انشا زیبا؛ چند موضوع قشنگ برای انشا آزاد برای پایه های مختلف

منبع: روزانه

6

1402/6/7

16:22


در این بخش مجموعه چند انشا زیبا با چند موضوع قشنگ برای انشای آزاد را ارائه کرده ایم. در ادامه انشا برای پایه های مختلف تحصیلی را با مقدمه، بدنه و نتیجه گیری تهیه کرده ایم. انشا درباره فداکاری کردن بنام خداوندی که نیکوکاران را دوست دارد فداکاری و از خودگذشتکی اصلی مهم در زندگی […]

در این بخش مجموعه چند انشا زیبا با چند موضوع قشنگ برای انشای آزاد را ارائه کرده ایم. در ادامه انشا برای پایه های مختلف تحصیلی را با مقدمه، بدنه و نتیجه گیری تهیه کرده ایم.

انشا زیبا؛ چند موضوع قشنگ برای انشا آزاد برای پایه های مختلف

انشا درباره فداکاری کردن

بنام خداوندی که نیکوکاران را دوست دارد

فداکاری و از خودگذشتکی اصلی مهم در زندگی است و شخص فداکار یک برتری و جایگاه بالاتری نسبت به دیگر انسان ها دارند

فداکاری و از خودگذشتگی اصل مهمی در زندگی که باعث بهبود روابط خانوادگی و اجتماعی میشود .

فداکاری برای هر شخصی و در هر کاری لازم وضروری هست .

فداکاری را میتوان از اتش نشان ها اموخت .

انها در کار خود بسیار فداکارند و حتی برای انجام کار و وظیفه خود از جان خود نیز میگذرند .

فداکار ترین شخص در همه مردم پدر است .

پدر هرکسی برای فرزندان خود هرگونه فداکاری و از خود گذشتگی انجام میدهد

و به همین دلیل است که فداکار ترین شخص زندگی هرکسی پدر است .

فداکاری شکل های گوناگونی بین مردم دارد ,

همچون فداکاری برای وطن که ما شهید های بزرگ و و بلند مرتبه زیادی داریم

که برای وطن خویش حتی از جان خود گذشته اند.

فداکاری برای خانواده همچون پدری که تمام وقت خود را با کار کردن میگذراند

تا فرزندانش بتوانند در بهترین مدارس و دانشگاه ها درس بخواند

و در امکاناتشان برای درس خواندن هیچ کمبودی وجود نداشته باشد .

نتیجه گیری:

ما نیز باید در فداکاری و فداکار بودن کوشا باشیم و ان را در برنامه ها و اهداف اصلی زندگیمان قرار دهیم.

مطلب مشابه: انشا در مورد فداکاری + 4 در مورد ایثار و فداکاری با سوال و جواب برای پایه های مختلف تحصیلی

انشا آزاد درباره سحرخیز بودن

مقدمه :

در همه فرهنگ ها و کشور ها سحرخیزی جزء رموز موفقیت شناخته میشود ، اما در فرهنگ ما سفارش ویژه ای هم در ادبیات و هم در احادیث نسبت به سحرخیزی شده است که میخواهم در این انشا بیشتر به آن بپردازم.

به نام خدا

همیشه انسان های موفق کسانی بوده اند که زودتر از همه از خواب بیدار شده اند و روز خود را زودتر از دیگران شروع کرده اند, زیرا فرصت بیشتری برای انجام امور وکارهای خود دارند و نسبت به دیگر اتفاق ها و رخدادهای روزمره مطلع تر خواهند بود .

اما انسان هایی که از خواب خود دیرتر بیدار می شود و به دنبال آن دیرتر به سراغ کارهای خود می رود علاوه بر نرسیدن به همه ی کارهای خود و تاخیر و عقب ماندگی در کارها، خستگی بیشتری را متحمل می شوند به علت آن که استرس و نگرانی بیشتری دارند با تمرکز و دقت بالا نمی توانند به کارهای خود رسیدگی کنند و به همین علت است که از زمان های قدیم تا به اکنون گوش به گوش و دهان به دهان این مثل نقل شده است تا الگوی خوبی برای همگی باشد .

از همان کودکی انسان ها این مثل گوهربار را سرمشق زندگی خود قرار دهند و با سحرخیزی کامروا و پیروز در زندگی دنیوی و اخروی خود باشند زیرا چنین انسانی در زندگی خود آرامش بیشتری و استرس و نگرانی کمتری دارد و موفق تر و پرافتخارتر برای خانواده و جامعه ی خود می باشد و همچنین چنین انسانی در رحمت خداوند به رویش باز می شود و با خواندن نماز پنج گانه ی خود و اصول اسلامی در زندگی اخروی خود نیز پربارتر و سربلندتر خواهد بود.

این نکته در این درس نیز هدف آگاهی ما و موفقیت ما را به دنبال دارد و ما نیز باید آن را سرمشق زندگی خود و نسل های بعد از خود قرار دهیم تا روزی ما نیز کامروا و پیروز و موفق باشیم.

مطلب مشابه: انشا با موضوع آزاد + چند انشاء زیبا توصیفی با موضوع پیشنهادی و مختلف

انشا آزاد راه های درست مصرف کردن آب (تحقیقی و ادبی)

انشا آزاد پایه چهارم

مقدمه : تاکنون به نبودن آب فکر کرده اید تصور کرده اید زندگی بدون آب چگونه خواهد بود؟

مگر نمی گویند آب مایه حیات است، مگر می شود بدون مایه ی حیات زنده بود.

این انشا را درمورد اسراف و هدر دادن آن آغاز میکنم

تا شاید تلنگری در مورد درست مصرف کردن این نعمت الهی برای همه ما باشد .

 به نام خداوندی که اسراف کنندگان را دوست ندارد

اسراف می کنیم و هدر می دهیم این مایه ی به اصطلاح حیات را که بدون آن حتی نمی توانیم برای چند روز هم زنده بمانیم و زندگی کنیم در حالی که همه می دانیم آب، طلای بی رنگی است که در دنیای واقعی قیمت چندانی ندارد و همگی به دنبال طلای زردی هستند که روز به روز قیمت او رو به افزایش است در حالی بدون طلای زرد می توان سال ها زندگی کرد اما بدون قطره ایی آب نمی توان حتی زنده بود.

ما قدر داشته هایمان را نمی دانیم و آن را به آسانی هدر می دهیم، چه می شد اگر ماشین هایمان را زیر آب شلنگ نگیریم و با چند سطل آب، آن را بشوریم و یا در تابستان ها به جای آب بازی در حیاط و حمام به استخر برویم و بهینه استفاده کنیم.

زمانی که به حمام می رویم کمی کمتر دوش آب را بازکنیم و هنگام آب دادن به درختان و گل ها به جای کشیدن شلنگ آب به دنبال خود، از آب پاش استفاده کنیم و برای شستشوی حیاط به جای اینکه با آب، کثیفی ها را پاک کنیم با یک جارو و یک ظرف آب به تمیزی بهتر و مصرف کمتر، آب بیشتری را صرفه جویی کنیم و همچنین من و شما که در وعده های مختلف مسواک می زنیم به جای باز کردن دائم شیر آب برای یک مسواک زدن،

از یک لیوان آب استقاده کنیم. به خدا که همین قطراتی که به نظر من و شما کم یا ناچیز به نظر می رسد با جمع شدن روزانه و سالانه ی آن، دریای بزرگی می سازد که خودمان هم از دیدن آن تعجب می کنیم.

نتیجه گیری: قطره ها جمع می شوند و دریایی می سازند به بزرگی زمین،

چه قدر دنیا زیبا می شد اگر همگی بهینه مصرف می کردند تا همیشه مصرف کنند.

مطلب مشابه: انشا در مورد زندگی + 6 انشا در مورد اهداف زندگی و موفقیت در زندگی

انشا در مورد فوتبال

مقدمه : فوتبال همیشه بخشی از رویا های مرا ساخته است

و من میخواهم امروز در مورد یکی از رویا هایم یعنی فوتبال و فوتبالیست شدن برای شما انشا بنویسم .

انشا آزاد پایه پنجم

به نام خداوند بخشنده مهربان 

همیشه در رویاهایم به باشگاه فوتبال می رفتم و از نزدیک تک تک لحظه ها را حس می کردم، لحظه هایی که بسیار برایم لذّت بخش بود. از زمانی که بسیار کودک بودم علاقه شدیدی به توپ و بازی فوتبال داشتم این علاقه ناشی از علاقه ی شدید پدر و برادرم به بازی فوتبال بود.

بسیاری از شب ها تا دیروقت با برادرم بیدار می ماندم و بازی فوتبال را تماشا می کردم تا بالاخره یکی از روزهای خوب خداوند، برادرم با بلیطی به خانه آمد. بسیار خوشحال شدم و با ذوق فراوان به سمت ورزشگاه مسابقه فوتبال رفتیم همین که به بیرون ورزشگاه رسیدم فهمیدم که تنها من نیستم که علاقه ی وافری به فوتبال دارم. همه جا تا چشم می خورد مردان و پسرانی بودند که برای مسابقه فوتبال آمده بودند.

در آخر با گذر از آدم ها و تحمل مشقت های فراوان جای خالی در بین صندلی های تیم مورد علاقه ام پیدا کردم، اما این جای خالی پشت تور دروازه بود. هر چند دیدن مسابقه از این مکان بسیار سخت بود اما کم کم که محو مسابقه بودم، انگار دیگر خودم نبودم انگار مانند خواب هایم بخشی از دروازه شده بودم.توپ که به سمتم می آمد می ترسیدم و به خود می لرزیدم. آخر بعد از ترس های بسیار توپی از دروازه بان گذشت و من را لرزاند. آری تیم مورد علاقه من گل خورد.

بازی با درگیری های بسیار و کشمکش هایی بین دو تیم تمام شد. هر چند تیم مورد علاقه من نبرد، اما من هنوز از ذوق آن لحظه که بخشی از دروازه شده بودم نمی توانستم شب بخوابم. وقتی چشم هایم را می بندم انگار دوباره تور دروازه می شوم. توپ دارد به سمتم می آید. آری به خود می لرزم.

نتیجه گیری: دوران کودکی و علاقه های آن ناب و با ارزش است.

باید از تک تک لحظه ها لذّت برد. باید کودکی را با خیال های زیبای آن حس کرد.

فوتبال ورزشی با عشق و هیجان فراوان است.

مطلب مشابه: انشا در مورد علم و دانش با 6 انشا زیبا برای پایه های مختلف

انشا درباره نشانه های خدا (ادبی توصیفی)

مقدمه :

میگویند اگر میخواهی خدا رو بشناسی از روی نشانه هایش بشناس و من حقیقتا فکر میکنم مشاهده زیبایی های باران ، آسمان پر ستاره با آن عظمت ، دیدن دریا ها و جنگل ها و دشت ها میتواند هر کدام ما را در مقابل قدرت خالق این زیبایی ها به سجده وا دارد .

به نام خداوند بزرگی که با نشانه هاش شناخته میشود

موجودات و انسان ها همگی پدیده هایی هستند که پدید آورنده شان خداوند است و برای این که انسان ها بتوانند خالق خود را بشناسند ، خداوندشان برای آن ها نشانه هایی را در جهانی بزرگ بنا نهاده و به نمایش گذاشته است .انسان ها اگر بخواهند خدای خود را بهتر مورد شناسایی قرار دهند می توانند با مراجعه کردن به خود آن را درک کنند به عنوان نمونه می توانند به صورت خود مراجعه کنند که خداوند به آنها چشم های زیبایی را هدیه داده است ؛ تا بتوانند با تماشای دیگر زیبایی های نعمت های خداوند ، لذت ببرند.

آسمان ، رعد و برق ، خورشید ، ماه و … همگی توسط خدا آفریده شده اند و آنها را برای بندگانش نشانه هایی قرار داده تا از آنها به وجود پروردگارشان پی ببرند و از خالقشان سپاس گزار باشند . انسان ها برای سپاسگزاری از این نعمت های زیبای خداوند اقداماتی مانند ذکر گفتن را انجام می دهند ؛ و حتی پرندگانی که در اطراف ما وجود دارند خدایشان را به خاطر نعمت هایی که به آن ها داده است را شکر می کنند .

نتیجه گیری:

ما انسان ها نیز باید علاوه بر سپاسگزاری از خدواند اقداماتی را برای محافظت کردن از از آن ها انجام دهیم ، خدواند درختانی را بوجود آورده است و یا جنگل های بسیار بزرگ و زیبا را که انسان ها می توانند از آن ها استفاده کنند اما باید توجه داشته باشند که ممکن است همه ی نشانه های خدا که موجودات را هم شامل می شود را نابود و منقرض کنند و زمینه ی نا پسند کردن دنیا و نعمت های خداوند را بوجود آورند .

مطلب مشابه: انشا درباره مادر + چند انشا ساده و ادبی در توصیف مادر برای پایه های مختلف تحصیلی

انشا ادبی درباره زندگی

زندگی حس عمیقی است که در تک تک سلول های تن جریان دارد، چیزی فراتر از هر آن چه تاکنون واژه ای برای آن خلق شده و واژه ای عمیق تر از هر آن چه بتوان توصیف دقیقی برایش نوشت.

زندگی را نه در قالب کلمات و نه با وصف و توضیحات نمی توان تعریف کرد بلکه آن را تنها باید زندگی کرد و جام آن را تا آخرین جرعه ای که می توان نوشید.

زندگی زیباست، زیباترین و با ارزش ترین تحفه ای که خداوند به همه مخلوقاتش از بشر گرفته تا نباتات و جانداران بخشیده است، هدیه ای گرامی که فقیر و غنی، زن و مرد، کودک و جوان و پیر، زیبا و زشت نمی شناسد و همه به یک اندازه از آن بهره برده اند.

اما همین زندگی وقتی به جان انسان های مختلف دمیده می شود به گونه متفاوتی ظهور پیدا می کند. یکی آن را بی ارزش می داند و در پوچی و بیهودگی هدرش می دهد، آن یکی با دو دستش به آن چنگ می زند که مبادا از دستش بدهد و در عدم و نیستی غرق شود، حال آن که دیگری گرامی اش می دارد و آن را نه هدف که وسیله ای می داند که با آن می تواند هرچه بیشتر و بیشتر به اصل خود نزدیک تر شود.

زندگی نه جواهری گرانقیمت است که از ترس خش افتادن و گم شدن بی استفاده در صندوقچه ای رهایش کنیم و نه بی ارزش و پوچ که زیر دست و پا انداخته و بی هدف و بیهوده آن را سر کنیم.

زندگی را باید زندگی کرد، از اولین طلوع تا آخرین لحظه اش و همیشه به خاطر داشته باشیم که:

زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم

مطلب مشابه: انشا انگلیسی با ترجمه؛ 6 انشا با موضوعات مختلف برای سنین مختلف

انشا درباره ایران، شکوه و عظمت آن

به آب و هوایت که فکر می‌کنم چهار فصل است. در همه فصل‌ها می‌شود فصل‌های دیگر را در شهرهای مختلف یافت؛ در زمستان، جنوبت، بوی بهار می‌دهد و تابستان که می‌شود، روستاهای کوهستانی‌ات، خنکای زمستان را در بر دارد.

زمین حاصلخیزت، گوهرخیز است. آب‌های زلالت، خونی است که در رگ‌های زمین می‌جوشد و پاک می‌کند آن را از هر چه ناپاکی است.

استواری و عظمت کوه‌هایت و آنچه در درون خویش نهان کرده‌اند، ستودنی است. معادن طلا، سنگ، گچ و… و البته غارهایی که در دامنه‌ها و شیب‌ها پیدا می‌شوند و فراز و نشیب‌های تاریخ را برایمان حکایت می‌کنند، همه و همه بر عزت و فرهنگت ارزش می‌بخشند.

ایران عزیز! از تو سخن می‌گویم. تو که از وقتی قدم از قدم برداشتم، پایم بر زمین محکم تو قرار گرفت. سختی زمینت، اعتماد به نفسم را تقویت کرد برای قدم برداشتن، برای دویدن، برای پیشرفت.

ایران! وطن دوست‌داشتنیم از تو سخن می‌گویم، تو که تمدنی کهن، فرهنگی غنی و پیشینه‌ای به وسعت تاریخ در نهان داری، تو که در آغوشت، مردان غیور و زنان دلیری پرورش یافتند که از جان عزیز خویش گذشتند تا پرچم سه رنگت سرافراز و سربلند بماند: سبز، سفید، قرمز.

از همان روزها که مورد تاخت و تاز بیگانگان قرار گرفتی حرف می‌زنم. می‌خواستند هویتت، امنیتت، ذخایر غنی‌ات، دانشت، مردمانت و هر آنچه که تو را ایران می‌کرد از تو بگیرند. اما تو آنقدرها هم که فکر می‌کردند ضعیف و بدون پشتوانه نبودی، فرزندانی را در خود جای داده بودی که با تمام توان از تو محافظت کردند، علمشان در دنیا درخشید، قدرت نظامی‌شان ترس بر جان دشمنان انداخت و تعصب و غیرت ایرانی‌شان وادارشان کرد به عقب‌نشینی و سکوت.

و البته بالاتر از همه اینها، خداوند یگانه بی‌همتا، همان که کوه و  دشت و بیابان و دریا و این مردمان را در تو خلق کرد، همان که این‌همه نعمت به تو ـ ایران عزیز ـ بخشید و همان که نامت را در جهان مطرح کرد، حافظ تو سرزمین زیبا و باعظمت بوده و هست.

سربلند و جاوید بمانی ایران باشکوه!

مطلب مشابه: انشا مادر | 12 انشا با موضوع مادر برای تشکر از زحمات و تقدیر

انشا در مورد دوست خوب

مقدمه : به جای مقدمه انشای خود را این حدیق زیبا از امیر مومنان آغاز میکنم که در مورد انتخاب دوست می فرمایند:

امیر مومنان علیه سلام می فرماید:

پیش از آنکه کسی را به دوستی برگزینی او را امتحان کن وگرنه پبش از آنکه خودت بدانی،به هم نشینی با بدان گرفتار خواهی شد.

به نام خدا

داشتن دوست خوب و ارتباط دوستانه،برای همه انسان ها است.

در انتخاب دوست باید شناخت کامل داشته باشیم.

دوستان خوب،مهربان،خوش اخلاق،همدل و باصداقت هستند

و اگر کسی این خصوصیات را نداشته باشد،برای انتخاب مناسب نیست.

دوست خوب کسی است که وقتی که به کمک نیاز داری اول کسی باشدکه می آید.

دوست خوب میتواند درمان هر دردی باشد و همدلی با او به انسان احساس آرامش می دهد،

هرکسی به دوست نیاز دارد و اگر کسی هم دوستی نداشته باشد در زندگی به مشکل بر می خورد،

دوستان خوب همیشه مارا به راه های درست هدایت می کنند و دوستان بد،به راه نادرست.

کسانی که با نماز و با خداهستند و دعا و قرآن میخوانند بهترین دوست های دنیا برای یک انسان هستند،

چون اگر کسی خدارا عبادت نکند از دوست خود می آموزد.

اگر کسی راستگو و مهربان باشد باید با کسی دوست شود که ویژگی های اورا داشته باشد.

در دوستی رازداری و اعتماد هم خیلی مهم است.اگر کسی رازدار نباشد،گفتن راز و اعتماد کردن به او کار درستی نیست.

نتیجه گیری: دوستان خوب مارا در مشکلات یاری میکنند و دلداری می دهند،

هیچ وقت از خوبی‌ها سواستفاده‌ نمیکنند و در همه جا مارا درک میکنند.

دردوستی با دیگران رفتار مناسب داشته باشیم که یه روزی بزرگ شدیم بگوییم یادش بخیر و پشیمان نشویم.

مطلب مشابه: انشا در مورد خدا + مجموعه 5 انشا زیبا در مورد خداوند

انشا درباره انتخاب دوست خوب و اهمیت دوست در زندگی

مقدمه :

ما در «راه زندگی » ، نیازمند همراهیم . دوستان، می توانند بعضی از همراهان ما باشند و «دوستی » می تواند کمکی برای بهتر پیمودن این مسیر باشد، چه در زمینه دانش آموزی و علم آموزی، چه زندگی و معیشت، چه بعد فکری، روحی و اخلاقی .پس انتخاب یک همراه خوب میتواند یکی از مهم ترین انتخاب های زندگی باشد . من در این انشا و تحقیق به بررسی انتخاب و اهمیت دوست در ادبیات و احادیث میپردازم.

بسم الله الرحمن الرحیم

آنان که نمی توانند با کسی «طرح دوستی » بریزند و دیگران دوست ندارند با آنان همدم و همنشین و همراه شوند،

اغلب به نقطه ضعف ها و خصلت های اخلاقی ایشان برمی گردد که عامل گریز یانفرت یا جذب نشدن دیگران است .

شاید نوع رفتار و اخلاق خوب باید، یکی از این عوامل باشد . از قدیم گفته اند که

دکان عسل فروش بداخلاق، خلوت و بی مشتری است و دکان سرکه فروش خوش اخلاق، پرمشتری .

یعنی فقط نوع کالای مورد عرضه نیست که عامل جذب یا دفع است، بلکه کیفیت عرضه و نوع برخورد هم مؤثر است .

چه قدر شیرین است این سخن حکیمانه مولا علی (ع) که فرمود:

«اعجز الناس من عجز عن اکتساب الاخوان و اعجز منه من ضیع من ظفربه منهم;

ناتوان ترین مردم کسی است که از دوست یابی ناتوان باشد و ناتوان تر از او کسی است که دوستانش رانتواند نگه دارد .»

و چقدر زیبا سعدی این مفهوم را چنین بازگو کرده است که: «دوستی را که به عمری فرا چنگ آرند، نشاید که به یک دم بیازارند .»

پس، هم یافتن دوست و داشتن روحیه جمعی و همکاری و همراهی و همدلی و همدردی مهم است و یک «هنر» محسوب می شود .

هم حفظ دوستان و دوستی ها و تحکیم رابطه ها و تقویت پیوندها .

به خصوص، دوستان خوب و با کمال دوران دانشجویی را نباید به این سادگی فراموش کرد و از دست داد .

این هم از حرف های کهنه و در عین حال نو و به روز است

که دوستی با هر کس نشاید و دوستی با بدان نباید و دوستی های بر سر هوس نپاید

و این که دوست خوب و بد داریم و:

همنشین تو از تو به باید ، تا تو را عقل و دین بیفزاید

ضروری است که «دوست » را از «دوست نما» بشناسیم

و از آنان که اهل تملق و ریا و دورویی و نقش بازی کردن و چاپلوسی و اهل بردن دل و دین اند، بپرهیزیم

و به دوستی تکیه و اعتماد کنیم که بتواند تکیه گاه ما باشد،

نه آن که خودش هم بی ریشه و پوک و سست و بسته به جای دیگر باشد!

دوست، همدم تنهایی های انسانی و شریک غم ها و شادی های او

و بازوی یاری رسان در نیازمندی ها و تکیه گاهی مناسب در مشکلات و گرفتاری ها

و مشاوری خیرخواه در لحظات تردید و ابهام است، و در واقع، یک «سرمایه معنوی » است، نامش دوست .

و اگر چنین نبود، دوست نیست، رهزنی در نقاب دوست است .

چه کسانی شایسته عنوان قشنگ و دوست داشتنی «دوست » است؟

چه ملاک هایی می تواند مورد نظر در انتخاب دوست یا ادامه یک دوستی باشد؟

چه بخواهیم چه نخواهیم، از دوستان و همنشینانمان رنگ و اثر می پذیریم

و خصلتهای ما به شکل خلق و خوی آنان در می آید،

گاهی هم (البته اگر ما قوی تر و اثر گذاتر باشیم) می توانیم خصلت های دوستان خود را تغییر دهیم .

باز هم یک حرف قدیمی، اما همیشه تازه:

تو اول بگو با کیان زیستی پس آنگه بگویم که تو کیستی

این، یعنی این که معیار دیگران در قضاوت نسبت به ما، دوستانمانند،

یعنی این که خوبی و بدی و صلاح و فساد ما را از دوستان و معاشرانمان می شناسند،

سخنی زیبا از پیامبر خوبی ها و زیبایی ها، حضرت رسول اکرم (ص):

مثل همنشین خوب و شایسته، مثل عطار است، که اگر از عطر خودش هم به تو ندهد، ولی از بوی خوش او به تو می رسد و معطر می شوی . و مثل همنشین بد، همچون کوره آهنگری است، که اگر لباس تو را هم نسوزاند و جرقه های آتش بر جامه ات نیفتد، بوی کوره و دود و دم آهنگری تو را هم می گیرد .

و چه خوب این نکته حکیمانه در کلام سعدی و در شعر «گلی خوشبوی در حمام، روزی . . .» انعکاس یافته و گل ناچیز، در اثر همنشینی با گل، خوشبو می شود و دیگران را از بوی دلاویز خویش سرمست می کند و سبب آن را هم مصاحبت چند روزه با گل معرفی می کند .

تمثیل زیبای دیگری در اثر گذاری دوست یا تاثیرپذیری از دوست، کلام مولا علی «ع » است که می فرماید:

«همنشینی با نیکان، برای انسان نیکی به همراه می آورد، مثل بادی که بر بوستان معطر می گذرد، با خودش بوی خوش به همراه می برد. همنشینی با بدان، برای انسان شر و بدی می آورد، مثل بادی که بر لجنزار و فضای متعفن می گذرد، با خودش عفونت و بوی بد می برد.»

شگفت از برخی ساده لوحان است که مغرورانه می پندارند خود ساخته اند و خطر از آنان گذشته و با هر کس و هر گروه رفاقت و همنشینی کنند، رنگ نمی گیرند . شاید هم از تعبیر «ساده لوح » برآشوبند و برنجند، ولی رنجش آنان واقعیت را تغییر نمی دهد .

چه بسیار کسانی که به قصد نجات غریق رفته اند، اما خودشان طعمه امواج شده اند . چه بسیار کسانی که به قصد اصلاح یک معتاد، جلو رفته اند، ولی خودشان هم دچار اعتیاد شده اند .

وسوسه های ابلیس، بسیار رنگارنگ و جذاب است .

بعضی هم دوست دارند هر چیز را «تجربه » کنند و گاهی همین تجربه ها آنان را از هستی ساقط می کند و گرفتار ندامت جبران ناپذیر می شوند . مگر می شود «زهر» را خورد، به انگیزه این که «ببینیم چه می شود» ؟

نگاه به اطراف و دوروبری ها سازنده و مفید است، ارزیابی دوستان هم لازم .

یک دم به خود آ و ببین چه کسی؟

به که بسته دل و به که همنفسی؟

حال که از «دوستی » گفتیم و از دوستان، چند نکته سودمند هم از سالکان و رهپویان و راهنمایان بشنویم و بخوانیم:

  1. – از هر چیز تازه اش را انتخاب کن و از دوست، قدیمی اش را .
  2. – از نشانه های بزرگواری انسان، حفظ دوستان قدیمی است .
  3. – دوست خود را زیاد عتاب و سرزنش نکنید، که «کینه » می آورد .
  4. – دوست واقعی کسی است که عیب دوست خود را در نهان و به خود او بگوید، نه آشکارا و نزد دیگران .
  5. – خداوند، تداوم دوستی ها را دوست دارد، پس بر دوستی های خود استمرار بخشید .
  6. – محبت و دوستی خود را بی جا و بی مورد مصرف نکنید، که این گونه دوستی ها در معرض گسستن است .
  7. – حق دوستان خود را به بهانه دوستی و رفاقت، ضایع نکنید .
  8. – افراد را بیازمایید، آن گاه از آنان دوست برگزینید .
  9. – حسن خلق، موجب افزایش دوستان می شود و بداخلاقی انسان را تنها می سازد .
  10. – با فرومایگان دوست نشوید، چون بر خوشیها و نعمت های شما حسد می ورزند و در گرفتاری ها زبان به ملامت می گشایند .
  11. – همنشینی و دوستی با احمق، عذاب روح است .
  12. – از دوستی با کسی که فکرش خوب، ولی عملش بد است بپرهیز، چرا که انسان را با همنشین می شناسند .
  13. – کسی که به فرومایگان و شروران نزدیک شود، مورد اتهام قرار می گیرد .

همه این نکته های نغز و رهنمودهای کاربردی، از سخنان امام سالکان، حضرت علی (ع) است .

نتیجه گیری:

باری . . . ناگفته نماند که همه این دوستی ها و رفاقت ها وقتی ارزشمند است و قابل تحسین و تقدیس، که مبنای صحیح و عقلایی و دینی داشته باشد و آلوده به گناه و بیرون از دایره آیین وحی و رضای خدا نباشد و تا هست، چنین باد!

مطلب مشابه: انشا در مورد آینده + 7 انشا در مورد زندگی آینده و موفقیت ها

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو