متن در مورد گل شقایق

متن ادبی درباره گل شقایق شعر برای اسم شقایق شعر حافظ در مورد شقایق انشا در مورد گل شقایق شقایق در شعر فارسی متن گل شقایق مهراد جم مادامی که همچون گل شقایق وحشی متن عاشقانه گل شقایق

گل شقایق یک گل خودرو و سرخ رنگ با گلبرگ های نازک و ظریف است. گل شقایق همان گلی است که دهخدا به وی نام ” لاله ” داد و در زبان عربی گل شقایق نامیده میشود. این گل زیبا و قرمز را به نام های لاله داغدار و لاله خودرو نیز می شناسند. گل لاله گلبرگ هایی سرخ رنگ به رنگ خون دارد و در وسط گل لکه ای سیاه و تیره قرار دارد که از دیرباز در ادبیات و شعر پارسی ؛ این نقطه سیاه به قلب شقایق تشبیه شده است. در ادبیات فارسی, قلب سیاه رنگ شقایق , به “داغ” تشبیه شده که از هجران و دوری یار به وجود آمده است. در این پست با ما در سایت چی شی همراه باشید تا بهترین و زیباترین متن ها در مورد گل شقایق را در اختیار شما قرار دهیم. این متن ها بی نظیر زیبا هستند و خواندن آنها خالی از لطف نیست. شما می توانید این متن های زیبا از گل شقایق را برای دوستانتان ارسال کنید و یا در صفحات مجازی خود به اشتراک بگذارید.

متن در مورد گل شقایق

ای گُل تو دوش داغ صبوحی کشیده‌ای

ما آن شقایقیم که با داغ زاده‌ایم

متن ادبی درباره گل شقایق

سیاهی چشمانت …

سرخی لب هایت …

لطافت دستانت …

آری تو همانند شقایقی هستی که

عشق ورزیدن به آن و لمس کردنش ممنوع شده

و من همچنان در آرزویی محال،

رویای داشتنت را دارم و و چیدنت را

شعر برای گل شقایق

در کنار تو

در کوچه

چهار فصل سال ناگهان گل دادند!

نرگسى در چشمان تو

گل سرخى بر لبان تو

شقایق بر گیسوان تو

اقاقیایى در دستان تو

و من در پیشگاه تو سکوت کردم ….

شعر در مورد شقایق

هر چه شقایق در دشت‌های عالم است،

در روز عشق تقدیم تو باد…

هر آن‌قدر ستاره در آسمان است، تاج سر تو باد…

عکس گل شقایق

عزیز جانم

من از همین فاصله هم حالت را میفهمم.

دیشب در رویایم،

دشتی بود و رودخانه ای و چند درخت سبز،

و تو شقایقی میان موهایم گذاشتی.

به گمانم تعبیرش عمری زندگیست.

عزیز جانم

من بی تو هرگز پا به آن دشت نخواهم گذاشت و

تو بی من شقایقی نخواهی چید.

عزیز جانم

مگر شانه برای خستگی هایت نمیخواهی؟!

متن گل شقایق

شقایق…

منجی عشق ..

وتنها پرنده ایست

که با باد به پرواز

درمی آید..

پس ،

چراقبل از تو،

من پرواز نکردم؟!!

شقایق در شعر فارسی

شقایق تا تو را دیده،

چه غنچه کرده لب ها را

چه حرصی میخورم میبینم این فرصت طلب ها را!

گل شقایق بوسه داغ تابستان بر زمین است …

بوسه ای که تنها به زمین تعلق دارد

بوسه ای که در دست های ما رنگ می بازد و می ریزد

صدها بار صدها شقایق را لمس می کنم

اما هرگز آن ها را نخواهم چید …

انشا در مورد گل شقایق

تنها با بوسه‌ها و شقایق‌های قرمز،

با تاج‌های خیس از باران،

با دیدن اسب‌های خاکستری و سگ‌های زرد،

می‌توانم تو را دوست داشته باشم.

تنها با امواج پشت سرم،

میان انفجار‌های خسته کننده‌ی

سنگ‌های آهکی و آب‌های بازتاب دهنده،

با شنا کردن برخلاف گورستان‌هایی که

در رودخانه‌های خاصی جریان دارند،

با مراتع غرق شده در سیل غم،

با سنگ قبرهای گچین،

با شنا کردن در قلب‌های غرق شده

و لیست‌های گم شده از کودکان دفن نشده

می‌توانم تو را دوست داشته باشم.

متن گل شقایق وحشی

لبخند بزن

به شقایق‌ها

به نیلوفرِ آبی

و نرگس‌ها و قاصدک‌ زیبا

لبخند بزن

به همه گل‌های زیبای عالم

که از زمینی سخت می‌رویند

و جهانت را، زیبا می سازند.

لبخند بزن …

متن عاشقانه گل شقایق

شقایق گفت با خنده نه تب‌دارم، نه بیمارم

گر سرخم،

چنان آتش حدیث دیگری دارم

گلی بودم به صحرایی نه با این رنگ و زیبایی

نبودم آن زمان هرگز نشان عشق و شیدایی!

انروز که سهراب نوشت

تا شقایق هست زندگی باید کرد

خبری از دل پر درد گل یاس نداشت

چه شقایق باشی

چه گل پیچک و یاس زندگی باید کرد

زندگی اجباریست…

همانند شقایق در میان نرگس ها باش

و از این تنهایی ات ترسی به دل راه نده!

هر روز صبح شقایق پیر مزرعه

انتظارم را می‌کشد

تا به نجوا در گوشم فاش کند

راز سرخ کفشدوزک‌های قاتل را

و تاراج قوت مزرعه

به دست روباه کور را

هنگامی که ما و ماه

خواب مترسک و کلاغ می‌دیدیم

او نمی‌داند که قانون آکل و ماکول

این یادگار قابیل

سال‌هاست بر پیشانی بشر می‌درخشد.

بهار برای داشتنت به خود می‌بالد،

شقایق …

و نسیم شاد است که

کودکانه در میان گل برگ‌های سرخ تو می‌دود.

– برایِ این عشق، بهار آرزو می‌‌کنم

قلب‌هایِ یخ زده ، بی شوقِ شقایق

چه زود می‌‌میرند..

هر جا شهیدی بر خون می غلتد

شقایقی می روید

تا پیام عشق را به آسمان ها برساند

که خون قهرمانان هرگز پایمال نخواهد شد

از میان همه‌ی چیزهای خارق‌العاده

در این جهان پر شگفتی که خداوند آفریده،

هیچ چیز از کاشت بذر در زمین خالی

و نتیجه‌ی آن غافلگیر کننده‌تر نیست.

مثلا بذر گل شقایق را در نظر بگیرید.

آن را کف دست خود قرار دهید.

ذره‌ای است که به سختی قابل دیدن است؛

اما درون آن روح زیبای غیر قابل وصفی

محصور است که

مرزها را می‌شکافد،

از درون زمین تاریک سر بیرون می‌آورد

و به شکوفه‌ی چشم‌گیری تبدیل می‌شود که

زبان از توصیف آن قاصر است.

او با حمل

یک گل شقایق

از میان جنگ

عبور می‌کند.

زندگی خالی نیست

مهربانی هست

سیب هست

ایمان هست

آری تا شقایق هست زندگی باید کرد