چه عواملی باعث می شوند که ما بنده شکرگزاری باشیم؟

منبع: ساعد نیوز

2

1402/9/18

14:40


شکرگزاری به عنوان کلید سعادت و شادکامی در زندگی دارای مراحل و لوازمی است که باید مد نظر قرار گیرد. استاد محمود ممی زاده کارشناس مسائل دینی در این یادداشت به عوامل شکرگزاری می پردازد.

چه عواملی باعث می شوند که ما بنده شکرگزاری باشیم؟

یک سری عواملی وجود دارند که باعث می شوند که ما در برابر نعمات الهی واکنش مثبتی داشته باشیم و شکر نعمات را به جا آوریم و قدر داشته های خودمان را بدانیم و نداشته های خودمان را بزرگ جلوه ندهیم. 5 عامل را در این باره مطرح کرده اند که ما آنها را یکی یکی توضیح خواهیم داد:

عامل اول، اصلاح فهرست داشته ها! عامل دوم، شناخت داشته ها! ما یک سری داشته هایی داریم که نسبت به آنها شناخت درستی نداریم. عامل سوم، تنظیم آرزوها! بالأخره انسان در زندگی آرزوهایی دارد که اگر تنظیم نشوند، وی را به جاده خاکی و بیراهه می کشند! عامل چهارم، تصحیح اندازه سنج داشته ها. شما می بینید که در هر چیزی ما اندازه سنج داریم اعم از ترازو و دماسنج و غیره! در اندازه سنج داشته ها ما بر اساس معیاری دارایی های خودمان را مورد سنجش قرار می دهیم. و عامل پنجم، تنظیم الگوی روزی! ما باید نعمات و روزهای مادی و معنوی ای که خداوند به ما عطاء کرده بشناسیم و در واقع تنظیم کنیم.

شیخ محمود ممی زاده

ما بیائیم داشته های خودمان را فهرست کنیم و اصلاحاتی در آنها ایجاد کنیم. بعضی چیزها هست که ما به عنوان یک داشته در نظر نمیگیریم و فقط زمانی که آنها را در فهرست خودمان قرار دادیم متوجه وجودشان میشویم. به قول حاج آقای قرائتی: همین انگشت شست، که عضو کوچکی از بدن ما است اگر نباشد چند تا وزارتخونه کشور ما تعطیل می شود! انگشت شست نباشد، وزارت آموزش و پرورش تعطیل می شود چون هیچ کس نمی تواند خودکار و مداد دستش بگیرد. شما برای نوشتن به انگشت شست نیاز دارید. وزارت بهداشت تعطیل می شود، چون هیچ کس قادر به انجام تزریقات بدون انگشت شست نخواهد بود. وزارت کار و رفاه تعطیل می شود. شما یک خیاط پیدا کن که بدون انگشت شست بتواند خیاطی کند؟! شما یک بنّا پیدا کن که بدون انگشت شست بنائی کند؟!

همان طور که مشاهد می کنید، فقدان یک نعمت ساده باعث می شود که چندین وزارتخونه عریض و طویل در دنیا تعطیل شود. این مسأله درباره تمامی نعمت های ریز و درشت خداوند صادق است. گاهی ما تا آخر عمرمان یادی از این نعمات نمی کنیم و به همین دلیل است که یکی از عوامل مهم در شکرگزاری نعمت های الهی که منجر به فزونی نعمت ها و جلوگیری از نقمت و حرمان می شود، فهرست کردن نعمت ها است. بنابراین، لازم است که داشته های خودمان را فهرست کنیم و این فهرست را اصلاح کنیم و بدانیم که چه داریم و چه نداریم؟! یک بنده خدایی می آید پیش رفیقش و می گوید که خداوند وقتی روزی را تقسیم می کرد، ما کجا بودیم؟ این دوست طرف دست وی را گرفت و برد بیمارستان و گفت: وقتی خداوند بیماری را تقسیم می کرد ما کجا بودیم؟ یعنی شما چرا همیشه نداشتن ثروت را می بینید ولی داشتن سلامتی را نمی بینید؟

همه ما یک سری داشته ها، امکانات و دارائی هایی در زندگی داریم که در واقع، شادکامی، احساس خوشبختی، و احساس دارا بودن و برخورداری ما در گرو آن امکانات است. ما نگاه می کنیم که ببینیم در زندگی چه چیزهایی داریم؟! برای این که در این رابطه ما دچار اشتباه و خطا نشویم، باید چند نکته را مدنظر داشته باشیم. نکته اول این است که فهرست داشته های ما هم معیار سنجش میزان برخورداری و نابرخورداری ما است. یعنی ما با این مبنا می سنجیم که دارا هستیم یا ندار! حالمان خوب است یا بد؟ برخورداریم یا نابرخوردار؟ ثانیاً این جهت گیری فعالیت انسان را هم مشخص می کند. اگر کمبودی داشتیم یا احساس نقص و نداری داشتیم تلاش می کنیم که آن چیز را به دست بیاوریم. جهت حرکت انسان بسیار مهم است. عمر و وقت انسان در حال سپری شدن است و هیچ راهی هم برای نگه داشتن آن نیست. در نهایت هم انسان، به تعبیر قرآن، یا به سعادت و فلاح می رسد یا به خُسران. "قد افلح المؤمنون" از یک طرف داریم و از طرف دیگر، "إنَّ الأنسان لفی خُسر". خلاصه، ته کار یا فلاح و رستگاری است یا خُسران. ما در این باره دو نوع باور داریم: یکی باور غلط، و دیگری، باور صحیح. باور غلط، توهم داشته های مادی است. یعنی افراد فقط داشتن امکانات مادی را معیار سنجش دارا یا ندار بودن خودشان در نظر می گیرند. شغلی که دارم، محل زندگیم، لباس و تجملاتی که خودم و خانواده ام در اختیار دارم. خلاصه هر چیزی که به جنبه مادی مربوط می شود. اگر اینها را داشت، این انسان می گوید که "من خوشبختم" و "احساس خوبی دارم". و اگر اینها را نداشت، احساس بدبختی و بیچارگی می کند. راه حل این است که انسان به جای داشته های مادی انسان تفکر درباره داشته های جامع را در پیش بگیرد. جایی که ما درباره داشته های مادی می اندیشیم، آن بحث توهم است ولی در مورد اخیر، داشته های جامع را انسان می بینید، داشته هایی که حتی ممکن است مادی هم نباشند.

انسان اگر خودش را درست تعریف کند و فقط خودش را در جنبه مادی و جسمانی و بدنی خلاصه نکند برخلاف آن چیزی که در تفکر اومانیستی که در آن، انسان را محور قرار می دهند آن هم تن انسان را. پرداختن صرف به تن و کالبد انسان بدون هیچ کاری با معنویت و عالم روحانی و غیب. انسان محدود می شود به جسم ظاهر و هر چیزی که وی را زیباتر، بهتر، و خوشگل تر و در یک کلام، هر چیزی که به انسان حال و کیف می دهد. این در حالی است که انسان موجودی است مرکب از تن و روح. اگر انسان واقعیت خودش را دید و فهمید که من موجودی هستم هم دارای بُعد جسمانی هم دارای بُعد روحانی. اینجا وقتی نگاه واقع بینانه بود، امکانات را بر همان اساس خواهد سنجید. در نگاه مادی، چیزی به نام معنویت، دین، ولایت، باور به خدا، باور به آخرت، و مفاهیم اینچنینی خیلی جایگاه و ارزشی ندارند فقط جنبه های مادی لحاظ می شود. ولی در نگاه واقع بینانه و جامع، هر دو بُعد در نظر گرفته می شود. چه بسا، مردمی که از لحاظ مادی، ندار هستند ولی از لحاظ روحی دارای جایگاه بسیار بالایی هستند. شخصیت هایی که در طول تاریخ بوده اند مانند انبیاء و اولیای الهی، مؤمنین حقیقی که به لحاظ مادی در فقر بودند ولی به لحاظ معنوی در مراتب عالی قرار داشتند. مثلاً مرحوم آیت الله بهاءالدینی در مورد آیت الله بهجت فرموده بودند که "الان ثروتمندترین مرد جهان آیت الله بهجت است!" الان از هر کسی بپرسی که چه کسی ثروتمندترین فرد جهان است؟ میگویند "ایلان ماسک". چون جنبه مادی را لحاظ می کنند ولی در جنبه معنوی، آیت الله بهاءالدینی معتقد بودند که آیت الله بهجت ثروتمندترین مرد جهان است با این که خانه زندگی بسیار ساده ای داشتند و خیلی از بزرگان اصرار داشتند که ایشان خانه خودشان را عوض کنند ولی ایشان قبول نمی کردند. ایشان روح بسیار بزرگی داشت. این موضوع شاید برای کسانی که با مادی گرایی انس گرفته چندان قابل فهم نیست. شما می بینید که فوتبالیست، بازیگر، و خیلی هایی که مردم دوست دارند با آنها عکس بگیرند یا امضاء می آمدند مسجد آیت الله بهجت و پشت ایشان نماز می خواندند و از ایشان راهکار می خواستند. آن روح معنوی و ملکوتی چنان جذبه و رسوخ داشت که چنین تأثیری میگذاشت. پس ما اگر واقعیت انسان را بشناسیم، این که انسان فقط ماده نیست، آن وقت ما داشته هایش را هم فقط به مادیات محدود نخواهیم کرد. وقتی این طور شد، نعمت های ناشناخته و پنهانی که خداوند به ما داده قدر دانسته خواهد شد. از نگاه دینی هم امکانات مادی لازم است ولی کافی نیست و علاوه بر آن، امکانات روحی و معنوی هم باید لحاظ شود.

برای این که انسان به احساس برخورداری و رضایت از زندگی برسد و شادکامی واقعی پیدا کند یک سری امکانات باید باشد که به آن داشته های زندگی می گویند. وقتی انسان داشته های زندگی را درست شناخت و فهمید مهمترین نقش را در رضایت از زندگی را خواهد شد. در آیات و روایات در رابطه با داشته های زندگی دو نکته باید مد نظر قرار بگیرد: یکی، مصادیق داشته های زندگی است، و دوم، طبقه بندی مصادیق. در بخش اول، یعنی مصادیق داشته های زندگی، در آیات و روایات، شش کلیدواژه مطرح شده است: نعمت، سعادت، عیش، راحت، خیر، و غنا. اینها هر کدام مصادیق داشته های ما است که توضیح خواهیم داد و طبقه بندی اینها. در یک تقسیم کلی، امکانات ما یا امکانات مادی است، مثل نعمت وجود، مال، ثروت، خانه، شغل و امثال اینها که مربوط به جنبه مادی می شوند، و امکانات غیرمادی، از جمله نعمت سلامت، امنیت، اعتبار، و آبرو که انسان در جامعه دارد؛ نعمت عقل، ولایت، توحید، نعمت اسلام و مانند اینها. این تقسیم بندی کلی کمک می کند که ما داشته های زندگی خودمان را به صورت واقعی و نه خیالی بشناسیم.

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو