نگاهی بر زندگی نادرشاه افشار، کابوسِ دشمنانِ ایران از تولد تا مرگ

نگاهی بر زندگی نادرشاه افشار، کابوسِ دشمنانِ ایران از تولد تا مرگ


منبع: روزانه

3

1402/6/3

11:09


ایران سرزمین شاهان است؛ یکی از این شاهان بزرگ، نادرشاه افشار است که با شمشیر خود تمامی دشمنان ملت عزیزمان را تار و مار کرد. ما امروز در روزانه قصد داریم زندگی او را زیر ذره‌بین ببریم تا شما عزیزان، تاریخ دوستان و ایران دوستان با زندگی او بیشتر آشنا شوید. پس اگر شما نیز […]

نگاهی بر زندگی نادرشاه افشار، کابوسِ دشمنانِ ایران از تولد تا درگذشت

ایران سرزمین شاهان است؛ یکی از این شاهان بزرگ، نادرشاه افشار است که با شمشیر خود تمامی دشمنان ملت عزیزمان را تار و مار کرد. ما امروز در روزانه قصد داریم زندگی او را زیر ذره‌بین ببریم تا شما عزیزان، تاریخ دوستان و ایران دوستان با زندگی او بیشتر آشنا شوید. پس اگر شما نیز مثل من طرفدار نادرشاه هستید در ادامه متن همراه ما باشید.

تولد و اوایل زندگی

تولد و اوایل زندگی

از ابتدای زندگی نادرشاه افشار اطلاعات زیادی در دست نیست. برخی از مورخان دوره نادر شاه  که از نوجوانی شاه گفته‌اند، شرح حال او را با افسانه ترکیب کرده‌اند.

 برخی از آن‌ها گفته‌اند نادر در 10 سالگی اسب‌سواری می‌دانست و به شکار شیر و گراز می‌رفت و وقتی با کودکان دیگر بازی می‌کرد، همیشه در نقش سردار یا شاه در می‌آمد. طبق منابع تاریخی پدر نادر شاه شغل قابل اعتنایی نداشته و در دربار نیز نبوده است. مورخان پدر نادر را مردی ساده می‌دانند که به شغل چوپانی مشغول بوده است.

اما چیزی که مورخان گفته‌اند این است که نادر یا نادرقلی‌بیگ در خانواده‌ای تنگدست از طایفه قِرِخْلو، یکی از تیره‌های کوچکِ ایل افشارِ تُرکمان، در روز شنبه 28 مُحَرَّمِ 1100 ه‍.ق/نوامبر 1688 م در دَستجِرد، از آبادی‌های نزدیکِ اَبیوَرد و درگز در شمالِ خراسان و در طی مهاجرتِ فصلی به چراگاه‌های زمستانی متولد و به‌نامِ پدربزرگش، نادرقلی نام گرفت.

خانواده

پدرش، امامقلی در ایل افشار، شخصی محترم بود و پیشه‌اش چوپانی. به‌نقلی، ساربان و پوستین‌دوز هم بوده‌است. احتمالاً امامقلی در میانِ افشارها، جایگاهی مانند کدخدای آبادی داشته‌است. او دو فرزند به‌نام نادرقلی و ابراهیم داشت.

 زندگیِ این خانواده بسیار ساده بود و مانند دیگر خانواده‌های ایل، با گله‌داری، کشاورزی و هنرهای دستی سپری می‌شد.

مطلب مشابه: نگاهی بر زندگی کوروش بزرگ؛ شاه شاهان از تولد تا مرگ

نوجوانی

نوجوانی

مشخص نیست که نادر تا پیش از راه یافتن به مدارج رشد به چه کاری مشغول بوده و از ابتدای نوجوانی او اطلاعاتی در دست نیست. آنچه مشخص است نادر زندگی اخلاف خود را دنبال نکرده است و به خدمت باباعلی بیگ کوسه، رئیس ایل افشار و حاکم ابیورد از شهرهای خراسان در آمد.

او به‌دلیل رشادتی که داشت توانست در دربار باباعلی بیگ به مقام نگهبانی نصوب شود و با دختر حاکم ازدواج کند و به مقام «تفنگچی آقاسی‌گری» برسد.

خودی نشان دادن به بزرگان

او پس از مدتی خدمت به‌عنوان تفنگچی، به جایگاهِ «ایشیک‌باشی» منصوب شد. شاید «افسرِ انتظامات» معنایی مناسب‌تر برای این اصطلاح در دربارِ کوچکِ باباعلی باشد. در سال 1127م، ترکمن‌های یَموت به شمالِ خراسان یورش بردند و نیروهای مرزیِ باباعلی در نبردی، آنان را شکست دادند و 1400 نفر را اسیر کردند.

ظاهراً نادر در این نبردْ جلب توجه کرده، چراکه باباعلی مأموریتِ خبررسانیِ این پیروزی به شاه در اصفهان را به او سپرد.

 نادر در اصفهان، خبر را به شاه سلطان حسین رساند و 100 تومان پاداش گرفت.

نادر بزرگ ایل افشار می‌شود

نادر بزرگ ایل افشار می‌شود

پس از مرگ باباعلی بیگ، نادر جای او را گرفت. تا این زمان آوازه دلاوری‌های نادر در خراسان پیچیده بود و کسی در ابیورد و کلات جرات مخالفت با جانشینی او را نداشت.

در این زمان، تهماسب قلی خان جلایر دوست و یار وفادار نادر به او پیوست و نادر را یاری بسیار داد. نادر قدرت خود را توسعه داد؛ اما خراسان در آن زمان یک سرزمین یکدست نبود که نادر بتواند بر آن سلطه پیدا کند…!

رسیدن به مقام فرماندهی

در این هنگام افغان‌ها به رهبری محمود افغان اصفهان را تصرف کرده و شاه سلطان حسین صفوی را به قتل رسانده بودند.

 با سقوط اصفهان و قتل شاه، پسر او به نام شاه تهماسب دوم صفوی از اصفهان به قزوین گریخت و خود را پادشاه ایران خواند ولی حکام نواحی گوناگون حاضر به اطاعت از او نشدند.

نادر که از میزان نفوذ خاندان صفوی در میان مردم آگاه بود، به شاه تهماسب دوم پیوست و سردار سپاه او شد.

 اولین اقدام نادر در خدمت شاه صفوی جنگ با ملک محمود سیستانی (حاکم سیستان) بود که مانعی بر سر یکپارچگی پادشاهی ایران به حساب می‌آمد.

نادر سپاه افغان‌ها را درهم می‌شکند!

نادر سپاه افغان‌ها را درهم می‌شکند!

نادر خان پس از فتح خراسان، لقب تهماسب‌قلی خان را از شاه گرفت و به اصفهان حمله کرد و در سه جنگ مهماندوست، سر دره خوار و مورچه‌خورت افغان‌ها را شکست داد و شاه تهماسب را به تخت اجدادی خود بازگرداند.

 شاه تهماسب اداره ارتش را به نادر داد و دو خواهرش را به عقد نادر و فرزند او رضاقلی میرزا درآورد.

جزئیات نبرد با افغان‌ها

اشرف افغان که از پيشرفت‌هاي نادر سخت هراسيده بود لشکري فراهم آورد و به جنگ او شتافت. در مهماندوست دامغان ميان سپاه نادر و اشرف جنگي در گرفت و افغانان شکست خوردند و دو روزه خود را به تهران رساندند، و از آنجا شتابان به اصفهان گريختند تا سپاه بيشتري فراهم کنند.

 نادر به دنبال افغان ها به سمت اصفهان تاخت و در مورچه خورتِ اصفهان سپاه افغان ها شکست دیگری را متحمل شد.

 لشکر چنان درهم شکست که اصفهان را گذاشتند و به سوی شيراز گريختند.

نادر افغانان را دنبال کرد و در زرقان فارس آنها را يکسره در هم کوبید و افغان‌ها به سمت هندوستان پراکنده شدند.

 اشرف افغان هم در بلوچستان کشته شد. شورش افغان که نزديک بود کشور ايران را برباد دهد پس از هفت سال فرو نشست.

مطلب پیشنهادی: نگاهی بر زندگی زکریای رازی، دانشمند بزرگ ایرانی کاشف الکل از تولد تا مرگ

نبرد با عثمانی‌ها

نبرد با عثمانی‌ها

جنگ چالدران

شاه طهماسب صفوی از شهرت و اعتبار نادر در بین مردم دچار رشک و حسادت گشت و برای نشان دادن قدرت خود با لشکری بزرگ به سوی عثمانی تاخت و در آن جنگ، هزاران سرباز ایرانی  را در جنگ چالدران به دلیل عدم توانایی به کشتن داد و خود از میدان جنگ گریخت.

نادر نایب‌السلطنته می‌شود

با طرح‌ریزی برنامه‌ای، مشروعیتِ تهماسب را به چالش کشید و با نمایشِ مستی او به درباریان و نزدیکانِ تهماسب، او را فاقدِ شایستگیِ سلطنت معرفی، و پیشنهاد کرد تا فرزندِ شیرخوارِ تهماسب، عباس را به جانشینی او بگمارند.

در 17 ربیع‌الاول 1145 ه‍.ق/7 سپتامبر 1723 م، عباس به سلطنت منصوب شد و نادر «نایبُ‌السَّلطنه» لقب گرفت.

 تهماسب به‌همراه نزدیکانش تحت‌الحفظ به مشهد فرستاده شد.

 نادر اکنون لقبِ «تهماسب‌قلیِ» خویش را رها کرد و عنوان‌های نیابت‌سلطنتیِ «وکیلُ‌الدّوله» و «نایبُ‌السَّلطَنه» را برگزید.

نادر کابوسِ عثمانی‌ها

نادر کابوسِ عثمانی‌ها

در این زمان ترک‌های لزگی در مرزهای غربی شورش کردند و نادر شاه به بهانه سرکوب شورش آن‌ها راهی مرزهای عثمانی شد.

 نادر شاه پنج شهر مهم بین‌النهرین را به تصرف خود درآورد و به سنندج رفت و آنجا را تصرف کرد و سپس به شاه عثمانی پیغام داد بغداد را تسلیم او کند.

نادر در چند قدمی فتح بغداد بود که به او خبر رسید سام میرزای صفوی و صفی میرزا در ایران شورش کرده‌اند.

نادر شاه برای بار سوم جنگ با عثمانی را رها کرد و به ایران بازگشت. شاه عثمانی درخواست صلح به نادر داد و نادر به ناچار پذیرفت.

نادر شاه به ایران بازگشت و شورش‌ها را فرو نشاند.

بعد از مدتی خبر به او رسید که آراکلی خان حاکم تفلیس بر علیه عثمانی حرکاتی کرده و توانسته قوای عثمانی را در هم شکند.

 نادر خواست او را همراهی کند که سرمای سخت اجازه نداد.

 قوای عثمانی در مدتی که سرما غلبه کرد توانست نیروهای خود را سر و سامان دهد.

 جنگ سختی در گرفت و سرانجام سپاه نادر شاه بر عثمانی غلبه کرد و فتح بزرگ نصیب ایران شد.

 سلطان عثمانی درخواست صلح داد و عهدنامه ذهاب بین ایران و عثمانی نوشته شد.

مطلب پیشنهادی: نگاهی بر زندگی ابوعلی سینا؛ زندگینامه ابن سینا دانشمند بزرگ ایرانی

نادر پادشاه ایران می‌شود

نادر پادشاه ایران می‌شود

نادر تمامی شورش‌های داخلی در ایران را فرونشاند و سپس بزرگان کشور را در دشت مغان جمع کرد و با آنان به صحبت نشست. او گفت:

من آنچه حق کوشش بود به‌جای آوردم و مملکت را از تجاوز روس و عثمانی نجات دادم و متجاسران افغان را به‌جای خود نشاندم.

 اکنون نیازمند استراحت هستم، هر که را بخواهید می‌توانید به سلطنت انتخاب کنید.

محارم نادر پیش از جلسه، در میان مردم پخش کرده بودند که نادر لیاقت سلطنت را دارد و بهترین فرد برای در دست گرفتن زمام ایران است.

 مشاوران نادر شاه در جلسه از او خواستند خود حکومت را به دست گیرد، از بزرگان حاضر در جلسه کسی مخالفتی نکرد. بزرگان، نادر شاه را با قبول شرایطی به سلطنت ایران برگزیدند.

حمله به هند

حمله به هند

پس از دستیابی به پادشاهی، وظیفه اصلیِ نظامیِ نادرشاه، شکستِ نهاییِ نیروهای باقیمانده افغان بود که حکومتِ صفوی را به پایان رسانده بودند.

او برای آنکه نشان دهد که قندهار، تنها یک پایگاه برای حمله‌ای بزرگ‌تر است، محمدخان ترکمن را در 11 محرم 1150 ه‍.ق به دربارِ امپراتوری مغول در هند فرستاد تا هشدار دهد که هندیان در مسئولیتِ جلوگیری از فرارِ افغان‌های پناهنده از ایران کوتاهی کردند و شکست خوردند.

نادرشاه افشار، شاه ایران، به علت عدم تحویل افغان‌هایی که در برانداختن سلسله صفوی نقش داشتند، به امپراتوری گورکانی هند لشکرکشی کرد و در نهایت فاتحانه وارد دهلی شد.

سپاهیان او به آسانی ارتش گورکانی که به لحاظ نفرات، از برتری چشم‌گیری برخوردار بود را در نبرد کرنال شکست داد که منجر به تسلیم نهایی محمدشاه گورکانی گردید.

یروزی نادر شاه در برابر امپراتوری رو به زوال اما ثروتمند گورکانی هند، باعث شد تا او بتواند تا با غنایم این جنگ، هزینه جنگ‌های فرسایشی با همسایه غربی ایران، یعنی امپراتوری عثمانی را تأمین کرده و این جنگ‌ها را از سر گیرد.

جزئیات نبرد

وقتی دو سپاه هند و ایران به یکدیگر رسیدند نادرشاه فرمان داد تا شتر هایی که به خود از ایران آورده اند رو به صف کنند و سپس دستور داد روی کوهان شتر ها دیگ های پر از قیر و هیزم در دیگ ها بریزند و آن ها را آتش بزنند، فرمان اجرا شد و شتران با صدا هایی بلند با سرعت به سوی لشکریان هند که در حال حمله به سوی سپاه نادر بودند حمله ور شدند.

 خط اول ارتش را که فیل ها تشکیل میدادند به سوی سپاهیان نادر می آمدند اما وقتی شتران به آنها نزدیک شدن فیل ها وحشت زده به سوی سپاهیان محمد گورکانی بازگشتند، خیلی‌ها از سپاهیان محمد گورکانی کشته شدند و صف‌ها و آرایش نظامی ارتش هند به هم ریخت اکنون همه چی برای پیروزی سپاهیان نادر شاه آماده بود.

مرگ نادرشاه افشار

مرگ نادرشاه افشار

نادر شاه اقدامات زیادی برای ایجاد نظم و آرامش در کشور انجام داد.

 او با تلاش‌های شبانه‌روزی برای حفظ غرور ملی و حفظ آبروی ایران، دمی راحت ننشست تا دست دشمنان خارجی را از ایران قطع کرد.

در راه بازگشت نادر شاه از مازندران، او در میان جنگل‌های سواد کوه هدف حمله قرار گرفت و دچار سوءظن شد.

او به پسرش رضاقلی میراز مشکوک شد. این سوءظن او را رها نکرد و در اولین اقدام، دستور داد پسرش رضاقلی میرزا را کور کنند.

نادر تبدیل به یک قاتل خون خوار می‌شود…!

پس از این، نادر هر کسی را که کوچک‌ترین اعتراضی علیه او می‌کرد، از دم تیغ می‌گذراند.

 او به تمام اطرافیان خود بدبین شده بود و با کوچک‌ترین شکی آن‌ها را کور می‌کرد یا می‌کشت.

 مورخان درباره این رفتارهای نادرشاه نظرات مختلفی داده‌اند. برخی بدبینی مفرط او را دلیل بر این رفتارها می‌دانند و برخی دیگر ثروت سرشار نادر شاه را سبب سرمستی، حرص و زایل شدن عقل وی قلمداد کرده‌اند.

دو سال آخر عمر نادر شاه جزو بدترین سال‌های حکومت او بود.

 نادر شاه به مرحله‌ای از بدبینی رسیده بود که مردمی را یک روز برای آرامش آن‌ها هر کاری می‌کرد، به‌راحتی از دم تیغ می‌گذراند.

نادر کشته می‌شود

نادر کشته می‌شود

به نادر شاه خبر رسید که کردهای خبوشان علیه او دست به شورش زده‌اند.

 نادر شاه ابتدا تردید داشت با آن‌ها روبه‌رو شود و تصمیم گرفت به کلات فرار کند؛ اما مشاورانش او را منع کردند. پس تصمیم گرفت به مقابله با آن‌ها بپردازد؛ اما در توطئه‌ای، برخی سران ایل افشار با هم هماهنگ شدند و نادر را در خبوشان به قتل رساندند تا خود و اطرافیان نادر و مردم عادی را از سایه ترس او نجات دهند.

 به این ترتیب زندگی او پایان یافت.

ایران بعد از مرگ نادر

رنج و دردِ ایران با مرگِ نادرشاه پایان نیافت. پنجاه سال پس از مرگِ او، امپراتوریِ ایران شاهدِ جنگ‌های داخلی بود و بخش‌هاییَش را از دست داد.

حکومتِ علی‌قلی میرزا که خود را عادل‌شاه نامید، اندکی بیش از یک سالْ پایدار بود. او به‌دستِ برادرِ کوچک‌ترش، ابراهیم خان، کور و از سلطنت پایین کشیده شد.

آرامگاه نادرشاه افشار

آرامگاه نادرشاه افشار

آرامگاه نادر شاه افشار در مشهد به فاصله کمی از حرم امام رضا قرار دارد.

نادر ابتدا مشهد را پایتخت خود انتخاب کرد و مقبره خود را در آن ساخت. وقتی در سال 1148 هجری قمری پادشاه رسمی ایران شد، با بازگشت از هند تصیم گرفت مقبره دیگری برای خود بسازد.

دستور داد سنگ مرمر بزرگی از آذربایجان به خراسان ببرند که وزن زیادی داشت و حمل و نقل آن بسیار هزینه‌بر بود.

 او قصد داشت از این سنگ‌ها برای بنای مقبره خود استفاده کند.

وصیت نامه نادر شاه افشار

  • کمربند سلطنت، نشان نوکری برای سرزمینم است نادرها بسیار آمده اند و باز خواهند آمد اما ایران و ایرانی باید همیشه در بزرگی و سروری باشد این آرزوی همه عمرم بوده است.
  • هنگامی که برخواستم از ایران ویرانه ای ساخته بودند و از مردم کشورم بردگانی زبون، سپاه من نشان بزرگی و رشادت ایرانیان در طول تاریخ بوده است سپاهی که تنها به دنبال حفظ کشور و امنیت آن است.
  • لحظه پیروزی برای من از آن جهت شیرین است که پیران، زنان و کودکان کشورم را در آرامش و شادان ببینم.
  • برای اراضی کشورم هیچ وقت گفتگو نمی‌کنم بلکه آن را با قدرت فرزندان کشورم به دست می‌آورم.
  • گاهی سکوتم، دشمن را فرسنگ‌ها از مرزهای خودش نیز به عقب می‌نشاند.
  • کیست که نداند مردان بزرگ از درون کاخ‌های فرو ریخته به قصد انتقام بیرون می‌آیند انتقام از خراب کننده و ندای از درونم می‌گفت برخیز ایران تو را فراخوانده است و برخواستم.
  • فراموش نکنید که حفظ سلطنت به داشتن عصای سلطنت نیست بلکه مطمئن‌ترین و حقیقی‌ترین، حافظان آن دوستان وفا دارند و به دست آوردن این دوستان به زور میسر نمی‌شود، زیرا وفا ثمر نیکی است.
  • اگر می‌خواهید به دشمنان زیان رسانید به دوستان نیکی کنید.

ویژگی‌های شخصیتی

ویژگی‌های شخصیتی

جِیمْز فِرِیْزِرِ انگلیسی که معاصرِ نادرشاه بود در کتابش، تاریخِ نادرشاه، او را چنین توصیف می‌کند:

  • قدش نزدیکِ شش پا (180 سانتی‌متر) می‌شود.
  • اندکی تنومند ولی نیرومند و با اندامی ورزیده‌است.
  • دارای چهره‌ای گیراست.
  • صدایش رسا و خشن است و تا 100 متری فرمان می‌دهد.
  •  می‌گساری‌اش به اندازه است. دلبسته زنان است، اما این رفتار او را از کارش بازنمی‌دارد.
  • خوراکش بسیار اندک است.
  • در اردو یا شهر همیشه بیرون است و بارِ عام می‌دهد
  • پرداختِ مقرری و پوشاکِ سپاه به عهده خودش است و اجازه نمی‌دهد افسران هیچ مبلغی به هر عنوانی از سرباز بگیرند.
  • ماهانه گزارشی از سراسرِ کشور به او می‌رسد و خودش هم با جاسوسانش نامه‌نگاری دارد.
  • بسیار بخشنده و سخاوتمند است به‌ویژه درباره سربازانش.
  •  گناهکاران را با کشتن و لغزشکاران را با بریدنِ گوش مجازات می‌کند.
  •  در جنگ یا همراه با سپاه در اردوکشی یا راه‌پیمایی، خوراک و نوشیدنی‌ای مانند دیگر سربازان دارد.
  • نیروی بدنی‌اش چنان است که در هوای یخبندان در بیابان روی زمین می‌خوابد و تنها یک بالاپوش به خود می‌پیچد و بالشتش زین اسبش است.
  • هرگز در روز به خوشگذرانی مشغول نمی‌شود.
  •  در هنگام خوشگذرانی کسی حق ندارد از امور مملکتی و روزانه سخن بگوید و در هنگام کار نیز کسی نباید با او به شوخی و خنده شبانه رفتار کند.
  • هوش فراوانی دارد، گفته‌ها و کارهایش را به‌یاد دارد، افسرانش را به نام می‌شناسد و بیشتر سربازانش را که کهنه‌کارند می‌شناسد.
  •  در همه نبردهایش همیشه پیشاپیشِ سپاه است.
  • کارهایش سند بزرگی برای تاریخ است که در گذشته، کمتر مانندش دیده شده‌است.
  • مردی که با نداشتنِ ثروت و سپاه به چنان جایی رسد که چنین کارهایی از او سر زند و گنجینه عظیمی به‌دست‌آورد، چه کارهای شگفتِ دیگری می‌تواند انجام دهد؟!

کلام آخر

ما امروز درباره یکی از بزرگان ایران یعنی نادرشاه افشار نوشتیم؛ امیدواریم که این مقاله برای شما مفید بوده باشد و همچنین این مقاله دلیلی برای آغاز مطالعه بیشتر تاریخ ایران عزیزمان باشد. در پایان امیدواریم از خواندن این مقاله نهایت لذت را برده باشید. / نویسنده امیرسالار کریمی

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو