نقد و بررسی فیلم تفریق ساخته مانی حقیقی

نقد و بررسی فیلم تفریق ساخته مانی حقیقی


منبع: گیمفا

3

1402/8/18

13:13


فیلم تفریق جدیدترین ساخته مانی حقیقی با بازی نوید محمدزاده و ترانه علیدوستی می‌باشد که سعی داشته تا اثری متفاوت باشد.

نقد و بررسی فیلم تفریق ساخته مانی حقیقی

فیلم تفریق جدیدترین ساخته مانی حقیقی با بازی نوید محمدزاده و ترانه علیدوستی می‌باشد که سعی داشته تا اثری متفاوت باشد.

همواره انگشت اتهام یکنواختی به سوی سینمای ایران بوده است. یکی از ایرادات وارده به سینمای ایران نبود تنوع ژانری یا موضوعی در آن است.

معمولا اکثر آثار سینمای ایران را فیلم‌های کمدی و یا درام‌های اجتماعی تشکیل می‌دهند. در سالیان اخیر تلاش‌هایی برای ساخت آثاری خارج از چهارچوب شکل گرفته است که یکی از این آخرین تلاش‌ها فیلم زالاوا می‌باشد. این موضوع باعث شده تا فیلمسازان گاهی به دنبال ساخت آثار متفاوت باشند تا به صرف متفاوت بودن مورد تحسین و توجه قرار بگیرند.

فیلم تفریق مانی حقیقی نیز آمده تا سوژه‌ای متفاوت را روایت کرده و به تصویر بکشد. سوژه‌ای که شاید مشابه آن را در آثار هالیوودی دیده باشیم اما در سینمای ایران خیر. تفریق قصه دو زوج را روایت می‌کند. یک زوج را می‌توان جزو طبقه ضعیف یا متوسط رو به پایین جامعه و دیگری را جزو طبقه متوسط به بالا دانست.

فیلم با نمایی از ترافیک شروع می‌شود. دوربین ماشین به ماشین پیش می‌رود تا به خودروی مورد نظر که فرزانه در آن حضور دارد، برسد. نمای افتتاحیه فیلم چندان نمای خوبی نیست. خودروهایی که یکی پس از دیگری از کنار آن‌ها عبور می‌کنیم تاثیر خاصی ندارند. روی برخی مکث می‌شود و از برخی می‌گذرد. فرزانه که مدرس رانندگی است، در حال آموزش بوده که ناگهان با دیدن شخصی از خودرو پیاده شده و سوار یک اتوبوس می‌شود. فرزانه شخصی را می‌بیند که نه شبیه بلکه کپی کامل همسرش جلال می‌باشد. او که گمان می‌کند شخص مورد نظر همسرش بوده او را تا محل منزلش تعقیب می‌کند و تصور می‌کند که همسرش در حال خیانت به او است. آن مرد که محسن نام دارد، خود همسری به نام بیتا دارد که کپی کامل فرزانه است. در واقع ما با دو زوج روبرو هستیم که کاملا از نظر ظاهری کپی یکدیگر هستند. روبرویی این زوج با یکدیگر بنا است تا شروع اتفاقات مختلفی باشد.

همانگونه که گفته شد فیلم تفریق سعی در متفاوت بودن داشته و سوژه‌ای متفاوت دارد، اما فیلم در حد همین سوژه متفاوت باقی مانده و در همینجا تمام می‌شود. تفریق در واقع مصداق بارز فیلمی است که در مرحله ایده‌پردازی و انتخاب سوژه گیر کرده و متوقف شده است.

فیلم در بسیار از مواقع به معنای جدی کلمه فیلمنامه ندارد. تنها یک آغاز و یک پایان برای آن در نظر گرفته شده است و برنامه خاصی برای پر کردن میانه آن‌ها وجود ندارد. برخورد فرزانه با محسن کاملا اتفاقی رخ می‌دهد و پس از آن جلال با بیتا روبرو می‌شود و سپس بیتا و فرزانه یکدیگر را دیده و محسن آخرین شخصی است که با واقعیت روبرو می‌شود. ارتباط اصلی این چهار شخصیت که پیش‌برنده درام می‌باشد، ارتباط بین جلال و بیتا می‌باشد. اما این ارتباط به هیچ عنوان در فضای فیلم ساخته نمی‌شود و یک ارتباط اجباری موجود در فیلمنامه است که به فیلم و مخاطب تحمیل می‌شود.

این دو زوج که کپی یکدیگر هستند با هم برخورد می‌کنند و سپس بدون هیچگونه دلیل و منطق روایی، بیتا ملاقات‌های آخر شبی با جلال در خودرویش دارد. هنگامی که گفته می‌شود فیلم در بسیاری از دقایق فیلمنامه به معنای جدی ندارد، منظور همین است. فیلم به اجبار این دو شخصیت را با یکدیگر درگیر می‌کند بدون آنکه منطقی در آن وجود داشته باشد. تنها لحظاتی که فیلمنامه منطق روایی دارد، زمانی است که جلال خود را به جای محسن جا می‌زند تا از شاکی او رضایت بگیرد. جلال این کار را به خاطر بیتا انجام می‌دهد و چون قبل از آن ارتباط بین آن‌ها شکل نگرفته است، در نتیجه آن قسمت رضایت از شاکی نیز در فیلم هدر می‌رود. پس از آن نیز فیلم هیچ چیز ندارد. فیلم سعی کرده سوژه‌ای متفاوت داشته باشد اما در پرداخت به آن سوژه همان روش‌های تکراری را پی گرفته و حتی آن را هم نتوانسته به نتیجه برساند. در واقع فیلم پس از آنکه آشکار می‌کند ما با زوج کپی یکدیگر روبرو هستیم دیگر هیچ چیزی برای ارائه و نگه داشتن مخاطب ندارد. روابط آبکی و شخصیت‌های سطحی و عدم منطق روایی تمام فیلم را فرا گرفته است.

فیلم در ساخت جهان خود و فضا نیز ناتوان است. مشخص نیست کپی بودن این چهار نفر چگونه اتفاق افتاده است. فیلم یک اتفاق سورئال را در یک دنیای رئال قرار داده است. در واقع ما در یک دنیای رئال شاهد اتفاقی غیر واقعی هستیم. آثار دیوید لینچ را به یاد بیاورید که چگونه ابتدا یک دنیای سورئال را ساخته و سپس با فضاسازی درست قصه خود را روایت می‌کند. اما تفریق در روایت خود اصلا موفق نیست. حدس و گمان‌های زیادی درباره این فیلم وجود دارد که هیچکدام کمکی به ماهیت و ضعف فیلم نمی‌کنند. اینکه آیا ما شاهد انطباق دو دنیای موازی هستیم؟ یا محسن و بیتا می‌توانند نماد گذشته شاد جلال و فرزانه باشد؟ یا اینکه همه این اتفاقات در ذهن فرزانه رخ می‌دهد؟ هیچکدام از این حدس و گمان‌ها ارزشی ندارند. فیلم در ابتدایی‌ترین مسائل سینمایی ضعف دارد و یک اثر موفق باید بتواند بر روی پای خود بایستد نه آنکه منتظر حدس و گمان‌های خارج از فیلم باشد.

فیلم هیچ پاسخی به مخاطب نمی‌دهد. هیچ اثری از رویا و غیر واقعی بودن این دنیا در فیلم وجود ندارد و فیلم نمی‌تواند جهان خود را بسازد. بنظر می‌رسد فیلم از این طریق سعی داشته تا بر سر زبان‌ها بیفتد. اضافه کردن المان باران نیز همین حکم را دارد. این باران هیچ تاثیری در درام و فضاسازی فیلم ندارد. در واقع باید گفت که مهم نیست فیلمساز قصد داشته چه چیزی را بسازد، بلکه مهم آن است که فیلم چه چیزی را ساخته است. واقعیت فیلم تفریق، ضعف شدید در فیلمنامه و شخصیت‌پردازی است. هیچکدام از شخصیت‌ها ساخته نمی‌شوند. محسن بی دلیل فقط عصبی است، فرزانه فقط افسرده است و دو شخصیت دیگر نیز وضعیت بهتری ندارند.

ما با چهار نفر بی‌هویت روبرو هستیم که هیچگونه شباهتی به شخصیت نداشته و حتی در حد تیپ هم نیستند. علاوه بر آن این چهار نفر بدون هیچ منطق روایی به یکدیگر وصل می‌شوند. در یک کلام می‌توان گفت تفریق اثری است که بیشتر شبیه یک فیلم آزمایشی از اثری بزرگ‌تر است. فیلم اثری لخت است که هیچگونه شاخ و برگی نداشته و ابدا شکل نمی‌گیرد. تنها نکته میل فیلم را می‌توان بازی ترانه علیدوستی دانست. او هنگامی که بین دو شخصیت فرزانه و بیتا جابجا می‌شود، به خوبی با حالت چشم‌های خود بازی می‌کند و می‌تواند یک چهره افسرده از فرزانه و یک چهره پر شور و شوق از بیتا بسازد.

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو