آرشیو مطالب مرتبط با داستان کوتاه زیبا صفحه 3

داستان کوتاه و آموزنده زیبایی یکی از دوستانم با یک زن بازیگر معروف که فوق‌العاده زیبا است ازدواج کرد . اما درست زمانی که همه به خو... ادامه خبر

داستان کوتاه چقدر کارمان را دوست داریم! نمکستان : یکی از مدیران آمریکایی که مدتی برای یک دوره آموزشی به ژاپن رفته بود ، تعریف کرده... ادامه خبر

داستان کوتاه فرصت ها را غنیمت شمارید مردی با اسلحه وارد یک بانک شد و تقاضای پول کرد وقتی پول ها را دریافت کرد رو به یکی از مشتریان... ادامه خبر

داستان کوتاه و شنیدنی چشم براه سرباز جنگ جهانی اول مثل بیماری وحشتناکی تمام دنیا رو گرفته بود یکی از سربازان به محض این که دید دوس... ادامه خبر

داستان جالب و قشنگ منطق از نگاه استاد دو شاگرد در کلاس سر موضوعی بحث می کردند و با اینکه نظریه ها یکی نبود هر کدام بر این باور بود... ادامه خبر

داستان کوتاه کلاس فلسفه پروفسور فلسفه با بسته سنگینی وارد کلاس درس فلسفه شد و بار سنگین خود را روبروی دانشجویان خود روی میز گذاشت... ادامه خبر

داستان زیبا و جالب وصیت نامه آلفرد نوبل مخترع دینامیت آلفرد نوبل از جمله افراد محدودی بود که این شانس را داشت تا قبل از مردن آگهی... ادامه خبر

داستان کوتاه جالب و خواندنی عاقبت پزشک طماع داستان زیبا و آموزند پزشک طماع پیرمردی نارنجی پوش در حالی که کودکی زخمی و خون آلوده را... ادامه خبر

داستان کوتاه خدایا شکر روزی مردی خواب عجیبی دید او دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه می کند. هنگام ورود دسته بزرگی از فر... ادامه خبر

داستان کوتاه پند سقراط روزی سقراط حکیم معروف یونانی مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثراست علت ناراحتیش را پرسید ، پاسخ داد : در را... ادامه خبر

داستان قشنگ و جالب سنگ تراش روزی، سنگ تراشی که از کار خود ناراضی بود و احساس حقارت می کرد، از نزدیکی خانه بازرگانی رد می شد. در با... ادامه خبر

داستان کوتاه رحمت خدا پیر مرد تهی دست زندگی را در نهایت فقر و تنگدستی می گذراند و با سائلی برای زن و فرزندانش قوت و غذایی ناچیز فر... ادامه خبر

داستان کوتاه یک لنگه کفش پیرمردی سوار بر قطار به مسافرت می رفت به علت بی توجهی یک لنگه کفش ورزشی وی از پنجره قطار بیرون افتاد مساف... ادامه خبر

داستان های کوتاه | داستان کوتاه یک شانس برای تغییر زندگی در سال های دور پادشاه دانایی یک تخته سنگ بزرگ را در وسط جاده قرار داد و ب... ادامه خبر

داستان کوتاه آموزنده و طنز خرید شوهر یک مرکز خرید وجود داشت که زنان می توانستند به آنجا بروند و مردی را انتخاب کنند که شوهر آنان ب... ادامه خبر

داستان کوتاه سگ باهوش و قصاب قصاب در مغازه اش مشغول کار بود که با دیدن سگی که به طرف مغازه اش نزدیک می شد حرکتی کرد که از جلوی مغا... ادامه خبر

داستان کوتاه و زیبای بهلول و کمک به نیازمندان روزی هارون الرشید به سربازانش دستور داد تا بهلول دیوانه را به نزد او بیاورند سربازان... ادامه خبر

داستان شنیدنی و کوتاه لحظه ی مرگ زمانی که سردار فرانسوی ناپلئون به روس ها حمله کرده بود دسته ای از سربازان ویژه ی او در مرکز یکی ا... ادامه خبر

داستان کوتاه و آموزنده ی روزی ما در دست خداست دوستی می گفت : در یکی از روزهای زمستان ، از منزل خود به سوی محل کارم خارج شدم … برای... ادامه خبر

داستان کوتاه پرتاب پاره آجر روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می گذشت . ناگ... ادامه خبر

داستان کوتاه آموزنده و واقعی مردی که در اتاقش را قفل می زد مردی که در اتاقش را قفل می زد می گویند که ایاز غلام سلطان محمد غزنوی ،... ادامه خبر

داستان کوتاه راه ساده تر در یک شرکت بزرگ ژاپنی که تولید وسایل آرایشی را برعهده داشت ، یک  مورد تحقیقاتی به یاد ماندنی اتفاق افتاد... ادامه خبر

داستان کوتاه و جذاب رستوران رایگان یکی از غذاخوری های بین راهی بر سر در ورودی با خط درشت نوشته بود : شما در این مکان غذا میل بفرما... ادامه خبر

مجموعه داستان های کوتاه و آموزنده بهلول دانا عاقل ترین دیوانه در این مطلب از سایت تفریحی نمکستان مجموعه داستان های کوتاه و شیرین ب... ادامه خبر