انشا درباره سفر خانوادگی؛ 6 انشا درباره سفر با خانواده به صورت کامل

منبع: روزانه

2

1402/9/22

23:23


در این بخش روزانه 6 انشا درباره سفر خانوادگی برای پایه های مختلف تحصیلی و پایه دهم را به صورت کامل گردآوری کرده ایم. انشا در مورد یک سفر خانوادگی …

در این بخش روزانه 6 انشا درباره سفر خانوادگی برای پایه های مختلف تحصیلی و پایه دهم را به صورت کامل گردآوری کرده ایم.

انشا درباره سفر خانوادگی؛ 4 انشا درباره سفر با خانواده به صورت کامل

انشا در مورد یک سفر خانوادگی

مقدمه: سفر بخش جدا نشدنی زندگی امروزی است. هر چند با شیوع بیماری حاد تنفسی گاهی کمتر شده است اما خوبی ها و مزیت های فراوانی دارد که شاید با خانه نشینی هیچ وقت حاصل نگردد. معاشرت درست، ادب، نوع دوستی، عشق ورزی، همکاری و همیاری از جمله رهاوردهای مسافرت خانوادگی است.

بدنه: هربار که همه خانه مادر بزرگ جمع می شدیم، یکی پیشنهاد سفر خانوادگی و دست جمعی می داد، فردا هر خانواده با ماشینی که داشتند جلوی درب مادر بزرگ جمع می شدند و حرکت می کردیم. اغلب این مسافرتها به سمت مشهد یا شمال بود. پدر و مادر و بچه ها بار زدند و حرکت کردیم. من و داداش و خواهرم پشت نشستیم و ی خودکار و قلم برداشتیم . به هر شهر که می رسیدیم می نوشتیم و برای هر شهری خاطره ای داشتیم.

شهرهای بین راه برایمان جذابیت داشتند و هرکدام سوغاتی خاصی هم داشتند. در این سفر بود که خاطره نویسی را یاد گرفتیم به هر شهری که می رسیدیم برای هم می خواندیم یاد آوری می کردیم که از کجاها گذشتیم چه مناظری را دیدیم. در سفر خانوادگی همه اطرافیان و دوستانی که با ما بودند از کار ما خوششان آمد.

چه قدر این حال و هوا برایم لذت بخش بود و جذاب ، در جایی بین راه می نشستیم و بسا ط چای و ناهار ردیف می کردیم، همه با هم می نشستند و حرف زدنها شروع می شد. در سفرهای خانوادگی همه رفاقت ها شکل می گرفت و هرکس با دیگری سخنی از دوران زندگی و برنامه هایش می گفت. چه قدر پدر و مادر ها در این سفرها زحمت می کشیدند تا فرزندان آسوده باشند. در این سفرها بود است که خیلی از رفتارها در کودکان ما نهادینه می گردد. سفرها مانند یک دوره آموزش بسیاری از رفتارهای درست و انسان دوستانه را به همگان می آموزد.

نتیجه گیری: سفر بسیار باید تا پخته شود خامی، این مصرع نشان دهنده این است که سفر نوعی معلم است که هر فرد می تواند مطالب خوبی از آن یاد بگیرد. مسافرت خانوادگی که همراه اقوام و دوستان شکل می گیرد ، موجب تقویت روحیه نشاط و توانایی در همگان می گردد.

مطلب مشابه: انشا اگر من یک درخت بودم؛ 4 انشا جدید کامل برای پایه های مختلف

انشا درباره سفر خانوادگی به شیوه پرسش و پاسخ سازی

پدر اعتقاد داشت سفر خانوادگی یکی از واجب ترین کارهایی است که هر مردی باید شرایطش را فراهم کند. برای همین هر چند وقت یک بار چند روز تعطیل را برای مسافرت در نظر می‌گرفت یا مشغله های کاری اش را کنار می‌گذاشت و برای سفر برنامه ریزی می‌کرد. مادر سخت مشغول خانه داری و بچه داری بود و مخصوصا از زمانی که خواهر کوچکم به دنیا آمده بود بیشتر او را خسته و کلافه می دیدیم. برای همین پدر این بار برای مسافرتمان، مادربزرگ، پدربزرگ و خاله را هم دعوت کرده بود تا کمک حال مادر باشند. 

از آنجا که هوای تابستان بسیار گرم بود، شهر همدان را انتخاب کردیم که هم خنک و هم بسیار زیبا و جذاب است. در این مسافرت ما لیستی از جاذبه های گردشگری همدان را تهیه کردیم و از تعدادی از آن ها بازدید کردیم. از غار علیصدر و شهر سفال گرفته تا آرامگاه ابوعلی سینا و باباطاهر عریان و گنج‌نامه همدان که کتیبه های باستانی داشت. 

ما مرتبا از پدر درباره تاریخ و فرهنگ همدان و مکان هایی که به بازدید آن‌ها می‌رفتیم سوال می‌پرسیدیم و او هم پاسخ می‌داد. اگر چیزی را نمی‌دانست آنقدر پرس و جو می‌کرد که به جواب می‌رسید و این باعث می‌شد احساس بسیار خوبی نسبت به هم پیدا کنیم. مادر حالا روحیه بشاش تری پیدا کرده بود و از مناظر طبیعی و متفاوت شهر همدان لذت می‌برد. پدر بزرگ و مادربزرگ، لبخند رضایتی بر لب داشتند و با آرامش، به دنبال ما می‌آمدند و هرجا احساس می‌کردند خسته شده اند و یا توان پیاده روی ندارند، در مهمانخانه ای که کرایه کرده بودیم می‌ماندند و از خواهر کوچکم نیز مراقبت می‌کردند. 

احساس همیاری و اتحادی که در یک سفر خانوادگی بین افراد خانواده به وجود می‌آید بسیار عالی است و خاطرات خوشی که با هم تجربه می‌کنند آن ها را به هم نزدیکتر می‌کند.

با این حال مشکلاتی هم ممکن است به وجود بیاید. تفاوت سلیقه ها یکی از این مشکلات است. ما جوان‌ترها می‌خواهیم جنب و جوش بیشتری داشت باشیم و از بعضی انتخاب های بزرگترها حوصله مان سر می‌رود.

انتخاب غذاهایی که در مسافرت می‌خوریم هم یکی دیگر از این مشکلات است. در طول راه بارها خواهر کوچکم بی قراری کرد و ما چاره ای جز تحمل نداشتیم. پدر بزرگ و مادربزرگ هم مرتب به دنبال دستشویی و یا جایی برای استراحت بودند که بعضی مواقع برنامه ما را دچار تاخیر می‌کرد یا حتی گاهی به کلی به هم می‌زد. با این حال همه این خاطرات شیرین است و سفر خانوادگی را تبدیل به یک تجربه عالی می‌کند.

برای اینکه بتوانیم از یک سفر خانوادگی لذت بیشتری ببریم باید توقعات خود را کاهش دهیم. هم در خرج و مخارج صرفه جویی کنیم تا مسافرت به سادگی و راحتی طی شود و هم از خودگذشتگی داشته باشیم تا  در انتخاب مکان های گردشگری و مسائل دیگر دچار اختلاف نشویم و به توافق و همدلی برسیم.

اینکه می‌گویند آدم ها هر چه خاطرات بهتری با هم داشته باشند بیشتر به هم علاقمند می‌شوند کاملا درست است. روابط یک خانواده با مسافرت های خانوادگی گاه به گاه، مستحکم تر می‌شود و به نظر من همین باعث می‌شود سفر کردن یکی از برنامه های واجب و لازم برای هر خانواده باشد.

مطلب مشابه: انشا در مورد آلودگی هوا + 16 انشای زیبای در مورد آلودگی هوا و هوای آلوده

انشا درباره سفر خانوادگی مناسب تمامی پایه ها

مقدمه: سفر خانوادگی در تمام خانواده های ایرانی مرسوم است و موجب بروز روحیه مهر و عشق در میان مردم می گردد. سفرهای خانوادگی اغلب در عید نوروز که تعداد روزهای تعطیل زیاد است شکل می گیرد. در سفرهای خانوادگی هر عضوی وظیفه ای بر عهده دارد که کارگروهی به خوبی و خوشی انجام شود. در سفرهای هرسال من دست نوشته های زیادی دارم تا روزی و روزگاری سفرنامه ای بنویسم.

بدنه: هر سال روزهایی که پدر سرش خلوت می شود، برای رفع خستگی و بهتر شدن روحیه مادر عزم سفر می کنیم. چه قدر روزهای این نوع مسافرت خوب و دلچسب و عالی هستند. مادر کم کم لوازم را در صندوق می چیند و بچه ها هم کمک می کنند. در این نوع مسافرت ها و دوری از وطن است که کودکانمان برای زندگی آماده می شوند. سفر خانوادگی را در هوای جاده شمال و کنار دریا دوست دارم و در حرم امام رضا هم عاشقانه پرپر می زنم.

در سفرهای خانوادگی همه به حرف و نظر همدیگر احترام می گذارند و هیچ کس نمی تواند کم کاری کند و یا به حرف بزرگتر نرود. روحیه همکاری و دلسوزی تقویت شده و هیچ کس نمی تواند از حد و مرز خودش پا فراتر بگذارد. هر بار که خاطره ای را از این نوع سفرها به یاد می اورم جز خوبی و خوشی نبوده و نیست. پدرم و مادرم برایم روزهای خوب و خوش را رقم زدند و من از ان مسافرتها مطالب زیادی آموختم. مطالبی که آویزه گوشم شد و برای همیشه در ذهنم جاوید است. من روزهای سفر را با عشق نوشتم و به یادگار نگاه داشتم تا کسی که به این مسافرتها نرفته است، با خواندنش حس خوبی بیابد.

نتیجه گیری: زندگی مانند یک سفر خانوادگی است که دارای رویدادهای شیرین و دلچسب و گاهی هم درد ناک است. بهتر است خود را برای شرایط و روزهای سختش آماده کنیم و خوب استفاده کنیم. از سختی ها درس بیاموزیم و از خوشی ها لذت ببریم.

مطلب مشابه: انشا درباره مادر + چند انشا ساده و ادبی در توصیف مادر برای پایه های مختلف تحصیلی

انشا زیبا درباره سفر و مسافرت خانوادگی

من سفر کردن را خیلی دوست دارم. مکانی که می خواهیم به آن جا مسافرت کنیم و همسفرهای ما خیلی مهم هستند و هرکسی در این مورد سلیقه ای دارد.

مثلا من دوست دارم به طبیعت سفر کنم و مسافرت به شهرهای شمال ایران را خیلی دوست دارم اما خواهرم مکان های تاریخی و موزه ها را دوست دارد و دوستم شهرهای جنوب ایران و مخصوصا کویر و آسمان پر از ستاره و قشنگش را دوست دارد اما من دوست ندارم به بیابان ها سفر کنم حتی به خاطر آسمان پر از ستاره اش!

به جایش خیلی به آبشار و رودخانه و دریا و جنگل مسافرت کرده ام و لذت زیادی هم برده ام. من همیشه با خانواده ام سفر می روم اما دوست دارم با همکلاس هایم و همه دوستانم به مسافرت بروم که تا به حال موقعیت آن پیش نیامده است.

یک بار در مسافرت به شمال کنار رودخانه ای در مسیرمان توقف کردیم و چادر زدیم، آرامش آن جا خیلی روحیه من را شاد کرد. در اطراف ما دشت بزرگ سر سبزی هم بود که با پدر و مادرم در آن جا دویدیم و خندیدیم و عکس انداختیم.

پدرم معمولا مسئولیت آشپزی در مسافرت را به عهده می گیرد، آن روز هم آشپزی کرد و شام خوشمزه ای آماده کرد. ما شب را همان جا در چادر خوابیدیم. من خوابیدن در چادر در طول مسیر مسافرت را هم خیلی دوست دارم.

مسافرت کردن روحیه ما را شاد و اطلاعات ما را زیاد می کند. حتی ممکن است دوستان جدیدی هم در طول سفر پیدا کنیم که بعدها هم با آن ها این دوستی را ادامه دهیم. همین طور با فرهنگ و تاریخ شهرهای مختلف کشورمان آشنا می شویم.

خلاصه سفر شادی و لذت و تجربه های خوب با خودش دارد و حال آدم را خوب می کند.

مطلب مشابه: انشا در مورد شب یلدا + تحقیق و مقاله در مورد بلندترین شب سال


انشا در مورد سفر برای نوجوانان

روح ما انسان ها در اثر روزمرگی و یکنواختی زندگی دچار نا آرامی شده و راکد بودن و یک جا ماندن باعث بروز بیماری های مختلف روحی و روانی به خصوص افسردگی و مشکلات عصبی فراوانی می شود.

با وجود پیشرفت و مدرنیته شدن دنیایی که در آن زندگی می کنیم یعنی دنیای صنعت و پیشرفت های صنعتی، اما تنها کمیت زندگی های ما بهبود یافته و کیفیت زندگی مان به شدت نزول پیدا کرده است.

اکثر افراد جامعه پر از خستگی های روحی و جسمی هستند و یکی از راه های بهبود این شرایط و درمان بیماری های عصبی سفر کردن است. به خصوص اگر بتوان در طول سفر، خانواده و اقوام را دور هم جمع کرد زیرا جمعی کوچک با ارتباطات قوی و شاد تاثیر عالی در روحیه دارد و فشار های عصبی و افسردگی و خستگی ها را از تن بیرون می برد.

سفر کردن علاوه بر درمان بیماری های روان و آرامش تن و اعصاب انسان، زمینه تجربه های متفاوتی را برای ما فراهم می کند و بسیاری از استعدادها و نقاط قوت و ضعف ما در طول مسافرت برای ما آشکار می شود.

قسمت مهمی از تربیت بچه ها در خانواده های کوچک و کم جمعیت امروزی می تواند در سفر کردن صورت گیرد چرا که بسیاری از خصوصیات زشت و ناپسند و میزان تحمل و صبر افراد در مسافرت مشخص می شود و سفر ما را در جهت رشد شخصیت مان هدایت می کند.

در سفر کردن با بسیاری از مسائل از جمله آداب و سنن قوم های مختلف و تاریخ و فرهنگ مناطق گوناگون آشنا می شویم.

بیرون آمدن از چهار دیواری کوچک خانه های خود و قدم گذاشتن در دنیایی بسیار وسیع تر و گسترده تر از یک خانه دنیایی از تجربه و عبرت آموزی است که همه ما باید گاه به گاه از آن بهره مند شویم.

مطلب مشابه: انشا بهترین خاطره من چیست؟ 4 درباره روزهای زندگی من و خاطرات من

انشا سفر خانوادگی به تهران

سفر به تهران یکی از بزرگ ترین آرزوهای من بود، دیدن بزرگ ترین شهر و پایتخت ایران آن قدر برایم هیجان انگیز بود که گاهی خواب آن را می دیدم و در خواب غرق در لذت می شدم.

و امسال عید قرار بود که من به همراه خانوده ام برای تعطیلات از شهر خودمان به تهران سفر کنیم و من خیلی برای این سفر خوشحال و هیجان زده بودم و روز هارا برای شروع سفرمان می شمردم.

از کسانی که به تهران سفر کرده بودند و یا در آن جا زندگی می کردند شنیده بودم که تهران یک شهر خیلی بزرگ و شلوغ است و همیشه ترافیک و آلودگی هوا در آن وجود دارد اما با این وجود من همچنان تهران را خیلی دوست داشتم.

سرانجام سفر ما آغاز شد و ما به سمت تهران به راه افتادیم و من از شدت خوشحالی متوجه زمان نبودم، ما به تهران رسیدیم و اولین چیزی که توجه من را به خودش جلب کرد برج آزادی بود، همیشه آن را در فیلم ها دیده بودم اما تصورش را نمی کردم آن قدر بزرگ و جشم نواز باشد و زیبا تر از آن هم برج میلادی بود که زیبایی خودش را به رخ می کشید.

زمانی که به بازار بزرگ تهران رفتیم و من از آن حجم از هیاهو و شور و اشتیاقی که در آن جا وجود داشت به وجد آمده بودم، آن بافت قدیمی و سنگ فرش خیابان ها که من مشابه آن را فقط در فیلم های قدیمی دیده بودم برایم خیلی جالب بود.

تهران از آن چیزی که تصورش را می کردم هم خیلی بزرگ تر بود و من آن را حتی با وجود ترافیک و هوای آلوده اش خیلی دوست داشتم، زندگی که در تهران جریان دارد برایم خیلی هیجان انگیز و جالب بود شهری که همیشه زنده است و در آن گویی تعطیلی معنایی ندارد.

روزی که به بازار تجریش و امام زاده صالح رفتیم را هیچگاه فراموش نمی کنم، یک امام زاده در وسط یک خیابان شلوغ و پر رفت و آمد و مردمی که پر از شور و نشاط به امام زاده می رفتند و باز می گشتند، بازاری که همه چیز در آن پیدا می شد و من چیزهایی را در آن می دیدم که تا آن روز حتی اسمش را هم نشنیده بودم و این خیلی برایم جالب بود.

خیابان درکه با آن خانه های قدیمی و تو در تو و کوچه های بسیار باریکی که آرزو می کردم کاش ما هم در یکی از آن کوچه ها خانه داشتیم خیلی برایم حس و حال خوبی داشت و دوست داشتم ساعت ها در آن سربالایی بی انتهایش قدم بزنم و از هوای مطلوبش لذت ببرم.

تهران همه چیزش قشنگ و جالب است، شلوغی پایین شهرش یک قشنگی دارد، خلوتی و آرامش بالای شهرش با آن خانه های زیبا و چشم نواز یک جور قشنگی دارد و آدم از دیدن هر نقطه آن یک جور لذت می برد.

سفر به تهران زیبا بهترین سفر عمرم بود و هیچگاه آن را فراموش نخواهم کرد، شهری که آن قدر بزرگ است که شاید روز ها و ماه ها طول بکشد اگر بخواهی همه جای آن را بگردی و ببینی و به راستی که پایتخت بودن برازنده او است.

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو