شعر،دوبیتی و تک بیتی از شاعران بزرگ برای مشاعره با حرف (م)

منبع: دلگرم

94

1400/2/13

11:12


شعر،دوبیتی و تک بیتی از شاعران بزرگ برای مشاعره با حرف (م)

مشاعره با حرف م

ما بی غمان مست دل از دست داده ایم
همراز عشق و همنفس جام باده ایم
بر ما بسی کمان ملامت کشیده اند
تا کار خود ز ابروی جانان گشاده ایم

حافظ


شعر با م

موی سپید را فلکم رایگان نداد
این رشته را به نقد جوانی خریده ام


اشعار سعدی با م

ملامت گوی عاشق را
چه گوید مردم دانا؟
که حال غرقه در دریا،
نداند خفته بر ساحل!
سعدی


دوبیتی با م

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت


اشعار بزرگان با م

میساخت چو صبح لاله گون رنگ هوا
با توبهٔ من داشت نمک جنگ هوا
هر لکهٔ ابرم چو عزائم خوانی
در شیشه پری کرد ز نیرنگ هوا
خاقانی


تک بیتی با م

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته‌ی خویش آمد و هنگام درو


شعر برای مشاعره با م

ماجرایِ دل به اظهارِ دگر محتاج نیست

گوش اگر باشد، نفس هم نالهی آهستهایست

بیدل دهلوی


شعر کوتاه با م

ما ز بالاییم و بالا می‌رویم
ما ز دریاییم و دریا می‌رویم


اشعار حافظ با م

مبتـــلایی به غم محنت و انـــدوه فـــراق

ای دل این ناله و افغان تو بی چیزی نیست

حافظ


راهنمای مشاعره با م

من باشم و وی باشد و می باشد و نی
کی باشد و کی باشد و کی باشد و کی


اشعار سعدی با م

من بی مایه که باشم که خریدار تو باشم
حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم
سعدی


مشاعره با اشعار حافظ

مبتـــلایی به غم محنت و انـــدوه فـــراق

ای دل این ناله و افغان تو بی چیزی نیست
حافظ


شعر برای مشاعره

مصلحت دید من آن است که یاران همه کار
بگذارند و خم طره یاری گیرند


مشاعره با اشعار حافظ

مرا رازیست اندر دل به خون دیده پرورده

ولیکن با که گویم راز چون محرم نمیبینم

سعدی


شعر برای مشاعره

ماهی که قدش به سرو می‌ماند راست
آیینه به دست و روی خود می‌آراست


اشعار حافظ با م

مکن ز غصه شکایت که در طریق طلب
به راحتی نرسید آنکه زحمتی نکشید
حافظ


شعر از کتاب سعدی برای مشاعره

من در این جای همین صورت بیجانم و بس

دلم آنجاست که آن دلبر عیار آنجاست

سعدی


مشاعره الفبایی با م

ما ره به کوی عافیت دانیم و منزلگاه انس
ای در تکاپوی طلب گم کرده ره با ما بیا


مشاعره با حروف الفبا

مرگ را همسنگ با هجران مدان ای دل که من

بارها سنجیدهام مردن یکی، هجران صد است

طالب آملی


شعر عاشقانه با م

من یاد خوش دوست به دنیا ندهم
لبخند خوشش به حور رعنا ندهم


اشعار شهریار برای مشاعره با م

من خود به سر ندارمٖ دیگر هوای سامان
گردون کجا به فکر سامان من بیفتد
شهریار


اشعار ناب بزرگان با م

من نوشتم این سخن از بهر دوست
تا بداند این دلم در فکر اوست


اشعار سهراب سپهری

من ندیدم بیدی

سایهاش را بفروشد به زمین

رایگان میبخشد

نارون شاخهی خود را به کلاغ

سهراب سپهری


راهنمای مشاعره با م

منم عاشق مرا غم سازگار است
تو معشوقی تو را با غم چه کار است؟


شعر حافظ با م برای مشاعره

ماهی که قدش به سرو میماند راست
آیینه به دست و روی خود میآراست

حافظ


اشار فروغ فرخزاد با م

من گل پژمرده ای هستم

چشمهایم چشمهٔ خشک کویر غم

تشنهٔ یک بوسهٔ خورشید

تشنهٔ یک قطرهٔ شبنم

فروغ فرخزاد


اشعار مولانا با م برای مشاعره

ماهی که قدش به سرو میماند راست
آیینه به دست و روی خود میآراستحافظمست میدانم ز میدانم خراب
شیشه مشکن مست میدان را مکش

مولانا


مشاعره با م

می‌کشم دردی که درمانیش، نیست

می‌روم راهی که پایانیش نیست

سلمان ساوجی


مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو