یه لنگه کفش پیرو دربو داغون افتاده بود یه گوشه ی خیابون هیشکی اونو یه لحظه پاش نمیکرد هیشکی یه لحظه هم نگاش نمیکرد میگفت که تنها... ادامه خبر
یه لنگه کفش پیرو دربو داغون افتاده بود یه گوشه ی خیابون هیشکی اونو یه لحظه پاش نمیکرد هیشکی یه لحظه هم نگاش نمیکرد میگفت که تنها... ادامه خبر
مطالب این سایت، بازنشر اخبار پایگاههای معتبر خبری است.
اجرا در 0.10149 ثانیه