در این بخش گلچین شعر زیبا و مفهومی ناب را گردآوری کرده ایم. در ادامه مجموعه اشعار کوتاه مفهومی سنگین و زیبا را در سایت روزانه بخوانید.
گلچین اشعار کوتاه مفهومی
باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش
صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرودسعدی
خنده رسوا مینماید پسته بیمغز را
چون نداری مایه از لاف سخن خاموش باشصائب
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
چون عاقبت کار جهان نیستی است
انگار که نیستی چو هستی خوش باشخیام
نقش شیرین رود از سنگ، ولی ممکن نیست
که خیال رخش از خاطر فرهاد رودجامی
مطلب مشابه: شعر کوتاه معنی دار سنگین؛ اشعار کوتاه با معنی از شاعران بزرگ
تویی جان این زمانه تو نشسته پربهانه
ز زمانه برکنارم هله تا تو شاد باشیتن و نفس تا نمیرد دل و جان صفا نگیرد
همه این شدهست کارم هله تا تو شاد باشیمولانا
عاشقان در زندگی دنبال مرهم نیستند
دردِ بی درمانشان را درد درمان میکند
در کار خود، من و تو ز او بی وفاتریم
با من ز بی وفایی دنیا، سخن مگو
از دشمنان برند شکایت به پیش دوست
چون دوست دشمن است، شکایت کجا بریمسعدی
زیباترین شعر زیبا و مفهومی
جان و جهان ز عشق تو رفت ز دست کار من
من به جهان چه میکنم چونک از این جهان شدم
مطلب مشابه: شعر زیبا کوتاه پر معنی؛ قشنگ ترین اشعار از شاعران ایرانی
آخر همه کدورت گلچین و باغبان
گردد بدل به صلح ، چو فصل خزان رسد
کلیم کاشانی
عمرت دراز باد که ما را فراق تو
خوش میبرد به زاری و خوش زار میکشدمجروح را جراحت و بیمار را مرض
عشاق را مفارقت یار میکشدوحشی بافقی
چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم
که دل بدست کمان ابرویست کافر کیش
گویی از تقدیر تلخم باخبر بودم ز پیش
مادرم میگفت من مشکل به دنیا آمدم
نمیگویم به وصل خویش شادم گاه گاهی کن
بلاگردان چشمت کن مرا گاهی نگاهی کنامیر خسرو دهلوی
مطلب مشابه: اشعار معنی عشق با زیباترین شعر کوتاه و بلند با واژه عشق
فروغ مشعل دولت، چو برق در گذر است
چراغ گوشه نشینان مدام می سوزد
نقش ما گو ننگارند به دیباچه عقل
هرکجا نامه عشق است، نشان من و توست
چه فتنه بود که حسن تو در جهان انداخت
که یک دم از تو نظر بر نمیتوان انداختبلای غمزه نامهربان خون خوارت
چه خون که در دل یاران مهربان انداختسعدی
با شیخ از شراب حکایت مکن که شیخ
تا خون خــــلق هست ننوشد شراب را
شهریار
بیا، ببین، نه همانا که زنده خواهم ماندن
تو خود بگوی که: بی تو چگونه زنده بمانم؟چگونه باشد در دام مانده حیران صید
ز جان امید بریده؟ ز دوری تو چنانمعراقی
مطلب مشابه: شعر تک بیتی اخلاقی از شاعران معروف (اشعار با معنی و مفهومی)
خنده رسوا مینماید پسته بیمغز را
چون نداری مایه از لاف سخن خاموش باشصائب
گر خدا داری ز غم آزاد شو
از خیال بیش و کم آزاد شواقبال لاهوری
اشعار با معنی فلسفی
گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید
گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم
حافظ
وفا داری مدار از بلبلان چشم
که هر دم بر گل دیگر سرایند
رسم و ره آزادی یا پیشه نباید کرد
یا آنکه زِ جانبازی اندیشه نباید کرد
یزدی
مطلب مشابه: شعر پروفایل با اشعار مختلف زیبا و با معنی برای کپشن و زیر عکس
نیارزد آینه بودن به آن همه تشویش
که هر که جلوه فروشد، تو رنگ گردانیبیدل
خواهی که شوی خازن اسرار امانت
جبریل صفت در همه احوال، امین باش
فروغ بسطامی
دوست دارم که دوست، عیب مرا
همچـو آئینــه روبــــــــــرو گـویدنه که چون شانه با هزار زبان
پشت ســر رفته، مـو به مو گوید
عاشقی را چه نیاز است به توجیه و دلیل
که تو ای عشق همان پرسش بی زیراییقیصر امین پور
یکی درد و یکی درمان پسندد
یک وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسنددبابا طاهر
مطلب مشابه: اشعار تک بیتی فلسفی بی نظیر و مجموعه شعر با مفهوم و با معنی
نگاه به کار مفیدم، کَس نمی کند
هزار دیده منتظر یک اشتباه من است
زندگی موسیقی گنجشک هاست
زندگی باغ تماشای خداست
زندگی یعنی همین پروازها
صبح ها
لبخندها
آوازها
به مهر و ماه چه نسبت فرشته روی مرا؟
سخن مگو که مرا نیست تاب گفت و شنید
کجا به نرمی اندام او بود مهتاب؟
کجا به گرمی آغوش او بود خورشید؟رهی معیری
کاش می شد عشق را آغاز کرد
با هزاران گل یاس آن را ناز کرد
کاش می شد شیشه غم را شکست
دل به دست آورد نه این که دل شکست
هر که عیب دگران پیش تو آورد و شمرد
بی گمان عیب تو پیش دگران خواهد برد
مطلب مشابه: شعر پر محتوا و زیبا و گزیده اشعار با معنی و پر مفهوم از شاعران بزرگ
ز یاران کینه هرگز در دل یاران نمی ماند
به روی آب جای قطره ی باران نمی ماند
از بامداد روی تو دیدن حیات ماست
امروز روی خوب تو یا رب چه دلرباستامروز در جمال تو خود لطف دیگرست
امروز هر چه عاشق شیدا کند سزاستمولانا
هر کس بد ما به خلق گویید ما چهره از او نمی خراشیم
ما خوبی او به خلق گوییم تا هر دو دروغ گفته باشیم
عمر خواهم پایدار و جان شیرین بیشمار
بر تو می افشانده باشم تا نفس باشد مراهر کسی دارد هوس چیزی نخواهم من جز آنکه
سرنهم در پای جانان این هوس باشد مرافیض کاشانی
دود اگر بالا نشیند کسر شان شعله نیست
جای چشم ابرو نگیرد گرچه او بالاتر است
خدایا چنان کن سر انجام کار
تو خوشنود باشی و ما رستگار
دل تو کی ز حالم با خبر بی
کجا رحمت باین خونین جگر بیتو که خونین جگر هرگز نبودی
کی از خونین جگرها با خبر بیباباطاهر