داستان کامل قسمت ۱۱ سریال ترکی شرافت

163

1399/1/11

14:47

داستان کامل قسمت ۱۱ سریال ترکی شرافت همچنین به همراه جزئیات خلاصه داستان سریال ترکی شرافت Şeref Meselesi قسمت ۱۱ را در این مطلب مطالعه کنید. این سریال محصول کانال D تلویزیون ترکیه در ژانر درام ساخته شده است. «شرافت» در سال های ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۲ به مدت شش سال فیلمبرداری و تهیه شده است . قسمت آخر سریال شرافت در ۱۷ ماه مه ۲۰۱۵ از کانال D پخش گردید. کارگردانی این سریال را آلتان دونمز (Altan Dönmez) بر عهده داشته و زندگی دو برادر جوان را روایت می کند.

قسمت ۱۱ سریال ترکی شرافت

شب، ایگیت و سلیم و امره برای دزدیدن بار کامیون می روند. به آنها حین انجام دزدی، حمله شده و گروهی دیگر به آنها تیر اندازی میکنند تا بارها را از آنها بدزدند. همان لحظه افراد نهاد خان رسیده و ایگیت و بچه ها را نجات می‌دهند. در خانه، امیر و مته نشسته و مشغول شام خوردن هستند. امیر میگوید که قصد دارد به پیشنهاد کار پدر مته فکر کند. مته به او هشدار میدهد که کار پدر او سخت است و ممکن است مناسب روحیات او نباشد. اما امیر باز هم میخواهد این کار را امتحان کند. کمی بعد، دریا از سرکار برگشته و به خانه امیر می آید تا کلیدش را که جا گذاشته ببرد. امیر تعارف کرده و او را برای شام نگه می‌دارد.

آخر شب، مته به همراه دریا می رود تا او را به پانسیون برساند. صبح، نهاد با ایگیت تماس گرفته و از او میخواهد به خانه اش برود. اسدالله خان و گل، همان زن فاحشه نیز آنجا هستند. نهاد خان به ایگیت در مورد شب قبل هشدار میدهد و از او میخواهد که حواسش را جمع کند. وقتی نهاد خان از اتاق بیرون می رود، اسدالله خان به ایگیت طعنه زده و او را بخاطر تازه کار بودن و ناشی گری تحقیر میکند. ایگیت عصبی می شود. او پیش کبری رفته و به او میگوید که شب دوباره به پدرش دارو بدهد تا با هم باشند. شب، مته و دریا و امیر در خانه هستند. گل برای دیدن ایگیت دم در می آید.

امیر که او را نمی‌شناسد، میگوید ایگیت خانه نیست و تا آمدنش او را به خانه دعوت میکند. کمی بعد، دریا و مته می روند. امیر سعی دارد بفهمد گل کیست و چه کاری با ایگیت دارد، اما چیزی دستگیرش نمیشود. بعد از خوابیدن اسداله خان، ایگیت به آنجا می رود. کبری اصرار دارد که بیرون بروند اما ایگیت به عمد میخواهد در خانه باشد. او کبری را به اتاق برده و با او می‌خوابد. بعد از اتمام کارشان، کبری از او می‌پرسد که چه زمانی به خواستگاری می آید. ایگیت باز هم جوابی نداده و از آنجا می رود. کبری بیشتر وابسته ایگیت می شود. ایگیت وقتی به خانه می رود و گل را میبیند، متعجب شده و با او بیرون می رود.

او از گل میخواهد که دیگر بی خبر به خانه نیاید.گل به او میگوید که متوجه شده که آن شب هنگام دزدی کامیون، اسدالله به عمد افرادی را فرستاده تا به او حمله کنند تا پیش نهاد خان او را بی عرضه نشان دهد. ایگیت بیشتر عصبی شده و تصمیم دارد هر طور شده اسدالله خان را به بدترین شکل ممکن به زمین بزند. صبح، سیبل به همراه بورا بیرون می رود. مادر سیبل از بورا میخواهد که شب برای شام به خانه آنها بیاید. اما شب، بورا سیبل را رسانده و خودش می رود. مادر سیبل که تدارک دیده و آماده شده است متعجب می شود. سیبل با حرص میگوید که بورا حتی او را به پدرش نشان نمیدهد.

مادرش میگوید که این رابطه باید رسمی شود و اگر او قصد جدی ندارد دیگر حق ندارد به دیدن سیبل بیاید. سیبل میگوید که این خواست مادرش بوده که امیر را با قصد جدی رها کند و با پسری پولدار برای تفریح بگردد. او با حرص به اتاقش می رود. صبح، کبری سیبل را در محله میبیند و او رابه مغازه می برد. او که خیلی ذوق دارد به سیبل میگوید که به ایگیت نزدیک شده است. سیبل به شدت عصبی شده و مطمئن است که ایگیت او را رها خواهد کرد. سپس می رود.