هر نیم ساعت یک زن در جاده‌ها بی‌سرپرست می‌شود

101

1398/11/5

14:33


هر نیم ساعت یک زن در جاده‌ها بی‌سرپرست می‌شود

سلامت نیوز:«هر نیم ساعت یک نفر در کشور بر اثر تصادف فوت می‌کند و روزانه در کشور ۴۵ تا ۶۰ نفر بر اثر تصادفات جان خود را از دست می‌دهند». این خبر را روز گذشته سردار سیدکمال هادیانفر، رئیس پلیس راهور ناجا اعلام کرد که از افزایش مرگ و میر در جاده‌های کشور حکایت دارد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه آرمان ملی ،آمار نیز این گفته را تایید می‌کند و آمار کشته‌ها در ۹ ماه ابتدایی سال نسبت به مدت مشابه سال گذشته1.5 درصد افزایش داشته است. طبق آمار رئیس پلیس راهور ناجا سالانه ۳۴‌میلیارد دلار خسارت ناشی از تصادفات به کشور متحمل می‌شود. در حالی که ۸۲درصد از تصادفات در کشور تحت تاثیر سرعت غیرمجاز، سبقت غیرمجاز، نداشتن توجه به جلو و خستگی و خواب آلودگی است.

اما خسارت جانی و مالی در هنگام تصادفات تنها بخش کوچکی از تبعات این حوادث برای خانواده‌ها و جامعه به حساب می‌آید و زنی که همسر یا کودکی که پدرش را در این حوادث از دست می‌دهد، تا پایان عمر دچار مشکلات بسیاری می‌شود که زمینه‌ساز افزایش آسیب‌های اجتماعی در کشور است. به گفته کارشناسان اعتیاد، تن فروشی، طلاق، کودکان خیابانی و کار و... بخشی از آسیب‌های بعد از حادثه رانندگی است که به زنان و کودکان بی‌سرپرست تحمیل می‌شود.

در این گزارش سعی داریم به تبعات و آسیب‌های بعد از تصادفات رانندگی در گفت‌و گو با جامعه شناسان بپردازیم.رئيس انجمن مددکاران اجتماعي ايران در رابطه با آسيب‌هاي اجتماعي بعد از وقوع حادثه رانندگي و مرگ شهروندان مي‌گويد: ما در حالي از افزايش تصادفات و مرگ شهروندان در اين حوادث خيلي راحت صحبت مي‌کنيم که کسي به فکر کودکي که پدرش را در تصادفات رانندگي از دست داده يا زني که نان‌آور خانه‌اش يا فوت کرده، يا معلول مي‌شود يا به‌دليل ناتواني در پرداخت ديه روانه زندان شده، نيست.

در خوشبينانه‌ترين حالت ممکن، اگر آن خانواده نيز مبلغ ديه را دريافت کنند اين پول تنها چند سال مي‌تواند هزينه‌هاي زندگي آنها را جبران نمايد و بعد از آن مشکلات شروع مي‌شود. سيد حسن موسوي چلک در ادامه مي‌افزايد: چه مبلغي مي‌تواند جاي محبت پدرانه و جايگزين خلأ تنهايي همسر باشد، در صورتي که اين عوامل باعث افزايش آسيب‌هاي اجتماعي در آينده مي‌شود.

در کشور ما نهايتا افراد فاميل تا 40 روز پس از مرگ در کنار خانواده هستند و بعد از آن تنهايي و به تبع آن فقر خانواده را فرا مي‌گيرد. زني که همسرش را در تصادفات رانندگي از دست مي‌دهد، اگر شغل يا مهارتي نداشته باشد تا آخر عمر مسير زندگي‌اش عوض مي‌شود. اگر همسر او در حادثه رانندگي فوت شده يا به‌دليل ناتواني در پرداخت ديه روانه زندان شود، فقر در درون آن خانواده نهادينه مي‌شود و هر کجا که فقر باشد، آسيب‌هاي اجتماعي نيز رشد مي‌کند. هزينه اين حوادث آنقدر زياد است که در حالتي که خانواده ثروتمند هم باشند براي پرداخت ديه آنها کاملا فقير و بي‌چيز مي‌شوند.

به‌عنوان مثال اگر يک راننده اتوبوس دچار تصادف و در اين حادثه مقصر باشد و چند نفر جانشان را از دست بدهند، بيمه نمي‌تواند همه خسارت آن راننده را جبران کند، خانواده آن فرد دچار فقر مطلق تا پايان عمر مي‌شوند و فرزندان و همسر او مجبور است تا پايان عمر فقط کار کند. در اين شرايط بسياري از آسيب‌هاي اجتماعي همچون تن فروشي، کودکان کار، اعتياد در کمين آنها است. موسوي چلک با بيان اينکه احساس تنهايي بعد از فوت پدر يا مادر، عوارض بسياري را به همراه دارد مي‌افزايد:

عوارضي همچون اختلالات رواني، استرس‌، اضطراب و افسردگي بازماندگان را تهديد مي‌کند و بعضا برخي از آنها براي کاهش اين عوارض به اعتياد پناه مي‌برند. از سوي ديگر آن زني که همسرش را از دست مي‌دهد يا همسرش به زندان، رفته گاهي مجبور است که براي تامين هزينه‌هاي خود و فرزندانش به تن فروشي روي بياورد. متاسفانه عوارض اين حوادث در حوزه سلامت رواني و اجتماعي بالاتر از آمار مرگ و ميز و خسارت مالي در هنگام تصادف است که کمتر سازماني به آن توجه دارد.

وقتي ما نمي‌توانيم جاده‌هايمان را ايمن کنيم که به کاهش تصادفات منجر شود يا خودروهاي ايمن و استاندارد توليد داخل در حد حرف و شعار است، در اين شرايط بايد بر روي عوامل انساني سرمايه‌گذاري کنيم و از تمام ظرفيت‌ها براي آموزش قوانين و عواقب وحشتناک بعد از تصادفات استفاده نماييم. سلامت رانندگان در کنار آموزش نيز بايد مدنظر دستگاه‌هاي متولي قرار بگيرد، بخشي عمده‌اي از تصادفات ما در رابطه با مصرف مواد مخدر يا مشروبات الکلي و کنترل خشم در هنگام رانندگي است که بايد مورد توجه دستگاه‌هاي متولي قرار بگيرد.


افزايش آسيب‌ها بر اثر يک لحظه غفلت
در ادامه به سراغ مصطفي اقليما، پدر مددکاري اجتماعي ايران نيز رفتيم که او هم با ابراز نگراني از بابت گسترش فقر و آسيب‌ها به‌دليل تصادفات جاده‌اي به «آرمان ملي» مي‌گويد: اين روزها کمتر سازماني به تبعات اجتماعي بعد از مرگ و مير بر اثر تصادفات رانندگي يا عوامل طبيعي همچون سيل و زلزله مي‌پردازد و در حقيقت مشکلات آن خانواده بعد از خاکسپاري آغاز مي‌شود.

همسري که شوهرش را در حوادث رانندگي از دست داده، چه کسي هزينه‌هاي او و فرزندانش را برعهده مي‌گيرد، در صورتي که 70‌درصد افراد جامعه ما فاقد بيمه بازنشستگي هستند و کار آزاد دارند. حتي اگر بيمه به آنها خسارت هم پرداخت نمايد براي چند سال مي‌تواند جوابگوي نياز آن خانواده باشد. زني که سه يا چهار فرزند دارد چطور مي‌تواند هزينه‌هاي اجاره خانه و هزينه‌هاي کمرشکن زندگي را تامين نمايد.

امروزه بسياري از بچه‌هاي خياباني و کودکان کار ثمره طلاق، زندان رفتن پدر يا مرگ و معلوليت والدين در اثر حوادث رانندگي است. وي در مورد آسيب‌ها به زنان بي‌سرپرست نيز معتقد است که اگر از زني بخواهند بعد از مرگ همسرش در جايي مشغول به کار شود؛ آن محيط کار به‌دليل بيوه‌بودن او، برايش آسيب‌زاست.

پس آمار کشته‌ها و معلوليت‌هاي تصادفات رانندگي و افزايش تعداد زندانيان اين تصادفات، تنها صورت مساله است و يک تصادف رانندگي شروع يک فاجعه بزرگ براي جمعيت بالايي در کشور به حساب مي‌آيد. اعتياد و فروش مواد مخدر، سرقت، تن فروشي، دستفروشي و تکدي‌گري در خيابان از جمله اين آسيب‌هاست و فقر عامل اصلي آن است.

اقليما در ادامه خاطرنشان مي‌کند: آسيب‌هاي اجتماعي به يکديگر قابل تبديل است. شخصي که حتي با پرداخت ديه مجبور است حداقل شش ماه در زندان باشد، سو پيشينه پيدا مي‌کند و هيچ‌شرکتي به فرد زنداني کار نمي‌دهد و خانواده و فرزندان او محکومان مادام العمر مي‌شوند. از سوي ديگر آن پدري که پول ديه را ندارد و در زندان است خانواده و فرزندان او آواره مي‌شوند و نهايتا کميته امداد و انجمن‌هاي حمايتي به آنها ماهانه 100 تا 200‌هزار تومان پرداخت مي‌کنند، و اين باعث گسترش فقر و آسيب‌هاي اجتماعي مي‌شود.

90‌درصد تحصيلکرده‌هاي ما بيکار هستند و چطور براي يک زن خانه‌دار و يا شخصي که سوپيشينه دارد کار در جامعه وجود دارد. از سوي ديگر فردي که در تصادفات معلول و خانه‌نشين مي‌شود همسر و فرزندانش مجبور هستند به کار در بيرون از خانه براي تامين هزينه‌ها روي بياورند و اين خانه نشيني پدر باعث شکاک‌بودن و پرخاشگري او مي‌شود و در بسياري از مواقع اختلاف و طلاق را به همراه دارد. پدري که خانه نشين است ميزان خشونت او بالا مي‌رود و منجر به طلاق و جدايي مي‌شود. متاسفانه کسي در کشور ما به معلول، علت‌ها توجه‌اي ندارد.

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو