در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال های ترکیه ای قسمت ۲۱ سریال ترکی گلجمال را قرار داده ایم. با ما همراه باشید. سریال گل جمال (Gülcemal) یکی از موردانتظارترین سریال‌های جدید ترکی است که با استقبال فوق‌العاده‌ای پس از انتشار روبه‌رو شد. داستان سریال گل جمال حول محور شخصی به همین نام می‌چرخد. مورات اونلامیش ، ملیس سزن، ادیپ تپلی، نایلای اردونماز ، آتیلا شندیل بیرجه آکالای مروه سوی و… بازیگران اصلی این سریال هستند.
قسمت ۲۱ سریال ترکی گلجمال
گلجمال با دوا صحبت میکنه اما دوا میخواد که از اونجا بره و میگه من اینجا چیکار میکنم؟ گلجمال ازش میخواد تا به خاطر تمام کارهایی که کرده واسش به خاطر از زیر خاک بیرون اومدنش یه روز اونجا باشه و به حرفاش گوش کنه دوا قبول میکنه و میگه پس به بابام زنگ بزن بهش خبر بده نگرانم نشه گلجمال قبول میکنه سپس بهش میگه بریم اتاقتو بهت نشون بدم گلجمال میگه آهان پس دوباره رفتیم تو دستور که کجا بمونم و چی بپوشم و چی بخورم! و باهم کمی کل کل میکنن. امرلله به ظفر خبر میده که گلجمال رفته دنبال دوا فر خوشحال میشه و میگه چقدر امروز روز خوبیه و بهش پیشنهاد میده که آرمان را هم به مزایده ببره بالاخره اون بعدا کارهارو باید بکنه امرلله تایید میکنه و میگه فکر خوبیه تحصیلاتم دارن. وفا گوشی قدیمی مرت را که برده بود قفلشو باز کنن گرفته و شروع میکنه به گشتن. او تو گالری میره که عکسی دونفره با دوا میبینه و شوکه میشه و میگه چی؟ مگه میشه؟ او یادش میاد که وقتی وفا به بیرون خونه اومده بود تا گل اندامو ببینه همون شب حنا بندان دوا هم بوده او بهم میریزه و میگه چطور اینارو نفهمیدیم! او فکر میکنه که باید حالا چیکار کنه!
گل اندام با مرت به بیمارستان رفته گل اندام به مرت میگه میخوام یه واقعیتیو بهت بگم اونم اینکه همان موقع نوبت گل اندام میشه و آنها به داخل اتاق میرن. گل اندام رو تخت دراز میکشه و آماده سونوگرافی میشه او به دکتر میگه اجازه میدین میخوام همه چیزو به مرت بگم دکتر میگه یه لحظه سپس کیسه آب و جنینو به مرت نشون میده و ازش میخواد بره تا با گل اندام راحت حرف بزنه دکتر به گل اندام میگه تو دوباره باردار شدی او حسابی خوشحال میشه و میگه چطور ممکنه؟ دکتر میگه بعد از سقط امکان بارداری دوباره وجود داره. گل اندام که باورش نشده با خوشحالی گریه میکنه و میره مرت را بغل میکنه و میگه دوسش داره مرت میپرسه چیشد؟ او میگه فقط احساساتی شدم چیزی نیست. گلجمال دوارو به اصطبلی میبره و بهش اسبارو نشون میده دوا سوار یکیشون میشه و حسابی خوش میگذرونه. شب گلجمال میز شامی دو نفره با دوا ترتیب داده و دوا رفته تا حاضر بشه وقتی میاد بهش میگه منو هردفعه با سلیقه ات متحبر میکنی سپس باهمدیگه سر میز میشینن و نوشیدنی و غذا میخورن. وفا به گلجمال زنگ میزنه و میخواد بهش ماجرارو بگه که گلجمال میگه اگه کار واجبی نداری بزار واسه بعد وفا با دیدن مرت که اومده میگه باشه اومدی حرف میزنیم.
وفا با مرت دعوا میکنه و میگه گلجمال بیاد میگم بهش ببین چه بلایی سرت میاره سپس کتکش میزنه به خاطر اینکه ظفر فرستاده بودتش اونجا مرت میگه نمیتونی کاری کنی چون اگه بلایی سر من بیاد همون روز یه بلاییم سر گل اندام میاد بالاخره عاشقمه سپس وفا بعد از کمی بحث کردن میگه از اونجا بره. وفا کلافه و عصبی میشه و نمیدونه چیکار باید منه. گلجمال از خاطرات بچگیش میگه که ۷،۸ ماهی تو خیابون میمونده با گل اندام تا مامان گارا اونارو پیدا میکنه و پیش خودش میبره. سپس درباره اینکه چجوری پولدار شده بهش میگه سپس ازش میخواد تابرگرده تا انتقامشو از ظفر بگیره دوا با ناراحتی میگه بازم به خاطر ظفر؟ تو منو کوچیک کردی بهم تهمت زدی! تو باید ازم معذرت خواهی کنی سپس بعد از کمی گلگی کردن از اونجا میخواد بره که گلجمال ازش معذرت خواهی میکنی و ازش میخواد بمونه و برگرده…..
