ضرب المثل فرانسوی؛ معروف ترین ضرب المثل های فرانسوی با ترجمه فارسی

منبع: روزانه

3

1402/7/30

13:40


در این بخش مجموعه چند ضرب المثل فرانسوی معروف که جزو پر استفاده ترین ضرب المثل های کشور فرانسه هستند را با ترجمه فارسی گردآوری کرده ایم. ضرب المثل فرانسوی زیبا C’est au fruit qu’on connait l’arbre ترجمه: از میوه است که می‌توان درخت را شناخت. (نظیر: از کوزه همان برون تراود که در اوست […]

در این بخش مجموعه چند ضرب المثل فرانسوی معروف که جزو پر استفاده ترین ضرب المثل های کشور فرانسه هستند را با ترجمه فارسی گردآوری کرده ایم.

ضرب المثل فرانسوی؛ معروف ترین ضرب المثل های فرانسوی با ترجمه فارسی

ضرب المثل فرانسوی زیبا

C’est au fruit qu’on connait l’arbre

ترجمه: از میوه است که می‌توان درخت را شناخت. (نظیر: از کوزه همان برون تراود که در اوست یا تره به تخمش می‌ره حسنی به باباش.)

vouloir, c’ est pouvoir

خواستن، توانستن است

Bien mal acquis ne profite jamais
ترجمه: مالی که از راه نادرست به دست آمده است، هرگز سود نمی‌رساند.


Mon petit doigt me l’a dit

ترجمه:  انگشت کوچیک من به من گفته است. (نظیر: کلاغه برایم خبر آورده .)

Aide-toi, le ciel t’aidera

ترجمه: به خودت کمک کن تا خدا به تو کمک کند. (نظیر: از تو حرکت از خدا برکت.)

Se croire sorti de la cuisse de Jupiter

(نظیر: از دماغ فیل افتادن)

Tête de fou ne blanchit pas

ترجمه: آدم بی عقل، پیر نمی‌شود.

Ce n’est pas ton affaire, Ce n’est pas mes oignons

ترجمه: به تو چه، به من چه

مطلب مشابه: ضرب المثل عربی زیبا؛ انواع ضرب المثل های عربی معروف با ترجمه فارسی

ضرب المثل فرانسوی؛ معروف ترین ضرب المثل های فرانسوی با ترجمه فارسی

Autant de têtes, autant d’avis.

 ترجمه: افراد مختلف، عقايد مختلفي دارند.

Entre l`abre et l`écorce il ne faut pas mettre le doigt

ترجمه: دوستان دعوا کنند،ابلهان باور کنند

 L’erreur est humaine

ترجمه: انسان يعنی خطا. (نظیر: انسان جايزالخطاست.)

L’habit ne fait pas le moine

ترجمه: لباس رهبانيت، راهب نمي‌سازد. (نظیر:  نه هر که آينه سازد سکندری داند/ نه هر که سر بتراشد قلندری داند)

انواع ضرب المثل فرانسوی زیبا

Qui ne dit mot consent

ترجمه: کسي که هيچ نمي‌گويد راضي است. (نظیر: سکوت علامت رضاست.)

مطلب مشابه: اشعار ضرب المثل؛ گزیده ای از ضرب المثل در قابل شعر کوتاه فارسی

Qui va lentement va sûrement

ترجمه: کسي که آهسته مي‌رود، مطمئن مي‌رود. (نظیر: رهرو آن نيست که گه تند و گه آهسته رود/ رهرو آن است که آهسته و پيوسته رود. یا تب تند زود به عرق می‌نشیند.)

Qui veut la fin,veut la moyens
ترجمه.کسی که نتیجه را می‌خواهد، ابزار را هم می‌خواهد. (نظیر: هر که را طاووس خواهد جور هندوستان کشد.)

Jamais deux sans trios

ترجمه: هرگز دو بدون سه نیست. (نظیر: هیچ دویی نیست که سه نشه.)

ضرب المثل فرانسوی؛ معروف ترین ضرب المثل های فرانسوی با ترجمه فارسی

Ce n’est pas la mer à boir

ترجمه:  دریا را که نمی‌خواهی بنوشی. (نظیر: کوه که نمی‌خواهی بکنی.)

Vendre la peau de l’ours (avant de l’avoir tué)

ترجمه: اسم شيطان را آوردن و بلافاصله ظاهر شدن. (نظیر: موی کسی را آتش زدن)

je vais te montrer de quel bois je me chauffe 

ترجمه:  به تو نشان خواهم داد که از چه چوبی گرم می‌شوم. (نظیر: نشانت می‌دهم که یک من ماست چه قدر کره می‌دهد.)

مطلب مشابه: ضرب المثل ازدواج؛ 100 ضرب المثل با مزه درباره ازدواج، عروس و داماد

Le temps c’est de l’argent.

(نظیر: وقت طلاست.)

avoir faim de loup

ترجمه:  مثل گرگ گرسنه بودن، گرسنگی گرگ را داشتن.

 Chat échaudé craint l’eau froide.

ترجمه: يک بار نيش‌خورده، دوبار ترسيده. (نظیر: مارگزيده از ريسمان سياه و سفيد می‌ترسد.)

il faut battre le fer pendant qu’il est chaud 

ترجمه: تا آهن داغ است باید آن را کوبید. (نظیر: تا تنور داغ است باید نان را چسباند.)

Tout vient à point à qui sait attendre

ترجمه: هر شانسی به موقع خود برای شخص صبور پيش خواهد آمد. (نظیر: صبر تلخ است وليکن بر شيرين دارد.)

Le renard change de poil et non de naturel

ترجمه: رنگ عوض می‌شود؛ ولی طبیعت تغییر نمی‌کند.

il m’a posé un lapin

ترجمه: او مرا کاشت. یعنی سر قرار نیامد و من کاشته شدم. (نظیر: علف زیر پام سبز شد.)

Les petits ruisseaux font les grandes rivières.

ترجمه: جويبارهاي کوچک رودخانه‌هاي بزرگ را مي‌سازند. (نظیر: قطره قطره جمع گردد، وانگهي دريا شود.)

marcher sur le talon

ترجمه: روی پاشنه کسی راه رفتن. (نظیر: سایه به سایه کسی رفتن)

Heureux au jeu, malheureux en amour.

 ترجمه: چيزی به ‌نام نمی‌توانم وجود ندارد. 

مطلب مشابه: ضرب المثل ورزشی؛ ضرب المثل های معروف ورزشی با معنی آنها

ضرب المثل فرانسوی؛ معروف ترین ضرب المثل های فرانسوی با ترجمه فارسی

Qui court deux lievres a la fois, n’en prend aucun

ترجمه: هیچ وقت کسی دو کار را در یک زمان اجرا نمی‌کند. (نظیر: با یک دست نمی‌شود دو تا هندوانه را بلند کرد.)

Brebi s qui bele perd sa gouleé
ترجمه: آدم پر حرف فرصت را از دست می‌دهد.

Qui n’avance pas, recule

ترجمه: کسی که گام بر نمی‌دارد، همیشه عقب است.

Tourner sept fois sa langue dans sa bouche.

ترجمه: قبل از سخن گفتن به مقدار طولانی فکر کن.

Quand on a pas ce que l’on aime, il faut aimer ce que l’on a

ترجمه: وقتی ما چیزی را که دوست داریم نداریم، مجبوریم عاشق آنچه که داریم باشیم .

Il faut hurler avec Les loups
(نظیر: خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو)

Il n’y a pas plus sourd que celui qui ne veut pas entendre

ترجمه: ناشنوا تر از کسی که نمی‌خواهد بشنود، وجود ندارد .

Un tiens vaut mieux que deux tu l’auras.

ترجمه: يک پرنده در دست، بهتر از دو پرنده در شاخ و برگ. (نظیر: سرکه نقد به از حلوای نسیه.)

مطلب مشابه: 40 ضرب المثل انگلیسی با معادل فارسی و یا معنی آن به زبان فارسی

Mieux vaut tard que jamais

ترجمه: دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است 

Chacun voit midi à sa porte

ترجمه: هر کس در ظهر چهره خود را می‌بیند.

Fou advise bien une sage
ترجمه: عاقل ممکن است از دیوانه پند بگیرد..

Heureux au jeu, malheureux en amour.

ترجمه: در بازی ورق خوش‌ اقبال، در عشق بداقبال.

Mieux vaut prévenir que guérir

ترجمه: پیش‌گیری بهتر از درمان است.

Tenir mieux que courir
ترجمه: داشتن، بهتر از امیدوار بودن است.

Petit a petit, l’oiseau fait son nid

ترجمه: کمی طول می‌کشد تا پرنده لانه‌اش را بسازد.

مطلب مشابه: 40 ضرب المثل انگلیسی با معادل فارسی و یا معنی آن به زبان فارسی

Avoir les nerfs d’acier 

ترجمه: اعصاب پولادین داشتن

On n’a rien pour rien
ترجمه: آدم هیچی برای هیچی ندارد. (نظیر: نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود، مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد)

Il faut hurler avec les loups.

ترجمه: باید با گرگها زوزه کشید. (نظیر: خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.)

Tout ce qui brille n’est pas or

ترجمه: آن‌چه برق می‌زند الزاما طلا نيست (نظیر: هر گردی گردو نیست.)

Qui se ressemble s’assemble

ترجمه: آن‌هایی که به هم شبیه هستند، با هم همراه هستند. (نظیر: کبوتر با کبوتر باز با باز)

Le ver est dans le fruit
ترجمه: کرم داخل میوه است. (کار از کار گذشته است.)

 Faire d’une pierre deux coups

ترجمه: دو پرنده را با يک سنگ شکار کردن. (نظیر: با يک تير دو نشان زدن.)

j’ai un autre chat a batter

ترجمه: یک گربه دیگه برای شلاق زدن دارم. (دستم بند است یا سرم شلوغ است.)

La fin justifie les moyens

ترجمه: هدف وسیله را توجیه می‌کند

j’en ai vu toutes les couleurs 

ترجمه: همه رنگش را دیده‌ام ( سرد و گرم روزگار را چشیده‌ام)

À bon entendeur, salut

ترجمه: براي شخص حرف گوش کن يک حرف کافي است.

Les goûts et les couleurs, ça ne se discute pas

ترجمه: بر سر سلایق نمی‌شود بحث کرد. (هر کس سلیقه خودش را دارد.)

Santé passe richesse

ترجمه: سلامتی از ثروت بهتر است

L’argent ne fait pas le bonheur

ترجمه: پول خوشبختی نمی‌آورد.

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو