دوست داران قلعه حیوانات این کتاب ها را بخوانند

رمان تمثیلی مزرعه‌ حیوانات جورج اورول، به اساس قدرت و کنترلی که ایجاد می‌کند و فسادی که پرورش می‌دهد می‌پردازد. اورول با افشای تاکتیک‌های خوک‌هایی که مزرعه‌اش را اداره می‌کنند، به ما نشان می‌دهد که چگونه شخصیت‌های مقتدر اغلب آرمان‌های انقلابی را سرکوب و تحریف می‌کنند تا کنترل را محکم نگه دارند.

با این کار، او ما را به حفاری در زیر سطح، جایی که بشریت شناخته شده است، به چالش می‌کشد. در اینجا هشت کتاب که مانند مزرعه‌ی حیوانات هستند را با هم مرور می‌کنیم.برای خرید آنلاین کتاب های زیر می توانید به فروشگاه آنلاین کتاب بوک لند مراجعه نمایید.

«پلیدی» از ایروین ولش

«ما احساس خشم می‌کنیم. احساسات را باید دنبال کرد. فرقی نمی‌کند ایدئولوگ باشید یا حس‌گرا، شما از محرک‌ها پیروی می‌کنید و فکر می‌کنید که آنها نشانه‌های شما برای رسیدن به سرزمین موعود هستند.»کتاب ولش ماهیت منحرف فساد را برجسته می‌کند. کارآگاه گروهبان رابرتسون مشتاقانه منتظر تعطیلات سالانه خود در آمستردام است.

با این حال، رویاهای فرار لذت جویانه‌ی او آن‌قدر که او تمایل دارد قریب‌الوقوع نیست. موضوع همسر و فرزند گمشده‌اش، اگزما، اعتیاد شدید به کوکائین، و تلاش برای ترفیع در محل کار، همگی زندگی او را تهدید می‌کنند.

رابرتسون یک ضد قهرمان است. هیچ بهانه‌ای برای رفتار جنجالی او ارائه نمی‌شود و هیچ ارتباطی با افرادی که قربانیان انگیزه‌های او بوده‌اند، برقرار نمی‌شود.هرزگی در کتاب اعتیادآور تکرار می‌شود. ولش گزارشی از کالبدشکافی بخش‌هایی از خودمان که کمتر کسی جرات بررسی آن را دارد، ارائه می‌کند.

«سالار مگس ها» اثر ویلیام گلدینگ

«شاید هیولایی وجود داشته باشد… شاید فقط ما باشیم.»

پس از سقوط هواپیما، گروهی از پسران خود را در جزیره‌ای بیابانی سرگردان می‌بینند. اولین طعم آزادی آنها، که با غیبت بزرگسالان قاعده‌مند ارائه می‌شود، به سرعت طعم بدی به خود می‌گیرد. از آن‌جایی که غرایز بقا در آنها شروع می‌شود و نیاز به نظم به طرز ناباوری برطرف می‌شود، پسرها به دنبال تشکیل یک سلسله مراتب می‌شوند.

طبقه‌بندی طبقاتی مبتنی بر درک بی‌رحمانه‌ی آنها از نقاط ضعف یکدیگر است که به‌طور پنهانی به دنبال سوء‌استفاده از آن هستند. از آن‌جایی که ترس از خطرات پنهان جزیره سیستمی را که ایجاد کرده‌اند تهدید می‌کند، پسرها به زودی خود را در معرض معصومیتی که از دست داده‌اند می‌بینند.

آن‌چه باقی می‌ماند، تنها تاریکی است که توسط سلطه‌ی سست تمدن رها شده و انگیزه‌های خشونت‌آمیز آن است.رمان گلدینگ پیوند بین تباهی انسان و نیروهایی را که باعث بازگشت ما به غرایز پست می‌شوند، بسیار شبیه به مزرعه حیوانات نشان می‌دهد.

چیزی که در نهایت به آن می‌پردازیم تأملی در روان انسان و مکانیسم‌های اجتماعی مورد استفاده برای زنجیر نگه داشتن آن است. قدرت به عنوان مخرج مشترک ظاهر می‌شود، و مدیریت ضعیف آن ما را به یک نتیجه وحشتناک مشابه سوق می دهد. شما برای خرید کتاب سالار مگس ها اثر ویلیام گلدینگ می توانید به سایت بوکلند مراجعه نمایید.

«تپه‌ی واترشیپ» نوشته ریچارد آدامز

گروهی از حیوانات وحشی پس از هجوم انسان به جستجوی خانه‌ی جدیدی می‌روند، رویدادی که پیامدهای فاجعه‌باری بر نظمی که به آن تکیه کرده‌اند دارد. در نتیجه، سفر آنها به جستجوی یک جامعه‌ی کامل تبدیل می‌شود.

این ویژگی به عنوان یک کیفیت در نظر گرفته می‌شود که حیوانات غریزه محور را از بین می‌برد، اما روش‌های دلپذیر زندگی انسانی را محکوم می‌کند. تپه‌ی واترشیپ که مملو از ماجراهای تاریک و شخصیت‌های دوست‌داشتنی است، با اشاره به تاریکی ذاتی سیستم، اسارت را زیر سوال می‌برد.

«قلب سگی» نوشته میخائیل بولگاکف

رمان طنز بولگاکف داستان یک سگ ولگرد را روایت می‌کند که فیلیپ فیلیپوویچ آن را پیدا کرده و بعداً تحت عمل جراحی قرار می‌دهد. جراح در اولین تلاش خود، اندام‌های انسانی را به بدن حیوان پیوند می‌دهد، از جمله غده هیپوفیز که رشد و تکامل را کنترل می‌کند.

از آنجایی که سگ در عواقب آن به طرز غیرممکنی سرکش می‌شود، فیلیپوویچ تصمیم می‌گیرد عملیات را معکوس کند و سگ را به یک مرد تبدیل کند.این اثر به عنوان یک انتقاد کوبنده از جامعه‌ی شوروی، به ویژه افراط در انقلاب روسیه عمل می‌کند.

مانند مزرعه‌ی حیوانات، طرح بر اساس تنش بین طبقات رشد می‌کند، که به یک ایدئولوژی فاسد دامن می‌زند.این زمانی مشخص می‌شود که به افراد صاحب نفوذ و تازه ثروتمند قدرت دستکاری در قانون داده می‌شود. بنابراین، بولگاکف جوهر ماهیت انسان را زیر سوال می برد، و معروف است که می گوید “توانایی صحبت کردن باعث نمی شود که انسان انسان شود.”

«طاعون» اثر آلبر کامو

شهر بزرگ اوران الجزایر گرفتار طاعون شده است. تهدید بی‌صدا و تجاوزگر بدن بی‌جان خود را به خیابان‌ها می‌برد تا هیستری جمعی را تغذیه کند.در حالی که مرگ راه خود را به سوی جمعیت انسانی باز می‌کند، دکتر ریو در تلاش است تا با انکار این فاجعه‌ جاری توسط مقامات کنار بیاید.

اما با تحمیل قرنطینه بر اوران، دیدگاه ساکنان شروع به سازگاری می‌کند و آنها از ماهیت جمعی رنج خود آگاه می‌شوند.کار کامو گواهی بر این است که ما چقدر سریع صحنه‌های رنج بشر را فراموش می‌کنیم.

با ترکیب عناصر پوچ‌گرایی، انسان می‌تواند وحشت‌هایی را که توصیف می‌کند به یک تمثیل ترسناک تبدیل کند. آن‌چه در نهایت به آن می‌پردازیم، ترسیم پارانویایی است که بر عملکرد روان انسان تأثیر می‌گذارد.

ما تمامش می کنیم اثر کالین هوور

کتاب ما تمامش می‌کنیم نوشته کالین هوور را آرتمیس مسعودی به فارسی برگردانده‌ و نشر آموت آن را منتشر کرده است. کالین هوور در «ما تمامش می‌کنیم» داستانی درباره عشق و چند و چون روابط عاشقانه روایت کرده است. این کتاب برای کسانی که به رمان‌های عاشقانه علاقه دارند مناسب است.

لیلی، شخصیت محوری در کتاب «ما تمامش می‌کنیم» است که ماجراهای عاشقانه‌اش در این اثر واکاوی شده است. در این کتاب، خوشی‌ها و رنج‌های انسانی در روابط، مد نظر نویسنده بوده و کوشیده تا با تنظیم داستانی مهیج و پر کشش خوانندگان را به تأمل درباره مفهوم عشق و پیچیدگی‌هایی که در روابط وجود دارد، دعوت کند.

«بیگانه» اثر کالین ویلسون

«بیگانه همیشه ناراضی است، اما او عاملی است که شادی میلیون ها “خودی” را تضمین می‌کند.»رمان ویلسون تأثیر یک بیگانه بر جامعه و بالعکس را به تصویر می‌کشد. بیگانه از قوانین خود تبعیت می‌کند، وضعیت موجود را به نام خودکاوی به چالش می‌کشد و در نتیجه از احساس فلج کننده‌ی بیگانگی رنج می‌برد.

در پایان، هم تحول خود و هم تأثیری را که بر جامعه‌ای که می‌خواهد آن را جذب کند دنبال می‌کنیم. رمان به خاطر تعقیب «دین جدیدی» به یاد ماندنی است که می‌تواند به سیستمی از هم گسیخته جان بدهد.

«محاکمه» اثر فرانتس کافکا

«لازم نیست همه چیز را درست بپذیرید، فقط باید آن را در حد ضروری بپذیرید.»در صبح روز تولد سی سالگی او، یکی از مقامات بانکی به نام جوزف ک. بدون توجیه دستگیر می‌شود. خشمگین و گیج شده، سفری را آغاز می‌کند تا اعمال قانون را منطقی کند، چیزی که قبلاً هرگز در آن شک نداشته است.

تلاش او خسته کننده است و او را در گردابی از بوروکراسی بی‌فکر گرفتار می‌شود. هنگامی که یک سال بعد، حکم غیرممکنی برای او صادر می‌شود، می‌بیند که به سرنوشت خود تسلیم شده است.

رمان سوررئال کافکا اضطراب فردی را که با یک اقتدار بازدارنده مبارزه می‌کند به تصویر می‌کشد. در جامعه‌ای که عدالت را یک حسن اخلاقی تبلیغ می‌کند، آرمان‌ها فاسد به نظر می‌رسند. کافکا همچنین به ما نشان می‌دهد که چگونه سیستم‌های قدرت توسط کسانی که می‌خواهند کنترلی را که به آنها داده شده است محکم نگه دارند، به راحتی دستکاری می‌شوند.