شعر زلزله | بهترین و زیباترین اشعار احساسی و غمگین برای زلزله

منبع: دلگرم

180

1399/9/8

17:39


شعر زلزله | بهترین و زیباترین اشعار احساسی و غمگین برای زلزله

برگزیده ی برترین و عاشقانه ترین شعرها در وصف زلزله

شعر در مورد زلزله و عشق

مروز ساعت عمر آنان به سر رسید…

تیک تاک ساعت خانه بی بی به آخر رسید

تسبیح و مهر بی بی هنوز در انتظارِ سجده اوست

برخیز بی بی، که وقتِ سحر رسید!

ساعت که پنج دقیقه قبل از شش گیر کرده بود…

لرزیده بود زمین…، چنان که گویی روز محشر رسید

هرچند هنوز ساعت ِ دیوار خانه ی ما تیک تاک می کند

آن روز، ز دیوار خانه بی بی بر او تَشَر رسید

گریان شده بودیم، همه از غم نَبودنش

انگار که صبر آسمان نیز به آخر رسید

می گفتیم از سرمای سحرگاه و از دردِ نَبودنش

از هر طرف درد فِراق عزیزی خَبر رسید

تیک تاک زلزله برپاست در این دیار،

یکسالِ دگر از آن زلزله تاسف آور رسید…

«یادت نمی رود از یادم ای بی بی بچه های زرند»

حتی در این وعده، عمرم به صد؛ اگر رسید!

separator line

شعری غمناک در مورد زلزله

«زلزالا… زلزالا…!»

کولبرانِ کُرد

این وهله

با جنازه کودکانِ خود بر دوش

از مزارگاهِ ممنوعه می گذرند.

شبح مرگ

این وهله

خشاب خود را

روی رگبار گذاشته است.

کرمانشا، کرمانشا

خسته، عزادار، بی راه

بر ویرانه های خود

پی آخرین دست نوشته های علی اشرف

گریه می کند.

شعر زلزله عشق - شعر زلزله کودکانه - زلزله در شعر حافظ - شعر در مورد زلزله و عشق

شعر در مورد زلزله کرمانشاه

لبخندها فسرد

پیوندها گسست

آوای لای لای زنان در گلو شکست

گلبرگ آرزوی جوانان بخاک ریخت

جغد فراق بر سر ویرانه ها نشست

از خشم زلزله -

پوپک، شکسته بال بصحرا پرید و رفت

گلبانگ نغمه در رگ نای شبان فسرد

هر کلبه گور شود

عشق و امید، مرد

separator line

شعر در مورد زلزله رودبار

آوار را پس می‌زند، آهسته آهسته

شاید عزیزی زیر این دیوارها باشد

شاید صدای ناله ای، آوای کوتاهی

شاید نشانی بین این آوارها باشد

separator line

شعر کوتاه در مورد زلزله بم

گذشت خواری لیک این از آن بود بدتر

که هر زمان به زمین اندر اوفتد زلزال

separator line

شعر در مورد زلزله برای کودکان

از هیبت او زلزله در خاک افتاد
وز دره او زلزله آرام گرفت
شعر در مورد زلزله آذربایجان
پر زلزله شد جهان و دارد
زان زلزله در جهان فکن حظ

separator line

شعر نو در مورد زلزله

زلزله

قلقلک می داد

کف پاهای اسمان خراش را

از خنده دلش را گرفت

خندید و خمید

خمید و خندید

و انقدر

که از خنیدگی

کله پا شد.

separator line

شعری در مورد زلزله

در پهندشت خاک که اقلیم مرگهاست

با پای ناتوان و نفسهای سوخته

هر سو دوان دوان -

افسرده کودکان زپی مادران خویش

دلدادگان دشت-

سرداده اند گریه پی دلبران خویش

separator line

شعر هالو در مورد زلزله تبریز

زلزله . شعری از محمد رضا عالی پیام ( هالو )

باز شیخ شوخ طبع شهر ما
جوک بیان فرموده اند از بهر ما
بس که خندیدیم غش و غش و غش
روده هامان پاره شد از گفته اش
نه فقط از حکمت شرح و بیان
شیره خورد و گفت: شیرین است آن
بلکه مشتش باز کرد و با عجب
گفت: از این جا تا به این جا یک وجب
گر چه با تقوا و ربانى ست او
اوستاد خنده درمانى ست او
روز جمعه باز هم شیخ تپل
توپ خود را شوت کرده توى گل
کشف کرده با هوار و هلهله
رابطه بین زنا و زلزله
گفته ایشان: بى حجابى زَنا (زن ها)
مى شود مستوجب فعل زِنا
چون زن و مردى به هم چسبد شدید
در نتیجه زلزله آید پدید
فاذا زلزلت زلزالها
معنى اش فى الارضُ مى باشد زنا
هر که زد با ریش یا بى ریش تِر
شد سر و کارش کنون با ریشتر
شیخنا ، اى صاحب کرنا و بوق
اى نبوغ اندر نبوغ اندر نبوغ
اتفاقِ در میان رختخواب
لرزه اندازد فقط بر تخت خواب
گو چه کس دیده فتو سیسمو گراف
این چنین لرزد ولى زیر لحاف
شیخ بس کن، باز هم فرموده اى
حرف هاى معده اى و روده اى
در سفر هایت به کشورهاى دور
دیده اى حتمن زنان لخت و عور
آن جزایر را که بارى، رفته اى
نام آن باشد قنارى، رفته اى
آن زنان خوشگل و خوش تیپ را
ساحل زیباى کارائیپ را
آن نران هیکلین شمشاد را
ماده هاى لخت مادرزاد را
هیچ از این ها را اگر نشنیده اى
انگلستان را که دائم دیده اى
نه که نه! در ماهواره شب به شب
دیده اى انواع و اقسام طرب
در کانال ایکس وان و سیکس وات
صد رقم الزّانىُ والزّانیات
با چنان مرد و زنان آکله
پس چرا آن جا نیاید زلزله؟
در عوض شهر طبس یا شهر بم
مى شود نابود و مى ریزد به هم
در میان این دو تا دارالعباد
هیچ دیدى بى حجابى و فساد؟
در اروپا یک زن و ده بوى فرند
لرزه هایش مال سومالى و هند
من که مى دانم مرا خر کرده اى
خود اگر این حرف باور کرده اى
پس براى محو کافرهاى پست
راه هاى بهترى از جنگ هست
مى شود بى حمله و بى رُفت و روفت
میخ حق را در زمین کفر کوفت
آن چنان میخى که گوید:‌آخ آخ
با همان سبک دیریم داخ راخ دیراخ
چون شود زن هاى کافر حامله
می شود نابود کفر از زلزله
شیخ دانا هرچه باداباد؛ باد
همتى فرما، بده اذن جهاد
امر کن هالوى ممنوع الخروج
با کلام رمز " یا ذات البروج"
بر بلاد کفر حمله ور شود
یکه هم سرباز هم افسر شود
هر طرف بر پا نماید ولوله
زلزله در زلزله در زلزله
با همان شیوه، همان راز سترگ
زیر و رو بنماد شیطان بزرگ
آن چنان آن جا نماید کارزار
تا نماند خشت بر خشتى سوار
چون که با فتواى شیخ شهر قم
هیچ حاجت نیست بر بمب اتم

separator line

شعر درباره زلزله رودبار

وز زلزله حمله سواران
اوتاد زمین بی قرار باشد

separator line

شعر درباره زلزله و عشق

چشمانت

زلزله را ماند

که دلم

زیر آوار نگاهت

دست و پا میزند

شعر طنز زلزله - شعر زلزله هالو - شعر مولانا درباره زلزله - شعر زلزله ارون افشار

شعری احساسی و غمگین در مورد زلزله بم

در جستجوی دختر خود مادری غمین

با صد تلاش پنجه فرو میبرد بخاک

او بود و دختری که جز او آرزو نداشت

اما چه سود؟ دختر او، آرزوی او-

خفته است در درون یکی تیره گون مغاک

همه شعرها برای زلزله کرمانشاه

separator line

شعر کوتاه در مورد زلزله بم

هی خاک را می بوید و می جویدش در خاک

سر می کشد هر سو ولی دیگر ندارد سود

می گردد و می گرید و آواز می خواند

با سوز دل سر می دهد آواز رودارود

separator line

شعر در مورد سالگرد زلزله بم

زلزله قهر توشان پست کرد
زلزله الساعه شیی ء عظیم
شعری درباره زلزله بم
پهلوی عجز ما مگردانید
چون زمین خوابگاه زلزله ایم

separator line

شعر طنز در مورد زلزله

گم شده لابلای نا باوری

متهم ردیف نا داوری

نامش عجیب است عجیبانه تر

اینکه عجب آدم خوشباوری

آنکه ورق بر زده تقدیر نیست

هر ورقش ثروت باد آوری

زلزله خیز است زمین ادب

یک صدم ریشتر ناباوری

separator line

شعر عالی پیام در مورد زلزله

بس کودکان که رنگ یتیمی گرفته اند

بس مادران بخاک غریبی نشسته اند

بس شهرها که گور هزاران امید شد

شام سیاه غم بسر شهر خیمه زد

آه غریب غمزدگان شکسته دل-

بالا گرفت و هاله ی ابری سپید شد

separator line

شعر زیبای زلزله عشق

قصه ی خانه ی ویرانه ی عشق من و تو

که به دل بود و بگفتی اَمَنْ از زلزله هاست

بود این دل گسل زلزله خیز و من و تو

غافل و این غم و محنت همه از غفلت ماست

separator line

شعر زلزله کرمانشاه

خانه امشب خانه نیست، ویرانه است هر کسی دنبال یک جانانه است

هر مکان فریاد و شیون ها به پاست هر دلی غمگین برای خانه است

دیگر آن گل های ما پژمرده شد ای خدا این نو گلم دردانه است

چشم من دیگر ندارد تاب سوز آخر او همم در پی پروانه است

دیگر آن همسایه ها رفتند و حیف این زمین محبوسشان کرده است وحیف

دیگر آن کاشانه ها کاشانه نیست زنده گان در داغ می سوزند وحیف

من چه گویم بر تو ای خاک حریص طفل من امشب چرا خاموش وحیف

گر چه از خاکیم وخاک همراز ماست اینچنین در خاک خفتن وای وحیف

separator line

شعر زلزله عشق

آن کومه ها که پرتو عشق و امید داشت-

غیر از مغاک نیست

آن کلبه ها که خانه ی دلهای پاک بود-

جز تل خاک نیست

separator line

شعر زلزله بم

در بیستون فرهاد را باید خبر سازند

گویا صدای تیشه اش با باد می آید

فرهاد هم باید بیاید از فراز کوه

از قصر شیرین ناله و فریاد می آید

separator line

شعری زیبا در مورد زلزله بم

فصل و هوایِ زمان بار دگر تازه کن

درب دلِ بسته ها عاشق دروازه کن

پای پراز راه کن پنجره ها را گشا

شور دل عاشقان بی حد و اندازه کن

زلزله در شب فکن رخنه نما در سکوت

این تن مرداب را غرق تن لرزه کن

مرغ غزل را بگو حرمت آواز ریخت

باز به یاد سحر شهر به آوازه کن

هر چه بخواهی کشم ناز تو را یاسمن

کوچه و پس کوچه ام غرق زغمازه کن

separator line

شعر در مورد سالگرد زلزله بم

زندگی کن!

حتی اگر بهترین هایت را از دست دادی.

چون این زندگی کردن است که بهترین های دیگر برایت می سازد.

کرمانشاه مرگ عزیزانت را تسلیت می گویم

separator line

شعر کوتاه در مورد زلزله بم

مهم نیست که آخرین زلزله زندگی ات چند ریشتر بود

مهم نیست که در آن زلزله چه چیزهایی از دست دادی

مهم این است که دوباره از نو بسازی :

جهانت را

زندگی ات را

باورت را

مهم شروع دوباره است

separator line

شعر سالگرد زلزله بم

گور شد، گهواره، آری بنگرید اینک زمین را

این دهان وا کرده، غران اژدهای سهمگین را

قریه خواب و کوه بیدار است و هنگامه شبیخون

تا بکوبد بر بساطش، صخره‌های خشم و کین را

separator line

شعر کوتاه زلزله بم

آی زلزله آی زلزله وقتی میاد با ولوله

تکون می ده خونه ها رو می ترسونه آدما رو

separator line

شعر در وصف زلزله بم

زمین را می‎کشند از زیر پامان مثل بم یک ‎روز

نمی‎بینیم در آیینه خود را صبحدم یک ‎روز

قیامت می‎شود صد بار از بم بیشتر ، یک صبح

بساط هفت گردون باز می‎ریزد به هم یک ‎روز

حدوثی ناگهان خواب جهان را بر می‎آشوبد

حیاتی تازه خواهد یافت آدم از عدم ، یک ‎روز

دوباره ساعت صبح قیامت زنگ خواهد زد

سواری می‎رسد ناگاه از سمت حرم یک روز

به قدر پلک بر هم خوردنی آخر به خود آیید

به فکر مرگ باشید آی مردم دست‎کم یک‎روز

separator line

شعر کوتاه در مورد زلزله

من آن شمعم که شبها در شبستان تو می سوزم ،

به ظاهر شاد و در باطن ز هجران تو می سوزم.

مرگ هموطنان را در زلزله کرمانشاه تسلیت عرض می کنم

separator line

شعر غمگین و احساسی در مورد زلزله کرمانشاه

این گفته بر لبان همه بازمانده هاست:

کای دست آفتاب !

دیگر مپاش گرد طلا در فضای شهر

ای ماه نقره رنگ!

دیگر مریز نقره بویرانه های ده

ما را دگر نیاز بخورشید وماه نیست

دیگر نصیب مردم خاموش این دیار

غیر از شبان تیره و روز سیاه نیست

separator line

شعر در مورد زلزله برای کودکان

خرابه ی عریان دل

که به چشمت حقیر می آید

یادش به خیر

از درون شادش !

راستی ،

زلزله ی نگاهت چند ریشتر بود ؟

separator line

شعر عاشقانه و احساسی در مورد زلزله آذربایجان

دست مرا بگیر،

همین یکبار…

توی همین شعر با من قدم بزن…

شاید همین الان ،

سیلی، در راه آمدن باشد

زلزله ای ، در شرف وقوع

و من ، هنوز به < تو > نگفتم:

دوستت دارم ...

separator line

شعری سوزناک در مورد زلزله

مرگ من یا توست بی‌شک، آن ستون، آن سقف، آنک!

کاینچنین از ظلمت شب، بهره می‌گیرد کمین را

مادری آنک به سجده در نماز وحشت خود

خسته می‌ساید به خاک کودکان خود جبین را

separator line

شعر زلزله به کودکان زلزله زده آذربایجان

درد است که می زاید ؛
تو اگر ترکم کنی .
اینجا کودکان یک شبه می زایند ؛
حجم دردهای مشبک رازگون را .
اینجا کودکان مشترک
با هزار حنجره ی مشترک
فریاد می کشند ؛
و بر سر انگشتانشان
یاس کبود ،
و بر لبانشان
هزار سبابه ی سکوت .

تو هم اگر ترکم کنی ؛
نه
این درد ترکم نمی کند .

باد که بوزد ؛
خورشید هم به تنگنا می افتد .
و این تو نیستی ؛
که به سادگی گلگون می سازی ؛
سنگ فرش زمین را .

واژه که کم نیست ؛
من می سرایمت
تو اگر ترکم کنی ؛
نه
این درد مرا ترک نمی کند .

separator line

شعر غمگین روز جمعه | 50 شعر عاشقانه و سوزناک در مورد غروب جمعه | دلگرم

شعر برای دل شکسته | برگزیده بهترین اشعار درباره دل شکسته | دلگرم


مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو