حتما نام اوتیسم را بارها شنیده اید این بیماری خود به بیماری خود درماندگی معروف است
این بیماری نورولوژیک است و در کودکان در سالهای اول زندگی قابل تشخیص است ما در این
مطلب از پرشین وی قصد داریم به بررسی اوتیسم چیست و چه علائمی دارد و تشخیص افتراقی
اختلال طیف درخودماندگی چیست
اوتیسم چیست و چه علائمی دارد
اما سوال اصلی این است: «اوتیـسم چیست؟»
اکثر روانشناسان به این امر واقفند که این اختلال (مانند بسیاری از بیماریهای روانی) با هر DSM (راهنمای معیارهای تشخیص بر اساس موسسه روانپزشکی آمریکا) دستخوش تغییر شده است: از سال ۱۹۸۷ و با انتشار DSM-III-R آمار افراد مبتلا به اوتیسم بالا رفت و اختلال فراگیر رشد نابرشمرده (PDD-NOS) به اختلال اوتیسم اضافه شد.
این اصطلاح نامتجانس درمورد کسانی به کار میرود که بعضی علائم درخودماندگی در آنها دیده میشود اما برای رسیدن به معیارهای این اختلال کافی نیست. تعجبی ندارد که با اضافه شدن وضعیت خفیفتر اوتـیسم، یعنی PDD-NOS، آمار مبتلایان افزایش یافت.
اوتیسم چیست و چه علائمی دارد
اختلال اوتیـسم و PDD-NOS حد و مرزهای دقیق برای طیفی تعریف کردند که در آن ویژگیهای اوتیسم با تمام، یا برخی از علائمی که تا آن زمان، شامل سه ناتوانی ثابت در مهارتهای اجتماعی، روابط غیرعادی و فعالیت و علایق عجیب میشد، در افراد وجود دارد.
سپس، در سال ۱۹۹۴، DSM-IV اختلال آسپرگر را به اختلال اوتیسـم و PDD-NOS اضافه کرد. بدین ترتیب، محدوده این طیف گسترش یافت. باز هم از آنجاییکه معیارها برای قرار گرفتن فرد روی طیف کاهش یافت، آمار مبتلایان بالا رفت.
قرار گرفتن آسپرگر در DSM-IV مسئله مهمی تلقی میشد زیرا کاشف به عمل آمد گروهی از افراد ناهمگون، به خصوص بزرگسالان، که قبلا ذیل دسته دیگری از اختلالات قرار میگرفتند، در واقع دچار آسپرگر هستند، از اظهار شباهت با کسانی که اوتیسـم کامل دارند میگریزند و درعوض لاف تفاوت ذهنی و روانی خود را میزنند.
اوتیسم چیست و چه کسانی دچار درخودماندگی هستند؟
تغییر جالب دیگر توسط DSM-III-R و DSM-IV تغییر در معیار کسانی بود که هم از اوتیسم (درخودماندگی) و هم از ناتوانی ذهنی رنج میبرند: براساس DSM-III-R، حدود ۷۰% از کسانی که به نوعی دچار درخودماندگی هستند از ناتوانی ذهنی نیز رنج میبرند ولی ۳۰% خیر.
با انتشار DSM-5 در سال ۲۰۱۳ و جایگزین شدن استانداردهای آن با DSM-IV (در واقع DSM-IV-TR)، حدود ۷۰% از کسانی که روی طیف اوتیسم قرار میگیرند ناتوانی ذهنی ندارند و تنها ۳۰% از معلولیت ذهنی نیز رنج میبرند. یعنی افزایش آمار مبتلایان شامل بسیاری از کسانی است که براساس DSM-III اصلا جزو اختلال اوتیسم قرار نمیگرفتند.
حدود ۷۰% از کسانی که به نوعی دچار درخودماندگی هستند از ناتوانی ذهنی نیز رنج میبرند ولی ۳۰% خیر.
اما کیس جدید آسپرگر تنها عامل افزایش آمار مبتلایان به طیف اوتیسم و تفاوت آشکار میان طیف اوتیسم با ناتوانی ذهنی نبود: طی سالهایی که استانداردهای DSM-III-R و DSM-IV مد نظر بود، سن تشخیص از ۶ سال به دو یا سه سالگی کاهش پیدا کرد.
با تشخیص این اختلال درخودماندگی در کودکان کوچکتر، تعداد کمی از آنها به طور همزمان از نظر ناتوانی ذهنی مورد تشخیص قرار میگرفتند. دلیل این امر تا اندازهای به این خاطر بود که سازمانهایی مانند آکادمی کودکان آمریکا روی بچههای کمسن وسال برچسب معلول ذهنی نمیزد و با این حال آنها را تحت درمان قرار میداد.
بیشتر بدانید از تشخیص افتراقی اختلال طیف درخودماندگی
تشخیص های افتراقی اختلال طیف درخودماندگی عبارتند از اختلال ارتباط اجتماعی(کاربردی).
اسکیزوفرنیا با شروع کودکی، ناشنوایی مادرزادی یا اختلال شنوایی شدید و محرومیت
روانی اجتماعی. گاهی به دلیل علایم همپوشان با اسکیزوفرنیای کودکی، سندرم های
کم توانی ذهنی با علایم رفتاری، اختلالات زبان، تشخیص درخودماندگی دشوار است.
اختلال طیف درخودماندگی معمولاً اختلالی مزمن و البته ناهمگون است که شدت
و پیش آگهی آن به شدت متغییر است. عموماً کودکان درخودمانده با بهره هوشی
بالای ۷۰ و آنهایی که تا سن ۵ تا ۷ سالگی از زبان ارتباطی استفاده کرده اند، بهترین پیش آگهی را دارند.
حوزه های علایم اختلال طیف درخودمانده که با گذشت زمان و مداخلات رفتاری
زودرس بهبود نمی یابند مربوط به رفتارهای تکراری و تشریفاتی هستند.
اما در حال حاضر مداخلات رفتاری مبتنی بر شواهد که به طور اختصاصی
رفتارهای تکراری را هدف قرار می دهند ممکن است سبب تخفیف این علایم شود.
در صورتی که محیط خانه حمایتی باشد پیش آگهی کودک مبتلا به اختلال طیف درخودماندگی عموماً بهبود می یابد.
اوتیسم چیست و چه علائمی دارد درمان اختلال طیف درخودماندگی در کودکان
اهداف درمان کودکان مبتلا به اختلال طیف درخودماندگی بهبود رفتارهای کلیدی به منظور
بهبود تعاملات اجتماعی ارتباط، توسعه راهبردهای ادغام در مدارس، رشد معنادار روابط با
همسالان و افزایش مهارت های بلند مدت در زندگی مستقل است. هدف مداخلات درمان روانی
اجتماعی کمک به کودکان درخودمانده برای رشد مهارت ها در قواعد اجتماعی، افزایش
رفتارهای مقبول اجتماعی با همسالان و کاهش رفتارهای غیرعادی است.
در بسیاری از موارد مداخلات جبرانی تحصیلی و زبانی ضرورت می یابد. بعلاوه اهداف درمان
عموماً شامل کاهش رفتارهای ایذایی و تحریک پذیری است که ممکن است در مدرسه و در
خانه بروز کند و در خلال دوره های گذار تشدید می شوند. کودکان دچار کم توانی ذهنی
نیازمند مداخلات رفتارهای متناسب با سطح رشدشان هستند تا رفتارهای مقبول اجتماعی
تقویت شده و مهارت های خود مراقبی تشویق شود. بعلاوه والدین کودکان دچار اختلال طیف
درخودماندگی اغلب از آموزش روانی، حمایت و مشاوره به منظور بهینه سازی روابط و کارآیی رابطه با فرزندانشان سود می برند.
درمان جامع اختلال طیف درخودماندگی شامل برنامه های رفتاری فشرده آموزش والدین
و مشارکت آنها و مداخلات تحصیلی آموزشی نویدبخش ترین نتایج را به بار آورده است.
اجزای این درمان جامع عبارت اند از: توصیه مهارت های اجتماعی، ارتباط و زبان اغلب از
طریق تمرین تقلید، توجه مشترک، رابطه متقابل اجتماعی و بازی به شکلی هدایت شده و در عین حال کودک محور.
darmankade / autism