قشنگ ترین جملات درباره باران؛ 200 شعر و جملات زیبای باران عاشقانه

قشنگ ترین جملات درباره باران؛ 200 شعر و جملات زیبای باران عاشقانه


منبع: روزانه

1

1402/9/1

23:26


پاییز که تمام می‌شود، خیابان‌ها خیس می‌شوند، پنجره‌ها تر و هوا کمی سرد شده و بوی باران همه‌جا را معطر می‌کند. آری باران باریده و این باران برای هرکس معنای …

پاییز که تمام می‌شود، خیابان‌ها خیس می‌شوند، پنجره‌ها تر و هوا کمی سرد شده و بوی باران همه‌جا را معطر می‌کند. آری باران باریده و این باران برای هرکس معنای متفاوتی می‌تواند داشته باشد. یکی زیر باران با معشوقش قدم می‌زند و دیگری یاد روزهایی می‌افتد که دگر نیستند. اما هر چه باشد این باران حس می‌آفریند، حسی درآمیخته با ادبیات و شعر. پس اگر شما نیز به باران و آن فضای شاعرانه‌اش علاقه دارید؛ در ادامه متن همراه سایت بزرگ روزانه باشید.

قشنگ ترین جملات درباره باران؛ 200 شعر و جملات زیبای باران عاشقانه

شعر درباره باران

ما در ادامه متن شعرهایی جذاب درباره باران را آماده کرده‌ایم که امیدواریم از خواندن آن‌ها نهایت لذت را ببرید.

کاش بارانی ببارد قلب‌ها را تر کند

بگذرد از هفت بند ما، صدا را تر کند

قطره قطره رقص گیرد روی چتر لحظه‌ها

رشته رشته مویرگ‌های هوا را تر کند

بشکند در هم طلسم کهنه این باغ را

شاخه‌های خشک و بی بار دعا را تر کند

مثل طوفان بزرگ نوح در صبحی شگفت

سرزمین سینه‌ها تا ناکجا را تر کند

چترهاتان را ببندید ای به ساحل مانده‌ها

شاید این باران -که می‌بارد- شما را تر کند

جلیل صفربیگی

ناودان‌ها شرشر باران بی‌ صبری ست

آسمان بی ‌حوصله، حجمِ هوا ابری ست

کفش‌هایی منتظر در چارچوب در

کوله‌ باری مختصر لبریز بی صبری ست

پشت شیشه می‌تپد پیشانی یک مرد

در تب دردی که مثل زندگی جبری ست

و سرانگشتی به روی شیشه‌های مات

بار دیگر می‌نویسد: «خانه‌ام ابری ست»

قیصر امین‌پور

مطلب مشابه: متن هوای بارانی + جملات شب بارانی و دلنوشته های زیبا در مورد هوای ابری

خبر خیر تو از نقل رفیقان سخت است

حفظ حالات من و طعنه آنان سخت است

لحظه بغض نشد حفظ کنم چشمم را

در دل ابر نگهداری باران، سخت است

کشتی کوچک من هرچه که محکم باشد

جستن از عرصه هول آور طوفان، سخت است

ساده عاشق شده‌ام؛ ساده تر از آن رسوا

شهره شهر شدن با تو چه آسان، سخت است

ای که از کوچه معشوقه ما می‌گذری

بی محلی سر این کوچه، دو چندان، سخت است

زیر باران که به من زل بزنی خواهی دید

فن تشخیص نم از چهره گریان، سخت است

کاظم بهمنی

باران

اشک و باران با هم از روی نگاهش می‌چکند

او سرش را می‌برد پایین… خیابانِ شلوغ

عابران مانند باران در زمین گم می‌شوند

او فقط می‌ماند و چندین خیابانِ شلوغ

او فقط می‌ماند و دنیایی از دلواپسی

با غمی بر شانه اش سنگین… خیابانِ شلوغ

نجمه زارع

همیشه سر به زیر و ساده بودی دختر باران

شبیه من تو هم افتاده بودی دختر باران

شلال گیسوانت را به دست باد می‌دادی

گمانم روستایی زاده بودی دختر باران

برایم مو به مو و خط به خط می‌گفتی از هر چیز

تو از اوج جنون افتاده بودی دختر باران

شبیه من که مغلوب نگاه آبی‌ات گشتم

تو هم آیا به من دل داده بودی دختر باران!؟

نخواهی رفت از یادم تو و آن لهجه شرقی

سوار سر به زیر جاده بودی دختر باران

اسماعیل سلیمانی مقدم

شدم مانند رود از بارشی جریان که می‌گیرد

که من بدجور دلتنگ توأم، باران که می‌گیرد

دلم تنگ است می‌دانی؟ پناهم شانه‌های توست

کمی اشک است درمانش دل انسان که می‌گیرد

چه بی راهم، چه از غم ناگزیرم من، چه ناچارم

شبیه حس یک قایق شدم طوفان که می‌گیرد!

چقدر از خاطراتت ناگزیرم، نه گریزی نیست

منم و باز باران بین قم – تهران که می‌گیرد

تو را، عشق تو را، آسان گرفت اول دلم اما

چه مشکل می‌شود کارم دلم آسان که می‌گیرد!

سپردم به فراموشی به سختی خاطراتت را

ولی باران که می‌گیرد… ولی باران که می‌گیرد

محمدرضا شرافت

مطلب مشابه: دلنوشته باران + متن های احساسی و ادبی با موضوع باران

غصه می‌سوزد مرا، باران ببار

کوچه می‌خواند تو را، باران ببار

ابرها را دانه دانه جمع کن

بر زمین دامن گشا، باران ببار

خاک اینجا تشنه دلتنگی است

آسمان را کن رها، باران ببار

باغبان از کوچه باغان رفته است

ابر را جاری نما، باران ببار

دیشب باران قرار با پنجره داشت

روبوسی آبدار با پنجره داشت

یکریز به گوش پنجره پچ پچ کرد

چکچک چکچک چکار با پنجره داشت

خوشا هر باغ را، بارانی از سبز

خوشا هر دشت را، دامانی از سبز

برای هر دریچه، سهمی از نور

لب هر پنجره، گلدانی از سبز

باران

وای باران باران

شیشه پنجره را باران شست

از دل من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست؟

آسمان سربی رنگ

من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ

می‌پرد مرغ نگاهم تا دور

وای باران باران

گاه می‌اندیشم می‌توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری

تو توانایی بخشش داری

دست‌های تو توانایی آن را دارد که مرا زندگانی بخشد

چشم‌های تو به من می‌بخشد

شور و عشق و مستی

و تو چون مصرع شعری زیبا

سطر برجسته‌ای از زندگی من هستی

حمید مصدق

چقدر این دوست‌داشتن‌های بی‌دلیل

خوب است

مثل همین باران بی‌سوال

که هی می‌بارد

که هی اتفاقاً آرام و شمرده شمرده

می‌بارد

سیدعلی صالحی

مطلب مشابه: شعر باران + مجموعه اشعار زیبای عاشقانه و خواندنی در مورد بارش باران

باران بهانه بود

که تو

زیر چتر من

تا انتهای کوچه

بیایی

و دوستی

مثل گلی

شکوفه کند

بر لبانمان!

جواد محقّق

باران

چترم را

کنار ایستگاهی در مه

جا گذاشته‌ام

خیس و خسته آمده‌ام

و حالا

شاعر که نه،

بارانم!‏

نجوا رستگار

دلنوشته درباره باران

در ادامه متن دلنوشته‌هایی از باران را آماده کرده‌ایم که امیدواریم به دل شما بنشینند.

بغضهای مرطوب مرا باور کن،

این باران نیست که میبارد ،

صدای خسته ی قلب من است که از چشمان آسمان بیرون میریزد

برای از بین بردن یک عدد معشوقه

نم باران کافی ست …

وای باران باران

شیشه ی پنجره را باران شست..

از دلِ من اما ,چه کسی نقشِ تورا خواهد شست..

همینکه بگویید : « آه , گمـــانم امروز بـاران ببــارد . »

کـافـی ست تا ابـرها دوستــتان داشتـــه باشنــد

وَ البـته شمـا را کـه چشـم به راهـشان بـوده اید

شـما را بیــــــــــــــشتر

آدم هـایِ غمگـینِ دوست داشتـنی

در میـان شما کسـی هـست

کـه با یـک تـکه ابـر کوچـکِ خـاکـستری

قـرار داشـته بــاشد ؟

مطلب مشابه: متن عاشقانه روزهای بارانی؛ اس ام اس و شعر احساسی مخصوص روزهای بارانی

بـاران کمــی آهستــه تــر

اینجــا کســی در خـانـه نیسـت

مــن هستــم

و

تنهــایــی

و

دردی کــه نــامـش زنـدگیســت …

باران

همچنـان منتـظرم

تـا قطره های بـاران

تـو را از آن بـالا در آغوشم رهـا کننـد

یا غـرق می شوم

یا رفیـق شبهای بـارانیت می مانـم …

نَــیـــا بــــاران ! …

زَمــیــن جــــایِ قَـــشَـــنگـــــی نــیست…!

مثل باران چشمهایت دیدنی است

شهر خاموش نگاهت دیدنی است

زندگانی معنی لبخند توست

خنده هایت بی نهایت دیدنی است

دلم به عظمت باران برایت دلتنگی میکند… ؛

امروز عجیب؛

بی واژه؛

بی حصار… ؛

می خواهمت…

باز باران آمد

از هوا یا ز دو چشم خیسم؟

نیک بنگر!

چه تفاوت دارد . . .

مطلب مشابه: اشعار بارانی + مجموعه شعر عاشقانه در مورد باران و هوای بارانی

به باران سپرده ام

وقت آمدنت

هوای کوچه را داشته باشد

گوشم به زنگِ در است

مبادا آهسته بیایی!

باران

تـــو

این روزهــا

برایـم حکم باران را داری..

درست وســط کـویـر،

همون قدر زندگی بخش

همون قدر مــحــال!

باران که بند بیاید

تازه خاطره شروع می کند به چکه کردن…!!

نمک روی زخم ست بارانی که بی تو ببارد!!

تلنگر کوچکی است بــاران

وقتی فراموش میکنیم ؛

آسمان کجاست …

کاش نامت باران بود…

آنوقت تمام مردم شهر هم

برای آمدنت دعا می کردند …!

مطلب مشابه: متن زیبا در مورد بوی باران (متن های خاص در مورد حس و حال عاشقانه باران)

متن عاشقانه مخصوص روزهای بارانی

باران

در این بخش از مقاله، جملاتی عاشقانه را گردآوری کرده‌ایم که مخصوص روزهای بارانی هستند. امیدواریم این بخش مرد توجه شما قرار بگیرد.

پنجره باران خورده‌ات را باز کن. چند سطر پس از باران، چشم‌هایم را ببین که هوایت دیوانه‌شان کرده… دلم برایت تنگ است.

خدایا، این دلتنگی‌های ما را هیچ بارانی آرام نمی‌کند. فکری کن. اشک ما طعنه می‌زند به باران رحمتت.

وقتی باران می‌آید؛ تنم را به قطرات باران می‌سپارم. می‌گویند باران رساناست، شاید دست‌های من را هم به دست‌های تو برساند.

در کنار هم قدم می‌زنیم زیر باران. لحظه‌ای بایست تا سجده شکر به جا آورم. رسیدن به نهایت آرزو زانو زدن هم دارد.

دیر آمدی باران، دیر آمدی باران، دیر… آن روز که منتظرت بودم، دعا کردم بیایی، ناز کردی، امروز که نمی‌خواهمت آمدی. آمدی تا تنهایی‌ام را یاد آور شوی؟

دیر آمدی باران، دیر آمدی باران، دیر… من در جایی، در حجم نبودن کسی خشکیدم.

هر وقت باران می‌بارد، خاطراتمان جان دوباره می‌گیرد و این باران است که مرا بی‌حضور تو راهی خیابان‌‌ها می‌کند.

دیشب با بارون مسابقه دادم. اون بارید و من گریه کردم. باهاش از تو صحبت کردم. اون دلتنگ خورشید بود و من دلتنگ تو.

باران بهانه ای بود که زیر چتر من تا انتهای کوچه بیایی. کاش نه کوچه انتهایی داشت و  نه باران بند می‌آمد.

مطلب مشابه: شعر باران عاشقانه (اشعار زیبای بارانی به همراه عکس نوشته باران و عشق)

عاشق که باشی، پاییز که باشد، باران که ببارد؛ انار که هیچ سنگ هم اگر باشی دلت ترک می‌خورد.

باران

چقدر این صدا برایم آشناست؛ صدای هق هق گریه‌های آسمان را می‌گویم، صدای بارش باران را… بارها آن را از اعماق وجودم شنیده‌ام، صدایی است که رنگ تنهایی دارد بوی فراق و درد دوری.

هیچ گاه نباید به اجبار خندید. گاهی باید با نهایت آرامش گریه کرد. لبخند بعد از گریه از رنگین کمان بعد از باران هم زیباتر است.

به باران دل نبند که هر چهار فصل دیوانه‌ات خواهد کرد. اگر ببارد، از شوق و اگر نبارد، از دلتنگی.

دمش گرم، باران را می‌گویم. به شانه‌ام زد و گفت: خسته شدی ، امروز تو استراحت کن ، من به جایت می‌بارم.

بغض‌های مرطوب مرا باور کن، این باران نیست که می‌بارد. صدای خسته قلب من است که از چشمان آسمان بیرون می‌ریزد.

معشوقه‌ی تو بودن آن حالتی از خوشبختی‌ست که نه در درام عاشقانه‌ و نه در شعر یافتمش. معشوقه‌ی تو بودن، حس خوب امنیت است. حس دویدن زیر باران. مثل زیباترین رویایی که در سر داری. معشوقه‌ی تو بودن، شبیه بوسه‌ای میان ابرهاست.

شیما سبحانی

وقتی که تو بارانی می‌شوی در آسمان چشمانت غرق می‌شوم و فراموش می‌کنم که هوا پاییزی است. برخیز تا پنجره‌ها را به روی خزان ببندیم، بیم دارم خزان خاطراتمان را غارت کند.

باغچه از حجم علف‌های هرز سکوت انباشته شده. از خلوت کوچه دلم می‌گیرد و هنوز در انتظار بارانی شدن چشمانت هستم.

هر چند که می‌دانم بارانی شدن، دل آسمانی می‌خواهد.

مطلب مشابه: شعر باران زمستانی | اشعار زیبای خاص بارش باران و برف زیبا در زمستان

امروز همچون بارانی که می‌بارد، بی‌واژه و بی‌حصار می‌خواهمت.

برای از بین بردن یک عدد معشوقه، نم باران کافی است.

کاش نامت باران بود، آن وقت تمام مردم شهر هم برای آمدنت دعا می‌کردند.

دل من کلبه‌ای بارانیست و تو آن باران بی‌اجازه‌ای که ناگهان در احساس من چکه می‌کنی.

باران باشد، تو باشی و یک خیابان بی انتها؛ به دنیا می‌گویم خداحافظ.

باران که می‌بارد، خیالم راحت است که تو هم در هوای منی، هر چند دور.

باز باران آمد؛ حالا از هوا یا از دو چشمم، چه فرقی دارد؟

دوست داشتن نم نم باران است، کم کم می‌آید و به درازا می‌کشد. بارانى دوستت دارم.

قلب ابرها تندتر می‌تپد، وقتی قرار است بیایی.

عاشق که نباشی، حس باران را نمی‌فهمی.

باران می‌خواهم، آنقدر شدید که من و تنهایی‌ام را با خودش بشوید و ببرد.

گاهی باران همه دغدغه‌اش باغچه نیست، از غصه تنها شدن می‌بارد.

بعد از بارانِ نگاهم، آفتابی شو؛ رنگین‌کمانِ دیدنت را دوست دارم.

مطلب مشابه: متن صبح بخیر احساسی بارانی + جملات صبح بخیر عاشقانه عزیزم برای صبح بارانی

متن شکست عشقی مخصوص روزهای بارانی

در ادامه متن جملات احساسی با تم شکست عشقی را آماده کرده‌ایم و امیدواریم از خواندن آن‌ها نهایت لذت را ببرید.

باران

    باران حضورت که ببارد تنهایی ام

    خشکسالی اش را تعطیل می کند

    به حرمت قطراتی از جنس تو

    یه خیابون

    یه بارون

    دستهای یخ کرده

    یه آهنگ

    کلی فکر !

    و پاکت سیگار به ازای تمام شارژهایی که باید برای با “تو” بودن خریده میشد … !

    هر کجا هستم٬باشم‌

    آسمان مال من است

    پنجره٬‌فکر٬‌هوا‌٬عشق‌

    زمین مال من است

    چشمها را باید شست

    جور دیگر باید دید

    چترها را باید بست

    زیر باران باید رفت

    “سهراب سپهری

در این شبــهای بـــارانی  غــــــم انگیز است تنـــــــهایــــــی

بـــــــه امـــــــید نگـــــــاهی تلــخ که می آیـــــی

به احســــاست قســــــم یــــک شب

دلم می میرد از حسرت

و من اهسته میگویم :

تــــــو هــــــــم دیـــــگر نمـــیـــایــــی …..

مطلب مشابه: سخنان بزرگان در مورد باران و جملات زیبا در وصف زیبایی باران

    باران که می آید… یک نفر، با لبخندی ، نفس عمیقی می کشد و می گوید: واو چه بوی خوشی می آید و یک نفر با چشمانی خیس تر از خیابان کارتون هایش را جمع می کند و می گوید: خدایا تمام زندگی ام خراب شد..

    باران که شدی مپرس این خانه ی کیست

    سقف حرم و مسجد و میخانه یکی ست

    باران که شدی پیاله ها را نشمار

    جام و قدح و کاسه و پیمانه یکی ست

    “مولوی”

بــــــــاران مــی خـــواهــــم

آنـــقــدر شــــدیــــد کــه ؛

مـن و تنــهایی ام را

بـشــویـد ببـرد !

    دمش گرم ، باران را می گویم …

    به شانه ام زد و گفت :

    خسته شدی ، امروز تو استراحت کن ، من به جایت می بارم . . .

    به باران دل نبند

    که هر چهار فصل دیوانه‌ات خواهد کرد

    اگر ببارد ، از شوق

    اگر نبارد ، از دلتنگی

هنوز هم وقتی باران می آید تنم را به قطرات باران می سپارم …

می گویند باران رساناست ، شاید دستهای مرا هم به دستهای تو برساند …

    دلم به عظمت باران برایت دلتنگی میکند…

    امروز عجیب؛ بی واژه؛ بی حصار… ؛

    می خواهمت…

شب نزدیک است …!

هر شب دستم را تنهــــــا …

بر شانه ی تنهای شـــــــــب میگذارم ؛

و برایش از ” تـــــــــــو ” میگویم …..

بـــــــــــاران میگیرد !!!!

    باران که میبارد

    دلم برایت تنگ تر می شود

    راه می افـتم

    بدون چتر ، من بـغض می کنم ، آسمان گـریـه . . .

دلم که تنگ میشود

دست به دامان پنجره ها می شوم

دلم که تنگ می شود

بوی خاک باران خورده به دادم می رسد

خاک باران خورده برگهای خیس

خدای مهربان

تنهایی که فشار می آورد

همه نیست می شوند!

    دیر آمدی باران

    آن روز که منتظرت بودم

    دعا کردم بیایی ناز کردی

    امروز که نمیخواهمت آمدی

    آمدی تا تنهاییم را یاد آور شوی ؟

با ابرها چه غصه‌ی پنهانی‌ست؟

این عصرِ چندشنبه‌ی بارانی‌ست؟

وقتی که می‌بُریم مدام از هم

این عشق نیست ، چاقوی زنجانی‌ست !

سخن بزرگان درباره باران

بزرگان دنیا درباره باران جملات بسیار مفهومی و خاصی را گفته‌اند. در ادامه متن بخشی از آن‌ها را گردآوری کرده‌ایم.

باران

    باران به خاطر به یک اندازه باریدن اش بر روی خوبی ها و بدی ها معروف است.

    اگر مدیریت این کار با من بود، بر روی عادل ها به نرمی و شیرینی می باریدم و بی عدالت ها را غرق می کردم

    مارک تواین

هنگامی که باران می بارد، به جای نگاه کردن به پایین به بالا نگاه کنید.

بدون باران، هیچ رنگین کمان وجود نخواهد داشت.

    در راهی که من آن را می بینم، اگر رنگین کمان را می خواهید، باید باران را تحمل کنید.

    دالی پرتون

    باران فقط  قطرات آب نیست

    این عشق آسمان به زمین است،

    آن ها هرگز یکدیگر را ملاقات نمی کنند اما عشق را از این طریق ارسال می کنند.

    ناشناخته

    یک باران آرام و ملایم باعث می شود که بسیاری از چمن ها سبز تر شوند.

    هنری دیوید تورو

    کارهای زیادی وجود دارد که برای سرگرمی انجام می دهم،

    اما برای خوشبختی دوست دارم خاطرات ام را جمع کنم و در باران قدم بزنم.

    رابرت برولت

    زندگی انتظار برای گذر طوفان نیست…

    بلکه یادگیری رقصیدن در زیر باران است.

    ویویان گرین

    بگذار باران تو را ببوسد.

    بگذار قطره های نقره ای رنگ باران روی سرت بکوبد

    بگذار باران برای تو لالایی بخواند.

    لنگستون هیوز

    به یاد داشته باشید که هر قطره باران که باریده باشد،

    تعریف باروری زیبا در دامان زمین دارد.

    جورج هنری لوئز

    من همیشه قدم زدن زیر باران را دوست دارم،

    چرا که هیچ کس اشک های مرا نمی بیند.

    چارلی چاپلین

    در یک روز تمیز و آفتابی، می توانید جسم تان را بهبود ببخشید.

    در یک روز مه آلود بارانی، می توانید ذهن تان را بهبود ببخشید!

    محمد مورات ایلدان

    ﮐﺎﺵ ﻣﯽ ﺷﺪ ﻗﻠﺐ ﻫﺎ ﺁﺑﺎﺩ ﺑﻮﺩ

    کینه ﻭ ﻏﻢ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﺎﺩ ﺑﻮﺩ

    ﮐﺎﺵ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺩﻝ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﯽ ﻧﺪﺍﺷﺖ

    ﻧﻢ ﻧﻢ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻫﻢ ﺁﻏﻮﺷﯽ ﻧﺪﺍﺷﺖ

    نیما یوشیج

عزیزان، بگذارید بار دیگر باران را ستایش کنیم.

    اجازه دهید الفبای جدید دیگری را کشف کنیم

    و خودمان باشیم

    باران، جوجه مرغ و برگ بیدمشک

    گل سبز و سفید، سنگ خال خالی،

    و همه آن چه که از باران استقبال می کند مثل گنجشک

    کسی که با چشمانی از تنهایی زیر شاخه ی درخت نارون باران را تا زمانی که تمام شود تماشا می کند

    کنراد پاتر آیکن

متن مخصوص قدم زدن زیر باران

باران

در آخرین بخش از این مقاله، شعر و دلنوشته‌هایی درباره قدم زدن زیر باران را آماده کرده‌ایم و امیدواریم مورد پسند شما عزیزان واقع شود.

باران نم نم … لحظاتی برای قدم زدن ماست

برای احساس نم باران روی پوست مان، برای قدم زدن در کنار هم

برای خندیدن و صدای پای ما مثل بچه ها در زمین گل آلود …

برای بوسیدن و در آغوش کشیدن یکدیگر زیر شیرینی باران

به یاد دارم …

آن روز بارانی را

دویدن در گل و لای باران

آب باران را

بوسه های عاشقانه و آغوش هم را

و لمس صورت های خیس یکدیگر

به یاد دارم …

رقصیدیم و عشق ورزیدیم

ریزش قطرات باران را تماشا کردیم

ما در این باران عاشق شدیم و شادی کردیم

ما در هر لحظه زندگی کردیم

و لذت بردیم … از باران گرم و رمانتیک

به یاد دارم …

عشق شورانگیزمان را

در آن هوای عاشقانه

دلم یک خیابان می خواهد

بی انتها

بارانی نم نم

و یک خدا

که کمی با هم راه برویم

چه سخت… هم پاییز باشد،

هم ابر باشد

هم باران باشد

هم خیابان خیس…

اما نه تو باشی

نه دستی برای فشردن باشد

نه پایی برای قدم زدن…

بیا بی خیال تمام دنیا شویم

بیا زیر نم نم باران و تندی باد قدم بزنیم و ریشخند بزنیم به دنیا و تجملاتش

بیا با بی تفاوتی از نگاه های سرد مردم رد بشویم و بلند بلند بخندیم

بیا پشت پا بزنیم به سختی ها و سر از کوچه های جدید شهر در بیاوریم

بیا برای لحظه ای تمام دنیا را فراموش کنیم

بیا برگردیم به کودکی ها!

قدم زدن در بساط دلبرانه ی پاییز،

همه جوره می چسبد…

بگو چگونه

وابسته ی بودنت نباشم

که اینگونه زندگی ام را

با من قدم می زنی

و خنده ات را

بیخ گوشم جا می گذاری

تو که رفتی

دل اندوهگینم را برداشتم

تمام خیابان ها را با او قدم زدم

و در نگاه رهگذران جستجویت کردم…

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو