در این مطلب شعر روز شنبه را به همراه جملات پر انرژی ویژه روز شروع هفته یعنی روز شنبه را ارائه کرده ایم و امیدواریم از این متن های زیبا لذت ببرید.
فهرست موضوعات این مطلب
متن و شعر روز شنبه
به هجر و وصل، مرا تاب آرمیدن نیست
یکی است شنبه و آدینه ای که من دارم
شنبه و آدینه را با هم که خواهد صلح داد؟
می علاج خصمی ایام نتوانست کرد
مطلب مشابه: جملات شروع هفته + شعر و متن های زیبا برای شنبه روز آغاز هفته
به روز شنبه سادس ز ماه ذی الحجه
به سال هفتصد و شصت از جهان بشد ناگاه
شعر زیبای شروع هفته
شنبه آنجا که قسم شنبه بود
و آن دگرها چنان کز آن به بود
طفل اشکم سر خط آزادیم بیطاقتی است
فارغ از خوف و رجای شنبه و آدینه ام
انتظار فرصت از مخمور شوقت برده اند
جام تا در گردش آمد شنبه است آدینه ام
من سوی تو شنبه و تو نزد من
چون سوی کودک شب آدینه ای
گر می روشن کند از مشرق مینا طلوع
صبح شنبه می توان کردن شب آدینه را
***
سعد و نحس دهر (بیدل) کی دهد تشویش
ما همچو طفلان کار ما با شنبه و آدینه نیست
***
از شب آدینه روز عشرت ما شد سیاه
صبح شنبه هیچ طفلی این چنین بد روز نیست
مطلب مشابه: متن شروع جدید و سخنان زیبای انگیزشی برای آغاز تازه
چو طفلان هفته ای یک روز آزادی نمی خواهم
بدل با روز شنبه می کنم آدینه خود را
شعر تک بیتی شنبه
ز بس گنج که آنروز بر باد رفت
شب شنبه را گنجه از یاد رفت
***
تقویم ها که شنبه ندارد ، کدام روز
آغاز می کند پس از این هفته ی مرا؟
نیست صائب شنبه و آدینه در کوی مغان
می کند یکرنگ، مشرب سر به سر ایام را
مطلب مشابه: جملات انگیزشی شروع نو با متن های قدرتمند از افراد معروف و مهم
جملات ویژه شنبه
شنبه شبیه یک گل سرخ است، یک بهار
اما شبش چه زود رسید و چه بی صدا
شب پشت شنبه یک عدد یک نوشت و رفت
یکشنبه را گذاشت میان من و شما
یکشنبه در نگاه تو افتاد عکس من
یک شنبه دوست داشتنی بود بین ما
چرخید بادو صفحه ی بعدی که باز شد
افتاد سایه ی من و تو بر دوشنبه ها
چیزی به نام روز دوشنبه که داد زد
آیا چه می کنید در اینجا ؟ شما دو تا!
دستت رها شد از من و دیدم که رفته ای
من مانده بودم از همه ی روز ها جدا
بر گشتم از کنار سه شنبه که شعر را
از نو بگویم و برسانم به انتها
دیدم غروب جمعه تو را دار می زند
در منتها الیه غزل روی بیت ها
دوباره شنبه شد
شروع هفت روز ترس و دلهره
شروع هفت روز اضطراب
شروع درس های منجمد که
” v نماد حرکت است و a نمادی از شتاب “
شروع راه خانه تا به مقصد همیشگی
و شب که شد درست عکس این مسیر
شروع صبح، ظهر، شب، بخر، بخور، بپاش
بعد هم برو بغلت توی رختخواب
شروع روزمرّگی گربه های خانگی
و سطل آشغال های روز قبل
شروع کار پارک ها و عده ای حشیشی
و چهار پنج بچه و یکی دو تاب
شروع عشق های لحظه ای
و طرز زندگی فقط برای یک غریزه و … همین!
لباس ها و کفش های هر چه مد شده،
قیافه های تازه و مدل جدید و باب
شروعِ “من فقط یکی دو روز با توام،
و بعد می روم سراغ سوژه ای جدید
تو هم برو مزاحمم نشو، سوال هم نکن،
که من به هیچ یک نمی دهم جواب”
شروع جمله های پوچ و بی دلیل،
جمله های از سر زبان، نه از صمیم قلب
“نه زندگی بدون تو برای من جهنم است
و پُر شده از شکنجه و عذاب”
شروع جمله هایِ باد،
هر طرف که می وزیدِ هفته ای “رفیقتم”، و هفته ای
“نه من نمی شناسمت…
چرا سراغ دیگران نمی روی و …
روی من نکن حساب”
شروعِ “دست من نبود، خود به خود خراب شد
” و یا که “شانس هم به ما نیامده”
شروع اشتباه ها و چند دسته گل
که می شود به یک بهانه دادشان به آب
شروع روزنامه های ضد هم:
“فلان وزیر اینچنین و آنچنان، جناحمان،
جناحشان” و تیتر های آنچنانی
و برای جلب این جناب و آن یکی جناب
شروع فقر عده ای کثیر و
ثروت کلان برای عده ای قلیل، بی دلیل
یکی برای شام می خورد کباب
و آن یکی از آه و دود، سینه اش شده کباب
و شنبه و نماز و مسجد
و همین شناسنامه هایمان که مدرکند مؤمنیم
و شنبه و عبادت و قبول بندگی،
ولی به حوری و بهانه و ثواب
شروع شاعران مثل من کلیشه ای
و همچنین دچار مشکلات ریشه ای
غزل: بدون قافیه، بدون بیت ناب،
یا سپید های بی حساب و بی کتاب
و شنبه… شنبه… شنبه…
شنبه های مثل هم،
آن شبیه این
و این درست مثل آن
شروع هفت روز نحس،
هفت روز ترس و دلهره،
شروع هفت روز اضطراب