دشمنان تاثیرگذار در سینمای دفاع مقدس

دشمنان تاثیرگذار در سینمای دفاع مقدس


190

1399/7/5

17:36


نگاهی به بازیگرانی که نقش دشمن در جنگ تحمیلی را در سینمای دفاع مقدس ایفا کرده‌اند:‌ از حامد بهداد در «روز سوم» و محمدرضا فروتن در «اتوبوس شب» تا گلشیفته فراهانی در «اشک سرما».

دشمنان تاثیرگذار در سینمای دفاع مقدس

۲ ساعت پیش
نگاهی به بازیگرانی که نقش دشمن در جنگ تحمیلی را در سینمای دفاع مقدس ایفا کرده‌اند:‌ از حامد بهداد در «روز سوم» و محمدرضا فروتن در «اتوبوس شب» تا گلشیفته فراهانی در «اشک سرما».

دشمنان تاثیرگذار در سینمای دفاع مقدس

اختصاصی سلام سینما- سینمای دفاع مقدس در تمام این سالیان بیش از هرچیز شرح فداکاری‌ها و رشادت‌های رزمندگان بوده است. اینکه چطور حتی بدون امکانات و تجهیزات نظامی و پشتیبانی توپخانه تا نفس آخر جنگیده‌اند و تسلیم نشده‌اند. هر فیلم جنگی شرح یک مقاومت جانانه و فداکاری تمام عیار است.

اما دشمن که در سینمای دفاع مقدس، سربازان عراقی یا منافقان هستند همواره در لابه‌لای رشادت‌های قهرمانان فیلم‌های ایرانی کمرنگ بوده یا گم شده‌اند. دشمن در عموم فیلم‌های سینمای دفاع مقدس، یک تصویر بوده است از آتش و خمپاره یا سربازهایی با لباس بعثی در لانگ شات. حتی در نبردهای تن به تن یا محاصره‌های نزدیک، باز هم مفهوم دشمن از لانگ شات خارج نشده و از تعاریف قاعده‌مند و خیلی فرعی فراتر نرفته است.

فیلم‌های اندکی بوده‌اند که سعی کردند برای دشمن هم شخصیت بسازند و به او سویه‌های انسانی بدهند تا از یک صحنه‌پرکن، بیشتر باشد و در روند پیشروی درام تاثیرات بیشتری داشته باشند. در این یادداشت دشمنان مهم و ماندگار سینمای مقدس را مرور کرده‌ایم.

 

اشک سرما/ گلشیفته فراهانی

دشمنان در سینمای دفاع مقدس

نقش گلشیفته فراهانی در «اشک سرما» قبل از هرچیز به‌واسطه چهره و فیزیک او که به‌خوبی روی این نقش نشسته است واجد اهمیت می‌شود. او به‌خوبی می‌تواند یک دختر کومله مبارز باشد و به‌عبارتی این نقش‌آفرینی مقدمه‌ای می‌شود تا سال‌ها بعد در فیلم «دختران خورشید» که درباره مبارزات چریکی گروه‌های کرد با جنگ‌جویان داعش است، نقش فرمانده یکی از دسته‌های مبارز زنان را بازی کند.

اما در رابطه با بازی او در «اشک سرما»‌ آن‌چه بسیار جالب به‌نظر می‌رسد دوگانگی شخصیت است؛ به عنوان یک مبارز کومله، او زنی قوی و مقتدر است که برای کشتن یک آدم آمده اما در موقعیت ثانویه فیلم که در بوران گیر می‌کند و کسی که می‌خواهد کارش را تمام کند، به کمک او می‌شتابد در موضع ضعف قرار می‌گیرد، درحالیکه باید آن اقتدار را در ظاهر حفظ کند و کمی هم که داستان جلوتر می‌رود، فازهای عاشقانه هم به رابطه این دو اضافه می‌شود و شخصیت روناک و به تبع آن، بازی در جایگاه این کاراکتر را بسیار سخت و پیچیده می‌کند اما فراهانی به‌خوبی از پس اجرای آن برمی‌آید و تماشاگر را تا لحظه آخر با خود می‌کشاند.

روناک البته تنها دختر کردی است که درگیر رابطه‌ای عاشقانه با یک سرباز ایرانی می‌شود.

 

بدون مرز/ آرش مهربان

دشمنان در سینمای دفاع مقدس

«بدون مرز» در خارج از ایران به موفقیت بیشتری دست یافت و در سینمای ایران جز اکران محدود هنر و تجربه و نامزدی برای بهترین فیلم اول از جشنواره فیلم فجر چیزی نصیبش نشد. از آن‌جا که فیلم بازیگر معروفی ندارد و قهرمانان آن بچه هستند و با توجه به لحن پر از مکث و کند و تامل‌برانگیز فیلم، چندان رسانه‌ای نشد و مخاطب زیادی پیدا نکرد اما فیلمی بسیار خوش ساخت و البته انسانی است که از رهگذر نگاه دو کودک جنگ و چراییش را زیر ذره‌بین خود مورد مکاشفه قرار می‌دهد.

فیلم داستان رویارویی دو کودک را تعریف می‌کند که یکی ایرانی است و دیگری عراقی و در یک کشتی متروکه همدیگر را می‌یابند. ابتدا دشمن هم هستند و کشتی را مرزکشی می‌کنند، اما به‌مرور انسانیت بر مرزکشی در فیلم فائق می‌شود. شبیه به «باشو، غریبه کوچک» دو کودک با اینکه زبان هم را نمی‌فهمند، به‌مرور زبان مشترک انسانی‌شان را پیدا می‌کنند و با هم رفیق می‌شوند. رفاقتی ناب و کودکانه که جنگ و مناسباتش را به سخره می‌گیرد.

 

ماجرای نیمروز 2: رد خون / حسین مهری

دشمنان در سینمای دفاع مقدس

«رد خون» درباره عملیات مرصاد یا همان فروغ جاویدان است. عملیاتی که در فاصله زمانی بسیار کمی پس از امضای قطعنامه به­ وقوع پیوست و مجاهدان خلق دیروز یا منافقین امروز با پشتیبانی صدام و به هوای وعدههای او  به وطن مادری خود حمله کردند. همانطور که در فیلم اشاره می‌شود از آغاز حمله تا نیمه روز که ارتش مجاهدین به اسلام آباد و حوالی کرند می‌رسد، بسیاری از نیروهای نظامی گمان می‌برند که عراقی‌ها قطعنامه را زیرپا گذاشته‌اند تا اینکه خبر می‌رسد آن‌ها «فارسی حرف می‌زنند» و خودی هستند. در ادامه ترورهای وحشیانه مجاهدان در خیابان‌های تهران و دیگر شهرهای بزرگ، عملیات فروغ جاویدان قساوت آنان را در کمال خود به نمایش می‌گذرارد و چون لکه ننگی بر تاریخ معاصر می‌‌شود.

در این میان عباس زری‌باف که در سری اول «ماجرای نیمروز» هم حضور دارد و تخم شخصیتش آنجا کاشته می‌شود، یکی از دشمنانی است که در سینمای دفاع مقدس به‌خوبی پرداخت شده. شخصیتی بی‌رحم که در سری اول بسیار مثبت به‌نظر می‌رسد و تماشاگر هم مانند بسیاری از رفقا و همکارانش تا وقتی از پاریس زنگ می‌زند و می‌گوید دیگر دست سربازان نظام به او نخواهد رسید، باورش نمی‌شود که یک خائن یا دشمن باشد.

حسین مهری به خوبی از پس ایفای این نقش دوگانه برآمده و خصوصا در «رد خون» بازی بسیار خوبی از خود ارائه می‌دهد. سبع، بی‌رحم و وقتی پای جنازه‌ها نماز می‌خواند یا با همسرش حرف می‌زند، بسیار ترسناک...

 

چ/ مهدی سلطانی

دشمنان در سینمای دفاع مقدس

«چ» فیلم خاصی در کارنامه کاری ابراهیم حاتمی کیا به حساب می‌آید. فیلمی که سرآغاز یک تغییر موضع سیاسی، اجتماعی و ایدیولوژیک در فیلمساز است که در فیلم‌های بعدی یعنی «بادیگارد»، «به وقت شام» و «خروج» بیشتر نمایان می‌شود.

«چ» از  یکی از مبارزان چریک مسلک ماندگار تاریخ معاصر یعنی شهید مصطفی چمران، تصویر متفاوتی به نمایش می‌گذارد. چمرانی که در سرتاسر فیلم و در دل جنگ مهیبی که خاکریزش بیمارستان و مناطق مسکونی پاوه کردستان می‌شود؛ کت و شلوار به تن دارد. «چ» به دلیل تصویر دموکرات مابانه و متفاوتی که از چمران نشان می‌دهد، خاص است. اما ضد قهرمان هم در فیلم «چ» با بازی مهدی سلطانی هرچند حضوری کوتاه دارد اما تاثیرگذار و تامل برانگیز است. دشمنی که هم‌کلاسی و رفیق روزهای غربت و دانشگاه چمران بوده، حالا رو در رویش ایستاده. هرچند روی هم اسلحه نمی‌کشند و ملاقاتشان تعلیقی برنمی‌انگیزد اما نشان می‌دهد که چطور گذر زمان می‌تواند عقاید شبیه به‌هم را بدل به دو جبهه متضاد کند.

 

روز سوم/حامد بهداد

دشمنان در سینمای دفاع مقدس

«روز سوم» محمدحسین لطیفی از جمله آثار سینمای دفاع مقدس است که در زمان خود با استقبال بسیار خوبی از جانب تماشاگران روبه‌رو شد. داستان عاشقانه‌ای که در میان بمب و رگبار، در مرکز خرمشهر خونین، محاصره شده است. روز سوم یک حامد بهداد به‌یادماندنی و تکرارنشدنی دارد که موفق شد تندیس جشن حافظ برای بهترین بازیگر مرد را از آن خود کند هرچند که در داوری جشنواره فجر آنطور که باید دیده نشد.

بی اغراق او منحصربه‌فرترین دشمن در لباس نظامیان بعثی است که در سینمای ایران پرداخت شده است. مردی که هرچند دشمن است اما از احساسات و عواطف انسانی برخوردار است و این مهم‌ترین نکته در شخصیت‌پردازی اوست. او دشمن است اما منفور و کثیف مانند همیشه دشمنان نیست و همین باعث می‌شود تماشاگر با او همذات‌پنداری ویژه‌ای کند و از سرنوشت نهایی‌اش غم‌انگیز شود. خصوصا این دیالوگش خطاب به معشوقه خرمشهری‌اش به یادماندنی است: تو مال من باش ، من این لباسا رو آتش می زنم.

 

اتوبوس شب/ محمدرضا فروتن

دشمنان در سینمای دفاع مقدس

محمدرضا فروتن یکی از بهترین عراقی‌های سینمای دفاع مقدس است. مردی که اسیر جنگی است و سرباز نوجوان ایرانی باید او را به همراه اسرای جنگی دیگری به پشت خط منتقل کند. در این مسیر پسرک بسیجی تنهاست و این سرباز عراقی که فارسی دست و پا شکسته‌آی حرف می‌زند، چرب زبان.

او یک کاراکتر خاکستری است که هم سعی در به تعادل رساندن داستان دارد و هم بدش نمی‌آید راه فراری پیدا کند. محمدرضا فروتن تاثیرگذارترین سرباز عراقی در میان فیلم‌های جنگی ایرانی است که نقش پررنگی در پیشروی درام فیلم هم دارد.

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو