دلنوشته درباره حضرت فاطمه؛ جملات احساسی در وصف آن حضرت و شهادت او

دلنوشته درباره حضرت فاطمه؛ جملات احساسی در وصف آن حضرت و شهادت او


منبع: روزانه

1

1402/9/26

00:11


در این بخش مجموعه متن مذهبی زیبا و دلنوشته درباره حضرت فاطمه (س) را در وصف آن حضرت ارائه کرده ایم. متن زیبا و دلنوشته درباره حضرت فاطمه می‌نویسم بدون …

در این بخش مجموعه متن مذهبی زیبا و دلنوشته درباره حضرت فاطمه (س) را در وصف آن حضرت ارائه کرده ایم.

می‌نویسم بدون آن که بدانم تا چه اندازه نوشته‌هایم می‌توانند برای بانوی بهشت، خواندنی باشند. ای فاطمه زهرا، ای که هر آن چه خوبی است در تو جمع شده و هر آن چه بدی ست از تو دور مانده، لطف و محبت خود را شامل حال من کن. اگر دست‌های پاک تو میان من و پروردگار، پلی شود؛ لطف و رحمت خداوند بهتر شامل حالم خواهد شد.

مرا از این موهبت دریغ نکن. اگر تو نگاهی به زندگی من بیفکنی، حال و هوای زندگی‌ام خوش می‌شود و نسیم خنک بهشتی بر دنیایم می‌وزد. من طفل دردمندی هستم که به مادر بزرگوار خویش پناه آورده و امید دارم که دست نوازشگر مادر، غم‌های وجودم را برطرف سازد.

فاطمه جان، تو نخستین ستاره ای بودی که در عرش به خورشید نبوت رسیدی؛ ستاره ای نیلی به رنگ جراحت آسمان و زخم زمان. ای ام ابیها! ای مهربان ترین مادر، حبیبه حق و شفیعه ی حشر، پدر و مادرم فدای دست های مهربانت باد.

تو محور آسمان ایثاری و اولین علت خلقت. ای مادر رسالت و همتای ولایت؛ به روزهایی می اندیشیم که پس از واقعه ی عظیم غدیر، همراه با حسنین به خانه های اهل مدینه می رفتی و با بیان وحیانی خویش حجت الهی را بر غافلان، تمام می کردی و بدین سان از آغاز، حمایت از ولایت، سرلوحه خصایل آسمانی ات بود.

غبار غم از سیمای زیبای علی می زدودی و بر زخم های فزون از ستاره ی پیکرش که نشان از رزم با باطل داشت، مرهم می نهادی. فتوحات مولا، رهین مهربانی توست. هنوز خطابه های رسایت سراج راه مجاهدان است و بر آفاق تاریخ می تابد. پاره تن رسول یار بودی و یگانه یاور یکتا ،امیر عاشقان. تلألؤ ذوالفقارعلی، وامدار عزم و عزت تو بود. آنگاه که بر بی بصیرتان و دنیا پرستان غضب می کردی، غضبناکی آفریدگار قادر، آشکار می شد. رضای تو رضای حق بود و با خرسندی ات، تمامت اهل عرش و ساکنان قدس، قرین شعف می شدند.يا زهرا (س) در ايام شهادتت دلهايمان را به سوي بقيع پر داده ايم…

دلنوشته درباره حضرت فاطمه؛ جملات احساسی در وصف آن حضرت و شهادت او

دنیا بر سر من آوار شده، اما چراغ امیدی در تاریکی آن، سوسو می‌زند. آن چراغ، امیدواری به میانجی‌گری تو، فاطمه زهرا (س) در درگاه خداوند است. می‌دانم که مرا از محضر خود ناامید نکرده و از خداوند برایم رحمت خواهی گرفت. من گرفتار و درمانده هستم و تمام امید خود را به یاری تو مادر مهربان بشریت بسته‌ام.

به لحظه‌ای که آفریده شدی قسم، با نفس پاک خود، مرا از این گرفتاری نجات ببخش. هر چه پیش‌تر می‌روم، بیشتر در باتلاقی که در آن گیر افتاده‌ام، دست و پا می‌زنم و گویی همه چیز دست به دست هم داده تا مرا به مرز نابودی برساند. اما می‌دانم که در یک لحظه نور مهربانی تو بر زندگی زخم خورده‌ام می‌تابد و تمام مشکلات را از میان برمی‌دارد. تو نزد پروردگار منان، شفاعت کرده و از او حکم نجات مرا خواهی گرفت.

بس که در زمین، غربت خود را با آسمان تقسیم کرد فاطمه، نامش، نامی شد که تکرارش، آسمان را به گریه انداخت؛ آه ای بانو! زمین حرمت نامت را نگه نداشت؛ تو به حرمت نامت مارا ببخش.

گرچه زمین تاب کشیدن این همه عظمت را نداشت، وجود آسمانی ات ای بانو! چه جای زمینیان را تنگ کرده بود که این وسعت عُظمی را با سیلی، سپاس گفتند. آه ای بانو! زمین حرمت نامت را نگه نداشت؛ تو به حرمت نامت مارا ببخش.

از همان روز که ای بانو! سفر کردی، به دنبال غروب غمگین نبودنت، اشک در پلک به خون خفته اسلام خشکید و غمت هیزم دل ها شد.

ایام فاطمیه تسلیت باد

مطلب مشابه: تسلیت شهادت حضرت فاطمه زهرا 1402 + متن و عکس نوشته های شهادت آن حضرت

جملات احساسی درباره حضرت زهرا

فاطمه زهرا، می‌خواهم نیلوفرهای جهان را دسته دسته، گرد هم آورده و به پیشگاهت تقدیم کنم. فاطمه زهرا، می‌خواهم هر آن چه واژه زیباست، تقدیم تو کرده و با آن‌ها، احترام قلبی‌ام را نثارت نمایم. می‌دانم حضور تو باعث شده که خداوند لطف بیشتری بر زمین و زمینی‌ها داشته باشد و از این که جزء دوستداران تو هستم و تو را الگوی خود قرار داده ام، بر خود می‌بالم. بهشت از قدم‌های تو بر خود می‌بالد و فرشتگان آسمانی با دیدن تو، عظمت انسان را باور می‌کنند.

تو مایه فخر زمین و زمینی‌ها هستی و نام تو ما را به انسانیت‌مان امیدوار می‌سازد. می‌دانم که ما فرزندان خویش را در چتر حمایتی‌ات قرار داده و همیشه جانبداری‌مان خواهی کرد.

دلنوشته درباره حضرت فاطمه؛ جملات احساسی در وصف آن حضرت و شهادت او

مادر مهربان هستی، فاطمه زهرا (س)، کاش می‌توانستم رو در رو و مقابل تو نشسته و چشم در چشم با تو سخن بگویم. هزاران ساعت حرف داشتم که با تو بگویم و هزاران بار می‌خواستم از وجود پربرکت تو، به سهم خویش مستفیض شوم. آرزو داشتم که می‌توانستم سر بر زانوانت گذاشته و غم‌های وجودم را با تو بازگو می‌کردم.

خسته‌ام از هر آن چه بدی و تلخی در این دنیاست، خسته‌ام از تلاش‌‌های بی‌پایانی که هرگز به ثمر نمی‌رسند. کاش می‌توانستم به تو بگویم که چه قدر از آدم‌ها خسته‌ام. در این دنیا دیگر هیچ چیزی سر جای خود نیست و به هر جا بنگری، ظلم و ستم بیداد می‌کند. کاش تو الگوی تمام ما بودی. فرزندان بشر به جان یکدیگر افتاده و رحمی میان ما انسان‌ها باقی نمانده است. کی می‌شود که نواده بزرگ تو، امام زمان (ع) ظهور کرده و ما را از این رنج دائمی نجات بخشد؟

« آه از اندوه ریحانه رسول »

فاطمه علیهاالسلام ، صبر لایزال نبوی بود که در هیأت عفتی سر به فلک کشیده، چادر به سر می‏ کشید و در کوچه‏ های مدینه، در تمام رهگذرهای هستی، حضور خدا را به کائنات، یادآور می‏شد.

سیلی ستم و تازیانه کینه را به جان خرید تا هجوم تندبادِ انکار، شمع یک‏تنه حقیقت را خاموش نکند.

افسوس از سوره کوثر که در آن خانه گِلین، همسایه اهالی غفلت و سنگدلی شد! آه از زمزمه ‏های شرحه شرحه بتول که در نیمه‏ شبِ سجاده و تسبیح، ارکان عرش را به لرزه می ‏افکند! آه از ریحانه رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏ آله که در مشام حسادتِ زمین، به هدر می‏رفت و چشمانِ حقیقت‏ ستیز زمانه، رخساره طهارتش را طاقت نداشت.

شهادت حضرت فاطمه (س) تسلیت و تعزیت باد

مطلب مشابه: متن شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) + اس ام اس غمگین ایام فاطمیه

دلنوشته درباره حضرت فاطمه؛ جملات احساسی در وصف آن حضرت و شهادت او

قایق من شکسته و تمام آن چه داشته‌ام به آب سپرده شده است. زندگی‌ام در دردناک‌ترین نقطه خود قرار داشته و امیدهایم به نقطه کور رسیده‌اند. در میان این همهمه به درگاه تو فاطمه زهرا (س)، چنگ می‌زنم و امید دارم که آبرویم را خریده و مرا از چنگال مشکلات رهایی بخشی.

اگر چه از دست داده‌های زیادی دارم، اما امیدم از دست نرفته و می‌دانم تو مانند پروردگارمان، کسی را ناامید نمی‌کنی. هنوز دستانم را دارم و می‌توانم آن‌ها را به سمت پروردگاری که ما را آفریده دراز کرده و تو بانوی هر دو جهان را نیز واسطه قرار دهم.

من می‌دانم در مقابل دخت گرامی پیامبر اکرم (ص)، نمی‌توانم چیزی بگویم که سربلندم کند، اما خوب می‌دانم که بزرگی تو، کوچکی مرا سامان می‌بخشد. من می‌دانم هر آن چه بگویم در مقابل تو بی ارزش می‌نماید، اما ارزش و بهای تو، به تمام من قدر می‌گذارد. دختر والاقدر پیامبر اسلام، به من نظری بیفکن و از خداوند سبحان که به تو نزدیکتر است، بخواه که حال را به نیکی دگرگون سازد.

چطور می‌توانم با تو سخن بگویم با چیزی که هستم و چطور می‌توانم از سخن گفتن و پناه آوردن به درگاه تو صرف نظر کنم، با چیزی که تو هستی. می‌دانم تو نسبت به من مهربانی داری و درد و دل‌های من را با لطف خود، می‌شنوی. ای فاطمه مطهر، می‌دانم که اگر چه در بهشت جای داری، اما در این نزدیکی جایی، حریر محبت خود را برای دوستداران خاندانت گشوده و ما را که دور افتاده دوست هستیم، تیمار می‌کنی.

دلنوشته درباره حضرت فاطمه؛ جملات احساسی در وصف آن حضرت و شهادت او

غربت حضرت زهرا غربت عجیبی‌ست… همیشه و هماره تاریخ… غربتی غم‌باری که اغلب حتی اشک هم تسکینش نیست… حالا گاهی به خاطر غریبگی ماست و بخشی هم به خاطر خود واقعه… بگذریم… غربت عجیبی‌ست غربت حضرت زهرا که فعلا جز توسل به اشک راه دیگری نمی‌شناسیم… کدام زن، که کدام انسان است که در اوج فوران آلام روزگار، احساس و خرد و مصیبت و حماسه را چنین به هم بیامیزد.

و چه قدر قشنگ آدم را با خودِ نفس‌آلودش روبه‌رو می‌کند… خطبه‌اش در مسجد چقدر یادآور خطبه امام حسین است در عاشورا. به عبارت بهتر، پسر چقدر شبیه مادر است… چه سنگین بود صحنه سکوت مردم، وقتِ هل من ناصر فاطمی… به راستی من اگر بودم، کجا بودم؟ الان کجا هستم… به راستی که فاطمه فاطمه است.

اگر جداشده از جهل و گناه، اگر جداکننده دوستان از آتش، جداکننده حق از باطل هم. آدم را با تناقضاتش مواجه می‌کند، بعد خودش مهربانانه دست پیش می‌آورد برای دستگیری…

مطلب مشابه: احادیث حضرت فاطمه زهرا (س)؛ 50 حدیث آموزنده

متن بلند درباره حضرت فاطمه زهرا

می‌توان زیبا زیست، می توان آن قدر خوب بود که خوبی‌ها در برابرت به مفهوم دیگری پیدا کنند. می‌توان گرم بود و پر از امید … اگر فاطمه زهرا (س)، امیدواری یاری‌ات باشد، می‌توان ستاره بود و چون ستاره به زندگی خود و دیگران نور تاباند. زندگی می‌تواند به موسیقی شادی‌آوری بماند، وقتی فاطمه زهرا (س) پشتیبان تو باشد.

می‌توان هیچ غمی نداشت، در حالی که دختر پیامبر (ص)، ضمانت آبروی تو در درگاه پروردگاری باشد. سلام بر مظلومیت زهرا و خاندان پاک و مطهر وی …

بانوی نور و برکت، می‌دانم از آن چه تو می‌پسندی باشم، فرسنگ‌ها فاصله دارم. می‌دانم نمی‌توانم در مقابل تو سربلند بایستم، اما وجود پاک تو، گناهان مرا تاب می‌آورد. بانوی روشنایی و دوستی، دست پرمهرت را بر زخم‌های وجودم بکش، تا خنکای بخشش و رحمت شامل حالم شود.

این روزها حال خوبی ندارم و به هر سویی رو کرده‌ام، ناامید و مایوس بازگشته و حال ناگواری بر زندگی من حکمفرماست. نمی‌دانم چطور می‌خواهی وساطت کنی تا بساط رنج و سختی از زندگی من برچیده شود، اما می‌دانم که مرا از پناهی که به دامانت آورده‌ام، ناامید بازنمی‌گردانی. تو بانوی مهربانی و شفقت، بنده‌های پروردگارمان را دوست داری و راضی به اندوه و رنج ما نیستی.

دلنوشته درباره حضرت فاطمه؛ جملات احساسی در وصف آن حضرت و شهادت او

هیچکس آیا توانسته است غم فاطمه را (سلام الله علیها) در سوگ پدر به تصویر بکشد، جز ناله‌هاى بیت الاحزان فاطمه؟ در اندوه جگر سوز على (سلام الله علیه) در مواجهه با فاطمة میان در و دیوار و گاه شستن صورت نیلى و بازوى کبود فاطمه، هیچ هنرمند عارفى توانسته است مرثیه بسراید آن چنان که از عمق رنج آدمى در چروک‌هاى پیشانى على خبر دهد و وسعت غم‌هاى خلقت را در پهناى اشک على بشناسد و بشناساند جز بار اشک پنهانى على؟ هیچکس را یاراى آن بوده است که آلام محض زینب را به هنگام دیدار سر برادر بر بام نیزه‌ها بیان کند، جز خون جارى از سر مبارک زینب؟

من سوختم وقتی در ِخانه خدا، در ِخانه قرآن، در ِ خانه نجات، در ِ خانه تو به آتش کشیده شد. من در خود شکستم وقتی در بر پهلوی تو شکسته شد. وقتی تو فضه را صدا زدی، انسانیت از جنین هستی سقوط کرد. من از خشم کبود شدم وقتی تازیانه بر بازوی تو فرود آمد. من از خشم کبود شدم وقتی تازیانه بر بازوی تو فرود آمد. اشک در چشمان من حلقه زد وقتی سیلی با صورت تو آشنا شد… و بند دلم و رشته امیدم پاره شد وقتی آوند حیات تو قطع شد…

مطلب مشابه: اشعار در وصف شهادت حضرت فاطمه زهرا با متن و جملات سوزناک ویژه آن حضرت

دلم شکسته و آسمان دنیایم پر از ابرهای سیاه و غمگین است. می‌دانم که این بار راه نجاتی نیست و تسلیم مشکلاتی هستم که از زمین و آسمان بر من نازل شده‌اند. فاطمه زهرا، بانوی پاکدامن بهشت، تو تنها امیدی هستی که دست دعا به سمتش دراز کرده و از او طلب یاری دارم.

می‌گویند خداوند تو را بسیار دوست دارد، از محبوب خود بخواه که من را یاری کند. بارها به درگاه خداوند دعا و لابه کرده‌ام، اما گویا دعاهای من از سقف این خانه بالاتر نمی‌رود. امشب با خودم گفتم نامه‌ای برای تو بنویسم و مادر جهانیان را به واسطه، میان خود و پروردگار قرار دهم.

خداوند چیزی که تو از او بخواهی را رد نخواهد کرد؛ بخواه که تقدیر تلخ من عوض شود و از این گرفتاری رهایی یابم. اگر تو دستی بر سر من کشیده و قدمی برداری، به لحظه‌ای خداوند دنیایم را چنان متحول می‌سازد که دیگر نشانی از غم باقی نماند.

ای فاطمه که مظهر پاکی و محبت هستی، به نام مقدس تو و نام پدر بزرگوارت، محمد (ص)، بر من نظری بیفکن تا شاید جانم از نفس حقت، تازه شود. به من نگاه کن که چطور در میان شلوغی زندگی، پیچ و تاب می‌خورم و نمی‌توانم راه خود را پیدا کنم. بانوی من، سرگشته و پریشانم… دست یاری مرا که به نیاز به سمتت دراز شده، بگیر و از گمراهی نجاتم بخش! کارنامه اعمال من سخت خط خطی شده و نمی‌توانم از لابه‌لای خطوط آن، سیاهی یا سپیدی‌اش را کشف کنم.

امید به آن بسته‌ام که دستان مبارک خود را بر آن کشیده و نزد خداوند شفاعتم کنی. امید به آن بسته‌ام که یک شب دعایی در حق من کرده و نوری از آسمان بر زندگی‌ام بتابانی. این وعده خداوند است که محبان اهل بیت، در پناهی ابدی باشند و من از دوستداران همیشگی تو بوده‌ام… نظری به حال بی‌قرارم بیفکن، مادر خوبی‌ها!…

دیشب که على تو را غسل می‌داد وقتى اشک‌هاى جانسوز او را دیدم، وقتى ضجه‌هاى حسن و حسین را شنیدم، وقتى مو پریشان کردن و صورت خراشیدن زینب و ام‌کلثوم را دیدم دیگر تاب نیاوردم. نه من، که کائنات بی‌تاب شد و چیزى نمانده بود که من فرو بریزم و زمین از هم بپاشد و کائنات سقوط کند. تنها یک چیز، آفرینش را بر جا نگاه داشت و آن تکیه على بود بر عمود خیمه خلقت، ستون خانه تو. على سرش را گذاشته بود بر دیوار خانه تو و زار زار می‌گریست. این اگر چه اوج بی‌تابى على بود اما به آفرینش، آرامش بخشید و کائنات را استقرار داد. چه شبى بود دیشب!

سنگینى بار مصیبت دیشب تا آخرین لحظه حیات، بر پشت من سنگینى می‌کند. همچنان که این قهر بزرگوارانه تو کمر تاریخ را می‌شکند. از على خواستى که تو را شبانه دفن کند و مقبره‌ات را از چشم همگان مخفى بدارد.

می‌خواستى به دشمنانت بگویى دود این آتش ظلمى که شما برافروخته‌اید نه فقط به چشم شما که به چشم تاریخ می‌رود و انسانیت، تا روز حشر از مزار دُردانه خدا، محروم می‌ماند. چه سند مظلومیت جاودانه‌اى! و چه انتقام کریمانه‌اى!

دل من به راستى خنک شد وقتى که صبح، دشمنان تو با چهل قبر مشابه در بقیع مواجه شدند و نتوانستند بفهمند که مدفن دختر پیامبر کجاست.

من شاهد بودم که در زمان حیاتت آمدند براى دغلکارى و نیرنگ‌بازى اما تو مجال ندادى و آنها باقى مکر و سیاست را گذاشته بودند براى بعد از وفات و تو آن نقشه را هم نقش بر آب کردى.

اما همیشه خشک و تر با هم می‌سوزند، مؤمنان و مریدان آینده تو نیز اشک حسرت خواهند ریخت، گم کرده خواهند داشت و در فراق مزار تو خواهند گداخت.

چهل قبر مشابه! چهل قبر همسان! و انسان‌ها بعضى واله و سرگشته، برخى متعجب و حیران، عده‌اى مغبون و شکست خورده، گروهى از خشم و غضب، کف به لب آورده و معدودى از خواب پریده و هشیار شده…

مطلب مشابه: شعر امام زمان + مجموع اشعار با موضوع حضرت مهدی (عج)

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو