بازیگر نقش دایی طاها در آوای باران کیست +بیوگرافی و عکس

بازیگر نقش دایی طاها در آوای باران کیست

حمیدرضا پگاه بازیگر نقش دایی طاها (پدر باران) در سریال اوای باران میباشد او متولد 10 دی 1350 در تهران بوده و لیسانس رشته بازیگری دارد سال ۱۳۷۲ وقتی ۲۲ ساله و بعنوان دستیار تهیه کننده در یکی از برنامه های شبکه دو کار می کرد توسط مسعود فروتن (کارگردان) برای بازیگری دعوت شد.

بیوگرافی

حمیدرضا پگاه «Hamidreza Pegah» هنرپیشه سینما، تئاتر و تلویزیون متولد روز شنبه یازدهم دی ماه سال 1350 در شهرتهران است وی در خانواده ای هفت نفری بزرگ شده و خودش فرزند دوم این خانواده ی پر جمعیت است داری سه خواهر و یک برادر است پدر ایشان بازنشسته و مادرشان خانه دار هستند. قبل از بازیگری به فوتبال علاقه داشتن که به علت مصدومیت شدید نتوانستند در این رشته ورزشی فعالیت کنند.

سوابق

سال 1372 وقتی 22 ساله و بعنوان دستیار تهیه کننده در یکی از برنامه های شبکه دو کار می کرد توسط مسعود فروتن (کارگردان) برای بازیگری دعوت شد.

به این ترتیب تجربه کوتاهی در سریال ضلع ششم بدست آورد سپس دوره فن بیان را نزد فهیمه راستکار و یک دوره خصوصی را زیر نظر گلاب آدینه گذراند.

در سال 1374 دوباره با مجموعه به سوی زندگی در قاب تلویزیون حاضر شد تا اینکه سال 1377 با تفنگ سرپر نقش اصلی را برعهده داشت.

همچنین ببینید:

بازیگر نقش فرید در آوای باران کیست عکس جدید و بیوگرافی

بازیگر نقش آصف در سریال آوای باران کیست + بیوگرافی و عکس

بازیگر نقش مرضیه در سریال آوای باران کیست بیوگرافی

بازیگر نقش بیتا در سریال آوای باران کیست؟ عکس

بازیگر نقش گلپری در سریال آوای باران کیست +عکس

اگر به شروع شهرت ایشان اشاره کنیم سریال آخرین گناه به کارگردانی حسین سهیلی زاده در سال 1385 در کنار لیلا اوتادی شروع دیده شدن وی بود.

همسر حمیدرضا پگاه

آقای حمیدرضا پگاه سالها پیش با شخصی به نام نغمه نادری ازدواج کرده است نغمه نادری همسر آقای حمید رضا پگاه کارگردان تئاتر و یک شخصیت هنری است. این زوج هنری یک فزند دختر به نام حنا پگاه دارند.

درخشش در نقش پدر باران در سریال آوای باران

آوای باران یک مجموعۀ تلویزیونی ایرانی به کارگردانی حسین سهیلی‌زاده است که در سال ۱۳۹۲ در ۴۰ قسمت ۵۰ دقیقه‌ای از شبکه سه سیما پخش شده‌است.

این فیلم زندگی مردی به نام دکتر طاها ریاحی که داروساز و مالک یک شرکت دارویی است را روایت می‌کند که با بروز اتفاقاتی دگرگون شده و سرنوشت عجیبی برای او و دخترش رقم می‌خورد. او پس از سال‌ها به ایران بازمی‌گردد و به دنبال دختر گمشده خود می‌گردد و متوجه می‌شود که نادر و زیور، خواهرزاده و همسر خواهرزاده‌اش، نتوانسته‌اند از دخترش نگهداری کنند و دخترش از خانه به دلیل آزار و اذیت آن‌ها فرار کرده و میان گروه‌های تکدی‌گری سر درآورده است. زیور و نادر سعی دارند دختر خودشان که بیتا نام دارد را جای باران، دختر طاها، جا بزنند اما اوضاع آنطور که باید پیش نمی‌رود.