاطمیه و متنهای سوزناک شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) را نیز در ستاره بخوانید.