عکس های خانوادگی سروش جمشیدی و همسرش + بیوگرافی سروش جمشیدی
نمکستان : سروش جمشیدی زادهٔ ۲۰ اسفند ۱۳۵۸ در تهران بازیگر اهل ایران است. وی که اصالتی یزدی دارد فعالیت حرفهای خود را در سال ۱۳۷۷ از تئاتر و رادیو آغاز کرد. در ادامه با عکس ها و بیوگرافی کامل سروش جمشیدی بازیگر خوب کشورمان همراه ما باشید.
سابقه فعالیت سروش جمشیدی :
سروش جمشیدی که این روزها در مجموعه «دورهمی» به کارگردانی مهران مدیری حضور دارد با اشاره به فعالیت هنری خود از سال ۷۷ گفت: من پیش از سال ۷۷ تئاتر کار می کردم و آن سال ها به دانشگاه یزد رفتم و به واسطه تئاتر وارد تلویزیون یزد شدم. در یزد در چند فیلم، مجموعه تلویزیونی و حتی در رادیو بازی کردم و همیشه ترجیحم کمدی بوده است.
وی ادامه داد: بازی من در یزد موفق بود و حتی هنوز هم بعضی از مردم یزد مرا با نقشی که در یک سریال داشتم، می شناسند. با این حال با وجود اینکه حدود ۱۸ سال کار هنری کردم اکثر مردم مرا با «درحاشیه ۱ و ۲» شناختند و من در مجموعه های مهران مدیری دیده شدم و خیلی مدیون و ممنون او هستم.
قرار بود فقط یک قسمت برای مدیری بازی کنم :
جمشیدی که اولین حضورش در آثار مدیری در اولین قسمت از مجموعه «درحاشیه» بود در این باره توضیح داد: روز اول که برای بازی در مجموعه «درحاشیه» به لوکیشن رفتم قرار بود به عنوان دوست مهران غفوریان که از خارج از ایران بازمی گردد تنها یک قسمت در آن مجموعه حضور داشته باشم اما بعد از آن حضور من ادامه دار شد. یکی از دلایلی که باعث شد در این دو سال دیده شوم خود مهران مدیری بود که کارهایش پرمخاطب است و مردم همه آثار او را می بینند.
وی همچنین درباره نقش خود و نمایش هایی که در مجموعه «دورهمی» اجرا می شود و گاه با بازی هایی غلوآمیز همراه است، بیان کرد: شخصیت های «دورهمی» تیپ هستند و اصلا یکی از شیوه های کاری مدیری تیپ سازی است. اکثر کارهای او تیپیکال است و به همین دلیل شخصیت هایش شاید کمی از فضای رئال و واقعی دور باشد. از طرف دیگر این شخصیت ها کاریکاتوری هستند و این فضای کاریکاتوری به عمد در نمایش ها به کار گرفته شده است.
هنوز چالش داریم که برای مخاطب استودیو بازی کنیم یا بینندگان منزل :
بازیگر مجموعه «دورهمی» با اشاره به فضایی که برای ایفای نقش دارد، اظهار کرد: فضای کار در «دورهمی» خاص است و به گونه ای است که تلویزیون هم در حال تجربه آن است. خود من سال ها در عرصه تئاتر و تصویر بازی کرده ام اما فکر نمی کردم بازی در چنین مجموعه ای اینقدر سخت باشد. ما در فضایی کار می کنیم که شبیه تئاتر است و از طرفی برای تلویزیون پخش می شود و هنوز از لحاظ بازی چالش داریم که برای مخاطب منزل بازی می کنیم یا تماشاگرانی که در خود لوکیشن کار حضور دارند.
گاهی محبوریم برای تماشاگر داخل استودیو اغراق هایی در بازی داشته باشیم اما زمانیکه که نمایش ها پخش می شوند، می فهمیم که برای مخاطب منزل اغراق آمیز است. وی در پایان گفت:به هر حال این فرم از کار ساختار جدیدی است و به آزمون و خطا نیاز دارد. خود من هنوز در حال اتود زدن هستم و سعی می کنم جنس بازی خود را پیدا کنم تا به جایگاه متعادلی هم برای مخاطب استودیو و هم مخاطب داخل منزل برسیم.
از سال ۱۳۷۷ هم رادیو بودم, هم تاتر, هم تلویزیون ( قابل توجه دوستانی که پرسیدن یا نپرسیدن تو دلشون بود که من تا حالا کجا بودم و یهو از کجا سبز شدم)، ولی خب تو این سالها اون اتفاق خوبی که باید میافتاد , نیافتاد و نشد اونی که باید میشد تا در حاشیه. امروز دلم میخواد از همه شما خوبان که تو این مدت کم منو شناختین, کنارم بودین و بهم عشق دادین, بهم دلگرمی دادین و کارم رو دوست داشتین, با همه وجودم تشکر کنم.
سروش جمشیدی ، هنرمندعرصه نمایش ، سینما و تلویزیون در مجموعه جدید مهران مدیری با عنوان ” عطسه ” در شبکه های نمایش خانگی حضور دارد. این مجموعه که نخستین قسمت آن در روز سه شنبه چهاردهم مهرماه در فروشگاههای محصولات فرهنگی پخش شده است همانند دیگر آثار مهران مدیری با مضمون طنز اجتماعی بوده و همانند سریال ” شوخی کردم ” شامل آیتمهای مختلف طنز می باشد.
سروش جمشیدی که پیش از این و برای نخستین بار ، جلوی دوربین مهران مدیری در سریال تلویزیونی ” در حاشیه ” و در یک سکانس قرار گرفته بود ، در ”عطسه“حضور پر رنگ تری را تجربه می کند. این هنرمند در قسمت نخست این مجموعه در دواپیزود ” استعدادیابی” و ” پیج فروشی ” در کنار مهران مدیری و نصراله رادش به هنرنمایی پرداخته است.
مصاحبه با سروش جمشیدی :
مجید بهرهمند : سروش جمشیدی بازیگر طنز سینما و تلویزیون که این روزها در مجموعه «دورهمی» در نقش ” قیمت” با آن تکه کلام جذاب ” گله من ” نزد هوادارانش به شهرت خاصی رسیده است دعوت پارسینه را پذیرفت و میهمان تحریریه شد. ما حصل این گفتگو از نظرتان می گذرد که خواندنش خالی از لطف نیست :
••• از ابتدا برایمان بگو و چه شد که الان قیمت دورهمی شدی؟ •••
شروع کارم سال ۱۳۷۷ بود و دانشجوی یزد بودم که قبل از آن در تئاتر مشغول به کار بودم. یکی از تهیهکنندههای تلویزیونی یزد برای یک مجموعه آیتمی از من دعوت به همکاری در تلویزیون کردند. پس از شروع کار در تلویزیون به رادیوی یزد رفتم.در استان یزد خیلی پرکار بودم، تلویزیون، رادیو و تئاتر کار میکردم و هنوز مردم یزد من رابا کاراکترها و شخصیتهایی که در شبکه یزد دیدهاند میشناسند.
– هنوز آقای پیله یزدی ها هستم !
••• مشهورترین کاراکتری که در یزد داشتید و مردم با آن بیشتر شما را میشناختند چه کاراکتری بود؟ •••
مشهورترین کاراکتری که در شبکه یزد داشتم و مردم من را با آن می شناختند کاراکتری به نام “پیله” بود. هنوز مردم یزد من را به اسم آقای پیله میشناسند.
••• پس یک هنرمند اصیل یزدی هستی یا …؟ •••
من سابقه کار تیپیکال را از همان زمان داشتم و در یزد بود که این شکل از کار را انتخاب کردم. هنوز هم در فضای مجازی کامنتهایی که مردم برای من میگذارند خیلی از مردم یزد من را آقای پیله صدا میزنند. تجربه شهرت را در یزد داشتم و خوشبختانه مردم نیز با شخصیت آقای پیله ارتباط برقرار کرده و آن را دوست داشتند و مجموعهای که در آن ایفای نقش میکردم تقریباً ۹ ماه به صورت روتین پخش میشد.
••• مسیر یزد تا تهران را طی این چند سال از فعالیت حرف ای که داشتی چطور سپری کردی؟ به نظر خودت موفق بودی یا شکست خوردی؟ •••
سال ۱۳۸۴ به تهران آمدم و همه چیز را از صفر شروع کردم. در یزد کارهای دیگر چون گویندگی رادیو، نمایشهای رادیویی و نویسندگی تلویزیون را هم تجربه کردم. مجموعه طنز ۴۵ قسمتی را نوشتم که خودم هم بازی می کردم و حتی مجموعهای کارگردانی کردم و چون محیط کوچک بود میشد این مسائل را تجربه کرد.این تجربهها وقتی به تهران برگشتم خیلی کمکم کردند اما با وجود اینکه گذران زندگیام با این کار بود در تهران به من خیلی کم اعتماد میشد. بیکاری زیاد بود، در دفاتر مختلف فرم پر میکردم و شرایط بسیار سختی را داشتم. زمانیکه در تهران پیگیر کار بودم حتی در یزد هم اتفاقی صورت نگرفت که کسی من را برای همکاری دوباره در این استان دعوت کند و به کل از طرف یزد نیز فراموش شدم.
••• چرا اصرار داشتید که در تهران کار کنید و کار در یزد را ادامه ندادید؟ •••
در سالهای اخیر حضورم در یزد، مورد بیمهری قرار گرفتم که البته در آن هم حکمتی میدیدم. من هیچوقت آدمی نیستم که بخواهم درجا بزنم و به پیشرفت فکر نکنم. در شهرستانها و مراکز استانها چون فضا کوچکتر است مثل تهران رقابتی وجود ندارد که همه درگیر برنامهسازی و بهتر بودن باشند.کار در شهرستانها کم است، به گونهای که در همه برنامهها حضور داشتم و کار به جایی رسید که احساس کردم دچار تکرار شدهام و به فکر این بودم که دوباره به تهران برگردم و اگر پیشرفتی برای من ممکن بود در تهران این پیشرفت رخ میداد.
••• مهران مدیری را در جنگ ۷۷ و ساعت خوش می دیدم و لذت می بردم ؛ اما الان… •••
مطمئناً زمانی که در سال ۱۳۷۷ برای کار به تلویزیون دعوت شدم نگاهم به کار خیلی متفاوتتر بود. گذر زمان و تجربه است که مسیر را مشخص میکند و آن دورنمایی که برای آینده دارید آن موقع است که مشخص میشود. ایدهآل من آن زمان شاید در این حد بود که فقط آقای مدیری و تیمش را از نزدیک ببینم و هیچوقت آن زمان فکر نمیکردم که جزو تیم و گروه اصلی کار مدیری باشم.وقتی زمان میگذرد و تجربه میکنی نگاهت تغییر میکند. هر چه میگذشت حتی زمان ساخت «متهم گریخت» در چند سکانس بازی کردم ولی آن زمان نگاهم به طنز این نبود و شاید دغدغهام فقط جلوی دوربین قرار گرفتن بود و خوشحال بودم که جلوی دوربین رضا عطاران حاضر شدهام و چند سکانس بازی کردهام و اصلاً نگاهم این نبود که خوب باشم و بدرخشم، برایم بیش از هر چیز بودن و حضور در مقابل دوربین مهم بود.با گذر زمان سعی میکردم ایدهآلها و نگاهم به کار تغییر کند و در پی این بودم که روز به روز کارهای بهتر و بزرگتری انجام دهم. مهران مدیری را در جنگ ۷۷ و ساعت خوش می دیدم و از آن بازی ها لذت می بردم ؛ اما الان رنگ خدا را در زندگی خودم حس می کنم و این دیده شدن و اینکه در کنار مهران مدیری مشغول بکار هستم یعنی نشانه ای از خدا ( گریه می کند…) !
••• یزد؛ سکوی پرتابی شد تا به تهران بیایی و اینچنین دیده شوی؟ •••
من وقتی به تهران آمدم پس از آن بیمهری ها در یزد هیچ اتفاق خوبی در کارم رخ نداد و جز در چند تلهفیلم که جایی برای دیده شدن نداشتند در اثر دیگری حضور پیدا نکردم. با وجود اینکه نقشهای کوتاه و سادهای را ایفا کردم خوشبختانه همه از کارم راضی بودند و آن را تأیید میکردند.پس از کار در چند فیلم تلویزیونی به تئاتر رفتم و نمایشهای کودک بازی کردم. کارها و نمایشهای کودک متنوعی را کار کردم که همه آنها سفارشی بودند و هیچکدام از آنها ایدهآل من نبود و حالم را خوب نمیکرد.
••• از شرایط فعلی زندگی در مقایسه با گذشته ای که برایمان تعریف کردی رضایت داری؟ •••
از لحاظ کاری مدتی است که حالم خوب است و راضی هستم اما شاید این حال خوب تنها مربوط به کار شود و در خارج از محیط کار هزاران مشغله داشته باشم. از زمان «درحاشیه» حالم بهتر شد هر چند که متأسفانه اتفاق خوشایندی که انتظار داشتیم برای این مجموعه نیفتاد و پس از آن در مجموعه «عطسه» با مهران مدیری همکاری کردم و سپس این همکاری در «در حاشیه ۲» ادامه پیدا کرد و الان هم که خدا را صد هزار مرتبه شکر با لطف و محبت و همچنین انرژهای مثبت مردم نازنین و با محبت کشورم با نقش “قیمت” در کار دورهمی آقای مدیری دیده شدم و در کنار همکاران خوبم، بالاخص سیامک انصاری عزیز هر لحظه چیز یاد می گیرم و سعی می کنم که با تمام توانایی ها و آموخته هایم در روی صحنه همانی باشم که مردم و آقای مدیری انتظار دارند.
••• تجربه حضور در سریال ” عطسه ” و “خروس” تا چه حد در موفقیت فعلی تو موثر بود؟ یا نه، اصلا تاثیری نداشت؟ •••
«عطسه» پخش خوبی نداشت اما خوشبختانه آیتمهایی که در آنها حضور داشتم خیلی خوب دیده شد و مخصوصاً در فضای مجازی با استقبال خوب مردم همراه بود. آن اتفاقی که پس از سالها انتظار حال من را خوب کرد از «در حاشیه» در همکاری با آقای مدیری اتفاق افتاد ولی قبل از آن یک سریال ده قسمتی با سید وحید حسینی با عنوان «تعطیلات دوست داشتنی» من کار کردم و با وجود اینکه کار خوبی بود آن هم من را راضی نکرد و اتفاقی که میخواستم برایم رخ نداد. در مجموعه «خروس» سعید آقاخانی حاضر شدم و آنجا هم اتفاق خوشایندی برایم رخ نداد.در «خروس» با توجه به شناختی آقاخانی از من نداشت برای اولین بار ایفای نقشی جدی و منفی به من سپرده شد. دغدغه من در کارهایم همیشه کمدی بود ولی حضور در «خروس» را هم میتوانم تجربهای خوب بدانم. همیشه دغدغه من کار در آثار کمدی بوده اما تجربه در نقشهای جدی را هم دوست دارم.
••• و اتفاقی که باعث شد وارد تیم مهران مدیری بشی . •••
در یکی از کارهای سید وحید حسینی من دستیار ایشان بودم و خانم کتایون درخشان وزیری دستیار برنامهریز و دستیار یک کارگردان بودند. پیش از این در یک تلهفیلم هم با عنوان «ورجکها» نقش یک معلم ورزش را داشتم که خیلی شیرین بود و آنجا نیز با خانم درخشان وزیری همکاری داشتم که از کار من استقبال کردند و اعتقاد داشتند که کار کمدی من خیلی خوب است و اعتقاد داشتند که حیف است اگر کارهای من دیده نشود و این لطفی بود که به من داشتند و من ممنون این خانم هستم.در یک تله فیلم مناسبتی عید غدیر آقای وحید حسینی و خانم درخشان وزیری من را به عنوان دستیار کارگردان دعوت به کار کردند و در همان اثر بود که به من گفتند آقای مدیری برای ساخت «در حاشیه» یک سری نقشهای فرعی دارد که این روزها مشغول انتخاب بازیگر است و پیشنهاد دادند که من هم شانس خود را امتحان کنم ولی معتقد بودم که آقای مدیری همیشه گروه و تیم خودش را دارد و با افراد دیگر کار نمیکند. آن زمان دیگر ایدهآل من این نبود که چون کارگردان مهران مدیری است در کار حضور داشته باشم و حتی اگر شده تنها یک سکانس بازی کنم. دیدگاه من تغییر کرده بود، توقعم از خودم بالا رفته بود و میخواستم کار خوب انجام دهم چرا که یک سکانس بازی کردن برای من دیگر اهمیتی نداشت و نمیخواستم در کاری حاضر شوم که قرار نیست اتفاقی برای من در آن بیفتد.من به تأکید دوستان نزد مهران مدیری رفتم و دو بار با دستیار ایشان خانم پوپک مظفری قرار گذاشتم که کنسل شد. روز آخر که از داوطلبان برای حضور در مقابل دوربین مصاحبهای برای اعلام رزومه گرفته میشد من جلوی دوربین رفتم و با بی انگیزگی، مثل همیشه فرمهای تکراری را پر کردم، چند جمله مقابل دوربین گفتم و ناامید رفتم. دو روز بعد دستیار آقای مدیری با من تماس گرفت و برای من بسیار شوکه کننده بود، من به دفتر ایشان رفتم و آن روز برای من خیلی مهم بود، میدانستم سر مهران مدیری خیلی شلوغ است و مطمئن بودم که برای نقشهای کوتاه کسی را نمیبیند.وقتی به آنجا رفتم با روی باز از من استقبال شد و از همان دم در از اصطلاح قند استفاده کردند و مهران مدیری با قند صدا کردن من از من خواست که نزد او بروم و این صحنه را هیچوقت فراموش نمیکنم. من نمیدانم از آن ویدیو چه چیزی دیده بودند هنوز برایم نامعلوم است و خیلی دلم میخواهد یک روزی از مهران مدیری بپرسم که چه چیزی در آن روز اول از من دیدید که اینگونه من را صدا کردید و فکر کردید که توانایی کار را دارم.