بهرام بیضایی از کارگردان بنام ایرانی است که پژوهشهای بسیار مهمی درباره تاریخ هنر و سینما انجام داده است. استاد بیضایی در عرصه نمایشنامهنویسی نیز جزو برترینهای ایران و حتی جهان است. ما نیز در ادامه قصد داریم بهترین فیلمهای بهرام بیضایی را برای شما دوستان قرار دهیم. با ما باشید.
بهرام بیضایی کیست؟
بهرام بیضایی نویسنده و کارگردانِ ایرانیِ فیلم و نمایش است. از کارهای دیگرش میشود تدوینِ فیلم، تهیه فیلم، مقالهنویسی، ترجمه چند نمایشنامه، نگارشِ یکی دو داستان و چند شعر و انبوهی پژوهشِ تاریخی و ادبی و استادی در دانشگاه را برشمرد.
بیضایی از فیلمسازانِ صاحبِ سبک و معتبر و از نویسندگان و اندیشمندانِ برجسته نمایش و ادبیاتِ نوینِ فارسی بهشمار میرود. بعضی از نمایشنامههایش به زبانهای دیگری ترجمه و در آسیا و اروپا و آمریکای شمالی چاپ و اجرا شدهاست.
ده فیلمِ بلند و چهار فیلمِ کوتاه و کمابیش هفتاد کتاب و چهارده نمایش بر صحنههای شهرهای مختلفِ ایران و گاه غیر از ایران از سالِ ۱۳۴۱ به بعد بخشِ عمده کارنامه هنریِ بیضایی را تشکیل میدهد. بسیاری از اهلِ نظر نمایشنامه و نمایش و فیلمِ مرگ یزدگرد را شاهکارِ او دانستهاند.
بهترین فیلمهای بهرام بیضایی
در ادامه با روزانه بمانید تا بهترین آثار این هنرمند بزرگ ایرانی را بشناسید.
فهرست موضوعات این مطلب
وقتی همه خوابیم
وقتی همه خوابیم تقریبا آخرین فیلم بلند بهرام بیضایی است که در سال87 بر روی پرده سینما رفت. این اثر همچون بیشتر فیلمهای بیضایی، اثری با درونمایه فلسفی است که تماشای آن قطعا برای سینمادوستان لذببخش خواهد بود. در این فیلم بازیگرانی همچون مژده شمسایی، علیرضا جلالیتبار و همچنین حسام نواب صفوی به ایفای نقش پرداختهاند.
خلاصه داستان این فیلم
داستان این فیلم درباره چکامه چمانی (مژده شمسایی) که همسر و فرزندش را در تصادفِ رانندگی از دست دادهاست با فردی که تازه از زندان آزاد گشته آشنا میشود و از طرفی با فشار وکیلِ خانوادهٔ راننده برای رضایت دادن مواجه شدهاست. زندانی تازه آزادشده برای چکامه دلیل زندانی و آزاد شدنش را تعریف میکند . . .
مطلب مشابه: بهترین فیلم های عباس کیارستمی؛ لیست 16 فیلم برتر این کارگردان و داستان آنها
سگ کشی
سگکُشی یک فیلمِ بلندِ تریلرِ جنایی با مایههای نئو-نوآر ساخته بهرام بیضایی به سالِ 1378 و 1379 است؛ که سالِ 1380 در سینماهای ایران به نمایش درآمد و پرفروشترین فیلمِ سال شد. کتابِ فیلمنامه سگکُشی، به قلمِ بیضایی، نیز به سالِ 1380 چاپ شدهاست.
این دوازدهمین فیلمِ منتشرشده بهرام بیضایی است و، مانند بیشترِ فیلمهای دیگرش، «کاری از گروه فیلم لیسار». سگکُشی پس از آن ساخته شد که بیضایی ده سال امکانِ فیلمسازی نداشت. از بازیگرانِ نامیِ ایران شمارِ بسیاری در این فیلم بازی کردهاند – از جمله مژده شمسایی و جمشید لایق و عنایت بخشی و مجید مظفّری و فردوس کاویانی و مهتاب نصیرپور.
سگکُشی از فیلمهای ماندگارِ «سینمای معترض اجتماعی» بهشمار میرود و بعضی ناقدانِ ایرانی وجوهی از این فیلم را با آثارِ کلاسیکِ تاریخِ سینما سنجیدهاند.
خلاصه داستان این فیلم
یک نویسنده فارسیزبان به نامِ گلرخ کمالی، که سالِ گذشته شوهرش را به حالِ قهر و به گمانِ رابطهای با منشیِ شرکتش ترک کرده بوده، با پایانِ جنگ به تهران برمیگردد و شوهرش، ناصر معاصر، را میبیند که ورشکسته شده و در حالِ رفتن به زندان است. ظاهراً شریکِ ناصر، جواد مقدّم، با صحنهسازی تمامِ سرمایه شرکت را برداشته و بهطورِ غیرقانونی از مرز خارج شده و ناصر مانده با همه بدهیهای شرکت و فشارِ طلبکاران.
گلرخ بر خود میداند که در جبرانِ بدگمانیِ بیجایش، حالا به نجاتِ شوهرش بشتابد و با کوشش برای خریدِ چکها و اثباتِ بیگناهیِ او، و گرفتنِ رضایتِ شاکیان از شوهرش، برای آزادیش از زندان بکوشد. کمکم گلرخ با سادهدلی در حرفه و دنیایی وارد میشود که از اندیشههایش فرسنگها دور است؛ دنیای داد و ستدِ بازار. او با یکیکِ طلبکاران و شاکیان واردِ بدهبستان و معامله میشود تا رضایتشان از ناصر را جلب کند؛ و در این کار تا جایی پیش میرود که دیگر راهِ بازگشت ندارد و میفهمد که در جنگی وارد شده که…
گفتگو با باد
از آثار خاص آقای بیضایی که حال و هوای هشت و نیم فدریکو فلینی را دارد، فیلم گفتگو با باد است که در سال 1377 بر روی پرده سینما رفت. در این فیلم نیز مژده شمسایی یعنی همسر آقای بیضایی عهدهدار نقش اصلی بوده است.
خلاصه داستان این فیلم
زنی بومی با لهجه فارسیِ تهرانی با جامههای محلّی در جزیرهٔ کیشِ مدرن در خیابان بر مردی که پول میشمارد ظاهر میشود و او را به یادِ گذشتهٔ دور میاندازد، آنگاه که زندگانی در جزیره صورتِ دیگری داشت. تصاویرِ گذشته میگذرد. مرد هر بار چیزی به یاد نمیآورد و به کار روزمرّهٔ خود میشتابد. در پایان فیلم مرد چیزی از گذشتهها به یاد نیاورده و همچنان پول میشمارد و این بار در بوتیک. زن روانه میشود و بر سکّوی بندرگاه تا پایان میرود و به لب آب میرسد.
مسافران
مسافران دهمین فیلمِ بهرام بیضایی (هشتمین فیلمِ بلندِ سینمایی) است که سالِ 1369 و 1370 ساخته شد؛ و سالِ بعد کتابِ فیلمنامهاش، که نوشته فیلمساز است، چاپ شد. بیضایی تا ده سال پس از مسافران فیلمِ بلند نساخت.
خلاصه داستان این فیلم
مهتاب، خواهرِ ماهرخ، همراهِ شوهر و دو پسرِ خردسالش با یک سواریِ کرایه از شمالِ ایران به سوی تهران راه میافتند تا آینه موروثیِ نوعروسِ خانواده را به جشنِ عروسیِ ماهرخ برسانند. در راه زنی روستایی با ایشان همسفر میشود، و سپس همگی در تصادف با یک نفتکش میمیرند. خبر به خانواده میرسد و عروسی به سوگواری تبدیل میشود. گزارشهای پلیس اگرچه صحت تصادف و کشته شدن مسافران را نشان میدهد، نشانی از آینه موروثی پیدا نمیشود.
در حالی که همه خانواده مرگِ مسافران را پذیرفتهاند، خانم بزرگ دل به سوگ نمیسپارد و چشم به راه میماند تا مهتاب با آینه نوعروس از راه برسد. بر خلافِ خواسته خانم بزرگ، سوگواری برگزار میشود و نزدیکانِ کشتگان، راننده نفتکش و شاگردش، مأموران و دیگران در مراسم شرکت میکنند؛ ولی ماهرخ با حالی پریشان با لباس سفید عروسی پیدا میشود.
میان واکنشهای متفاوت حاضران ناگهان مهتاب و دیگر مردگان با آینه موروثی از راه میرسند. بازتاب نور در آینه محفل آنان را غرق در روشنایی میکند. مهتاب آینه را به ماهرخ میسپارد تا عروسی برپا شود.
مطلب مشابه: بهترین فیلم های مسعود کیمیایی؛ لیست 20 فیلم دیدنی و معروف این کارگردان
شاید وقتی دیگر
شاید وقتی دیگر فیلمی سینمایی ساخته بهرام بیضایی به سالِ 1366 با بازیِ سوسن تسلیمی و داریوش فرهنگ است، از روی فیلمنامهای به نامِ وقت دیگر، شاید . . . کارِ بیضایی.
این فیلم در نظرسنجیِ نویسندگان ماهنامه سینمایی فیلم به عنوان یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران انتخاب شده است. شاید وقتی دیگر نه فیلمِ جنایی است و نه فیلمِ وحشت؛ و، از این حیث، علیرضا کاوه این فیلم را جزوِ گونهای از ملودرامِ جهانِ سوّمی دانسته که در تنگنای کارِ سینمایی از ویژگیهای سینمای دلهره بهره میبرد.
خلاصه داستان این فیلم
مدبّر، گوینده گفتارِ متنِ فیلمهای تلویزیونی، در نمایی از یک فیلمِ مستند همسرش، کیان، را در سواریِ مردِ ناشناسی میبیند. با کمکِ کارگردان و تدوینگر مرد بیگانه را که عتیقهفروش است و حقنگر نام دارد میجوید.
در دیدار با حقنگر درمییابد که زنی که در فیلم دیده ویدا است که خواهر دوقلوی کیان و همسر حقنگر است. مدبّر به بهانه ساختن فیلمی درباره آثار عتیقه همراه همکارانش به خانه حقنگر راه یافته و از کیان میخواهند که به جمع ایشان بپیوندد. کیان پس از دیدارِ ویدا پی میبرد که پدرشان در کودکی مُرده و مادر نیز کیان را از سرِ تنگدستی سر راهی گذاشته و او را زن و مردی دیگر پروردهاند. کیان پس از ترک خانه حقنگر آسوده میشود که خود را بازیافته است.
باشو غریب کوچک
این فیلم از استاد بیضایی به نظر سینماگران بزرگ ایرانی به عنوان بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران معرفی شده است. البته بسیاری از فضای روشنگری و سنگین فیلم انتقاد کرده و از طرفی بسیاری همین موضوع را نقطه قوت فیلم دانستهاند.
خلاصه داستان این فیلم
در یکی از بمبارانهای جنوبِ ایران در جریانِ جنگِ ایران و عراق پسرکی به نامِ باشو، که ویرانیِ خانه و خانوادهاش را به چشم دیده، خود را به پشتِ یک باری میاندازد و در آن خوابش میبرد و هنگامی که چشم میگشاید به شمالِ ایران رسیدهاست. از ترسِ انفجارهای عملیاتِ راهسازی میگریزد و در آن سوی بیشه به شالیزارِ زنی به نامِ نایی میرسد که با دو فرزندِ خردسال و در غیابِ شوهرش زندگی و کار میکند. نایی به باشو نان و آب میدهد و میکوشد بداند کیست و زبانش را بفهمد.
امّا زبانِ پسرک برای او قابلِ فهم نیست؛ همچنان که باشو هم نمیتواند زبانِ محلّیِ او را دریابد. باشو در عوضِ محبتهای نایی میکوشد به او در کارها کمک کند و گمان میکند این خواستِ شویِ در سفرِ نایی هم هست؛ غافل از آن که شوهر نایی با حضور این غریبه در خانهشان مخالف است. باشو، با کشف این موضوع، از خانه میرود؛ ولی نایی او را زیر باران مییابد و با کتک بازمیآورد.
کمی بعد نایی بیمار میشود و باشو بهجایش خانه را میگرداند و چون از بهبودش نگران است برایش به شیوه جنوبی خود تشت میزند. نایی در نامهای به شوهرش میگوید باشو را به جای پسر پذیرفته و نان او را از غذای خود خواهد داد. روزی سرانجام شوهر بازمیگردد و باشو با او روبرو میشود. پدر، که دست راستش را در سفر از دست داده، میپذیرد که باشو به جای دست او باشد و همه خانواده یکصدا میروند که گراز را از مزرعه بتارانند.
مطلب مشابه: بهترین فیلم های اصغر فرهادی؛ 10 فیلم پر مخاطب و معروف این کارگردان ایرانی
مرگ یزدگرد
مرگ یزدگرد از شاهکارهای نمایشنامهنویسی ایران است که بهرام بیضایی آن را نوشته و کاگردانی کرد. بعد از موفقیت این نمایش در تائتر شهر، بیضایی تصمیم گرفت آن را به یک فیلم سینمایی تبدیل کند. نوع روایتگری در مرگ یزدگرد و مطرح کردنِ قضاوتهای گوناگون پیرامون یک رویداد، به باور شمار زیادی از ناقدان، متأثر از راشومون اثر آکیرا کوروساوا است؛ همچنان که به طورِ کل از علاقه وافر بیضایی به کوروساوا سخن رفته است.
خلاصه داستان این فیلم
نمایشنامه برگرفته از داستانِ یزدگردِ سوّم است که از جنگِ مسلمانان به مرو میگریزد و در آسیابی پناه میگیرد. داستان از زبانِ آسیابان و زنِ آسیابان و دخترشان بیان میشود و همه روایتها با هم تفاوت دارد.
موبد و سرکرده و سردارِ سپاهِ یزدگردِ سوّم در آسیابی نزدیکِ مرو گردمیآیند تا آسیابان (و زن و دخترش) را به جُرمِ کُشتنِ پادشاه محاکمه کنند. روایتهای آسیابان و همسر و دخترش با هم نمیخواند: یکی میگوید پادشاه را به خاطرِ تجاوز به همسرش کشته، دیگری میگوید جسدی که با جامه پادشاه بر میانه آسیاب افتاده آسیابان است که به دستِ پادشاه کشته شده تا همه باور کنند که پادشاه مردهاست.
بیرون از آسیاب سپاهِ شاه با اعرابِ مسلمان در جنگ و گریز است. داوری که به پایان میرسد و صاحبمنصبان حکم بر برائتِ آسیابان و خانوادهاش میدهند، سربازی خبر از سررسیدنِ اعراب میآورد…
چریکه تارا
چریکهی تارا فیلمی به کارگردانی و نویسندگیِ بهرام بیضایی و ساخته سالِ 1357 است. این فیلم پس از انقلابِ 1357 توقیف شد و به نمایشِ عمومی درنیامد. این نخستین فیلمِ توقیفی در ایران پس از انقلابِ1357 بود.
خلاصه داستان این فیلم
بیوهزنی به نامِ تارا (سوسن تسلیمی) همراهِ دو کودکِ خردسالش (گلبهار اسلامی و قربانعلی فلاحی) از ییلاق به کومهاش بازمیگردد. در راه میشنود که پدربزرگش مرده، و در جادهٔ جنگلی به مردی غریب (منوچهر فرید) برمیخورد که جامه تاریخی پوشیده و شتابان میگذرد. تارا میان میراث پدربزرگ شمشیری مییابد که نمیداند با آن چه کند.
نخست میکوشد به جای داس به کارش گیرد؛ اما شمشیر به این کارها نمیآید و تارا آن را به رودخانه میاندازد. او دوباره مردِ تاریخی را میبیند، که سرداری از تبار جنگجویان منقرضشده است که ازشان جز شمشیر پدربزرگ هیچ نشانی نماندهاست. مرد باز ناپدید میشود. تارا هنگامِ جزر دریا شمشیر را مییابد و آن را به مرد تاریخی میدهد؛ اما او که عاشق تارا شدهاست قادر نیست به دنیای خود بازگردد.
در این اثنا خواهر شوهر تارا (طاووس زارعی) او را برای برادر دیگرش به نام آشوب (سیامک اطلسی) میخواهد که تارا نمیپذیرد. تارا از مرد تاریخی میخواهد که سد راهش نباشد. آشوب فرزندان تارا را میرباید، و تارا او را متهم میکند که برای رسیدن به وی برادرش را کشتهاست. آشوب دامگاه خود را ویران میکند و از آبادی میکوچد. تارا سراغ مرد تاریخی میرود و او را متهم میکند که همه داستانهایش دروغ است و تبار و قبیلهای در کار نیست…
کلاغ
کلاغ سومین فیلم بلند بهرام بیضایی است که سال ساخت آن به قبل از انقلاب بر میگردد. این فیلم نیز جزو آثار بسیارر درخشان آقای بیضایی به حساب میآید و در آن بازیگرانی همچون حسین پرورش و آنیک شفرازیان و پروانه معصومی به ایفای نقش پرداختهاند.
خلاصه داستان این فیلم
اصالت (حسین پرورش) در جستجوی موضوعی برای ساختنِ یک برنامهٔ تلویزیونی است که یک آگهی در روزنامه عصر میبیند که نوشته دختر جوانی گم شده و یابنده با نشانیِ مندرج در آگهی تماس بگیرد. عکس دختر گمشده به نظرِ اصالت آشنا میآید، و میکوشد به یاد آورد که او را کجا دیدهاست. شبهنگام آسیه (پروانه معصومی) به دورهٔ هفتگیِ همکاران میرود، و موضوعِ دخترِ گمشده را بهطورِ شوخیآمیز به میان میآورد. آسیه آموزگار مدرسه کر و لالهاست و در منزل خاطراتِ مادرشوهرش را مینویسد، که از خانواده اصیل و متجدّدی بودهاست. اصالت به نشانیِ داده شده در آگهی میرود و میفهمد که…
غریبه و مه
از اولین آثار آقای بیضایی که سال ساخت آن به اوایل دهه 50 یعنی 1353 بر میگردد، فیلم غریبه و مه است که به صورت سیاه و سفید ساخته شد. در این فیلم نیز خانم پروانه معصومی به ایفای نقش پرداخته و توانست به عنوان یک بازیگر معروف و حرفهای پا به عرصه بگذارد.
خلاصه داستان این فیلم
در یک آبادیِ پرتافتاده کنارِ دریا اهالی قایقی میبینند که به سوی ساحل میآید. قایق را از آب میگیرند و در آن غریبهای خسته و زخمی مییابند که نامش آیت (خسرو شجاعزاده) است و نمیداند چه بر سرش آمده. فقط به یاد میآورد که کسانی بر سرش ریخته بودهاند و او توانسته بگریزد. آیت در آبادی میماند و میکوشد خود را بشناسد و بداند که از کجا آمدهاست؛ امّا همواره نگران است که مبادا ناشناسانی که زخمیش کردهاند بازش یابند.
زنی به نامِ رعنا (پروانه معصومی) که دریا شوهرِ ماهیگیرش را به کامِ مرگ کشیده و پسندادهاست، دورادور کنجکاو احوال آیت است. او داسی خونین از قایق آیت مییابد که علامتِ عجیبی بر رویش نقش شده؛ و اهالی آیت را به محاکمه میکشند. آیت داس را خاک میکند. اهل آبادی برای آن که آیت با ایشان محرم باشد، وامیدارندش که دختری از دختران روستا به زنی بگیرد.
آیت که رعنا را برمیگزیند درگیری و دودستگی میافتد؛ ولی رعنا نیز نمیپذیرد که تا آخر عمر تنها بماند. کنجکاوی رعنا نسبت به آیت دشمنی خانواده شوهر رعنا را برمیانگیزد…
رگبار
رگبار نخستین فیلمِ بلندِ بهرام بیضایی است که سالِ 1350 ساخته شد و بسیار ستایش شد، ولی از لحاظِ تجاری چندان کامیاب نبود. ماجرای فیلم درباره یک مثلّثِ عشقی در محلّهای فقیرنشین در میانههای قرنِ چهاردهمِ هجریِ خورشیدی است.
خلاصه داستان این فیلم
آقای حکمتی (پرویز فنیزاده)، آموزگار جدید مدرسهای در جنوب شهر، در آغاز ورود به کلاس درس یکی از شاگردانش به نام مسیّب (عباس دسترنج) را از کلاس بیرون میکند.
عاطفه (پروانه معصومی)، خواهر مسیّب، به اعتراض نزد آقای حکمتی میرود و حکمتی به او ابراز علاقه میکند. آقا رحیم (منوچهر فرید)، قصاب محله، نیز دل با خواهر مسیّب دارد. از طرف دیگر آقای مدیر (محمدعلی کشاورز) و همسرش (پروین سلیمانی) مایلند دختر خود (فرخنده بارور) را به عقد آقای حکمتی درآورند؛ ولی حکمتی اعتنایی به دختر مدیر ندارد.
حکمتی برای پر کردن اوقات فراغتش تصمیم میگیرد به تنهایی تالار نمایش ویران و متروک مدرسه را مرمّت کند. چند بار آقا رحیم برای این که آقای حکمتی را از میدان عشق به در کند تهدیدش میکند، اما رابطه حکمتی با عاطفه ژرفتر میشود.
تالار نمایش مدرسه با یک برنامه نمایشی افتتاح میشود، و پس از آن حکم انتقال حکمتی به او ابلاغ میشود، و او به ناچار مدرسه و محله را ترک میکند.
سخن پایانی
بسیار خرسندیم که تا پایان همراه سایت بزرگ روزانه بودید. ما امروز و در این مقاله سعی کردیم بهترین فیلمهای بهرام بیضایی را به شما عزیزان معرفی کنیم. امیدواریم از تماشای فیلمهای معرفی شده نهایت لذت را ببرید.