در این قسمت اشعار زیبای شب قدر به مناسبت شهادت حضرت علی (ع) را آماده کرده ایم.
شعر شب قدر | اشعار شهادت حضرت علی (ع)
شعر شب قدر , اشعار شب قدر
شب قدر است امشب مست مستم ای خدا با تو
شدم تا مست دانستم كه هستم ای خدا با تو
در این خلوت تو من یا من تو، انصاف از تو میخواهم
تو با من مست یا من مست هستم ای خدا با تو
خواه از من كه هرگز راه عقل و عافیت پویم
كه من دیوانه از روز الستم ای خدا با تو
دویدم سالها اما به دور افتادم از كویت
چو افتادم ز پا در خود نشستم ای خدا با تو
سر از خاك زمین تا برگرفتم عشق ورزیدم
ولی آزاد از هر بند و بستم ای خدا با تو
تو هر جا جلوه كردی من تو را دیدم پرستیدم
به هر صورت جمالی میپرستم ای خدا با تو
محمدخلیل مذئب
اشعار شب های قدر
ای که از صورت خونین تو غم ریخته است
با تماشای تو یکباره دلم ریخته است
چه به روز سر تو آمده آخر بابا
سرت از ضربه شمشیر به هم ریخته است
دخترت کاش بمیرد که نبیند هرگز
خون فرق تو قدم پشت قدم ریخته است
مادرم آمده بالای سرت با زحمت
اشک بر زخم تو با قامت خم ریخته است
کربلا زنده شده در نظرم می بینم
ترس دشمن که پس از صاحب علم ریخته است
تا که تاراج کند خیمه ی مارا یکسر
قبل آتش زدنِ آن به حرم ریخته است
فرق خونین تو را کاش نمی دیدم من
یادِ آن خون که از دست قلم ریخته است
شعر درباره شب قدر
چه شب هایی که پرپر شد چه روزانی که شب کردم
نه عبرت را فراخواندم نه غفلت را ادب کردم
برات من شبی آمد که در آیینه لرزیدم
شب قدرم همان شب شد که در زلف تو تب کردم
شب تنهایی دل بود، چرخیدم، غزل گفتم
شب افتادن جان بود رقصیدم، طرب کردم
تمام من همین دل بود دل را خون دل دادم
تمام من همین جان بود جان را جان به لب کردم
دعایی بود و تحسینی، درودی بود و آمینی
اگر دستی بر آوردم، اگر چیزی طلب کردم
تو بودی هر چه اوتادم اگر از پیر دل کندم
تو بودی هر چه اسبابم اگر ترک سبب کردم
نظر برداشتن از خویش بود و خویش او بودن
اگر چیزی به چشم از علم انساب و نسب کردم
الهی عشق در من چلچراغی تازه روشن کن
ببخشا گر خطا رفتم، ببخشا گر غضب کردم
علیرضاقزوه
شعر برای شهادت حضرت علی (ع)
خود را به خواب مي زني اي بنده تا به كي !؟
هي توبه پشت ِ توبه، سرافكنده تا به كی !؟
دنيا وفا نكرده ، وفا هم نمي كند
با زرق و برقش از غم دل، كم نمي كند
از حوض ِ نور،كي به رخت آب مي زني !؟
كي دست رد به سينه ي اين خواب مي زني !؟
اي بنده جزء براي خدا بنده گي نكن
!کج می روی،لجاجت و یک دنده گی نکن
بنده در اوج ِ فاجعه زانو نمی زند
غير از خداي ِ خود به كسي رو نمي زند
عقلت مگر به شايد و بايد نمي رسد !؟
بارِ كجت به منزل و مقصد نمي رسد
تيشه نزن به ريشه ي خود بنده ي خدا
بیراهه می روی، نشو شرمنده ی خدا
جاي غم ِ بهشت، غم ِ پول مي خوري !؟
بيچاره اي كه مثل پدر گول مي خوري
بيهوده هي براي دلت كيسه دوختي
باغ بهشت را به جو ِ ري فروختي !؟
ای ورشکسته،بیش ترازاین ضرر نده
لحظه به لحظه عمر خودت را هدر نده
شبهاي قدر فرصت خوبيست؛ گريه كن
آيا زمان توبه ي تو نيست!؟ گریه کن
شبهاي قدر فرصت خوبيست؛ توبه كن
غيراز تو و خدا كه كسي نيست!توبه کن
شبهاي قدر ناله بزن بي معطلي
دستم به دامنت، مددي مرتضي علي
شبهاي قدر اشك تو را كوثري كند
زهرا براي شيعه ي خود مادري كند
جا مانده اي ز قافله، هيهات، گریه کن
امشب براي عمه ي سادات گريه كن
شايد خدا به حال ِ خرابت نظاره كرد
پرونده ي سياه تو را پاره پاره كرد
مانند سوزِ صبح ِ مه آلود مي رسد
وقتي نمانده است، اجل زود مي رسد
باید بری ! به فكرِ حساب و كتاب باش
فكر فشارِ قبر و سئوال وجواب باش
شبهاي قبر، تيره تر از كرده هاي توست
مهتاب روشنش سفر كربلاي توست
بي نور عشق، قبر تو دلگير مي شود
امشب بگير تذكره را ، دير مي شود
ای تشنه لب ، ز دست سبو آب را بگير
امشب به گريه دامن ارباب را بگير
وحيد قاسمي
شعر زیبای شب احیا
خانه ویران شدهام غُصهی بابا سخت است
حرفِ دیگر بزن امشب غمِ فردا سخت است
دیدنِ رویِ تو و لَختهیِ خونها سخت است
سوختم از نَفَسَت سوختن، اما سخت است
باز هم روضه نخوان روضهیِ زهرا سخت است
شعله هایِ نَفَسِ شعلهوَرَت جمع نشد
زهرِ این تیغ چه کرده جگرت جمع نشد
لکه خونهای رویِ بال و پَرَت جمع نشد
بستهام روسریام را به سَرَت جمع نشد
زخمِ پیشانیِ تو وقتِ تماشا سخت است
آهای چشمِ به خون خسته تو بیدار بمان
حرفِ ناگفته بگو پیشِ پرستار بمان
پشتِ در بودم و گُفتی به علمدار بمان
گرچه بی دست، ولی آب نگهدار بمان
از سرِ رو به زمین خوردن سقا سخت است
شبِ آخر شدهای کوکبِ اِقبال مَرو
روضهی باز مخوان این همه از حال مَرو
سَرِ آن پیکرِ اُفتادهی پامال مَرو
جانِ بابا جگرم سوخت به گودال مَرو
بینِ گودال مَیا دیدنم آنجا سخت است
کاش میشُد که بگویی بدنش را نکشید
پنجهها از همه سو پیرهنش را نکشید
تیر در کتف فرو کرده تنش را نکشید
نیزهها شرم کنید و دهنش را نکشید
پیشِ مادر زدنِ سنگ به لبها سخت است
منم و دیدنِ او لحظهی اُفتادنِ او
منم و ضربهی سرنیزه به روی تنِ او
وقتِ ضربه زدن و خَم شدنِ دشمن او
منم و کُندی خنجر به رویِ گردنِ او
زدن ضربه به سینه، ولی با پا سخت است
حسن لطفی
بیشتر ببینید: عکس نوشته شب قدر برای پروفایل + اس ام اس و متن شب قدر
اشعار در وصف حضرت علی و شب احیا
شرمندهی دین و روی قرآن هستیمبا بار گناه رو به تو آوردیم
سوگند به جان تو پشیمان هستیم(العفو) به حق مرتضی میگیرد
شاگرد کلاس درس سلمان هستیم
در سجدهی آخرت علی، یادم کن
گفتند که میروی پریشان هستیم
ما از رمضان محرمی میسازیم
ما سینه زنان اهل ایران هستیم
از کوفه چقدر بوی غم میآید
گلبانگ عزا قدم قدم میآید
در شهر بلا، نبوده و نیست امان
آشوب شده در همه ذرات جهان
سجاده و محراب به تو گریانند
از بسکه غم انگیز شده لحن اذان
دستان سیاهی از جهنم آمد
آمد بزند بهار را، رنگ خزان
از مسجد کوفه بوی خون میآید
امروز نماز صبح را، خانه بخوان
گفتند: تهدمت! دل عالم ریخت
ارکان هدی که جای خود داشت، چنان
دلشوره به جان آسمانها افتاد
خیبر شکن قبیله از پا افتاد
غرقابهی خون شده است بال و پر تو
دیگر رمقی نمانده در پیکر تو
از پشت زدند، تیغ را بر سر توبا این سر و وضع میروی خانهی خویش
بیچاره دل مضطرب دختر تویکبار نگاه زینبت دیده بلا
آن روز مدینه، پسر و همسر تو …
آن روز شکستند ز. زهرا پهلو
امروز شکستند به مسجد سر تو
آن قصهی جانگداز تکرار شده
امروز هجوم تیغ، مسمار شده
از کوفه و سر شکستنش بیزاریم
از کوچهی تنگ خاطره، بد داریم
با نیمه اشارهای به هم میریزیم
ما گریه کنان روضهی مسماریم
یکبار مدینه، کوفه، یکبار به شام
ما زخم کدام روضه را بشماریم
بس بود برای ما همان یک کوچه
هیهات! به فکر کوچه و بازاریم
بردند نوامیس تو را بزم یزید (لعنت الله علیه)
آشفتهی داغ مجلس اغیاریم
آن خیر ندیدهها جنایت کردند
بر تک تک بانوان جسارت کردند
علیرضا وفایی
متن مداحی شهادت حضرت علی (ع)
آه عباسِ من کجا مانده
حرفهای من و تو جامانده
فرصتِ تیغ داری ات شده است
خیز هنگامهی بلا مانده
نوبتِ رو سپیدی ِ. من و توست
چشمِ زهرا به کربلا مانده
قول دادم به مادرِ زینب
که دلت قرص شیرِ ما ماند
شبی که داشت میرفت، گفت:: حسین من چی میشه؟ گفتم:فاطمه غصه نخور، یه عباس میاد کربلا، زیر و رو میکنه همه جارو… نگید چرا شب شهادت علی داریم از عباس میگیم، امشب شب ِ. شروع مأموریتِ عباسِِ، از امشب به بعد عباس شد عباس… *
قول دادم به مادرِ زینب
که دلت قرص شیرِ ما مانده
حرم دخترت نمیلرزد
که علمدارِ خیمهها مانده
چه خیال از سپاهیان حرام
غیرت اللهِ مرتضی مانده
تیغِ تو ذوالفقارِ فاطمه است
وعدهِ گاه من و تو علقمه است
سقای دشت کربلا اباالفضل
اباالفضل اباالفضل
سالار دست از تن جدا اباالفضل
اباالفضل اباالفضل
پشتِ حسین بن علی تا شده
واویلا
پای عدو به خیمهها وا شده
واویلا
اشعار شهادت حضرت مولا امیرالمومنین علی علیه السلام
متن مداحی شهادت حضرت علی (ع)
آسمان دل غربتکده ام بارانی ست
ابری ام دیدهی ماتم زده ام بارانی ست
مثل پروانه دلم دربه در سوختن است
گریهی شمع همه زیر سر سوختن است
این چه داغیست که جان همه را سوزانده است
در دل قبر دل فاطمه را سوزانده است
این چه دردیست که تا یاد غمش میافتم
مثل خس در گذر باد غمش میافتم
در هوایش که به من نام معلق بدهید
حقتان است ولیکن به منم حق بدهید
بار سنگین غمش خانه خرابم کرده است
هر طبیبی به مداوام جوابم کرده است
حسن از هیبت نامش جملی را انداخت
باورم نیست که یک ضربه علی را انداخت
باورم نیست که خیبر شکن از پا افتاد
حضرت واژهی برخاستن از پا افتاد
کم نمکدان تو را هر که نمک خورد شکست
باز با زخم سرت کعبه ترک خورد شکست
یا علی هیچ کس از لطف تو ناکام نبود
پدری مثل تو همبازی ایتام نبود
هر شب کوفه منور ز. نگاهت میشد
شمع بزم فقرا صورت ماهت میشد
چه بلایی به سرت آمده بابای همه
تیغ که سر زده بر سر زده بابای همه
نه فقط بین سرت فاصله انداخته است
بین چشمان ترت فاصله انداخته است
زخمهای دل ایتام پی مرهم توست
مرد ویرانه نشین منتظر مقدم توست
همه بودند و امام از همه بی کستر بود
زینبای وای دوباره سر یک بستر بود
بیشتر بخوانید: شب قدر ؛ فضیلت و اعمال شب قدر و سوره هایی که شب قدر باید بخوانیم