جملاتی از اوریانا فالاچی؛ متن های آموزنده از نویسنده و خبرنگار مشهور زن

منبع: روزانه

2

1403/1/18

10:56


اوریانا فالاچی یکی از نویسندگان و خبرنگاران مشهور ایرانی است که کتاب‌ها و مقالات بسیار خوبی را نوشته است. ما نیز امروز در سایت ادبی و هنری روزانه قصد داریم …

اوریانا فالاچی یکی از نویسندگان و خبرنگاران مشهور ایرانی است که کتاب‌ها و مقالات بسیار خوبی را نوشته است. ما نیز امروز در سایت ادبی و هنری روزانه قصد داریم جملاتی از اوریانا فالاچی ؛ نویسنده و خبرنگار مشهور خبرنگار زن را برای شما عزیزان قرار دهیم. با ما باشید.

جملاتی از اوریانا فالاچی؛ متن های آموزنده از نویسنده و خبرنگار مشهور زن

اوریانا فالاچی که بود؟

اوریانا فالاچی روزنامه‌نگار، نویسنده و مصاحبه‌گر سیاسی برجسته ایتالیایی بود که در شهر فلورانس متولد شد و در سن ۷۷ سالگی در همان شهر درگذشت.

وی در دوران جنگ جهانی دوم به عنوان یک چریک ضد فاشیسم فعالیت می‌کرد. فالاچی به خاطر پوشش خبری جنگ‌ها و انقلاب‌ها و همچنین «مصاحبه‌های طولانی، جسورانه و افشاگرانه» با بسیاری از رهبران جهان در دهه‌های ۱۹۶۰، ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ شهرت جهانی یافت. کتاب او با عنوان «مصاحبه با تاریخ» شامل مصاحبه‌هایی با رهبران سرشناسی همچون محمدرضا پهلوی، یاسر عرفات، ذوالفقار علی بوتو، روح‌الله خمینی، ایندیرا گاندی، گلدا مایر، ملک حسین، معمر قذافی، جرج حبش، و هنری کیسینجر بود.

جملاتی از اوریانا فالاچی

کودکم! زندگی یعنی خسته شدن. یعنی جنگ که هر روز و هر روز ادامه دارد و تمام نمی‌شود و برای شادیهایش که عمرشان یک لحظه بیشتر نیست، باید بهای زیادی پرداخت کنی.

مبارزه کردن بهتر از پیروز شدن است. حرکت به سمت مقصد ارزنده‌تر از رسیدن به مقصد است وقتی پیروز می‌شوی یا راه تمام می‌شود و به مقصد می‌رسی توی خودت یک خلاء احساس می‌کنی. برای پر کردن خلاء درونت باید به دنبال مقصد تازه‌ای به راه بیفتی.

مادر کسی نیست که ترا توی شکمش اینطرف و آن طرف می‌برد، مادر کسی است که ترا بزرگ می‌کند.

زن بودن یعنی بی‌پروایی پایان‌ناپذیر. وارد جنگی شدن که تمامی ندارد.

چه‌طور ‌می‌توانند بگویند تولد یک انسان فقط یک تصادف است؟

فردایی که آنهمه منتظرش بودی، همان دیروز است

وقتی می‌گویند همیشه خوبترین‌ها زودتر از بین می‌روند، ‌ تو باور نکن. بعضی وقتها این‌هایی که زودتر از بین می‌روند ضعیف‌ترین‌ها هستند، نه خوبترین‌ها.

مطلب مشابه: جملات ادبی جان اشتاین بک نویسنده معروف با متن های ناب و گرانبها از او

جملاتی از اوریانا فالاچی

گریه کردن آسان‌تر از خندیدن است. تو خیلی زود این واقعیت را می‌فهمی. وقتی که برای اولین بار وارد دنیا می‌شوی یک گریه‌ی طولانی می‌کنی و بعد هم تا مدت‌ها به جز گریه کردن کاری بلد نیستی. هر چیزی مثل، نور، گرسنگی، بی‌قراری ممکن است گریه‌ی تو را دربیاورد! ‌ماه‌ها و هفته‌ها زمان می‌‌خواهد تا تو خندیدن را یاد گرفته و ما صدای خنده‌ات را بشنویم.

اگر پسر شدی دوست دارم وقتی بزرگ شدی همان مردی شوی که من همیشه در رویاهایم می‌دیدم. با ضعیف‌ها مهربان و با ستمگران، ‌ سختگیر باشی. با کسانی که دوستت دارند، نرم و محبت‌ آمیز و با حاکمان، ‌ محکم و قاطع باشی.

مبارزه کردن بهتر از پیروز شدن است.

من هیچگاه از تو تقاضا نمی‌‌کنم که چون مردی و یا زنی باید کار خاصی را انجام دهی. فقط دو تا چیز از تو می‌خواهم؛ اول اینکه از به دنیا آمدن و معجزه‌ی هستی می‌توانی استفاده کنی و دوم اینکه هیچوقت تن به پستی و ذلت ندهی. پستی و دنائت مثل یک جانور وحشی و خونخوار است که همیشه سر راه ما کمین کرده است. ناخنهایش را با توجیه‌هایی مثل احتیاط و عقل و مصلحت اندیشی در بدن همه فرو می‌کند و هر کسی نمی‌تواند جلوی او مقاومت کند. آدمها وقتی توی خطر هستند، پست می‌شوند وقتی که از خطر بیرون رفتند دوباره خودشان می‌شوند.

همیشه با خودم فکر می‌کردم که نکند دوست نداشته باشی به دنیا بیایی، نکند نخواهی توی این دنیا باشی و یک روز سرم فریاد بکشی و بگوئی که: ‌ کی من از تو خواستم مرا به دنیا بیاوری؟ چرا مرا به دنیا آوردی؟ چرا؟

با گفتن جمله‌ی زندگی ادامه دارد، سرما از پیشم رفت و خواب از سرم پرید. احساس می‌کنم دوباره خودم شدم.

مطلب مشابه: جملات زیبای از مارسل پروست؛ سخنان و متن های آموزنده نویسنده بزرگ فرانسوی

باید به تو یاد بدهم که از همان بچگی از همه قوی‌تر و تیز‌تر باشی. باید یاد بگیری که از خودت دفاع کنی و همیشه دیگران باشند که از بالکن پایین بیفتند. بخصوص اگر دختر باشی باید خیلی قوی شوی.

ذهن ما پر از چیزهای متناقض است. بعضی وقت‌ها چیزی توی ذهنت منطقی به نظر می‌رسد ولی وقتی فکر می‌‌کنی می‌بینی عکس آن چیز هم درست است. ممکن است چیزی که حالا به نظرم درست و منطقی می‌آید فردا با اشاره‌ی یک انگشت کاملاً دگرگون شود.

جملاتی از اوریانا فالاچی

زن بودن یعنی بی‌پروایی پایان‌ناپذیر. وارد جنگی شدن که تمامی ندارد. اگه تو دختر شدی باید خیلی چیزها را یاد بگیری. قبل از هر چیز باید یاد بگیری آنقدر بجنگی تا بتوانی به همه بگویی می‌شود خدا را به شکل پیرزن موسفید یا دختر زیبایی نقاشی کرد. خیلی باید شجاعت داشته باشی که بگویی وقتی حوا میوه‌ی ممنوعه را چید، گناه به وجود نیامد بلکه یک توانایی جدید به وجود آمد که به آن نافرمانی می‌گویند. خیلی باید شجاع باشی تا بتوانی بگویی درونت چیزی هست که به آن شعور می‌‌گویند و تو می‌خواهی که طبق خواست او کارهایت را انجام دهی.

حقیقت این است که زندگی مثل یک جاده‌ی پر از پیچ و خم و پر از سنگ و خاک است. خاک‌های سفتی دارد که ترا روی زمین می‌اندازند و زخمی و مجروح می‌کنند. پر از سنگ‌هایی است که تنها با کفش‌های محکم و آهنی می‌توانی از روی آنها رد شوی. اگر هم کفش‌های محکم بپوشی تا از آسیب سنگ‌ها در امان باشی، یکی پیدا می‌شود و با سنگ توی سرت می‌زند.

مطلب مشابه: جملاتی از الکساندر پوشکین؛ نویسنده و شاعر بزرگ روس با سخنان ناب آموزنده

کودکم، سعی کن درک کنی که مرد بودن فقط به زائده‌ای که در جلویت داری، نیست. مرد بودن یعنی آدم بودن. برای من این مهم است که تو کسی باشی. آدم بودن اصطلاح زیبایی‌ است که فرقی بین زن و مرد یعنی بین داشتن زائده و نداشتن آن نمی‌گذارد.

اگر پسر شدی باز هم خوشحال می‌شوم. شاید حتی بیشتر از دختر شدنت. چون دیگر هرگز طعم حقارت و بردگی را حس نمی‌کنی.

امشب متوجه حضور تو شدم. مانند قطره‌ای از زندگی که از هیچ چکیده باشد چشمهایم باز بود و در تاریکی مطلق دراز کشیده بودم که ناگهان بودنت را با اطمینان حس کردم. تو! بودی، آنجا بودی! احساس کردم تیری درون قلبم فرو رفت. دوباره صدای نامفهوم وجودت را شنیدم. احساس کردم درون یک گودال تاریک و وحشتناک از شک و تردید افتادم.

مامان! بگذار حرف بزنم! نترس! تو نباید از حقیقت بترسی. خودت هم می‌دانی آن‌ها دارند حقیقت را می‌گویند. خودت به من گفتی حقیقت با کنار هم گذاشتن حقیقت‌های مختلف به وجود می‌آید. آن‌هایی که تو را محکوم می‌‌کنند، ‌درست مثل آن‌هایی که از تو دفاع می‌‌کنند، حقیقت را می‌گویند. ولی قضاوت آنها مهم نیست. پدر و مادرت درست می‌گویند که هیچ کس نمی‌تواند توی قلب و روح کسی برود. من تنها شاهدت هست

من نمی‌فهمم چرا باید از نیستی در بیایم تا دوباره به آن برگردم.

وقتی به آرزویت می‌رسی، احساس می‌کنی آن را از دست داده‌ای. خوش به حال کسانی که با خود می‌‌‌گویند: دلم می‌خواهد راه بروم، نمی‌خواهم برسم! ولی کسانی که می‌گویند: می‌خواهم آنجا برسم، ‌ بدبخت هستند. رسیدن یعنی مرگ. آدم وسط راه فقط لحظه‌های کوتاهی می‌تواند استراحت کند.

روزی با یک نویسنده‌ای آشنا شدم که معتقد بود هر کسی لایق همان زندگی است که حالا دارد.

فکر نکن زندگی برای مردها خیلی آسان است. اگر قوی باشی زیر بار مسئولیت له‌ت می‌کنند.

مطلب مشابه: جملاتی زیبا از نویسندگان مرد ایرانی؛ متن های عمیق و با مفهوم از 6 نویسنده

جملاتی از اوریانا فالاچی

اگر پسر باشی حقارت و ظلم‌ها برایت طور دیگری هستند. فکر نکن زندگی برای مردها خیلی آسان است. اگر قوی باشی زیر بار مسئولیت له‌ت می‌کنند. به این دلیل که ریش‌ داری، اگر محتاج توجه و محبت بودی یا گریه کردی به تو می‌خندند

عزیز تنهای من! حالا می‌فهمی که فکر کردن یعنی رنج بردن و دانستن یعنی بدبختی!

آدم وقتی احترام می‌بیند که خودش به دیگران احترام بگذارد. وقتی کسی به خودش ایمان دارد، دیگران هم به او ایمان می‌آورند. دوست دارم برایت یک شعر بنویسم. توی آن از گل و آرامش و اعتماد و گل ریختن روی پشت بام‌ها و ناقوس‌ها و ابرها و احساس پرستو توی آسمان بگویم. شعرم بدون غم و درد باشد، روی دریایی که آرام است و صاف. واقعیت این است که خوش‌بینی، شهامت می‌آورد.

تلاش می‌کنم هرگز کلمه‌ی دوستت دارم را نگویم. نمی‌دانم ترا دوست دارم یا نه. تو برای من فقط یک حس وابستگی به زندگی هستی.

من و تو یک زوج نیستیم فرزندم. یکی از ما ظالم و و دیگری مظلوم است. تو ظالمی و من مظلوم. تو خودت را مثل زالو به شکمم چسبانده‌ای و از من خون و نفس می‌گیری. حالا هم دوست داری همه‌ی خودم را به تو بدهم. ولی من چنین اجازه‌ای به تو نمی‌دهم.

وقتی کسی به خودش ایمان دارد، دیگران هم به او ایمان می‌آورند.

زنگ تلفن غم و ناراحتی‌ هایی را که فراموش کرده بودم دوباره به یادم می‌آورد

مادر شدن یک شغل است نه یک وظیفه. حقی است که مثل هزاران حقوق دیگر داری.

مطلب مشابه: جملات آموزنده ویلیام گلسر و متن های روانشناسانه از این نویسنده و روان پزشک

حاملگی، مجازاتی نیست که طبیعت برای یک لحظه غفلت به انسان تحمیل کند. معجزه‌ای است که باید روال طبیعی خود را مثل درخت‌ها و ماهی‌ها طی کند. اگر مسیر بارداری طبیعی نباشد نباید زن را وادار کرد که مثل فلج‌ها چند ماه توی رختخواب دراز بکشد.

واقعاً رنج و عذاب من آنقدر زیاد و طولانی بود؟ ناباورانه این سوال را از خودم می‌پرسم. یک موقعی در کتابی خواندم عذاب‌آورترین لحظه برای یک محکوم موقعی است که از زندان آزاد شود و از خودش بپرسد چطور آن جهنم را تحمل کردم؟ زندگی واقعاً عجیب و غریب است.

جملاتی از اوریانا فالاچی

بعد از این جمله اتفاقی افتاد که دلیلش را نفهمیدم. ناگهان گریه‌ام گرفت. تا آن لحظه به شدت خودم را کنترل می‌کردم که گریه نکنم چون گریه هم حقیرم می‌کرد و هم زشت.

آن کار را بکن، آن کار را نکن. باید این‌طوری باشی باید این‌طوری نباشی… این چیزها وقتی توی جمعی که مهربانند و معنی آزادی را می‌فهمند باشی، قابل قبول است. ولی وقتی جایی باشی که دیکتاتوری به تو حکومت کرده و حتی از فکر کردن به آزادی هم محروم باشی، آن وقت است که زندگی تو تبدیل به جهنم می‌شود. قانون‌های ستمگرانه‌ای که می‌شود با مبارزه و فدا کردن جانت، آن‌ها را کنار بزنی.

نمی‌خواهم بگویم که زندگی مثل یک زیرانداز نرم و راحته که می‌توانی با پای برهنه و خیال راحت رویش راه بروی. نه حقیقت این است که زندگی مثل یک جاده‌ی پر از پیچ و خم و پر از سنگ و خاک است. خاک‌های سفتی دارد که ترا روی زمین می‌اندازند و زخمی و مجروح می‌کنند. پر از سنگ‌هایی است که تنها با کفش‌های محکم و آهنی می‌توانی از روی آنها رد شوی. اگر هم کفش‌های محکم بپوشی تا از آسیب سنگ‌ها در امان باشی، یکی پیدا می‌شود و با سنگ توی سرت می‌زند.

خانواده یک دروغ است این دروغ را کسانی که می‌خواهد دنیا را طوری سازند تا از مردم سوء استفاده کرده و به آن‌ها حکومت کنند درست کرده‌اند. کسی که تنهاست زودتر شورش می‌کند ولی وقتی با کسان دیگر زندگی می‌کند بیشتر خودش را به دست سرنوشت می‌سپارد. خانواده سلاح نظامی است که به هیچ کس اجازه‌ی آزادی نمی‌دهد. خانواده چیز مقدسی نیست. فقط چند تا مرد و چند تا زن هستند که با هم همنام هستند و زیر یک سقف زندگی می‌کنند. بیشتر مواقع علاقه‌ای هم به همدیگر ندارند. با این‌حال نسبت به هم وابستگی‌هایی پیدا می‌کنند

مطلب مشابه: جملات زیبا و آموزنده الیف شافاک نویسنده؛ متن های آموزنده و خاص از او

فقط آن‌هایی که زیاد گریه می‌‌کنند، می‌توانند قدر زیبایی‌های زندگی را بدانند و از ته دل بخندند. گریه کردن آسان‌تر از خندیدن است.

سرمای زمستان فقط برای پولدارها سرگرمی و تفریح است که پالتو پوست می‌پوشند و اسکی می‌کنند و اگر بی‌پول باشی زمستان فقط برایت مصیبت است.

جملاتی از اوریانا فالاچی

یک گیاه که زمین را آرام آرام سوراخ می‌کند و کم‌کم رشد می‌کند، شجاع نیست؟ ممکن یک باد آرام کمی تندتر بوزد و او را از ریشه درآورده و نابود کند یا پنجه‌ی یک بچه موش با فشار بیشتری روی ساقه‌اش برود و او را دوباره زیر خاک کند. با همه‌ی احتمالات او نمی‌ترسد و بلند می‌شود و دانه‌های جدیدی می‌سازد و بعد یک جنگل به وجود می‌آورد

تو خدای تردید و دودلی هستی. یک علامت سؤال داری بین هزاران علامت سؤال دیگر. فقط کسانی می‌توانند پیش بروند که دائماً توی ذهنشان سؤال طرح می‌کنند. آن‌ها به آرامشی که بعد از اعتقاد به آن دست می‌دهد، عادت نمی‌کنند. مثل کشتی شکسته‌ها که برای مدت کوتاهی خودشان را به یک قایق آویزان می‌کرده و استراحت می‌کنند. بعد دوباره به آب می‌زنند. برای اینکه باز هم حرفهای مخالف بزنند و حرف‌های قبلشان را رد کنند و دوباره به عذاب بیفتند.

من دوست نداشتم به دنیا بیایم! مامان! هیچ کس نمی‌خواهد به دنیا بیاید. این پایین، جایی که شما به آن نیستی می‌گویید، هیچکس دلش نمی‌خواهد به دنیا بیاید. اینجا هیچ انتخابی نداریم. غیر از همین نبودن دیگر چیزی نیست. وقتی حرکت شروع می‌شود، تازه ما با خبر می‌شویم. از خودمان نمی‌پرسیم که چه کسی این تصمیم را گرفت و آیا این تصمیم خوب است یا بد؟ فقط آن را باید بپذیریم و منتظر می‌مانیم تا بعدها خوب یا بد بودن این تصمیم را ببینیم.

مطلب مشابه: سخنان ادبی و آموزنده از امیل زولا؛ جملات قشنگ زیبا از این نویسنده

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو