۱۰ شعر زیبا و غم انگیز ضربت خوردن و شهادت حضرت علی (ع) سری ۴

منبع: دلگرم

253

1398/2/27

21:05


۱۰ شعر زیبا و غم انگیز ضربت خوردن و شهادت حضرت علی (ع) سری ۴

شعرهای زیبا در وصف ضربت خوردن و شهادت حضرت علی در شبهای قدر ماه رمضان

شعر ضربت خوردن حضرت علی علیه السلام

***

آن که امشب در تب وصل خداست

سفره دار مردمان بی نواست

آن که گوید راز دل را با زمین

نیست مردی جز امیر المومنین

پُر شده گوشِ تمامی فلک

از صدای لطمه ی خیلِ مَلک

مرد می آید به سوی سجده گاه

ماه می گوید که بر بندید راه

در میان کوچه، بالِ جبرئیل

بسته راه رفتنِ پیرِ دلیر

کی خدای بیت! راه بیت گیر

دست ما بر دامن پاکت امیر

عالمی را غرقه در ماتم نکن

سایه ات را از سرِ ما کم نکن

یا به تنهایی مرو مولای من

یا کسی بفرست دنبال حسن

دستِ هستی شد گره بر دامنش

بادها بستند راهِ رفتنش

نوح آمد با تمام انبیا

مرتضی در ازدحام انبیا

هر یک از خیل رسل تا می رسید

آستینش یا عبایش می کشید

شعر زیبا در وصف شهادت حضرت علی (ع)، اشعار زیبا شب 19 ماه رمضان شب ضربت خوردن حضرت علی، شعر زیبا شب  21 شب قدر و ضربت خوردن حضرت علی، شب 23 شب شهادت حضرت علی (ع)، شعر زیبا ضربت خوردن حضرت علی برای استوری ، استاتوس ، پست اینستاگرام، کپشن و کامنت ، شعر برای پیام شبکه های اجتماعی

پیشانى عدل و عدالت را شکستند
آن دسته اى که با على پیمان ببستند

معصوم را دیدى که مظلومانه کشتند
در سجده گاهى ناجوانمردانه کشتند

یا رب چه صبحى در پى شب هاى او بود
«فُزتُ وربّ الکعبه» بر لب هاى او بود

تا کى شود بى حرمتى در این لیالى
وقت نماز و کشتن مولى الموالى

اسطوره علم و ولایت را شکستند
دیدید ارکان هدایت را شکستند

دیگر اذان گویى نماند از بهر کوفه
بگرفت رنگ خون تمام شهرکوفه

دیگر که، نان و آب بر ایتام آرد
دیگر که بر دامن، سر آنان گذارد

دیگر ز سرها، هوش و از تن، عقل ها رفت
شب زنده دارى در کنار نخل ها رفت

آخر همان خار به دیده رفته اش کشت
آن استخوان در گلو بگرفته اش کشت

بانگ منادى را چو بشنید ام کلثوم
دیگر یتیمى گشتنش گردید معلوم

آن کس که اقضى الناس بود و اشجع الناس
تاول زده بر دست زهرایش ز دستاس

مهر و ولایش «اشعرى» در حشر کافى است
مظلوم تر از فاطمه غیر از على کیست

شعر زیبا در وصف شهادت حضرت علی (ع)، اشعار زیبا شب 19 ماه رمضان شب ضربت خوردن حضرت علی، شعر زیبا شب  21 شب قدر و ضربت خوردن حضرت علی، شب 23 شب شهادت حضرت علی (ع)، شعر زیبا ضربت خوردن حضرت علی برای استوری ، استاتوس ، پست اینستاگرام، کپشن و کامنت ، شعر برای پیام شبکه های اجتماعی

اشعار ۱۹ رمضان ضربت خوردن حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام

***

ای سجود باشکوه و ای نماز بی‌نظیر
ای رکوع سربلند و ای قیام سر به زیر

در هجوم بغض‌ها ای صبور استوار
در میان تیرها ای شکست‌ناپذیر

شرع را تو رهنما عقل را تو رهگشا
عشق را تو سر پناه مرگ را تو دستگیر

فرش آستانه‌ات بوریایی از کرم
تخت پادشاهی‌ات دستبافی از حصیر

کاش قدر سال بود آن شب سیاه و تلخ
آسمان تو غافلی زان طلوع ناگزیر

بعد از او نه من نه عشق از تو خواهم ای فلک
یا ببندی‌ام به سنگ یا بدوزی‌ام به تیر

دست بی‌وضو مزن بر ستیغ آفتاب
آی تیغ بی‌حیا شرم کن وضو بگیر

لَختی ای پدر درنگ پشت در نشسته‌اند
رشته‌های سرد اشک، کاسه‌های گرم شیر ...

شعر زیبا در وصف شهادت حضرت علی (ع)، اشعار زیبا شب 19 ماه رمضان شب ضربت خوردن حضرت علی، شعر زیبا شب  21 شب قدر و ضربت خوردن حضرت علی، شب 23 شب شهادت حضرت علی (ع)، شعر زیبا ضربت خوردن حضرت علی برای استوری ، استاتوس ، پست اینستاگرام، کپشن و کامنت ، شعر برای پیام شبکه های اجتماعی

اشعار مصیبت شب قدر (شبهای احیا ماه مبارک رمضان) ضربت خوردن حضرت علی علیه السلام

و زبان حال حضرت زینب سلام الله علیها

***

از تو سر و ز مادر من سینه ای شکست

تا صبح حشر بر سر بر سینه میزنم

جدم که نیست در بر تو مادرم که نیست

دارم برای چند نفر سینه میزنم


من در مدینه یاد گرفتم که هیچ وقت

زخمی که شد عمیق مداوا نمیشود

گر چند ضربه هم زده بودن باز هم

پیشانی تو بیش از این وا نمیشود

گفتند گفته ای که مرا کوچه میبرند

می خواهم از بیان خودت بشنوم بگو

گفتند گفته ای که تماشام میکنند

میخواهم از زبان خودت بشنوم بگو

بابا خودت بگو سر بازار میروم

بابا خودت بگو که گرفتار میشوم

بابا خودت بگو به سرم سنگ میزنند
بابا بگو بدون علمدار میشوم

شعر زیبا در وصف شهادت حضرت علی (ع)، اشعار زیبا شب 19 ماه رمضان شب ضربت خوردن حضرت علی، شعر زیبا شب  21 شب قدر و ضربت خوردن حضرت علی، شب 23 شب شهادت حضرت علی (ع)، شعر زیبا ضربت خوردن حضرت علی برای استوری ، استاتوس ، پست اینستاگرام، کپشن و کامنت ، شعر برای پیام شبکه های اجتماعی

شعر ضربت خوردن حضرت علی(ع) - مهدی مقیمی

نمک و شیر را به دستش داد

با هزار و یک آرزو دختر

گفت ای دخترم کجا دیدی

دو غذا روی سفره ی حیدر

**

دخترش دست را جلو آورد

تا نمک را ز سفره بر دارد

تا که در هم نگاهشان گره خورد

دید بابا دوچشم تر دارد

**

گفت بابا که دخترم امشب

زخمهای دلم عمیق تر است

از روی سفره شیر را بردار

که علی با نمک رفیق تر است

**

بعد افطار با دو دیده ی خیس

گرچه با دخترش تبسم کرد

حال بابا عجیب بود عجیب

دخترش دست و پای خود گم کرد

**

دید هر لحظه بی قرارتر است

آن ابرمرد بی نظیر و شجاع

خیره می شد به آسمان ، می خواند

زیر لب آیه های استرجاع

**

شب به نیمه رسیده و دیگر

موقع رفتن امیر شده

کودکان گرسنه منتظرند

حرکت کن علی که دیر شده

**

پس عبا را به دوش خود انداخت

کیسه را پر ز نان وخرما کرد

مثل هرشب پس از " به نام خدا"

یک توسل به نام زهرا کرد

**

در دلش مجلسی ز روضه به پا

باز با قصه ی جوانش شد

فقط انگار روضه خوان کم داشت

درب و دیوار روضه خوانش شد

**

سمت مقصد ، علی که حرکت کرد

ناگهان چشم اوبه در افتاد

در برایش چه روضه ای می خواند

یاد گیسوی شعله ور افتاد

**

شعله ها را کمی خنک تر کرد

اشک چشمان حیدر کرار

در هیاهوی روضه های در

نمکی هم به روضه زد دیوار

**

بعد مرغابیان داخل صحن

میخ در سد راه مولا شد

حرف میخ دری وسط آمد

در دل بوتراب غوغا شد

**

قلب حیدر رها شد از کوفه

رفت سمت مدینه ی زهرا

تیزی میخ یکطرف ، وای از

داغی میخ وسینه ی زهرا

**

مرتضی ناگهان به خود آمد

میخ را از عبای خود وا کرد

پای خود را درون کوچه گذاشت

یاد کوچه دوباره غوغا کرد

**

روضه را کوچه سخت تر می خواند

یاد نامردمان بی انصاف

یاد چشم نبستهء حیدر

یاد سیلی ، طناب ، فحش ، غلاف

**

بعد از آن بین کوچه ی تاریک

در دلش شور و همهمه افتاد

در سکوت شبی پر از غصه

یاد تشییع فاطمه افتاد

**

قلبش از بی وفایی محض

تک تک مردمان کوچه گرفت

بی وفایی هوای خواندن کرد

روضه را از دهان کوچه گرفت

**

کیسه کم کم سبک شد و مولا

سهم خرمای کودکان را داد

داشت کم کم دم اذان می شد

کاخرین قرصهای نان را داد

**

آسمان و زمین همه محو

قدرت گام استوار علیست

سمت مسجد روانه شد حیدر

ابن ملجم در انتظار علیست

**

رکعتی با خدای خود دل داد

بعد افتاد روی سجاده

بین محراب غرق خون خود

فاتح خیبر است افتاده

**

بی رمق گفت وای اگر بیند

غرق خون پیکر مرا زینب

کاش می شد سرم شود بسته

تا نبیند سر مرا زینب

**

روضه اینجا رسید و دلخونها

دل به دریای رستخیز زدند

روضه خوانهای شعر نوزدهم

همه به کربلا گریز زدند

**

یا علی زینب تو تاب نداشت

که شکسته سر تو را بیند

لیک خواهد رسید آن روزی

که سری را به نیزه ها بیند

شعر زیبا در وصف شهادت حضرت علی (ع)، اشعار زیبا شب 19 ماه رمضان شب ضربت خوردن حضرت علی، شعر زیبا شب  21 شب قدر و ضربت خوردن حضرت علی، شب 23 شب شهادت حضرت علی (ع)، شعر زیبا ضربت خوردن حضرت علی برای استوری ، استاتوس ، پست اینستاگرام، کپشن و کامنت ، شعر برای پیام شبکه های اجتماعی

شعر ضربت خوردن حضرت علی(ع) - علی صالحی

بزن ای تیغ در دم راحتم کن

از این شهر این جهنم راحتم کن

مگر از دست تو کاری برآید

بزن ای ابن ملجم راحتم کن

**

ز دلبر ارثیه بردن چگونه است؟

شبیه عشق خود مُردن چگونه است؟

بزن طوری بفهمم مثل زهرا

که با صورت زمین خوردن چگونه است

**

تو که در خون نشاندی گیسویم را

شکستی مثل زهرا ابرویم را

مرو ای تیغ کارت ناتمام است

مینداز از قلم این پهلویم را

شعر زیبا در وصف شهادت حضرت علی (ع)، اشعار زیبا شب 19 ماه رمضان شب ضربت خوردن حضرت علی، شعر زیبا شب  21 شب قدر و ضربت خوردن حضرت علی، شب 23 شب شهادت حضرت علی (ع)، شعر زیبا ضربت خوردن حضرت علی برای استوری ، استاتوس ، پست اینستاگرام، کپشن و کامنت ، شعر برای پیام شبکه های اجتماعی

شعر ضربت خوردن حضرت علی(ع) - علی اکبر لطیفیان

از سر شانه ی در حال نماز سحرش

چقدر بال ملک ریخته تا دور و برش

او بزرگ است و در این خاک نمی گیرد جا

آسمان است و رسیده است زمان سفرش

همه ی شصت و سه سالش به غریبی طی شد

می رود تا که خدایش نکند بیشترش

یاد شرمندگی از فاطمه می اندازد

بخداوند قسم دیدن چشمان ترش

ایستاده است کسی پشت در خانه ی او

جبرئیل آمده انگار به مسجد ببرش

سحر نوزدهم خانه ی دختر برود

آنکه دلسوز ترین است برای پدرش

دخترش نیز یقین داشت شب آخر اوست

کاسه ی آب نپاشید اگر پشت سرش

همه مبهوت و همه محو نمازش بودند

کاش این منبر و محراب نمی زد نظرش

این طرف دست توسل به عبایش که بمان

آن طرف حضرت صدیقه بود منتظرش

شعر زیبا در وصف شهادت حضرت علی (ع)، اشعار زیبا شب 19 ماه رمضان شب ضربت خوردن حضرت علی، شعر زیبا شب  21 شب قدر و ضربت خوردن حضرت علی، شب 23 شب شهادت حضرت علی (ع)، شعر زیبا ضربت خوردن حضرت علی برای استوری ، استاتوس ، پست اینستاگرام، کپشن و کامنت ، شعر برای پیام شبکه های اجتماعی

شعر ضربت خوردن حضرت علی(ع) - علی اکبر لطیفیان

صد جلوه از پیمبر تو قد علم کند

آیینه چون به محضر تو قد علم کند

جایی برای پر زدن جبرئیل نیست

در آسمان اگر پر تو قد علم کند

دنیا کم است ظرفیتش، پس مجال نیست

تا جلوه های دیگر تو قد علم کند

راه فرار نیست هزاران سپاه را

هر وقت نام حیدر تو قد علم کند

دیگر به ذوالفقارِ دو دم احتیاج نیست

آن لحظه ای که همسر تو قد علم کند

افتادنِ به پات مرا سربلند کرد

از این طریق نوکر تو قد علم کند

فردای رستخیز، شفاعت تو را کم است

در آن مقام، قنبر تو قد علم کند

از پشت سر زدند تو را... جراتش نبود

شمشیر در برابر تو قد علم کند

زینب نمی گذاشت که فرقت دو تا شود

فرصت نبود دختر تو قد علم کند

شعر زیبا در وصف شهادت حضرت علی (ع)، اشعار زیبا شب 19 ماه رمضان شب ضربت خوردن حضرت علی، شعر زیبا شب  21 شب قدر و ضربت خوردن حضرت علی، شب 23 شب شهادت حضرت علی (ع)، شعر زیبا ضربت خوردن حضرت علی برای استوری ، استاتوس ، پست اینستاگرام، کپشن و کامنت ، شعر برای پیام شبکه های اجتماعی

اشعار ضربت خوردن حضرت علی(ع) - مهدی نظری

وقتی که با نان و نمک افطار می کرد

انگار که با فاطمه دیدار می کرد

هی شیر را از پیش خود می زد کنار و

هی دخترش با چشم تر اصرار می کرد

در آسمان انگار چیزی تازه می دید

با اشک دیده چشم را خونبار می کرد

درخاطرش پیراهنی پر ماجرا داشت

که این جهان را برسرش آوار می کرد

امشب ز شبهای دگر مظلوم تر بود

این را اذان، وقت سحر اقرار می کرد

دنیا برایش صحنه ای پر زغم داشت

که هر سحر را مثل شام تار می کرد

این پیرمردی که غرورش را شکستند

انا الیه راجعون تکرار می کرد

دلتنگ محسن بود این شبهای آخر

گریه به پهلو و در و دیوار می کرد

قلاب در وقتی که بوسه زد به شالش

یاد غلاف و زخم دست یار می کرد

از بسکه دلتنگ نگاه همسرش بود

او ابن ملجم را خودش بیدار می کرد

همراه زینب دخترش محراب کوفه

گریه برای حیدر کرار می کرد

شعر زیبا در وصف شهادت حضرت علی (ع)، اشعار زیبا شب 19 ماه رمضان شب ضربت خوردن حضرت علی، شعر زیبا شب  21 شب قدر و ضربت خوردن حضرت علی، شب 23 شب شهادت حضرت علی (ع)، شعر زیبا ضربت خوردن حضرت علی برای استوری ، استاتوس ، پست اینستاگرام، کپشن و کامنت ، شعر برای پیام شبکه های اجتماعی

اشعار ضربت خوردن حضرت علی(ع) - علی اکبر لطیفیان

با گریه ایستاد، دوباره نگاش کرد

تسبیح را بدست گرفت و دعاش کرد

معلوم می شود که نمک گیر زینب است

وقتى بجاى شیر نمک را غذاش کرد

افتاد یاد کوچه و پاى برهنه اش

وقتى مقابلش پدرش گیوه پاش کرد

از بس به وصل فاطمه اش اشتیاق داشت

در خواب بود قاتلش اما صداش کرد

بین دو سجده بود که فرق سر على

مانند ذوالفقار دودم شد...دوتاش کرد

شمشیر تا میان دو ابروى صورتش

طورى نشسته بود نمی شد جداش کرد

می خواست دست و پا زدنش بیشتر شود

شمشیر را میان سرش جابجاش کرد

اى روزگار! آخر على را زمین زدند

باید ازین به بعد جگر را فداش کرد

وقت وصال بود، دوباره خضاب کرد

وقت خضاب خون سرش را حناش کرد

بین حصیر پاره پدر را حسین برد

تا اینکه از قضا پسرش بوریاش کرد


مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو