شعر درباره زائر کربلا؛ اشعار درباره زائرین امام حسین (ع) و بین الحرمین

شعر درباره زائر کربلا؛ اشعار درباره زائرین امام حسین (ع) و بین الحرمین


منبع: روزانه

3

1402/12/18

10:33


کربلا یکی از مقدس‌ترین مکان‌های جهان است که همواره افراد زیادی برای زیارت حرم سالار شهیدان امام حسین (ع) به آنجا می‌روند. ما نیز امروز در سایت ادبی و هنری …

کربلا یکی از مقدس‌ترین مکان‌های جهان است که همواره افراد زیادی برای زیارت حرم سالار شهیدان امام حسین (ع) به آنجا می‌روند. ما نیز امروز در سایت ادبی و هنری روزانه قصد داریم شعر درباره زائر کربلا را برای شما عزیزان را دهیم . با ما باشید.

شعر درباره زائر کربلا؛ اشعار درباره زائرین امام حسین (ع) و بین الحرمین

شعر درباره زیارت از کربلا

از ازل درطلبت چشم ترم گفت حسین

هر کجا بال زدم بال و پرم گفت حسین

مادرم داد به من شیر محبت اما

من حسینی شدم ازبس پدرم گفت حسین

شیره ی مهر تو خون شد به رگم شد جاری

خون دل اشک شد و در نظرم گفت حسین

تا گل نام تو وا شد به لبم باز پدر

گفت شکر تو خدایا پسرم گفت حسین

هرچه دارم همه ازلطف پدر بود که او

عوض قصه به بالین سرم گفت حسین

این عجب نیست که یک بنده برد نام تو را

که خدای ازل دادگرم گفت حسین

تیغها نوحه ی خون ازلبشان جاری شد

تا در آن لحظه که بانوی حرم گفت حسین

گفتم ای عشق مرا دست نیاز است دراز

طلب خویش به نزد که برم گفت حسین

دانی که چرا آب فرات است گل آلود ؟

شرمنده گی اش از لب عطشان حسین است ..

دانی که چرا چوب شده قسمت آتش ؟

بی حرمتیش برلب و دندان حسین است ..

دانی که چرا جغد به ویرانه نشیند همه ی عمر ؟

خاکم به دهن باد که آن جای یتیمان حسین است ..

دانی که چرا کوفی و شامی شده بد نام ؟

خائن به حریم و هدف و راه حسین است ..

دانی که چرا ماه رخش گشته مکدر ؟

تابیده سه شب بر تن عریان حسین است ..

دانی که چرا آب روان زمزمه دارد ؟

این زمزمه از غربت طفلان حسین است ..

دانی که چرا وقت تمنای دلت آب ؟

سوزد جگر از سوز علمدار حسین است ..

دانی که چرا کرببلا کوی منا شد ؟

چون ذبح عظیم غایت ایثار حسین است ..

دانی که چه سریست به شش گوشه مزارش ؟

دوگوشه ی آن قبر علی جان حسین است ..

دانی که چرا گریه کند سید سجاد همه ی عمر ؟

چون شاهد لبهای عطش بار حسین است ..

دانی که چرا یاد خرابه به دل ماست ؟

چون تربت نورانی زهرای حسین است ..

دانی که چرا ذکر حسین بر لب دانا ؟

جاری شده از بهر تولای حسین است ..

دانی که چرا خانه حق گشته سیه پوش ؟

گویی که خدا نیز عزادار حسین است ..

مطلب مشابه: متن تبریک زیارت قبول؛ جملات معنوی تبریک زیارت و سفرهای زیارتی

شعر درباره زیارت از کربلا

شکرِ خدایِ سرمد گشت مستجاب دعایـم

از لطفِ کبـریـایـی زائـر به کـربـلایـم

زائر شدم، زیارتِ این بار کربلاست

امشب به روی مأذنه نقاره می‌زنم

چشمه شدم، برای تو فوّاره می‌زنم

تا صبح، مِی به عشق تو همواره می‌زنم

طرحی برای این دل آواره می‌زنم

از سمت نور، رایحۀ یار آمده

غوغای عاشقی ست به میدان رزم عشق

به به از این صلابت و این عزم و جزم عشق

گشتم، نگرد، نیست نظامی به نظم عشق

برخیز و بی درنگ بیا سمت بزم عشق

دل دل نکن که حضرت دلدار آمده

مستی زِ حد فراتر و باقیست باده‌ها

پُر از صدای شُرب شراب است جاده‌ ها

گیرند دست رهگذران را فتاده‌ها

ای تکسوار جاده! نظر بر پیاده‌ها…

آن کس که خورده بر در و دیوار آمده

امشب شب توسل بر آستان مِی

ساقی گشوده است درِ بوستان مِی

حالا شروع شد به طنین اذان مِی

گردهمایی همه ی دوستان مِی

بر این بساط ، سایۀ گلزار آمده

شاهیم اگر، گدای درِ آل حیدریم

دلدادگان خواهر و مست برادریم

تنها دلیل اینکه سرافراز محشریم:

سربازهای خانۀ موسی بن جعفریم

سربازها به دار که سردار آمده

وقتی نگاه ماه به گهواره‌ات فتاد

از شرم طرح چهرۀ تو پای پس نهاد

مجنون شدند عاقل و دیوانه، ابر و باد

حرف جنون زدیم، زلیخا اشاره داد:

یوسف‌ترین قمر سر بازار آمده

خورشید از نقاب افق جلوه‌گر شده

این فجر صادق است، کمال سحر شده

خاک عین کیمیاست که وقت نظر شده

پژواک ذوالفقار علی بیشتر شده

چون جلوه‌ای زِ حیدر کرّار آمده

نور رضا رسید، مسیحا درست شد

دارالشفا زدند، مداوا درست شد

بست و رواق و صحن حرم تا درست شد

مکه، مدینه، عرش معلّا درست شد

یا کربلا دوباره به تکرار آمده

وقتی نگاه می‌کنم از راه دورتر

چشمم به گنبد تو شود جفت و جور تر

از هر کجا، ضریح شما پر عبورتر

باید صبور باشم، از این هم صبورتر

در این حریم، خیل گرفتار آمده

هر زائری برای زیارت رسیده است

اول هزار مرتبه منّت کشیده است

هرکس که بهر خویش گناه آفریده است

سلطان طوس آبرویش را خریده است

در توبه خانۀ تو گنهکار آمده

هرگاه در هیاهوی حاجت دعا گرفت

فریاد می‌زدند: مریضی شفا گرفت

هرکس که درد داشت، زِ هر جا دوا گرفت

گفتند: از کنار ضریح رضا گرفت

دارو بیار، این همه بیمار آمده

فصل الخطابِ صحبتِ با یار کربلاست

تنها نشانۀ دل بیدار، کربلاست

مشهد که می‌روم دلم انگار کربلاست

زائر شدم، زیارتِ این بار کربلاست

در بزمتان اسیر علمدار آمده

مطلب مشابه: متن التماس دعا در کربلا و پیامک زیارت قبولی بین الحرمین

شعر درباره زیارت از کربلا

دلم دریاچه ی غم شد دوباره

قد آیینه ها خم شد دوباره

صدای سنج و دمام اومد از دور

بخون ای دل محرم شد دوباره

بخون ای دل که دشتستون صدا شه

کمی فایز بخون دردم دوا شه

ملایک نوحه خوانان حسینند

بخون والله خدا هم از خداشه

محرم آمد و دلها غمین شد

غم و عشق وبلا با هم اجین شد

حسین آماده بهر جانفشانی است

دوباره فاطمه قلبش حزین شد

ضریح تو داره عطر گل یاس

 نوازش های دستت میشه احساس

 کی میدونه آقا پر میشه شاید.

شبا سقا خونه ات با مشک عباس …

ان روز حسین یک صدا زینب بود

آیینه ی غیرت خدا زینب بود

زینب زینب زینب زینب زینب

آن روز تمام کربلا زینب بود

آن روح زلال و صیقلی زینب بود

آیینه ی غیرت علی زینب بود

هر چند امام و مقتدا بود حسین

پیغمبر کربلا ولی زینب بود

(هفتاد و دو گل)

جانـت بـه کــویــر  تفتــه دریـا بخشید

هفتاد و دو گل ، به  متن صحرا بخشید

بـــا جلـــوه ی کــربـلای عـاشـورایی

خـون تــو بـه رنگ سرخ معنا بخشید

( زمزمه )

تـا هست جهــان شـور محــرم باقیست

این جلوه ی جان در همه عالـم باقیست

ازنـالـه ی  نـیـنــوای یـاران  حسـیـن

همواره به لب زمـزمه ی غم باقیست

انگار تمام شهر تسخیر شده

بنگاه فروش غل و زنجیر شده

از چارطرف حرمله ها آمده اند

بازار پر از نیزه و شمشیر شده

سجاده به دوش ها همه آمده اند

آن حلقه به گوش ها همه آمده اند

ذی الحجه و مکه و محرم نزدیک

شمشیر فروش ها همه آمده اند

مطلب مشابه: راهنمای سفر به کربلا | اطلاعات ضروری | هزینه سفر | مکان های دیدنی و زیارتی کربلا

شعر درباره زیارت از کربلا

فریاد حسین را شنیدیم همه

از کوفه به سوی او دویدیم همه

رفتیم به کربلا ولی برگشتیم

از شمر امان نامه خریدیم همه

چشمان زمین دوباره تر خواهد شد

ماه از سر شب بدون سر خواهد شد

تاریخ دوباره به خودش می لرزد

شق القمری بزرگتر خواهد شد

خورشید نشسته بر درت ای کوفه

غافل شدی از دور و برت ای کوفه

امروز فرات را به رویش بستی

ای خاک دو عالم به سرت ای کوفه

این نیزه مرا به عشقتان میدوزد

در عمق وجود شعله می افروزد

امسال اگرچه در زمستانم باز

از بردن اسم تو لبم می سوزد

العطش

 حرف دل آب را کجا می زد مشک

سرتا سر کربلا صدا می زد مشک

تیری آمد به قلب عباس (ع) نشست

چون طفل رباب دست و پا می زد مشک

یاد آور لحظه های دردند عمو

شبهای اسیری ام چه سردند عمو

دیشب سر نی فقط سرت را دیدم

آغوش تو را چه کار کردند عمو؟!

زمین دشت شقایقهای پرپر

وچشم آسمان از رفتنش تر

برای وسعتش دنیا قفس بود

به سمت عاشقی پر زد کبوتر

قلندر وار از درمان گذشتند

از آب وآتش وطوفان گذشتند

کبوترهای زخمی تشنه بودند

به نام عاشقی از جان گذشتند

در حنجره ی زمانه تابید اصغر

هی گریه نکرد! هی ننالید اصغر

دیگر نگران نباش آرام بگیر

آسوده تر از همیشه خوابید اصغر

زمین از اشتیاقش کم نمی کرد

غم نان گونه اش را نم نمی کرد

غم مشک وعلمدار آتشش زد

زمانه قامتش را خم نمی کرد

مطلب مشابه: متن دلتنگی برای کربلا و زیارت امام حسین (ع) با عکس نوشته حرم

خورشید بر این تیره مغاک افتاده ست؟

یا بر سر نی ان سر پاک افتاده ست؟!

بر عرش نی از تلاوت او پیداست

هفتاد دو سوره روی خاک افتاده ست

تدبیر خدا

هرگز نگذاشت تا ابد شب باشد

او ماند که در کنار زینب باشد

سجّاد که سجّاده به او دل می‌بست

تدبیر خدا بود که در تب باشد

شعر درباره زیارت از کربلا

آن دَم که فتاد دست پیغمبرِ آب 

یک قطره عطش نبود در باور آب

 گلهاى خدا زتشنگى پژمردند 

اى خاک تمام کربلا بر سر آب

عالم ، همه خاک کربلا بایدمان

پیوسته به لب ، خدا خدا بایدمان

تا پاک شود ، زمین ز ابنای یزید

همواره حسین ، مقتدا بایدمان

در دشت بلا قحطی ایمان شده است

هر دیو و ددی نماد انسان شده است!

مردان همه سر به نیزه ها بخشیدند

سالار زنان بی سرو سامان شده است

محمد صادق رسولی

در معرکه، تفسیر شهادت می‌کرد

در اوج عطش داشت روایت می‌کرد

لا حول و لا قوة الا بالله

هم مرگ به او سخت حسادت می‌کرد

سرشارترین شعر خدایی؛ زینب

اسطورۀ طاقت و حیایی؛ زینب

تو زینت نقطه‌های بسم‌الله‌ وُ

تفسیر فصیح کربلایی؛ زینب

آن کودک استوار را باور کن

لب‌تشنۀ بی‌قرار  را باور کن

تکلیف عطش برای او حتمی شد

شش‌ماهۀ روزه‌دار را باور کن

عبدالرحیم سعیدی راد

یک روز ترانه ساز خناس شدن

یک روز حماسه ساز احساس شدن

پس کی باید علی اکبر بودن؟

پس کی باید حضرت عباس شدن؟

محمدرضا سهرابی نژاد

آن نخل به خون طپیده را،می بوسید

ان مشک ز هم دریده را می بوسید

خورشید،کنار علقمه خم شده بود

دستان ز تن بریده را می بوسید!!

محمد علی مجاهدی( پروانه)

 از قهر تو ،شاهین قدر پر ریزد

وز هیبت تو ،شیر فضا بگریزد

ماند به تو کوه،اگر به رفتار اید!

دریا به تو می ماند ،اگر برخیزد!

مطلب مشابه: شعر در مورد امام حسین (ع) و شهیدان کربلا + اشعار غمگین کربلا و ماه محرم

شعر درباره زیارت از کربلا

سیّد حسن حسینی

 دریا به طلب از برهوت تو گذشت

یک قافله نعره در سکوت تو گذشت

ان روز اگر چه تشنه بودی ، امّا

صد رشته قنات در قنوت تو گذشت

مهدی فخارزاده

دفتر گل

در دفتر گل، ورق ورق گوهر بود

از اشک، سرانگشت نگاهم تَر بود

چیزی که به من توان زاری می‌داد

قنداقة خونـین عــلی‌اصغــر بــود

پیراهنی از زخم، به تن دوخته است

این رسم، ز حضرت غم آموخته است

ای سـرو تمــاشاییِ ایــمان، عبـاس!

دل، شعله به شعله، در غمت سوخته است

خونی که ز پیشانی او جاری شد

سرسبــزترین بهارِ بـیداری شد

آن سر که به روی نیزه‌ها گشت بلند

آیینــة روشن فــــداکاری ش‍‍‍‍‌‌ـــد

می‌توان مانند کوهی درد بود

شام با یک قافله شب‌گرد بود

می‌‌توان چون شیر دشت کربلا

نام زینب داشت، اما مرد بود

خود را چو ز نسل نور می نامیدند

رفتند و به کوی دوست آرامیدند

سیراب شدند زآن که در اوج عطش

آن حادثه را به شوق آشامیدند

این خاک به خون عاشقان آذین است

این است در این قبیله آیین ، این است

زاین روست که بی سوار برمی گردد

اسب تو که زین و یال آن خونین است

شعر درباره زیارت از کربلا

مفهوم بلند آفتابى عباس

از گریه کودکان کبابى عباس

از تشنگیت فرات دلخون گردید

واللَّه که آبروى آبى عباس

شش ماهه على به دوش بابش دادند

یک جام از آن باده نابش دادند

چون با لب تشنه حاجت آب نمود

با تیر سه شعبه اى جوابش دادند

سر قافله شام بلایى زینب

تو شیر زن کرب و بلایى زینب

در عصرف به خون نشسته عاشورا

سرچشمه اى از صبر خدایى زینب

آنانکه ز کین بى پر و بالت کردند

پرپر ز جفا، گل جمالت کردند

شرمى ز نبى و فاطمه ننمودند

زیر سم اسب، پایمالت کردند

رفتیم به ناکجا، به جایی که تو راست

گفتیم تو را به هر بهایی که تو راست

خفتیم چو برگ سبز بر آب روان

امید به خاک کربلایی که تو راست

سقا شدن و به تشنگان جان دادن

بی‌دست، شدن مشک به دندان دادن

ساقی شدن و دست به مستان دادن…

هیهات که شرح عشق نتوان دادن

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو